طرح انفجار در زاغه های مهمات کومەله ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)

جبار محمدی
January 31, 2019

طرح انفجار در زاغه های مهمات کومەله ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران)

احزاب سیاسی ازهمان  نقطه شروع خود با یکدیگر متفاوت هستند. این مسئله در هر جای دیگری از این جهان صادق جهان است. ما این اصل را ایدئولوژیک می نامیم. این مجموعه ایی از انسجام و اعتقادات در مورد چگونگی سازماندهی در جامعه می باشد. اولویت های  یک حزب یا جنبش و آنچه واقعا برای این گروه مهم است در ایدئولوژی آنها نهفته است .
به طور سنتی، ایدئولوژی ها به چپ و راست تقسیم می شوند. من قصد بحث تئوریک ندارم، در واقع دانش آن را ندارم. ایدئولوژیها به طور عمده  در حوزه فعالیت های های فیلسوفان و متفکران سیاسی می باشد، در حالی که احزاب سیاسی به طور عمده در مورد واقعیت روزمره  مردم  و جامعه دخالت دارند. در واقع تفاوت بنیادی مابین احزاب چپ و راست وجود دارد . که از همان ایده اولیه آنها نشات می گیرد.
این موضوع توهم و خیال برنمی تابد، در همین اروپای غربی خیلی راحت می شود متوجه این موضوع شد، احزاب دست راستی اروپا همیشه رگه هایی از نژدپرستی را درخود داشته و دارند، اینها سن بازنشسگتی را به ۶۵ سال رسانده اند، آشکارا مهاجر ستیزند. موافق کم کردن بیمه های اجتماعی  و رفاهیات مردم  هستند.
و اما در خاورمیانه و موضوع بسیار متفاوت است، اینجا دیگر نه قانونی و نه نظمی برقرار است. به ویژه در کردستان عراق که احزاب ناسیونالیست کُرد و کومه له (حکا) سالهاست در آنجا مشغول فعالیت هستند. در آنجا فعالت سیاسی و در خدمت جامعه بودن معنا و مفهومی ندارد، و زور اسلحه حرف اول را می زند.
در کردستان عراق خیلی راحت جعل می کنند، حزب سیاسی بدون هیچ منطق و الزام اجتماعی و سیاسی درست شده و با پول ثروت مردم قدرت می گیرد، آنجا اخلاق و جدان و انسانیت تهی از معنا شده است،  انسانهای شیفته قدرت و نام نشان از هیچ جنایتی بر علیه مردم روی برنمی گردانند. رهبران احزاب سیاسی کردستان ایران نیز سالها است، که این را فهمیده اند، و مثل آفتاب پرست رنگ عوض کرده و حزب جدید می سازند، نام جعل می کنند. چون می دانند ، که قانون جنگل پشت سرآنهاست. نمونه این احزاب سازمان زحمتکشان می باشد.
منظوراز مقدمه بالا نشان دادن تفاوت اساسی بین احزاب سیاسی بود و همانطورکه اشاره شد این تفاوت ها از همان ابتدای نقطه تشکیل شدنشان شروع می شود.

من جبار محمدی از اعضای سابق تشکیلات کومه له (حکا) هستم که در دوران پیشمرگایتی در ارگانهای مختلف تشکیلات از جمله واحد تحقیقات و امنیت فعالیت داشته ام. موردی ازموارد به نظرم قابل تأمل آمد، و تصمیم گرفتم که آنها را علنی کنم، از دلایل مهم این تصمیم اطلاعیه سازمان زحمتکشان بود، که بعد افشای ترور رهبران حککا-حکمتیست.....از طرف این جریان داده شد. اطلاعیه این سازمان بار دیگر نشان داد که سازمان زحمتکشان هیچ تغیری به نسبت ۱۹ سال پیش (زمان تأسیس) نکرده است و کماکان ضدیت و دشمنی با کومه له و کمونیستها را در سرلوحه کار خود دارد. و این همان موضوعی است که باید جدی گرفته شود و مردم انقلابی و طبقه کارگر را از آن مطلع نمود. که رویای قدرت به هر قیمتی (ترور، ارعاب) از همان زمان  بستن نطفه این جریان در آن بوده است.

