ارزیابی از اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له(۲)

ناصر زمانی
September 11, 2020

ارزیابی از اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له

(۲)

«آیینه چون نقش تو بنمود راست _ خود شکن، آیینه شکستن خطاست »

 

در ادامه بخش اول همین مطلب در رابطه با اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له تا حدودی محور اختلافات را بیان نمودم.بر همین مبنا اختلافات در برنامه و استراتژی سیاسی حزب در سطح سراسری، متعاقب آن کومه له در کردستان بر متن همین شرایط قابل بررسی است. تلاش میکنم نشان دهم که خط راست رهبری کومه له عملن در طول این چند سال اخیر افق دیگری غیر از آنچه خط رسمی حزب است رادر پراتیک خود نمایندگی کرده است. برای نشان دادن مستدل این اختلافات رجوع به مصاحبه ها، نوشته ها و اظهارت این رفقا به مناسبت های مختلف و بطور مشخصحول محورهایی از جمله: روابط و مناسبات با احزاب بورژوا- ناسیونالیست در کردستان، همچنین حاکمیت شورایی در آینده تحولات سیاسی در کردستان و مسائل حول و حوش انشعابات در حزب ومتعاقب آن اظهارت رفیق ابراهیم به عنوان نماینده این جناح برای یک ارزیابی و قضاوت سیاسی و مسئولانه روبه جامعه می تواند قابل رجوع باشد. به این معنا و اعتبار که این دست از موارد در عملکرد و نظرات مطرح شده از طرف رهبری کومه له و مدافعین خط آن، جنبش دیگری را که ما به ازای آن در پراتیک و موضعگیرهای سیاسی رهبری کومه له بطور مشخص در رابطه با احزاب بورژوا ناسیونالیست، در اتخاذ تاکتیک های سیاسی در زیر چتر استراتژی این احزاب و سازمانها، خود را باز تعریف نموده که نمونه های زیادی را در بر می گیرد. به بیان دیگر پراتيک واقعى رهبری کومه له بطور مشخص در بعد از کنگره ۱۷ کومه له دقیق ترین سنگ محک برای نشان دادن تفاوت های ما در دو استراتژی در راستای دو جنبش متفاوت قابل ارزیابی است. به این اعتبار با یک بررسى واقعبینانه از پراتيک و اتخاذ تاکتیک ها و نقد سياستهای اتخاذ شده ی رهبری کومه له و نا منطبق بودن آنها، در تقابل با استراتژی حزب خود را بصورت عینی نشان داده است.امروز هر ناظر بيرونى، خارج از اينکه در مورد ما چه فکر ميکند،تفاوت های این دو استراتژی سیاسی را به عینی می بینند.

نقل قول از رفیق ابراهیم علیزاده: رادیو دیالوگ  بخش ۲ در رابطه با انشعابات در حزب کمونیست ایران و کومه له پیرامون فراکسیون روند سوسیالیستی اظهار میکند:

«من خودم در تصمیم به اخراج آنها شرکت داشتم و مسئولیت آن را هم به عهده می گیرم و به باور من اشتباه بود و فکر میکنم اگر آن آینده نگری از هر دو طرف می بود، صبر و تحمل از طرف ما و و آن راهی که آنها انتخاب کرده بودند و بسوی انشعاب می بردند یک کم فضا را آرامتر می کردند و جایگاهی برای یک دیالوگ سازنده را در نظر می گرفتند حتمن ما را به نتیجه بهتری می رساند. حالا هم به باور من راه چاره کماکان موجود است و من در روز کومه له گفتم همه آن کسانی که خودشان را کمونیست، سوسیالیست و خود را ریشه ای وفادار به آن راه، کومه له یک ظرف مناسی است برای آن ها که به صفوف کومه له بپیوندند، از همه راهها تقویت اش کنند. من اظهار کردم هیچ مانعی سر راه آن نیست. »

در ادامه همین اظهارات مجری برنامه سوال میکند حالا که اینجور است آیا شما تقاضای همکاری و بازگشت آنها را به تشکیلات می کنید؟ رفیق ابراهیم جواب می دهد:

«آنچه را من بیان کردم نظر شخصی ام است. این موضوع در هیچ جلسه رسمی حزبی مطرح نشده است تا به آن رای داده شود، اما تا آنجایی که از رفقای دور و نزدیک شنیده باشم یک نوع تفاهم در این مورد هست و امیدوارم در آینده نه چندان دور بتوانیم راه عملی برای حل آن مشکل مانند یک موضوع سازمانی و رسمی آن پیدا کنیم.»

بررسی اظهارات رفیق ابراهیم علیزاده از چند زاویه

اول:با توجه به اینکه بارها از این رفقا و رهبری کومه له شنیده ایم که به استراتژی و برنامه حزب و کومه له،تمام اسناد تشکیلاتی در کنگره ها و پلنوم ها پایبند و وفادارند. باید پرسید آیا این ادعا واقعیت دارد؟!، از طرفی دیگر میدانیم که در طول این چند سال اخیر، بارها رفیق ابراهیم با اعلام فراخوانهای مختلف و پیدا نمودن چاره ایی با شاه کلیدچراغ زرد راهنمایی رانندگی در حیطه ی سیاسی، برای بازگشت دوباره طیف زیادی از فعالین سیاسی و یا کسانی که به هردلیل صفوف حزب کمونیست ایران و کومه له را ترک نموده اند اعلام آمادگی کرده و همچنین انشعابات در تشکیلات ما را زودرس دانسته و متعاقب این اظهارات، در بخش دوم مصاحبه با ‶رادیو دیالوگ″، علنن از فراکسیون روند سوسیالیستی در خواست بازگشت دوباره به حزب و کومه له را به زبان می آورد.با این ملاحظه که این فراخوان و درخواست، کاملن جنبه شخصی دارد.با تاکید اینکه این موضوع در جلسات رسمی حزب مطرح نشده است و کاملن نظر شخصی خود می پندارد، میخواهد نشان دهد که این رفقا به اسناد، مصوبات و قرارهای تشکیلاتی پایبند هستند، نهایتن قول هم میدهد که مکانیزم رسمی و سازمانی را برای این اقدام پیدا خواهند کرد.

