جنایت فراموش نشدنی شهریور سال ٦٧ و درسهای آن برای جامعه

سلام زیجی
September 05, 2020

جنایت فراموش نشدنی شهریور سال  ٦٧ و درسهای آن برای جامعه

  بعداز تحمیل جریان ارتجاعی خمینی بر انقلاب آزادیخواهانه و ضد استبدادی  شاه توسط دولت ارتجاعی امریکا و همراهی نیروهای ملی-اسلامی با آن پروژه ضد انقلابی، بعداز تحویل دادن ارتش و زندان و اوباش سرکوبگر شاهنشاهی به خمینی و شروع فوری سرکوب خونین انقلاب کنندگان، و در ادامه  اعمال سازمانیافته جنایت عظیم٣٠ خرداد سال ٦٠، و سالیان پس از آن، جنایت سازمانیافته تر و به مراتب خونین تر وهولناکتری، که  در سایه خونین و کثیف "نعمت الهی" جنگ ارتجاعی و ویرانگر ایران و عراق هموارتر شده بود،  از اوایل مرداد ماه شروع کردند و تا شهریور ٦٧ با کشتار قریب به ٣٠ هزار زندانی و دستگیر شدگان خیابانی در شکل انفرادی و دستجمعی، در زندان و بیرون زندان، ادامه پیدا کرد.

 

بدین ترتیب دهه شصت را تبدیل کردن به دهه ی آغشته به خون. دهه ی نسل کشی و نابودی گسترده انسانهای مبارز و کمونیست، و دهه جوغه اعدامهای بیشماری در تاریخ ننگین و سیاه جمهوری آدمکشان اسلامی ایران ثبت گردید. در این پروسه کوتاه مدت، مبارزین و آزادیخواهان و مخالفین حکومت اسلامی گیر افتاده و نسلی از انقلاب کنندگان علیه رژیم مستبد پادشاهی را در کام مرگ و خون فرو بردند.  جنایتهای که هنوز هم جنایتکاران خون آشام و بیمار حاکم بر جمهوری اسلامی از آن علنا دفاع میتنند و آنرا منشا قدرت گیری خود میدانند.چهار دهه جنایت و کشتار و به تباهی کشاندن زندگی کارگر و زن و جوان آن مملکت ریشه در تاریخ آن رویدادها و مسیر جنون آمیز و خونینی دارد که جمهوری اسلامی بر بستر آن به قدرت رسید. به نسل امروز در ایران و جهان باید  آن جنایات و تاریخ وحشتناک را یاد آور شد.


اما نشان دادن جنایت و آدمکشی آنزمان و شناسائی و تلاش برای مجازات قاتلینی که هنوز در راس قدرت هستند گر چه بسیار ضروری است اما اصلا کافی نیست!. فراتر از آن، یاد آوری آن تاریخ و جنایات هولناک و اینکه چرا چنین شد؟ و کلا تجربه شکست انقلاب سال ٥٧ بدست ضد انقلاب اسلامی و نقش مخرب دولت امریکا و غرب و ناتوانی و ضعف چپ و کمونیزم، و پوپولیسم و ناسیونالیسم غالب برآنها در آنزمان، و همچنین همکاری مستقیم نیروهای مرتجع با خمینی جلاد و غیره چنانچه توسط کمونیستها و رهبران طبقه کارگر و جامعه و نسل امروز به درستی درک و فهم نشود، روند پیشروی مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی بعداز گذشت به چهل سال میتواند باز به شکست و ناکامی و نابودی نسل دیگری منجر گردد. در این دوره بسیار ضروری است که با صدای بلند از جانب هر نیرو و تریبون باشرفی این حقایق ساده بازگو شود و تاکید گردد که منادیان دو خرداد و فعالین ارتجاع سبز، و سازندگان اصلی دولت “اعتدال” و ملی-اسلامی ها و نهضت آزادیها و اکثریت و توده ایها، “دمکراسی طلب ها” و “خشونت گریز”های امروزی جزئی از صف یاران و همقطاران دیروز خمینی جلاد بودند و مستقیم و غیر مستقیم در فاجعه نسل کشی ٣٠ خرداد سال ٦٠ و شهریور ٦٧ و همچنین در کمک به تداوم تاکنونی حاکمیت چنین رژیم قرون وسطی دست داشته اند و لازم است به عنوان جزئی از عاملان و قاتلین آن تاریخ هولناک، که جمهوری اسلامی را بر روی آن بنیان نهادند، رده بندی شوند.

