اعتصاب‌ کارگران هفت تپه الهام بخش جنبش کارگری

خسرو بوکانی
September 02, 2020

 اعتصاب‌ کارگران هفت تپه الهام بخش جنبش کارگری

گسترش اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری در سراسر ایران، پیش‌ زمینه‌ی یک خیزش طبقاتی متحد و سازمانیافته  در ایران است. اعتصاب با شکوه کارگران در هفت تپه که در این ۴۰ ساله‌ی جمهوری اسلامی بی مانند است، ‌الهام بخش این خیزش طبقه کارگر در ایران است. به همین دلیل است که خود کارگران به پاخاسته در هفت تپه، آنجا را به درستی «پایتخت اعتصاب»‌ نام نهاده‌‌اند. از روز ۲۶ خردادماه ۱۳۹۹ که اعتصاب کارگران هفته تپه به سومین ماه مقاومت خود وارد می‌شود،‌ خواست‌های مشترک در بندرهای نفت و گاز و پتروشیمی و در راه‌آهن‌ها و خیابان‌های خوزستان و تهران و اراک و بوشهر‌،‌ قزوین و... بازتاب یافته است. اینک بیش از شصت مرکز تولیدی و خدماتی از پارس جنوبی در عسلویه گرفته تا پتروشیمی‌ها از جمله در بندر ماهشهر و ماشین سازی‌ هپکو اراک،‌ پرستاران،‌ رانندگان، ‌بازنشسته‌گان و... در شرایطی که از ویروس تاجدار کرونا مرگ می‌بارد و  کارگران و فرودستان در بی نانی و فلاکت فریاد می‌زنند،‌ در اعتراض هستند. تا ۲۴ اوت بیش از ۵۵ مرکز صنعتی و خدماتی در اعتصاب و اعتراض‌های طبقاتی هستند. اعتصاب و اعتراض به کارگران، ‌شجاعت و خودآگاهی می‌بخشد. کارگران هفت تپه پیشتاز این تجربه و خیزش بوده و هستند.

کارگران شرکت کنتور سازی ایران (قزوین) هفته‌هاست در اعتراض به تعطیلی کارخانه و دریافت نکردن ۲۶ ماه دستمزد و حقوق کارگری دست به اعتراض می‌زنند. کارگران با بستن راه عبور خودرو محمدباقر نوبخت، معاون رئیس‌ جمهوری و گارد همراه، وی را وادار به پیاده شدن کردند و او را ناچار ساختند که فریاد اعتراض‌ کارگران خشمگین را بشنود وبه گوش اربابان خود برساند.  

 این واقعیت است که مجتمع نیشکر هفت تپه که روزی بزرگترین پروژه تولید شکر و کشت نیشکر و صنایع همراه چون کاغذسازی و... بود بنا به نقشه حکومت‌گران،‌ باید به سود دلال‌های وابسته به حکومت، ورشکسته شود. اما اراده‌‌ی کارگران که هستی جامعه در گرو  کار آنان است، اعلام کرده است که خود کارگران توانایی اداره  این مجتمع را به صورت خودمدیریتی دستجمعی دارا می باشند. و این امری شدنی است اگر کنترل تولید و توزیع و مودمدیریتی را کارگران به دست بگیرند. تمامی ماجرا در این محور گره خورده است، طبقه‌ای که حاکم است در برابر طبقه‌ای که به خود می‌آید. اما هستند کسانیکه به نام «سوسیالیست»‌ کپته نگرانه تنها به محدویت کارخانه نیشکر می‌نگرند و متاسفانه به شیوه‌ی رفرمیست‌ها، در رسانه‌ها آیه یأس می‌خوانند که کارگران هفت تپه بیهوده تلاش می‌کنند... هفت تپه ورشکسته است و کارگران همگی سرانجامی جز اخراج و بیکار شدن ندارند...

اگر به تاریخچه این اعتصاب بازگردیم، لازم است که تاریخچه‌ی مجتمع نیشکر را مرورگذرا داشته باشیم. کشت نیشکر و تولید شکر در این مجتمع در سال ۱۳۴۰ به شکل نوین شروع شد. با روی کارآمدن حکومت اسلامی، دلال زادگان و بازاریان به کمک روحانیت به قدرت رسیده که سود هنگفت خود را در دلالی کالا می‌دیدند، تعطیلی برخی از مراکز کارگری مانند پارچه بافی‌ها و فولاد سازی‌ها و ماشین‌سازی ها، ‌مجتمع نیشکر هفت تپه و... را در دستور کار قرار دادند. به این گونه، ‌این صنایع و مراکز کارگری را یکی بعد از دیگری شروع کردند. جنگ هشت ساله،‌ عامل مهم این تخریب ونیز سرکوب جنبش کارگری بود.