 

به باور من این تصویر غیر واقعی است به این معنا اگر شخص خود رفیق ابراهیم و جناح سیاسی همراهش خودشان را ملزم و پایبند به اسناد، مصوبات، قطعنامه و قرارهای تشکیلاتی میدانند، باید گفت طنز این ادعا زمانی نمایان می شود که رفیق ابراهیم فراموش کرده اند که در همین برنامه ‶رادیو دیالوگ″علیرغم مصوب دهم کنگره ۱۰ کومه له در سال ۱۳۸۱ در رابطه با انشعاب سازمان زحمتکشان (مهتدی- ایلخانی زاده)، که در آن بوضوح روبه مردم آزادیخواه و جنبش رادیکال و سوسیالیستی در کردستان، جریان انشعابیون را به نام کومه له محکوم دانسته است،اما همه شاهد هستیم به مناسبت های مختلف و از تریبون حزبی بارها از طرف رهبری کومه له از جمله رفیق ابراهیم و همچنین عادل الیاسی در برنامه تلویزیون آرین، علنن آنها را کومه له خطاب میکنند؟!این است پایبند بودن به تصمیم گیریهای سیاسی تشکیلاتی در کنگره ها؟! آیا این مِتُد برخورد به مصوبات حزبی برگرفته از همان نوشته شما تحت عنوان: «فرهنگ و اخلاق کمونيستی در مجادلات سياسی» است که شما و همفکرانتان صبح تا شب در شبکه های اجتماعی با ‶سعه ی صدر″ تبلیغ می کنید؟! آیا این سیاست یک بام و دوهوا نیست؟! آیا این دماگوژی سیاسی در روز روشن نیست؟

 

دوم:حداقل در طول این بیست سال از انشعابات سال ۲۰۰۰ به بعد  برای جامعه کردستان امر بدیهی شده که شعار "باسازی کومه له" و اختلاف بر سر "آرایش تشکیلاتی و نام حزب کمونیست ایران در شکل و قواره حزبی" تنها و تنها از طرف منشعبین یک بهانه ای بیش نبود. امروز شرایط و جایگاه سیاسی- اجتماعی همه ی آنها چه در شکل متحزب و یا بعنوان فعالین مستقل از احزاب به ما می گوید آنها بر سر برنامه و استراتژی سیاسی حزب و مبانی استراتژی سوسیالیستی کومه له در جنبش کردستان و برنامه حاکمیت شورایی و دیگر اسناد حزبی در میدان عمل نه تنها توافق نداشتند بلکه اختلاف پایه ای و اساسی داشته و کماکان دارند.بطور مشخص انشعاب ‶فراکسیون روند سوسیالیستی″ در مارس ۲۰۰۹ میلادی سالهای زیادی از آن می گذرد و همه میدانیم در طول این سالها وضعیت وشرایط سیاسی اقتصادی چه در سطح جهانی و چه منطقه ای و بطور مشخص ایران، دچار تحولاتی شده است که از یک شرایط تازه برخوردار است و حتا طیف بندی های سیاسی و قطب بندی های آن در دل مبارزات مردمی بیشتر خود را آنالیز نموده است و جامعه کردستان بر متن همچین شرایطی قرار دارد. با توجه به شرایط حال حاضر هر انسانی در روند تاریخی قابل تغییر است و از زاویه دیگر باید اذعان نمود برعکس اظهار نظر رفیق ابراهیم، اتفاقن حزب کمونیست ایران مانع جدی است که بخش اعظم مخاطبان مَد نظر شما در این فرخوان که امروز شاخک های حسی شان دوبار فعال گردیده، آن را نه تنها انکار نکرده، بلکه به واضحی بارها شفاف ابراز نموده اند و با تکیه بر همین اساس صفوف حزب مرا ترک و انشعاب کردند. به باور من و به بیانی گویاتر،حالا هم مسئولانه ترین عملکرد در راستای تقویت جنبش کمونیستی و با تکیه بر منافع جنبشی در راستای منافع طبقه ی کارگر و تقویت این قطب، باید به صراحت گفت اگر رفقایی که صفوف ما ترک کرده اند و بطور مشخص، فراکسیون روند سوسیالیستی یا کسانی که دل در گرو یک مبارزه متشکل و تحزب یافته دارند،مادامیکه مبانی استراتژی و برنامه ای حزب و کومه له را قبول دارند مطمئنن نه تنها هیچ مانعی برای بازگشت آنها وجود ندارد بلکه با آغوش باز آنها را باید پذیرفت.این به تصمیم خود این جمع از دوستان ما بر می گردد که انتخاب سیاسی خود را داشته باشند. باید از رفیق ابراهیم پرسید آیا این رفقا با قبول استراتژی و برنامه حزب ما، حاضر هستند به تشکیلات بپیوندند؟! آیا واقعن احتیاجی به فراخوان دارد؟!  آیا در چند سال اخیر نبودند کسانی که علیرغم قبول استراتژی و برنامه حزببرای به عضویت درآمدن اعلام آمدگی نمودند اما بر اساس جناح بندی از طرف شما درکمیته خارج کشور حزب، درخواست عضویت آنها را به دلیلتضعیف توازون قوای جناحی خودتان، با سیاست حذفگرایانه و دلایل واهی مورد قبول قرار نگرفت؟!

