سنگ پراکنی به کمونیسم کارگری و فشار به "جناح سوم" در کومه له , در حاشیه نوشته اخیر هلمت احمدیان

محمد فتاحی
October 10, 2020

سنگ پراکنی به کمونیسم کارگری و فشار به "جناح سوم" در کومه له

در حاشیه نوشته اخیر هلمت احمدیان

 

تخصص ویژه ای لازم است تا متوجه مضمون و کنه نوشته اخیر هلمت احمدیان تحت عنوان "حزب کمونیست یا کومه له" شد. هملت احمدیان یکی از شخصیتهای حزب و کومه له است که علیرغم تصویر عمومی از تعلق وی به "جناح چپ" حزب کمونیست ایران، اما به سختی میشود دریافت که در اختلافات درون این حزب و جناح بندی های آن روشن و شفاف به کدام جناح تعلق دارد. شاید تنها خاصیت این نوشته روشن کردن این مسئله است.

 

هلمت نماینده آشتی دو جناح است. پرچم این آشتی "سیاست مهم است نه آرایش تشکیلاتی" است و ابزار آن، تعرض به کمونیسم کارگری، این نقطه اشتراک دو جناح،  است.

اما مخاطب اصلی نوشته هلمت احمدیان کمونیست های صف بسته در "جناح سوم" این سازمان، بعنوان مانع این آشتی، است. منظور از جناح سوم، صف منتقدینی است که کومه له امروز را ناسیونالیستی میدانند، مدافع تاریخ کمونیستی این سازمان و حزب کمونیست ایران اند، جناح چپ را بعنوان نماینده کمونیسم به رسمیت نمی شناسند، جناح چپ و راست را در مقابل دگردیسی کومله به یک اندازه مسئول میدانند. جناحی که ظاهرا فشار آن کسانی مانند مازوجی و احمدیان را ناچار به مقابله با گرایش ناسیونالیستی درون کومله کرده است.  تقابلی که از نظر هلمت احمدیان "زیادی قطبی" شده و شکاف "نالازمی" را بودجود آورده و باید سریعا به این وضعیت خاتمه داد. 

اما برای تظاهر به اینکه این جناح، مورد بحث نیست، اول از یک نصیحت به جناح مقابل خود شروع میکند و میگوید که ناسیونالیست های کرد برای انشعاب در کومه له و حزب کمونیست ایران هورا میکشند، اما وقتی انشعاب رخ داد، به خانه خود برمیگردند. هلمت احمدیان به جناح راست هشدار میدهد که در صورت انشعاب، به پیوستن ناسیونالیست های بیرون کومه له به این سازمان خوش بین نباشند، چون آنها بعد از وقوع انشعاب، مانند تجربه های گذشته، حاضر به ورود به کومه له نخواهند بود. هلمت احمدیان متوجه نیست که انشعابات راست قبلی، به دلیل اشغال ناسیونالیسم افراطی، در جناح راست مصطفی هجری، قادر به مصادره اعتبار و اتوریته کومه له قدیمی نشدند و به همین دلیل نه در جامعه و نه در درون طیف ناسیونالیستهای کومه له ای پذیرفته نشدند. به همین خاطر کومه له فعلی صندلی چپ مصطفی هجری را اشغال کرده و ماهیت واقعی خود را در زرورق چپگرایی پیچیده است. هدف این کومه له مصادره تاریخ پر افتخار کومه له کمونیست قدیمی به نفع موقعیت ناسیونالیستی خویش است. این سازمان، به نسبتی که موفق به این کار شده، آن اعتبار تاریخی را از آن خود کرده است.

 

بخش اصلی بقیه نوشته او ظاهر حزب حکمتیست خط رسمی است، اما در اصل "جناح سوم" درون خودشان است. بگذارید از هسته اصلی افشاگری علیه این جناح شروع کنیم.

آقای احمدیان از برخورد "غیر مسئولانه" ما ناراضی اند و میگویند:

"بدون اینکه مسئولیتی در قبال کشمکش های سیاسی و طبقاتی و سرنوشت این تشکیلات بر خود روا دارند، بدون اینکه حتی در قبال "رهنمودهای داعیانه شان" تعهدی برای کاری مثبت و همراهی با جهتی که تعقیب می کنند در مقابل خود ببنید."