    در سال‌های ۸۵-۸۴ کارگران در هفت تپه در اعتراض به پرداخت نشدن دستمزدها و حقوق خود با شعار «ما کارگر هفت‌تپه‌ایم ،‌ گرسنه‌ایم،‌ گرسنه!» به پا خاستند. در این برهه، کارفرما و مالک کارخانه دولت بود و وزارت کشاورزی مسئولیت مجتمع را به عهده داشت. کارگران، در سال ۱۳۸۶،‌ شیوه‌های گوناگون اعتراض و اعتصاب از تومار نویسی تا بست نشستن و در کارخانه و جلو ارگان‌های دولتی  و راهپیمایی در شهر و بستن جاده اندیشمک به اهواز را تجربه کردند. مدیران دولتی، ‌وظیفه داشتند تا دستمزدها را نپردازند، برای کارگران فعال پرونده سازی کنند و دولت را از مسئولیت مبرا جلوه دهند. کارگران در مقابل،‌به اعتراض برخاستند. خواست کارگران پایان دادن به این اعمال ضد انسانی و اعلام سندیکای مستقل بود. سندیکا،‌ به معنای مخالفت با ابزار حکومتی و به رسمیت نشناختن شورای اسلامی کار، ‌این ارگان ایدئولوژیک سرمایه داران حاکم بود. اعلام ضرورت تشکل‌های مستقل کارگری در ایران با شعار «ما شورای وابسته نمی‌خواهیم» نتیجه‌ی سالها تلاش پرهزینه و زندان و شلاق و مرگ کارگران پیشرو بود و کارگران پیشتاز کردستان و گیلان و مازندران و تهران و آذربایجان و... نقش مهمی در طرح این خواست داشتند. اعلام فعالیتِ «سندیکای رانندگان شرکت واحد تهران و حومه» که ممنوعه شده بود، همزمان است با اعلام سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه. «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری»‌ که افتخار فعالیت و پیشبرد وظایفی در آن را داشتم، نقش مهمی در طرح و سراسری کردن ضرورت سازمانیابی کارگران ایفا کرد.

در سال ۱۳۸۷ اعلام  خبر فروش هزار هکتار از ۲۴هزار هکتار اراضی کشاورزی نیشکر به بخش خصوصی، پیش درآمد تعرض به این مجتمع بود و مافیای شکر و شرکای حکومتی از دسته‌هایی بودند که برای تکه پاره کردن این مجتمع پنچه باز کردند. سال ۸۶ به فرمان خامنه‌ای و اجرای ماده ۴۴ خصوصی سازی، این مجتمع نیز خصولتی سازی شد که نه خصوصی بود ونه دولتی و هر دوی این‌دو شکل مالکیت را در بر می‌گرفت. یعنی که حکومت شریک دزد و رفیق قافله شد.  مالکین، با شخم عمیق و استفاده از سموم،‌ نیزارها را خشک کردند. سه هزار هکتار از نیزارها را برای کشت گندم از نیشکر خالی شد، ‌و این اجاره دهی‌ها وفروش‌ ها ادامه یافت و کارگران همچنان در برابر هر هجوم و تعرض به دسترنج و هستی خود،‌ به اعتراض و اعتصاب برخاستند. در این مجال بود که  تعرفه گمرکی واردات شکر از  ۱۲۰درصد به ۴درصد کاهش داده شد تا به سود سلطان شکر با واردات شکر ارزان، ‌کمر مجتمع و کارگران شکسته شود. مالکین جدید خود از جمله وارد کنندگان و شرکای اتاق بازرگانی و دلال‌‌هایی بودند که یا از سران سپاه و امنیتی‌ها یا از خانواده‌‌های حکومتگران ومافیای حکومتی  می‌آمدند. تولید کارخانه از ۱۱۰ هزار تن در سال‌ها ی۱۳۷۰ به شدت کاهش داده شد و استفاده از ۲۴ هزار هکتار به حدود ۵هزار هکتار رسید. کارخانه و شیوه کشت و برداشت و تصفیه و... به همان صورت سالهای ۱۳۴۰ باقی گذارده و فرسوده شد.  کارگران با تجربه و رسمی را دستگیر و اخراج و یا در برابر پرداختی ناچیز، مجبور به بازخرید شدند. به گفته کارگران،"تیغ گیوتین" و "خانمان برانداز" خصوصی سازی به دستور دولت بر گردن بیش از شش هزار کارگر در این مجتمع که با خانواده به بیست هزار تن بالغ می‌شوند فرود آمد. شهر شوش و روستاهای پیرامون وجود و هستی خود را در گروه کار کارگران می‌دانند.