 

سوم:به مناسبت گرامیداشت روز کومه له خطاب به احزاب سیاسی در کردستان رفیق ابراهیم اظهار میکند:

«مسئلۀ دیگر، مسئلۀ حاکمیت است. همه می گویند جنگ های داخلی و آن نوع جنگ ها، برای حاکمیت است، چنین باشد یا نه، به هرحال اگر این  جنگ و درگیری و به جان هم افتادن واقعی است، خُب بیاییم فکری به حال آن بکنیم، ساده ترین دیدگاه دمکراتیک که در دنیا هست این است که حاکمیت حق مردم است، پس حاکمیت را به مردم بدهیم. بیاییم و بنشینیم و توافق کنیم که پروسۀ واگذار کردن حاکمیت به مردم چگونه است و بر روی جزئیات آن به توافق برسیم، اما البته ما واقع بین هستیم، ما در خیال زندگی نمی کنیم، ما می دانیم که مرحلۀ گذار هم هست، شما به ترافیک لایت، چراغ راهنمایی، نگاه کنید چراغ راهنمایی، زرد و قرمز و سبز دارد، اگر زرد نداشته باشد روزی هزاران تصادف روی می دهند، بیاییم ما برای چراغ زرد هم فکری بکنیم با آن چراغ زردی که از تصادف جلوگیری می کند، راهی برایش پیدا کنیم برای اینکه در آن مرحله تا جامعه می تواند ثبات خود را دوباره بدست بیاورد، تا مردم حاکمیت توده ای خود را تأمین می کنند، تا نیروی مسلح به تحت کنترل مردم در می آید، بیاییم فکری نیز برای ترافیک لایت زردمان هم بکنیم، اینهم بر روی “پشت شیر” نیست، اگر حسن نیت باشد، می شود. از دیدگاه ما باب دیالوگ و گفتگو با همۀ احزاب سیاسی کردستان بر سر این موضوع گشوده است و ما از آن امتناع نمی کنیم از پیداکردن را چارۀ واقع بینانه».(پایان نقل قول. خط های تاکید ها از من است)

 

قبل از هر چیز باید گفت بر متن زمینه سازی پروژه ی (تشکیل جبهه کردستانی) که رفیق ابراهیم علیزاده و همفکرانش در چند سال اخیر کلید اش را در حزب کمونیست ایران و کومه له زده اند داشته باشیم لازم و ضروری است به ادبیات سیاسی و مهندسی شده در راستای یک استراتژی و برنامه از طرف جناح راست، در تقابل باخط سیاسی رسمی حزببکار برده می شودرا نشان دهیم. محور این ادبیات هدفمند و شامل موارد زیر است. از جمله:

گویا ما  مدافعین استراتژی حزب در تقابل با جناح سیاسی راست به نمایندگی رفیق ابراهیم علیزاده، مخالف هرگونه روابط دیپلماتیک با احزاب بورژوا- ناسیونالیست به طور مشخص در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران هستیم، مطرح نمودن چراغ زرد در حیطه مراودات سیاسی از زبان رهبری کومه له،یا اینکه به توافق رسیدن بر سر جزیی ترین مسائل با دیگر احزاب ناسیونالیست برسر حاکمیت سیاسی در کردستان، یا اینکه در جریان عقیم نمودن و به بن بست رساندن قطب چپ در راستای آلترناتیو سوسیالیستی توسط رهبری کومه له اظهارات رفیق ابراهیم علیزاده تحت عنوان "برای یک دستمال، قیصریه ای را آتش نمیزنیم"، و در ادامه این هجمه از ادبیات فرموله شده،تاریخ نگاری کاملن وارونه و هدفمند از تشکیل حزب کمونیست ایران و انحلال این حزب و متعاقب آن مخالفت با حاکمیت شوراهای مردمی، و تکرار مکرر جنبش کردستان به جای جنبش انقلابی کردستان و نمونه های زیاد دیگری که نشان میدهد نه تنها این یک نوع انحلال طلبی است بلکه میخواهد نشان دهد که در کردستان تنها یک جنبش وجود دارد که تنها جنبش ملی است و کومه له را در جناح چپ این جنبش با یک تاریخ وارونه به جامعه و مردم کردستان حقنه کند. به عبارتی دیگرعلنن میخواهد مبارزات طبقه ی کارگر در کردستان را دو دستی با اتکا به تحلیل اینکه گویا طبقه متوسط و متوسط به بالا در کردستان در اکثریت قرار داردبه همین دلایل است که تاریخن رفیق ابراهیم تلاش کرده است در تمام تند پیچ های سیاسی باید قاچ زین را بچسپد و کلاهش را بگیرد تا باد نبرد. کما اینکه همین سیاست با فرموله کردن شیوه ی مذاکرات و تعاریف انتزاعی در این زمینه بخشن در مذاکرات مرکز همکاری احزاب کردستان ایران با نمایندگان جمهوری اسلامی در کشور نروژ با میانجیگری یک سازمان نروژی تحت نام  نورف متعلق به همین کشور افشاء و طبل رسوایی آن به صدا درآمد.  در ادامه مطلب تلاش میکنم در این موارد مطرح شده هر چند کوتاه، نشان دهم این خیز برداشتن برای دوره گذار و به توافق رسیدن در جزیی ترین مسائل در راستای برنامه و استراتژی احزاب بورژوا- ناسیونالیست است که شاه کلید آن با مطرح نمودن چند باره ترافیک لایت زرد خود را نشان داده که ربطی به جنبش انقلابی کردستان ندارد بلکه این همان جنبش کردستان در سطح محلی، و به تعبیری پاشنه آشیل همان «جنبش همه با هم» در سطح سراسری است که در کردستان خود را باز تولید می کند.

                                              