ما برخلاف ادعای آقای احمدیان مدتها است بسیار مسئولانه به تحولات درون حزب کمونیست ایران و کومله برخورد کرده ایم، اما برخلاف ایشان تعهد ما نه به حزب کمونیست و کومله که به جنبش کمونیستی و طبقه کارگر است. به همین دلیل در مقابل شرکت کومه له در پروژ های جنبش ناسیونالیستی مانند "کنگره ملی کرد" و تلاش برای اینجاد جبهه کردستانی ایستادیم، در مقابل حراج کردن تاریخ کومله و حزب کمونیست ایران و سهیم کردن مرتضی راوندی در آن، توسط علیزاده ایستادیم، در مقابل رسمیت دادن به هژمونی ناسیونالیسم در کومله ایستادیم، آنرا نقد کردیم و گفتیم این امر لطمه ای به جنبش کمونیستی و کارگری است و باید در مقابل آن سد بست. دو سال پیش پس از علنی شدن اختلافات گفتیم راه مقابله با ناسیونالیسم در کومله، نق زدن بر سر پست تشکیلاتی نیست، باید جسارت سیاسی داشت و از کومله کمونیست و حزب کمونیست با تمام دستاوردهای آن دفاع کرد. در تمام این کشمکشها، در طول تمام دوره دگردیسی کومله آقای احمدیان یا مشغول تدقیق اسناد گردش به راست بود و یا به دنبال پیداکردن فرمولی برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت، کنار آمدن با گرایش راست در درون حزب کمونیست و کومله بود. 

هلمت احمدیان بعنوان ریش سفیدی که در این سازمان قصد آشتی جناح ها را دارد، ظاهر رو به حزب ما، اما اساسا خطاب به کمونیست های منتقد هر دو جناح، میگوید؛

"جریان "خط رسمی" با این موضع گیری ها و ادعاهایش که گویا معلوم نیست که ما در کشمکش های درون حزبمان چه می گوییم، عملا آب به آسیاب گرایش مقابل ما می ریزد."

"این جریان در حالی ادعا می کند که مواضع ما روشن نیست که استراتژی و دیگر اسناد حزب کمونیست ایران، استراتژی سوسیالیستی کومه له مصوب کنگره ششم که در تمام کنگره های بعدی هم بر آن تأکید شده است و برنامه کومه له برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان به روشنی مواضع ما را بیان می کند……. "

اولا ما وظیفه تقویت جناح شما را به عهده نگرفته ایم. قاعدتا این وظیفه متحدین "اجتماعی و مسئول" شما در "آلترناتیو سوسیالیستی"، مانند هسته اقلیت و راه کارگر و دوستان "خط غیر رسمی" است. و الحق متحدین تان، نه برای نجات شما که برای نجات سرپناه خود، به خوبی مشغول انجام وظیفه اند. از پادرمیانی تا دفاع روشن از جناح شما!

 

دوما هلمت احمدیان ما را هدف قرار داده است تا به جناح سوم درون حزب خود تفهیم کند که نقد آنها از جنس نقد کمونیسم کارگری، گرایش و جریانی که طی سی سال گذشته احمدیان در کنار علیزاده به ساختن دیوار نفرت علیه آن نقش داشته است. احمدیان به جناح سوم هشدار میدهد که این اصرار بر نقد "غیر خودی" ها، عبور از خط قرمز و آب در آسیاب جناح مقابل ریختن است! این فشار به جناح سوم راه به جایی نمیبرد، چرا که این جناح رسما اعلام کرده که شما را نماینده خود نمیداند و مسئولیتی در قبال تقویت شما به عهده نگرفته است.

 

سوما موضع حزب حکمتیست های (خط رسمی) برای هر کسی که ادبیات ما را تعقیف کرده باشد، روشن است. ما روشن و شفاف نوشته ایم، دو جناح این سازمان دو جناح یک جریان و یک جنبش اند که تمام مسیر دگردیسی سی سال گذشته را همراه هم طی کرده و در مهمترین دست اندازهای تاریخی این سازمان یکدست و متحد "جلو" رفته اند. نوشته ایم: "رهبری جناح منتقد علیزاده در کمونیسم زادیی در حزب، در تعرض به تاریخ و دستاوردهای کمونیستی این حزب، در گردش به راست کومه له، امتیاز دادن به احزاب ناسیونالیست کرد و سهیم شدن در پروژه های آنان و در کسب قدرت بلامنازع علیزاده در این جریان، شریک است. رهبری این جناح، علیرغم تلاش امروز آن برای مقابله با "افراطی گری" علیزاده و رهبری کومه له در گردش به ناسیونالیسم کرد و پیوستن مطلق آن به این جبهه، علیرغم مقابله با توطئه های تشکیلاتی رهبری کومه له علیه مخالفین و منتقدین، ناتوان از نقد کمونیستی ناسیونالیسم حاکم در این سازمان و دفاع از سیاستهای کمونیستی کومله و حزب کمونیست ایران پیش از جدایی کمونیسم کارگری، است. تلاش مشترک رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له در تقابل با دستاوردهای تاریخی کمونیستی حزب و کومه له قدیم، دست گرایش ناسیونالیستی به رهبری علیزاده را برای تسخیر کامل کومه له و تبدیل حزب کمونیست به حاشیه خود باز گذاشت". (از بیانیه حزب)