مجتمع نیشکر هفت تپه سال ۱۳۹۴ در یک مزایده به دو جوان ۲۸ و ۳۱ ساله واگذار شد. مهرداد رستمی و امید اسدبیگی، ۲۴هزار هکتار زمین را با وعده احیای آن و ایجاد ۲۰ هزار شغل جدید در منطقه خریدند.

در سال ۱۳۹۴، هفت تپه ورشکسته اعلام شد و با ۲۴هزار هکتار زمین و تمامی مجتمع در یک مزایده ساختگی و با دریافت رانت، و قیمت تعیین شده‌ی این مجتمع عظیم را تنها  ۲۸۶ میلیارد تومان اعلام شد که تنها شش میلیارد آن نقد پرداخت می‌شد و به اسد بیگی‌ها سپرده شد. مجتمع عظیم هفت تپه، که زمانی یکی از بزرگترین شبکه‌ی کشت و صنعت نیشکر در خاورمیانه بود، برای تخریب کارخانه و فروش زمین‌ها و ایجاد شبکه‌های فساد و اخراج کارگران به مهرداد رستمی و امید حسن بیگی داده شده. این دو  جوان حدود سی ساله،‌ شبکه‌ای از وابستگان حکومتی و سرمایه‌داران را پشت سر داشتند.

 

مهرداد رستمی چگنی از همدستان اسد بیگی، رئیس هیات مدیره و سهامدار شرکت نیشکر هفت تپه در دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران و مفسدان اقتصادی گفته است: «در سال ۹۵ متوجه شدیم که شرایط هفت تپه مساعد است، لذا اقدام به خرید این شرکت کردیم که ۳۵ درصد بنده و ۳۵ درصد آقای اسدبیگی آورده داشتیم. زمانی که ما به شرکت هفت تپه ورود کردیم متوجه شدیم برخلاف آنچه به ما گفته شد مشکلاتی وجود دارد و من انصراف دادم.» او دروغ می‌‌‌گوید و سال ۹۷ پس از دستگیری اسماعیل بخشی و محمدخنیفرها، کارگران را تهدید می‌کرد.

مهرداد رستمی، بازوی سرکوب از سوی اسدبیگی‌ها،‌ مهره‌ای است که نقش سرکوبگرانه‌ای علیه کارگران داشته و اینک باید در دعوای جناح‌های حکومتی برای پنهان سازی عاملین اصلی به صورت نمایشی محاکمه شود،‌ در پاسخ این سوال که پول خرید هفت تپه را از کجا آورده‌ بود؟ پاسخ می‌دهد: «پول نقد نداشتم لذا اسد بیگی پذیرفت تا پول بنده را پرداخت کند و در ازای آن بنده نیز بدهی اسد بیگی نزد چینی‌ها را بر عهده گیرم.»

با واگذاری شرکت به خانواده اسد بیگی و رستمی،‌ مبارزات کارگران هفته تپه شدت بیشتری یافت. کارگران با شناخت از نقشه‌ی نابودی هفته تپه و  مجتمع نیشکر،‌ به پاخاستند.

مالکیت هفت تپه به صورت خانوادگی بین برادران، امید و امیر اسد بیگی و احسان‌الله اسدبیگی تقسیم شد. شرکت نیشکر هفت تپه به هولدینگ و شرکت «آریاک صنعت داتیس» و «دریای نور زئوس» و  مدیران و شرکای بانک‌ها از جمله بانک مرکزی و سران دولتی به یکی از بزرگترین شبکه‌های قاچاق ارز تبدیل شدند. شرکت «بین‌المللی دنیای معتمد پارسه» با مدیریت کحال زاده که اینک در دعوای سران حکومتی باید به نفع باند دیگری سهمیه‌ای عظیم بپردازد در همدستی با شبکه مالی و فساد اسد بیگی‌ها، باید کارت بازرگانی شرکت «معتمد پارسه»  را در اختیار اسد بیگی‌ها قرار دهد. با استفاده از این کارت، به بهانه‌ی خرید «کارخانه چغندر قند» از خارج به جای نیشکر هفت تپه!که باید از نیشکر خشکانده می‌شد، وعده‌ واردات کارخانه‌ای با ظرفیت ۱۸ هزار تن، هشتصد میلیون دلار ارز دولتی دریافت کردند. این یک سرقت و اختلاس آشکار از سوی بالایی‌بود،‌بدون اینکه تا به امروز (پس از ۵ سال- شهریور ماه ۱۳۹۹) یک پیچ مهره وارد کرده باشند. این هشتصد میلیون دلار، تنها یکی از ارقام سرقت بود.