در دوران پر التهاب قبل از انشعاب سال 2000 رفیق عضو کمیته مرکزی که یکی از زبده ترین کادرهای واحد تحقیقات و امنیت کومه له و مسئول این واحد بود به رفتار و ملاقاتهای فاروق بابامیری که در آن زمان در بخش دیپلماسی فعالیت داشت، مشکوک میشود. خبر دیدارهای متعدد فاروق بابامیری با اشخاصی نظیر جبار فرمان، برهم صالح و ... از اتحادیه میهنی کسانی که چندان دلخوشی از کومه له نداشتند از طریق دوستان ر.م به وی انتقال داده میشود. پیگیری ماجرا از سوی ایشان به ایجاد درگیری مابین وی و فاروق بابامیری میشود و نهایتا  ایشان رفیق ر. م با شخص کاک ابراهیم علیزاده تماس گرفته و او را مجاب میکند  به دلیل اهمیت قضایا از اروپا به کردستان برگردد. رفیق ابراهیم علیزاده پس از برگشت به کردستان به صورت تصادفی و پس از راه اندازی یک دستگاه کامپیوتر معیوب به تعداد زیادی از اسناد و ایمیلهای مرتبط با دسیسه عبدالله مهتدی و دوستانش دست می یابد.
پس از این وقایع تقریبا تمامی ساکنان اردوگاهها از جریان مسائل آگاهی پیدا کردند و به تدریج اردوگاه به دو بخش جناج عبدالله مهتدی و جناج ابراهیم علیزاده  تقسیم شد در آن زمان من نمیدانستم که عبدالله مهتدی چه نقشه ای دارد. در ادامه وضعیت به جایی رسید که در جلسات حضوری هم هر جناح در طرفی مینشستند.  این اوضاع ادامه داشت تا به حول و حوش کنگره سال 2000 رسیدیم. انها که کلا ۱۶ بودند در مقابل ۷۵ نفر کنگره را بایکوت کردند، و خود کنفراس بازسازی کومه له را برپا کردند.
پس از انشعاب مسئولین سازمان زحمتکشان به طرز عجیبی شروع به ایجاد نفرت و کینه در بین اعضایشان کردند که کمونیستها اردوگاه ما را غصب کرده و مانع رشد و پیشرفت کومه له هستند، تمامی این سالهایی که در این منطقه گیر کرده ایم مقصر اصلی کمونیستها هستند و ... ما باید بلاخره یک روزی این اردوگاه را از آنها بازپس بگیریم و ... کار به جایی رسیده بود که نیروهایشان دشمنی با ما را مقدم بر دشمنی با جمهوری اسلامی می دانستند.  واین  در مورد پیشمرگان جدید بیشتر صادق بود.
درواقع هر کسی که به آنها ملحق میشد قبل از هرکاری تلاش میکردند نهال کینه و نفرت از کمونیسم و کومه له را در قلب و مغز وی بکارند و قبل از مبارزه با جمهوری اسلامی از روی جنازه های ما رد شوند و ...
بخشی از کار واحد تحقیقات و امنیت پذیرش و گزینش داوطلب جدید است ، در قبل ازظهر یکی از روزهای تابستان 2001 شخصی بنام فرهاد اهل سنندج جهت پیشمرگایه تی  به ما مراجعه کرد من نیز طبق معمول کاغذ و خودکاری به وی دادم تا بیوگرافی سیاسی خود را بنویسد فرهاد در مدت سه تا چهار ساعت که در مقر مانده بود با پیشمرگان و کادرهای مقر بحث و گفتگو کرده بود سپس درخواست دیدن من را کرده من نیز او را به اتاق کار خود دعوت کردم، فرهاد  که اکنون اسم فامیلیش را فراموش کرده ام گفت موضوع مهمی است که تصمیم گرفته ام برای شما بازگو کنم، گفت در همین چند ساعتی که در مقر شما هستم احساس میکنم شما با تصورات قبلی من بسیار متفاوت هستید. اگر حقیقت موضوع را میخواهید بشنوید، من از ایران نیامده ام و از طرف کومه له ( سازمان زحمتکشان عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده) برای ماموریتی خاص فرستاده شده ام اما در این چند ساعتی که اینجا بودم کلا دیدگاه و طرز فکرم نسبت به شما تغییر کرده است، و الان به عینه میبینم چیزهایی که آنها در مورد شما میگویند هیچکدام واقعیت ندارد، الان درک میکنم که شما واقعا کومه له  اصلی هستید برای همین تصمیم گرفتم واقعیت قضیه را برای شما روشن کنم.
فرهاد گفت من قبل از پیوستن به سازمان زحمتکشان در پ. ک . ک بودم و در آنجا دوره تخریب و انفجارات را گذرانده ام و در این کار تخصص دارم، در طی دوره آموزشی وقتی بهرام رضایی فهمید در زمینه نظامی و بخصوص انفجارات و تخریب آموزش دیده ام پس از اتمام دوره مرا به جلسه ای برد که عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی هم حضور داشتند. انها ماموریتی را به من محول کردند! که من آن را انجام دهم/ گفت قرار بود من به شما ( کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست) مراجعه کنم و وانمود کنم از ایران آمده ام تا شما من را پذیرش کنید و سپس وقتی پیشمرگه و مسلح شدم زاغه های مهمات کومه له را منفجر کنم. وی تمامی طرح را با ذکر جزئیات بیان کرد، از او خواستم تمامی مطالب گفته شده را بنویسد که نوشت. میخواستم این مکالمه و مطالب نوشته شده از سوی فرهاد را برای ابراهیم علیزاده ببرم که بر حسب اتفاق آن روز خود  رفیق ابراهیم علیزاده به مقر شهر آمد و من درخواست کردم او را ببینم که دیدار ما در اتاق دیپلماسی انجام گرفت و من تمام مسئله را برای او توضیح دادم و سپس نوشته فرهاد را تحویلش دادم و او هم همانجا متن نوشته را خواند، سید ابراهیم از خواندن متن شوکه شد و پیشنهاد کرد موضوع را با اتحادیه مهینی و دوستانمان مطرح کند. این اتفاق مصادف بود با وقتی که من تصمیم داشتم به اروپا بیایم و مدت کوتاهی پس از این مسئله من به ترکیه رفتم و از نحوه پیگیری این موضوع خبردار نشدم.
همانطور که گفتم قصدم از این افشاگری، عدم تغیر رفتار سیاسی سازمان زحمتکشان به نسبت ۱۹ سال پیش بود، که در اطلاعیه این سازمان خود را نشان داد و این تنها نمونه ایی از پلان های غیر انسانی این سازمان بر علیه کومه له  و مخالفین سیاسی این جریان بود، و موارد دیگری هم وجود دارد، که در صورت لزوم افشا می کنم.
وظیفه هر انسان انقلابی و کمونیستی است که در برابر این نوع رفتارهای سازمانها و احزاب متوهم به قدرت موضع بگیرند، جامعه انقلابی کردستان شایسته بهترین زنگی انسانی هستند،  نباید اجازه داد که این تشنگان قدرت، آرزوی مردم را برباد دهند.

ژانویه 2019   

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com