چهارم: مخالفت با تحقق سوسیالیسم، مخالفت با برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان، تبلیغ آزادمنشانه ی، در الویت قرار دادن مبارزه برای رفع ستم ملی به جای مبارزات طبقاتی، در واقع تکه های پازلی در سطحی پایه تری است که در مسائل روبنایی در رهبری کومه له و مناسبات درون تشکیلاتی در سطحی ماکرو و در پراتیک، بخصوص خود را در نزدیکی به احزاب بورژوا- ناسیونالیست، علیرغم موضع شفاف ما در مقابل این احزاب در چند سال اخیر،رهبری کومه له استراتژی دیگری را دنبال کرده است. یک حباب با روکشی آذین بندی شده بر متن یک خط سیاسی راست روانه و تطهیر شده در تقابل با برنامه و استراتژی حزب و  کومه لهرا روبه جامعه در تشکیلات ما، عینیت پیدا کرده است. رهبری کومه لهدر پرتو همچین تغییر ریلی در یک شیفت سیاسی هم در سطح جنبشی و در تقابل با استراتژی حزب، مبارزات طبقه ی کارگر و ملزومات اش برای به زیر کشیدن حاکمیت تا دندان مسلح رژیم اسلامی، برای بدست گرفتن قدرت سیاسی و حاکمیت شوراها را نه تنها زود هنگام میدانند بلکه به دنبال نخود سیاه تعبیر می کند.این نظرات در مطالب روی تاقچه نمود عینی دارد و مابه ازای عملی آن در تشکیلات ما غیر قابل انکار می باشد. این خط سیاسی تلاش دارد احزاب را در کردستان بر سر مردم حاکم نماید. به بیان دیگر مسئله ملی در الویت قرار گرفتن به جای مبارزه طبقاتی، در واقع تلاش دارد در راستای استراتژی احزاب ناسیونالیست در مرکز همکاری احزاب کردستان ایران تمام قد منطبق نماید. به کار بردن زبان نرم در واقع در خدمت چراغ زردی استکه این روزها به مناسبت های مختلف از زبان رفیق ابراهیم شنیده می‌شود. این زبان نرم اگر در سخنان عبدالله مهتدی تمکین کردن به جایگاه و نظرات سیاسی بیش از ۳۰ پیش عبدالرحمن قاسملو رهبر وقت حزب دمکرات کردستان ایران بود، امروز زبان نرم در روابط دیپلماسی با احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران، خروجیش در تشکیل جبهه ی احزاب کردستانی مد نظر رفیق ابراهیم علیزاده  خود را باز تعریف می نماید.این زبان نرم و رویکرد سیاسی اگر تا دیروز رفیق حسن رحمان پناه، استراتژی حزب کمونیست ایران و کومه له را مانع همکاری پایدار با احزاب ناسیونالیست به رسمیت نمی شناخت و یا  در مطالبات روی تاقچه رفیق جمال بزرگپور در مخالفت با برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان و متعاقب آن انحلال حزب کمونیست ایران خود را نشان میداد اما امروزپرچم این خط سیاسی راست و انحلال طلبانهبه خط سیاسی رفیق ابراهیم علیزاده تبدیل شده و آن را نمایندگی میکند. 

 