 

هلمت احمدیان برای خلط بحث لیستی از اسناد قدیمی و جدید و اطلاعیه های متعدد را ردیف میکند و تشر میزند اینها روشن نیست؟ همان اسناد کمونیستی که علیزاده و مهتدی اعلام کردند به آنها بعنوان "باروهای مشترک" پایبند می مانند و دیدم چه شد. اما در مقابل اسناد کمونیستی تاریخ این سازمان که منتقد ما لیست کرده است، میشود توضیح خواست که رابطه کنگره ششم این سازمان و سند "استراتژی ما در جنبش کردستان" با شرکت کومه له در ارتجاع کنگره ملی کرد چیست؟ می شود توضیح دهد رابطه آن اسناد تاریخی با شرکت رسمی در، و سهم خواهی از، جنبش ناسیونالیستی چیست؟ هلمت احمدیان یکی از مروجین سیاست قرار دادن این کومه له در جنبش ملی و کنگره ملی کرد بود، با این توجیه که در متن آن ارتجاع ناسیونالیستی، کومه له در جناح چپ بقیه است! و زمانیکه ما این سیاست را نقد کردیم ایشان جریانات "منزه طلب و حاشیه ای" چون ما را ارشاد کردند که چپ "اجتماعی و مسئول و دخالتگر" همانطور که در جنبش کارگری باید جناح چپ سایر گرایشات بایستد، موظف است در جنبش ناسیونالیستی کرد هم حضور فعال داشته و در جناح چپ آن قرار بگیرد. ایشان میتواند توضیح روشن تری بدهد که چرا برای کمونیستها جنبش ملی همان جایگاه سیاسی را دارد که جنبش کارگری؟ میتواند توضیح دهد در الویت گذاشتن "تحکیم موقعیت کومه له در جنبش کردستان"، آنهم در جریان جنگ برای نان، از کدام سند مورد اشاره در لیست او نشات میگیرد؟ میتواند توضیح دهد که برگزاری "جشن نوروز کردی" با همکاری شبهه فاشیست های پژاک محصول  کدام سند تاریخ کمونیستی کومه له است؟ میتواند توضیح دهد که تلاش مشترک جناح ایشان با علیزاده برای تامین تمام این "پیشروی" های کومه له، طبق کدام سند کمونیستی تاریخ کومه له کمونیست است؟ آیا حق نداریم از ایشان سوال کنیم تفاوت شما در "پایبندی به باروهای مشترک" با علیزاده و مهتدی کجا است و  کدامین تفاوت شما را از هم جدا میکند؟

به جای پیچیدن به خود برای جواب، آقای احمدیان میتواند متوجه این واقعیت شود که تعهد و اعلام وفاداری به اسناد میتواند چیزی جز کلمات نباشد و سیاست و پراتیک واقعی احزاب ربطی به این اسناد نداشته باشد. مانیفست کمونیست مارکس سندی است که در تمام کتابخانه های نیروهای چپ دنیا موجود است و به خودی خود منشا کمونیست بودن یا شدن نیرویی نیست. ایشان قدعدتا باید بدانند که قبل از فروپاشی بلوک شرق کمونیسم پرچمی بود برای جنبشهای ملی، رهایی از استعمار و جنبشهای بورژوایی برای استقلال، برای دولتی کردن سرمایه داری!

 

آقای احمدیان اصرار دارد این واقعیت که قبل از سند، افق سیاسی است که حکم میراند، را زیر فرش کند. سالها است الویت و حلقه دوستان و متحدین به اضافه مشغله ها و سیاست های کومه له نشانی از افق کمونیستی بر خود ندارد. بعداز افق سیاسی، تعلق سیاسی یک جریان به سنت سیاسی یک جنبش معین است، که تعیین کننده است.