 

از ٣٠ خرداد ٦٠ و شهریور ۶٧ تا  آبان ٩٨، از کهریزک و کشتار کارگران و شلاق زدن کارگر و جوانان ،از به فقر و نابودی کشاندن طبقه کارگر در این مملکت مملو از ثروت، تا اسید پاشی ها و “گشت های نامحسوس”، از سازماندهی شبکه های ترور و قمه کشی واعدامهای پی در پی، تا  جنگ افروزی در کشورهای منطقه و هزینه کردن ثروت جامعه در جنگهای تروریستی و کشتار مردم بی دفاع، از تداوم آپارتاید جنسی و فشار و سرکوب  مداوم زنان و به قهقرا بردن امید و خواست و آرزوی نسل جوان همه و همه  زنجیره جنایتهای غیر قابل چشم پوشی و بخش تفکیک ناپذیری از تاریخ نفرت انگیزی است که بر پیشانی این حکومت بورژوا -اسلامی و همه حامیان فارس،کرد،ترک و عرب زبان و جنبشهای “اصلاحات طلب” "ملی" و "مدنی" و "مدهبی" آنها حک شده است.

 

 این رژیم را باید سرنگون کرد و سرانش را در ملاء عام  محاکمه نمود! چه مرده و زنده باید محاکمه شوند! هر فردی یک روز در هرم قدرت دولتی و ارگانهای نظام اسلامی قرار گرفته و “خدمت” کرده باشد. بدون استثنا، کم و بیش، هر کدام به نسبت وزن و موقعیت جنایتکارانه و فاسدی که داشته است، شریک جرم این رژیم در چهار دهه کشتار و آدمکشی و فساد و دزدی و نابودی جامعه ایران هستند! هر نیرو و فردی، ولو با اندکی درک و برخورداری از احساس وآرزوی انسانی، و با حداقلی از خواست آزادی و برابری در وجودش باید برای از سر راه برداشتن چنین نظامی گامهای جدی بردارد. ما باید وموظف هستیم به این روند جنایتکارانه حاکمیت جمهوری اسلامی نقطه پایانی بگذاریم!

 

برای این هدف مهم و تحقق  کم مشقت آن امروزتنها شکلی ازسرنگونی و  انقلاب کردن می تواند به یک ایران آزاد و خوشبخت منجر گردد، که  ماهیت و مطالبات روند سرنگونی و خیزشهای توده ای و کارگری ضروری است از لحظه تولد و در قدم اول متکی باشد به پرچم و سیاست و سازمان و حزب و رهبری سوسیالیستی و کمونیستی خود. متکی باشد به بسیج نیروی جنبش طبقاتی خود. متکی باشد به ابزارهای سرنگونی طلبانه و مبارزاتی سیاسی و سازمانی و مسلحانه جنبش آزادیخواهی و برابری طلبانه و کارگری خود. این یعنی حداقلی از درس گرفتن از تاریخی که بدان اشاره شد.

 

کسی که سیاست موج سواری  و یا همه با هم بودن را در پیش میگیرد همان دوره ویرانگر و فریبکارانه بورژوائی و اسلامی و خلقی سال ۵٧ را  دارد تکرار میکند که عمیقا  فریبنده و ضد کمونیستی است. جریاناتی که در پوشش مخالفت با جمهوری اسلامی و حتی در پوشش گرامی داشت از شهریور ٦٧ بر طبل ارتجاع مذهبی و قومی گری و فدرالی و شوینیستی ایرانی گری میکوبند فراخوان آینده ی به مراتب سیاهتر و هولناکتر از دوره کنونی حاکمیت جمهوری اسلامی به مردم ایران می دهند! اینها چیز بهتری از ویرانیهای امروز سوریه و عراق و افغانستان و یمن برای ایران به ارمغان نخواهند آورد! اگر طبقه کارگر و بخش آزادیخواه جامعه بخواهد براستی آزاد گردد باید همه این نیروها و کل موجودیت این رژیم را یکجا جارو کند و از سر راه خود بردارد.

 

حزب سوسیالیست انقلابی ایران متعهد به سازماندهی ابزارهای جدی مبارزاتی و سرنگونی طلبانه با پرچم و هژمونی سوسیالیستی است. پیوستن به حزب سوسیالیست انقلابی یک اقدام مهم در تسریع روند نابودی کلیت نظام فاشیست اسلامی ایران و گام بسیار مهمی در جهت دستیابی به یک جامعه آزاد، برابر، مرفه، امن و سوسیالیستی خواهد بود!
 
 یاد خانباختگان شهریور سال ٦٧ و همه جانباختگان راه آزادی و برابری و سوسیالیسم گرامی باد!

نابود باد جمهوری اسلامی!

زنده باد سوسیالیسم!

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com