از طرفی میدانیم برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان یک برنامه سوسیالیستی نیستو هم زمان بر این امر اذعان داریم که هر نوع تحولی در دل مبارزات مردمی در جامعه کردستان برای تحقق سوسیالیسم تابعی از مبارزات طبقه کارگری در سطح سراسری ایران است. باید به صراحت اعلام کرد برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان، یکی از اقدامات قابل اتکایی است که میتواند راه تسهیل رسیدن به مطالبات کارگران و مردم ستمدیده فرودست جامعه را در راستای منافع طبقه ی کارگر، افق سوسياليسم را به روی جامعه بگشايدو تحقق سوسیالیسم را در سطح سراسری فراهم کند. این گام مهمی است در راستای تقویت آلترناتیو سوسیالیستی در کردستانکه ما به ازای آن حضور چشمگیر مردم در صحنه سیاست است که می تواند در برابر استراتژی احزاب دست راستی در قطب راست قد علم کند و با تکیه به نیروی طبقه ی کارگر و خود مردمان جامعه در جنبش انقلابی مردم کردستان‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍میتواند مانع جدی در برابرهر بند و بست سیاسی و تصمیم از بالا بر سر مردم با هر حزب و سازمانی شد.بر خلاف اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده که گویا ترافیک لایت زرد به این معنا است که از جنگ های داخلی در دوره گذار تعبیر می شود، اما باید با صراحت گفت این شوخی خوبی نیست زیرا اگر رفیق ابراهیم علیزاده سخنان اش را در روز کومه له به همین مناسبت فراموش میکند، اما جامعه کردستان و فعالین پیشرو و رادیکال با دوری جستن از یک سیاست پراگماتیستی، فراموش نکرده اند که رفیق ابراهیم بی اما و اگر از توافق بر سر جزیی ترین مسائل در رابطه با حاکمیت سیاسی در کردستان در دوره گذار با احزاب ناسیونالیست اعلام موضع صریح کرده است. این سیاست پراگماتیستی، سنتهای تاریخی خود را به همراه دار ویک ائتلاف سیاسی جناح سیاسی راست جامعه را در پارلمان، نمایندگی می کند.اگر این خط سیاسی تا دیروز در سانتر شناسنامه داشت اما امروز از کمونیسم و سوسیالیسم میخواهد عبور کند. به بیان دقیق تر به کلی تیشه به ریشه ی مبارزات طبقاتی، مارکسیسم انقلابی و آلترناتیو سوسیالیستی می زند و در جناح چپ جنبش ملی در جنبش کردستان سیاست اش را فرموله می کند. و این درست با تمام سنت های انقلابی و مبارزاتی کومه له در تضاد است. در حالیکه ما تجارب ارزنده ی در طول تاریخ جنبش انقلابی کردستان در تشکیل بنکه های مردمی و نقش موثر رفقای از کومه له زبان زده خاص و عام است.بارزترین و از قابل اتکاء ترین نمونه در متشکل کردن نیروهای مردمی در سرنوشت خود، در راستای دفاع از منافع توده های ستمدیده و فرودست جامعه و در بدست گرفتن قدرت سیاسی و دخیل نمود این هژمونی در دل جامعه، تجربه تاریخی در سال های اول بعد از قیام ۱۳۵۷ در کردستان و پروسه شکل گیری بنکه ها، تشکیل جمعیت “دفاع از آزادی و انقلاب” در کردستان یکی از نقاط عطف تاریخی است که با تمام کمبودهایش میتوان به عنوان یکی از ارزنده ترین تجربیات در جنبش انقلابی کردستان به کار گرفته شود.کومه له باید در پشتیبانی از مردم انقلابی کردستان و توده های زحمتکش در یک دوره گذار در افشای استراتژی احزاب ناسیونالیست در کردستان، و با درس گرفتن از تجربه ارزنده و انقلابی تشکیل شوراها و بنکه های محلات در سطح شهر سنندج، ابزاری قابل اتکا در دخالت مستقیم آنها در اداره جامعه را تامین نماید و این تجربه از یک ضرورت و منطق مبارزاتی در پراتیک دستاوردهای خوبی را در تاریخ جنبش انقلابی کردستان به ثبت رسانده است.ارتباط و همبستگی متحدانه مردم شهر سنندج و دیگر شهرهای اطراف قدرت مردمی را در همکاری و همیاری در اداره ی جامعه را در آن شرایط سخت، انگیزه ی متشکل شدن و خود سازماندهی در دل جامعه را صد چندان کرده بود. در اداره جامعه در اداره محلات، سازماندهی و رسیدگی به امورات روزانه مردم نقش قابل توجهی داشتند. این بنکه ها از پشتیبانی کامل مردم و خانواده های محلات برخوردار بودند و شرایطی فراهم شده بود که عملن مردم در سازماندهی اداره و امور محله، امنیت همه فعل و انفعالات که ربط مستقیم به سرنوشت و امنیت و شرایط زندگی آنها داشت دخیل بودند تا جاییکه تعلقات سیاسی، زبانی، ملی، مذهبی یا غیر مذهبی کسی مورد تفتیش قرار نمیگرفت. میدانیم سازماندهی و مدیریت بنکه ها در سطح شهر سنندج، تحت رهبری شورای بنکه ها توسط فعالین کمونیست، پیشرو و رادیکال و خوشنامی پیش برده می شد که از اتوریته و قدرت سازماندهی برخوردار بودند، کما اینکه در آواخر فروردین ۱۳۵۹ سازماندهی مردمی از طریق بنکه ها از طریق کومه له، شرکت و فعالیت دختران و زنان، پیر و جوان در سطحی گسترده یکی از نقطه عطف های تاریخی جنبش انقلابی کردستان است. با اتکا به نیروهای مردمی و تودهای زحمتکش و فرودست جامعه و همچنین مبارزین کمونیست و خوشنامی که از اتوریته مردمی در امر سازماندهی برخوردار بودند و همچنین کسانی که بعدها در کومه له از خوشنام ترین انسان های مبارز در دل تودهای زحمتکش مطرح شدند تجارب ارزنده ای را بدست داده که از آنها باید درس گرفت.در همین بنکه ها قدرت نیروهای مردمی در مبارزه با جریانات ارتجاعی و مذهبی امثال مکتبی های امثال احمد مفتی زاده ها نقش کلیدی و موثری داشت. سازماندهی مردمی در شوراها و بنکه ها توانسته بود در برابر اقدامات، تاکتیک ها و سیاست های اتخاذ شده حزب دمکرات کردستان ایران به عنوان یک حزب ناسیونالیستی سنتی راست در کردستان، از جمله لبیک گفتن به خمینی و دفاع این حزب از تعرض فئودال ها به دهقانان و مردم زحمتکش روستاها، دفاع این حزب از مرتجعین مذهبی و شیوخ محلی، تلاش زیاد این حزب در جهت سازش با دولت بازرگان بدون حضور خود مردم و از بالای سر جامعه در تقابل این حزب با خواست جنبش انقلابی و رادیکال مردم کردستان، تمایل و اعلام آمادگی برای همکاری با ارتش و هدایت آن برای ورود به شهر سنندج، قد علم کند و آن اقدامات حزب دمکرات، توسط کمونیست ها و فعالین رادیکال در آن دوره تاریخی و بطور مشخص کومه له مورد افشا قرار گیرد. به خوبی پُر واضح است که عملکرد و استراتژی احزاب ناسیونالیست و مذهبی در موارد اشاره شده در بالا نشان میدهد، نه تنها با خواست مردم زحمتکش و توده های فرودست جامعه همخوانی ندارد بلکه اتخاذ این سیاست ها توسط این احزب ناسیونالیست خود به یکی از موانع اصلی در پیش برد امر مبارزاتی با حکومت مرکزی تبدیل شده بود. کما اینکه بارها کومه له بر ساختار حکومت شورایی در کردستان تاکید نموده است و با توجه به تجارب اشاره شده در همین پارگراف نشان می دهد امر سازماندهی توده های محروم و فرودست جامعه در پراتیک انقلابی مردم کردستان نه تنها یک امر مبارزاتی برگرفته از سنت های مبارزاتی و جنبش انقلابی در دل جامعه است بلکه کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی نقش ارزنده ای در این تاریخ پر افتخار را به ثبت رسانده است.

 

 