بند ناف کومه له امروز تاریخا، در "جنبش کردستان" ریشه دارد و سنت سیاسی "جنبش کردستان" به استراتژی سرنگونی نظام سرمایه داری وسازماندهی یک حکومت سوسیالیستی، بیربط است.

اسند حزبی، فرم کتبی رسمیت یافتن یک جهتگیری و یک سیاست و  نقشه است. اولین پیش شرط عملی کردن این جهتگیری و نقشه و سیاست، وجود یک افق متناظر بر آن نقشه ها و سیاست هاست. سند کنگره ششم کومه له، جوهر نگرش کمونیستی منصور حکمت را بر خود دارد که با اتکا به نیرویی که تمام افق سیاسی آن "جنبش کردستان" و الویت آن تحکیم موقعیت در جنبش ناسیونالیستی است، عملی شدنی نیست.  

 

در ادامه، هلمت احمدیان مدعی است که ما برای حل معضل سیاسی و تشکیلاتی آنها، جدایی و انشعاب را توصیه کرده ایم. این ادعا پایه ندارد؛ به این دلیل ساده که اولا دو جناح درونی حزب کمونیست و این کومه له، جزئی از یک سنت سیاسی اند؛ جزئی از ناسیونالیسم کرد اند که در کنار مصطفی هجری چادر زده اند. از نظر ما، همانطوریکه در بیانیه حزب، به روشنی آمده است، سیاست رسمی ما افشای تمام قد کل این جریان و بستن سدی در مقابل سلاخی اعتبار و تاریخ کومه له کمونیست قدیمی است. سیاست رسمی ما ایجاد ممانعت در مقابل تلاشهای این سازمان برای سواستفاده از اعتبار و اتوریته آن سازمان کمونیستی، به نفع انتقال جنبشی، از کمونیسم به ارتجاع ناسیونالیستی، است. این سازمان که امروز کومه له نام دارد، حتی به کومه له دوران قبل از تشکیل حزب کمونیست ایران، این نوستالژی همه ناسیونالیست های طیف کومه له، هم مربوط نیست. گفتیم که آن کومه له قدیمی، علیرغم هر نقدی به آن، جریانی بود انقلابی که علیه هر دو جبهه ارتجاعی در کردستان؛ علیه جمهوری اسلامی و همزمان علیه حزب دمکرات کردستان بود. با اولی رسما در جنگ بود، و علیه ارتجاع دومی و زورگویی و اخاذی و سرکوب مخالفین سیاسی و ارعاب سیاسی در جامعه توسط آن، محکم و استوار ایستاده بود. نتیجتا کومه له امروز، در تاریخ سیاسی آن کومه له کمونیست حضور ندارد و بی ریشه است. نسبت سازمانی که امروز با تمام شاخه های ارتجاع ناسیونالیستی دست در دست هم و دوستی دارد، به کومه له کمونیست قدیمی، همان اندازه واقعی است که نسبت جریان های عبدالله مهتدی و عمر ایلخانیزاده و "کومه له" های ضد کومه له کمونیستی دیگر، با کومه له کمونیست سالهای ۶۰ تا ۷۰.

 نسبت کل کومه له های موجود با آن تاریخ، دقیقا مانند نسبت سازمان خبات با آن سازمان است.

غیبت نقدی روشن و تیز، عدم اعتماد به نفس، که قطعا دلیل سیاسی دارد، عدم جسارت سیاسی در برخورد به ناسیونالیسم، چه ناسیونالیسم حاکم بر کومله و چه ناسیونالیسم خارج آن، در سرتاسر نوشته هلمت احمدیان موج میزند. اما در مقابل در برخورد به کمونیسم کارگری و حزب حکمتیست (خط رسمی) از هیچ متلک و ریشخندی ابایی ندارند. این را البته نباید به حساب جسارت ایشان گذاشت، حمله به کمونیسم کارگری آنهم با ادبیات آشنای ناسیونالیسم کرد، از مام جلال  وهجری تا مهتدی و علیزاده، ناشی از واقعیات دیگری است. اولا ناشی از فشار سیاسی و اجتماعی، و امروز از درون، این کمونیسم بر کومه له در پیوستن سریع به ناسیونالیسم کرد و ثانیا استفاده از ادبیات جناح راست جنبش خویش، یک "محفل کوچک" و یک "فرقه"، برای یادآوری دوباره نقطه اشتراک دو جناح در تقابل با کمونیسم کارگری و جلب رضایت جناح راست درون تشکیلات خویش است.