پنجم:حتمن همه به یاد دارید رفیق ابراهیم علیزاد در طی چند برنامه تلویزیونی دست به تاریخ سازی جدیدی از حزب کمونیست ایران و کشمکش های سیاسی آن دوران زد. رفیق ما تشکیل حزب کمونیست ایران با اتکا به سبک و سیاق و با الهام گرفتن از سنت های راویان پراگماتیستاز جمله کسب حفظ قدرت، عمل گرایی صرف، مصلحت اندیشی، میانه روی و محافظه کارانه، عامدانه با یک تاریخ سازی وارونه و انتزاعی، تشکیل حزب را در راستای مارکسیسم انقلابی، دنباله ی روند تاریخی جنبش کمونیستی در ایران از جمله: "كنفرانس وحدت" ، بين پيكار و رزمندگان و ديگر سوسياليست خلقی با کومه له، مشی چریکی، چپ پوپولیستی و انقلاب مشروطه قلمداد کرد کما اینکه شاهدان سیاسی- تاریخی زیادی هستند و بر این امر واقفند، که نه تنها این نوع تاریخ نگاری واقعی نیست بلکه در واقع مارکسیسم انقلابی تولدی از یک زاویه ی کاملن مارکسیستی رجوع به خود آموزهای مارکس برای سازماندهی صف متحد و مستقل طبقه کارگر ایران، برای الغای مالکیت خصوصی، متکى کردن جنبش کمونيستى به پيشروان سازمان يافته طبقه ی کارگر ایران، برای تحقق سوسیالیسم وبه قدرت رساندن طبقه ی کارگر  برای حاکمیت شوراها بودهو هست.همه بر این امر آگاهیم شرایط خفقان و فضای پلیسی حاکم و دستگیری های گسترده ی فعالین سیاسی در اوایل دهه ی شصت، بحث مارکسیسم انقلابی در تاریخ جنبش کمونیستی بعد از انقلاب ۵۷ و تشکیل حزب کمونیست ایران به امید هزاران کمونیست و فعالین کارگری تبدیل گردید. تمام اسناد کنگره و دوم و سوم کومه له این تاریخ نگاری وارونه را افشا میکند. در واقع تاسیس حزب کمونیست ایران در طی مباحثات پرشور در کنگره های رسمی کومه له و سمینار کادرها موسوم به سمینار شمال همراه با اتحاد مبارزان کمونیست پیرامون مارکسیسم انقلابی اسناد اش در دسترس همگان قرار دارد. به عبارتی گویاتر تاسیس حزب کمونیست ایران در پاسخ به فروكش کردن جنبش های چپ و تبیین و اعتلای مارکسیسم انقلابی و نقد مشی چریکی و جریانات چپ و پوپولیستی، و نهایتن  درعمل و از نظر تئوری فاصله گرفتن از گرایشات بورژوایی و خرده بورژوایی درون جنبش کمونیستی در ایران، و به یک معنای دیگر، ادای سهم بخشی از کمونیست های ایران در شکل دادن به یک بدیل سوسیالیستی و کارگری بود که تمام اسناد کنگره دوم تا کنگره ششم کومه له و همچنین کنگره موسس تاسیس حزب کمونیست ایران تا کنگره سوم حزب از اسناد معتبری است که مخاطبان این نوشته را به آن اسناد ارجاع میدهم. اما رفیق ابراهیم علیزاده و همفکرانش چند سالی است در تلاش اند آگاهانه دست به تاریخ سازی وارونه زده و با طرح چراغ های زرد در کنار استراتژی احزاب ناسیونالیست قرار گرفته و با این احزاب در دوره گذار بالای سر مردم و بدون دخالت آنها حاکمیت احزاب را به مسند قدرت برسانند. و با این تاریخ سازی به دیگر نیروها و کسانی که به هر دلیل با تاسیس حزب کمونیست ایران موافق نبودند با زبان بی زبانی میگویند اگر مخالف این حزب بودید حالا توازون قوایی برای انحلال آن در تشکیلات ما یک خط سیاسی است که نیرو سازماندهی کرده و مطالب روی تاقچه را در زمان و مکان خود برای اقدام در انحلال حزب کمونیست ایران را در دستور کار در کنگره های بعدی این تشکیلات در دست دارد. دقیقن این یکی از آن اقدامات سیاسی پشت چراغ زرد است که چند سالی است سازماندهی شده برایش برنامه تدارک دیده اند. اگر مدافعین «جنبش همه با هم» در سطح سراسری در این راه از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده اند باید گفت خط سیاسی که امروز رفیق ابراهیم آن را در کردستان  نمایندگی میکند، بر پاشنه آشیل همین خط سیاسی دارد نیرو سازماندهی میکند و میخواهد عملن با استراتژی احزاب بورژوا- ناسیونالیست سیاست خود را هماهنگ سازد.

 

از سوی دیگرمیشنویم که جناح راست با اقدام به پروپاگانداهای بی پایه و اساسی در لابلای اظهارتشان علنن از زبان خود و دیگران به این مسئله میخواهند دامن بزنند که گویا ما در جناح چپ این تشکیلات خواهان هیچ نوع روابط دیپلماتیک با احزاب و سازمان های موجود در کردستان و بطور مشخص ‶مرکز همکاری احزاب کردستان ایران″، نیستیم. این شیوه باز هم یکی از آن مِتُدهای ناسالم است که تلاش میکند صورت مسئله که همانا اختلافات برنامه ای و استراتژیک در دو جنبش متفاوت را با شعار روابط دیپلماسی به حاشیه براند، و با این وارونه نگاری و تحریفات، نتایج مطلوب مَد نظر خود را جا انداخته و تصویر ناواقعی را از این بحران سیاسی موجود در حزب را به نمایش بگذارند.

 

از طرف دیگر زودرس دانستن انشعابات در تشکیلات حزب کمونیست ایران و کومه له بطور مشخص از سال ۲۰۰۰ میلادی از طرف رفیق ابراهیم علیزاده،  برخلاف ادعای این رفیق نه سر شفافیت بخشیدن به اختلافات سیاسی روبه جامعه، بلکه به جریان زحمتکشان (مهتدی- ایلخانی زاده) و جمعی با نام فراکسیون روند سوسیالیستی و یا بازسازی کومه له بزرگ، این پیام را می دهد که چرا عجله کردید و منتظر نماندی تا آهسته و پیوسته توازون قوای تشکیلاتی در امر سازماندهی در ابعادی بزرگتر را به نفع خط راست سیاسی که ما حالا آن را نمایندگی میکنیم، مهندسی شده در زیر لوای پرچمی با نام حزب کمونیست ایران و کومه له، با زیر پا نهادن سانترالیسم دمکراتیک در تشکیلات، با مطرح نمودن تقسیم بندی ‶اکثریت و اقلیت″ به معنای دیگر تبعیت اقلیت از اکثریت،توانمند تر برای انحلال حزب کمونیست ایران، در تقابل با برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان، در تقابل با تحقق سوسیالیسم با استدلال واهی عدم رشد نیروهای مولده، با عبور از مارکسیسم و کمونیسم و نهایتن با تاریخ تشکیل حزب کمونیست ایران و تحریف آن یک باره و برای همیشه تیشه به ریشه مارکسیسم انقلابی بزنیم و یا به قول عبدالله مهتدی « کاه کهنه زیاد به باد نکینم » و به عبارت پردازی رفیق ابراهیم علیزاده، کسانی که میخواهند به تشکیلات ما بازگردند و عضو این تشکیلات شوند، حزب کمونیست ایران مانعی نیست و به بیان دیگرش تنها یک پرچم است که فقط باید حفظ اش کرد.

 

مگر نه این است که سیاست و عملکرد چندین ساله آنها به واضحی نشان داده است که اختلاف آنها نه بر سر قواره تشکیلات و نام حزب کمونیست ایران، بلکه با مارکسیسم انقلابی و کمونیست بوده و است. مگر نه این است که موارد اشاره شده از اختلافات سیاسی اگر تا دیروز از طرف منشعبین مطرح می گردید حالا به یک خط سیاسی تبدیل شده که از زبان رفیق ابراهیم فرموله و در مناسبت های مختلف ابراز می گردد. باید با صراحت اظهار نمود اگر تا دیروز مشخصن"در زیر چتر پلاتفرمی مشترک"و تشکیل جبهه ی کردستانیتلاشها برای از سر گیری پروژه شکست خورده “ضرورت فعالیت به نام کومه له” در دست عبدالله مهتدی و شرکا بود، امروز همین پرچم و پروژه تحت: تشکیل جبهه کردستانی با احزاب ناسیونالیست در کردستان  از طرف رفیق ابراهیم علیزاده به شیوه ی پیش نویس سندی جهت تصویب آن در پلنوم قبل از کنگره ۱۵ کومه له در آوریل سال ۲۰۱۲ ارائه می گردد که در این سند موارد و مراحل تشکیل همچین جبهه ای فرموله شده ارائه می گردد که رای نمی آورد. اما علیرغم تصویب نکردن این سند در پلنوم و با توجه به میزان عملکرد و نزدیکی رهبری کومه له با احزاب بورژوا- ناسیونالیست تحت شعار دیپلماسی در این چند سال اخیربه راحتی میتوان این حکم را داد که این سند و مراحل درست شدن تشکیل جبهه ی کردستانی توسط رهبری کومه له ما به ازای عملی در رهبری کومه له داشته است. مگر نه این بود رفیق حسن رحمان پناه به عنوان سخنران به مناسبت روز کومه له، استراتژی حزب کمونیست ایران و کومه له را مانعی در جهت همکاری پایدار با احزاب ناسیونالیست در کردستان نمی دانست. مگر نه اینکه برگزاری کنفرانس "رایزنی ملی روژهه لات کوردستان" در روزهای ۱۴ و ۱۵ سپتامبر با هماهنگی و برنامه ریزی کنگره ملی کرد (ک ن ک) در شهر استکهلم تمام تلاشش را کرد تا مبارزات مردمی برای سرنگونی انقلابی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را با عبارت پردازی ها و کُد واژهایی از جمله "باب دیالوگ"، "بسیج اجتماعی" و به عبارتی کلی تر "جنبش همه با هم" بدون نشانی از وجود و نقش اساسی جنبش های رادیکال جا افتاده در دل جامعه، خود را با شعارها و ادبیات پُر طَمطراق با رویکردی کاملن راست روانه و تاکید بر چند مورد کاملن مشخص از جمله؛ جلوگیری از جنگ داخلی بین احزابی که در کردستان از قدرت ملیشایی برخوردارند، همچنین جلوگیری از ایجاد تفرقه در بین احزاب سیاسی در کردستان از طریق جمهوری اسلامی و اینکه پیدا کردن راه حلی برای رفع ستم ملی در کردستان ایران از راه دیالوگ و دمکراسی با رژیم جمهوری اسلامی از زبان تعدادی از سخنگویان کنگره ملی را به مردم کردستان تحمیل نماید. مگر نه اینست این نوع ترمینولوژی و عبارات پردازی ها در ادبیات رفیق ابراهیم علیزاده بیشتر بگوش می رسد؟!در واقع گفته های نیلوفر کوچ رئیس مشترک کنگره ی ملی کوردستان (ک.ن.ک) در مصاحبه با "روژ نیوز" است که دراظهاراتش می گوید:

 "اگر بتوانیم بتوانیم اتحاد ملی را ایجاد کنیم، می توانیم هر چهار بخش کوردستان را از خطر اشغالگری حفظ کنیم، میتوانیم باکور، باشور و روژاوای کوردستان را به طور کامل از خطر دور کنیم و در روژهلات کوردستان (کردستان ایران) نیز تلاش کنیم مسئله ی کورد را از راه دیالوگ با ایران از راه سیاسی و دمکراسی حل کنیم".

از زاویه نگاه به این گفته ها و رویکرد عملی و سیاسی احزاب عضو و یا موجود در کنگره ملی کرد ( ک.ن.ک )، حضور تشکیلات ما کومه له در خوشبینانه ترین حالت اگر هم بتوانیم نظرات و استراتژی خودمان را در آنجا مطرح نماییم که باید با صراحت گفت هیچ چیز از این واقعییت را کم نخواهد کرد که تدارک همچین کنفرانس های و حضور احزاب و طیفی از شخصیت های ناسیونالیست تنها و تنها در جهت تقویت استراتژی قطب راست جامعه عمل میکند و در همسو کردن احزاب شرکت کنند برای خیز برداشتن در راستای استراتژی احزاب بورژوا- ناسیونالیست و فراهم نمودن باب دیالوگ برای حل ستم ملی در کردستان ایران با شعار دمکراسی خواهی؟! زمینه های استراتژی خود را فراهم می نماید. عملکرد رهبری کومه له و حضور رفیق ابراهیم علیزاده با سخنان پرشور و حضور فعال ۵ نفر از اعضای کمیته مرکزی کومه له همراه ایشان به خوبی نشان داد رهبری کومه له در نزدیکی بیشتر با کمیته دیپلماسی مشترک احزاب و سازمانهای کردستان " کنگره ملی کرد" ( ک . ن . ک ) سنگ تمام گذاشته است. در حالیکه با توجه به اینکه کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی که باید امر سازماندهی یک قطب چپ در راستای آلترناتیو سوسیالیستی که از نان شب برایجنبش کمونیستی،  جنبش کارگری و حاکمیت شوراهای مردمی در کردستان واجب تر است، نامسئولانه از طرف رهبری کومه له با بن بست مواجه میگردد و رفیق ابراهیم همچین پروژهای را در راستای آلترناتیو سوسیالیستیاز طرف تعدادی از احزاب چپ را دنبال نخود سیاه رفتن تعبیر می کند. این در واقع خاک پاشیدن به چشم تمام جنبش های رادیکال از جمله مبارزاتجنبش های رادیکال در دل مبارزات انقلابی کردستان و در سطح سراسری ایران است.