همه میدانند که نزد کل ناسیونالیسم درون کومه له امروز، و از جمله همین آقای احمدیان، سازمان خبات شیخ جلال حسینی و باند تبهکار عبدالله مهتدی با عنوان پرطمطراق احزاب سیاسی کردستان معرفی شده و قابل احترام اند، اما وقتی به کمونیست ها و حزب حکمتیست (خط رسمی) میرسد، اینها "فرقه"  و "محافل کوچک" اند!

سخن آخر؛

حزب کمونیست و کومله امروز در مخمصه ای اساسا نشات گرفته از فشار بیرون گیر کرده است.

در غیاب این فشار، این کومه له میتوانست بدون مانع در پیوستن به جنبش ناسیونالیستی "پیشروی" کند. هر دو جناح این سازمان، در اساسی ترین گامهای اولیه و تا مقطع نهایی، دست در دست هم حرکت کردند. بدون این فشار و نقد پیگیر کمونیسم حکمت، کسانیکه سالها در دوستی و ائتلاف اعلام نشده با کل کمپ ناسیونالیستی زندگی کرده و بدون دردسر دسته جمعی وارد آن شدند، با هم به کنگره ملی پیوستند و تمام چراغ قرمزهای راه را بدون کمترین ماتع درونی، رد کردند، با موانعی جدی روبرو نمیشدند.

 چنین مانعی اما نمیتواند تماما کاری از بیرون باشد، همانطوریکه هیچ فشار از بیرونی قادر به تغییر ماهیت باند مهتدی نیست، قادر به تغییر ماهیت جریان مصطفی هجری هم نیست. مشکل جریان  این کومله این است که میخواهد پیوستگی خود با تاریخ و دستاوردهای کمونیستی این سازمان را در ظاهر حفظ کرده، و همزمان وارد قعر ارتجاع ناسیونالیستی شود. میخواهد سند کنگره ششم کومه له از منصور حکمت را حفظ کند و همزمان با دشمنان رنگین آن سند وارد ساخت و پاخت و جبهه و ائتلاف شود، میخواهد حرکت ارتجاعی امروز خویش را به اسم ادامه مسیر گذشته کمونیستی خود در تاریخ ثبت کند، و آب از آب تکان نخورد. این ممکن نیست. کسانیکه  که اعتبار کمونیستی کومه له و امید به پایبندی رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له به باروهای مشترک، آنان را در کومه له نگاه داشت و نسل جوانی که آوازه کومه له کمونیست و عطش مبارزه کمونیستی آنان را جذب کومه له کرد، در مقابل این دگردیسی ایستادند. علیرغم شیطان سازی مشترک علیزاده، احمدیان، رحمانپناه، مازوجی و .... علیه منصور حکمت، دفاع از دستاوردهای کومه له کمونیست، مقابله با ناسیونالیسم کرد چه در درون و چه بیرون کومه له بدون مراجعه به حکمت ممکن نبود. اگر دیروز این ایستادن در قالب استعفاهای فردی یا جمعی خود را نشان میداد، مدتها است به فشاری متمرکز بر کل رهبری حزب کمونیست ایران و کومه له و اعتراض به دگردیسی کومه له تبدیل شده است. فشاری که مازوجی و احمدیان و .... را وادار به مقاومت کرد.

اما باور کنید خط سوم و جناح سوم در این سازمان محصول توطئه کسی نیست، کار هیچ "دشمنی" نیست. این طبیعی ترین و اصیل ترین و خودی ترین صدایی است که نمیخواهد تمام افتخارات گذشته و اعتبار تاریخی اش، در یک مراسم پیوند این سازمان و جنبش ارتجاعی کرد، هزینه شادباش ناسیونالیست ها شود.

تا جایی که با ما و سیاست ما مربوط میشود، کمونیسم ما، کمونیسم کارگری، بطور طبیعی وظیفه دارد به تعهد خویش در قبال سرنوشت کمونیسم و کارگر، مثل همیشه دخالت کند و در این راستا دست کمونیست های سازش ناپذیر در درون این سازمان را به گرمی بفشارد.

۹ اکتبر ۲۰۲۰


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com