 

در زمینه همکاری کومه له با احزاب بورژوا-  ناسیونالیست در کردستان، ما بارها در مناسبات مختلف بر این امر مهم  تاکید کرده ایم،با توجه به نقش کومه له در جنبش انقلابی کردستان، امری طبیعی محسوب می شود، کومه له با احزاب سیاسی موجود در کردستان ایران رابطه دیپلماتیک وهمکاری های موردی داشته باشد.با آگاهی بر این امر که جامعه کردستان بر بستر وجود ستمگری ملی و وجود گرایش ناسیونالیستی در جامعه، احزاب ناسیونالیستی به حیات و فعالیت خود ادامه می دهند. اعمال ستمگری ملی بر مردم کردستان و تداوم سیاست های شووینیستی و سرکوبگرانه جمهوری اسلامی کماکان زمینه ی ظرفیت هایی را برای حضور احزاب ناسیونالیست در صحنه ی سیاسی کردستان حفظ کرده است. از طرف دیگر مادام که این نیروها با انگیزه سهیم شدن در قدرت سیاسی پرچم مبارزه برای رفع ستم ملی را در دست گرفته و در موقعیت اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی قرار دارندبه همین دلیل گرایش ناسیونالیستی در معادلات آینده ی کردستان نقش مهمی خواهند داشت با همین اعتبار برخی زمینه های همکاری پیش می آید و کومه له بدون آنکه نگران آن باشد که شانه اش به شانه ی احزاب ناسیونالیست می خورد، باید بر استراتژی و برنامه خود شفاف و روشن تاکید نماید.با آگاهی بر این امر که بورژوازی کُرد بنا به ماهیت طبقاتی و اهداف اش نه تنها نمیتواند در قبال خواست کارگران و توده های فرودست و ستمدیده جامعه جوابگو باشد و همچنان بر این امر اشراف داریم که احزاب بورژوا- ناسیونالیست بر متن همین ماهیت طبقاتی در برابر تحقق خواست و مطالبات نیروی محرکه واقعی جنبش انقلابی کردستان و تحقق خواسته هایشان خواهند ایستاد. از طرف دیگر احزاب ناسیونالیست با اتکا به استراتژی و ماهیت طبقاتی شان بر تقسیم قدرت از بالا بر سر مردم تلاش خود را خواهند کرد و از دخالت مستقیم مردم در تعین سرنوشت خود در به دست گرفتن قدرت سیاسی در کردستان ممانعت ایجاد خواهند نمود صف بندی و مبارزه طبقاتی یک واقعیت انکار ناپذیر در کردستان است. با توجه به اینکه کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی پرچم جنبش سوسیالیستی در کردستان را در دست دارد بر همین مبنا ، لازم است از زاویه منافع کارگران آنجا که زمینه فراهم می آید با اتکا به برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان و بطور مشخص در دوره گذار و مراحل پیشروی آن را در فردای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی، از تمام ظرفیت های موجود خود در امر سازماندهی کردن لایه های پایینی مردم جامعه، توده های زحمتکش و فرودست جامعه در راستای منافع طبقه ی کارگر بیشتر تلاش خود را به کار بیاندازد و با تسلیح عمومی مردم کردستان و سازماندهی کردن آنها در دفاع از دستاوردهای حاکمیت مستقیم مردم در شوراها نقش تاریخی خود را جامه ی عمل بپوشاند و با اتکا و به میدان آوردن همچین نیروی چشمگیری در عرصه سیاست در کردستان،از هر نوع بند و بست احزاب بورژوا ناسیونالیست بر بالای سر مردم، و با تامین همچین شرایطی در دل تحولات سیاسی در کردستان میتوان از جنگ های داخلی ما بین احزاب و سازمان های موجود در کردستان جلوگیری به عمل آورد و جنبش شوراهای مردمی در راستای آلترناتیو سوسیالیستی را تقویت کرد. بر همین مبنا بر خلاف اظهارات رفیق ابراهیم در روز کومه له و تعمق در مورد چراغ زرد ایشان و فرموله نمودن این عبارات پردازی ها به این معنا  از همین حالا رهبری کومه له حاضر است پیرامون جزیترین مسائل با دیگر احزاب در رابطه با آینده مردم کردستان به توافق برسد. باید برای رفیق ابراهیم یادآوری کرد و تاکید صد چندان کرد که ما در کومه له  بر این باوریم بر خلاف گفته ای ایشان، نه تنها در بر راه انداختن یک جنبش شورایی توسط توده های مردم برای دخالت مستقیم در سرنوشت سیاسی خود در راستای ایجاد نهاد های اعمال حاکمیت توسط شوراها تمام نیرو و پتانسیل مبارزاتی خود را به کار می اندازیم. ما نیز بر این باوریم حضور و مشارکت احزاب سیاسی در حاکمیت سیاسی در کردستان نه تنها با نسخه های از قبل تعیین شده در توافق با احزاب سیاسی در کرستان بدون حضور آنها مهر باطل می خورد، نیز بر این باور هستیم که حضور و مشارکت احزاب سیاسی در حاکمیت سیاسی تنها و تنها از طریق مکانیسم حاکمیت شورایی رسمیت و تحقق پیدا خواهد کرد.

ادامه دارد......

 

ناصر زمانی

۱۱ سپتامبر ۲۰۲۰

#انقلاب_كارگرى

https://t.me/enghelab_karegari

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com