 در سال ۹۷ کارگران کارگران،‌در هفت تپه،‌به صورت یکپارچه به پاخاستند و بر سکوی اعتصاب با شعار  مرگ بر ستمگر،‌ زنده باد کارگر!‌ ‌نان،‌کار، آزادی، خود مدیریتی شورایی! برگ نوینی بر تاریخ مبارزات کارگری گشودند. رهبران محلی و خودساخته درون این جنبش همانند بخشی‌‌ها و خنیفرها‌ بازتولید و تکثیر شده‌اند. دستگیری،‌اخراج،‌شکنجه و سناریو‌های سوخته  و شوهای تلویزیونی شبکه‌ هشت و سی  در سال ۹۷تنها درماندگی رژیم درحال فروپاشی را به نمایش  گذاشتند.

 

کارگران هفت تپه‌،‌در سال ۹۷ با خواست لغو مالکیت خصوصی الگویی کارگران هپکو آ‌ذرآب اراک و پولاد اهواز شدند.  کارگران صنعتی هفت تپه با شعار لغو خصوصی سازی،دولت را در بن بست قرار دادند. با این خواست، دولت به عنوان ابزار سلطه‌ی طبقه سرمایه‌دار از قبیل اسدبیگی‌ها دو راه در پیش روی داشت،‌ یا در کنار اسدبیگی و شرکای فاسد خود بایستد یا خصوصی سازی را لغو کند و خود همه‌ی مسئولیت‌ها و غرامت‌‌ها را بپذیرد، تمامی موازین قانون کار و سازمان جهانی کار به نام کارفرما را به اجرا بگذارد، به قراردادهای سفید امضا و موقتی پایان دهد، دستمزدها و حقوق کارگران و... را به موقع بپردازد، رعایت ایمنی محل کار، ‌بازنشستگی‌ها و  بیمه‌های درمانی و از کارافتادگی و... به همه‌ی خواست‌های کارگران متعهد بماند.  آشکار است که رژیم حاکم گزینه‌ی دوم را به هیچ روی در شرایط کنونی به هیچ‌یک از خواست‌های روزمره و درچارجوب سرمایه‌داری بالا گردن نمی‌نهد. کارگران،‌ در تابستان ۹۹ خواست واگذاری مجتمع نیشکر به تعاونی‌کارگری را پیش روی نهادند. این خواست سازماندهی تعاونی‌ کارگری‌بود و نه سهیم شدن با دیگر شرکای دولتی و خصولتی. خواست کارگران نوعی تعاونی خودمدیریتی،و  دستجمعی را تداعی‌ می‌کرد و فراتر از دولتی کردن برد تاکتیکی داشت. راه‌کار «تعاونی خودگردان» در شرایط  کنونی، نوعی کنترل کارگری را مطرح می‌کند و پیروزی آن در گرو گسترش و «تعاونی‌های خودگردان سراسری»‌ و در شرایط اعتلا  وضعیت انقلابی،‌ به شوراهای کارگری و فرا می‌روید. رژیم حاکم در برابر کارگران و خواست لغو مالکیت خصوصی در وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه و  قوه قضاییه،‌ موضوع «اهلیت مدیریت» را مطرح کرد و مدعی بود که «خصوصی سازی کارشناسانه نبوده»‌ و «کارگران نیز در مدیریت تخصصی ندارند و کار را باید به کاردان سپرد». یعنی که مدیریت را به باید به اهلش یعنی مدیران سرمایه سپرد. و تولید سرمایه ‌و فروش نیروی کار را به کارگران واگذار کرد.

حکومت با گسیل عوامل نفوذی،  شناخته شده،‌ طلاب بسیجی،‌بسیج دانشجویی زیر نام «دانشجویان عدالتخواه»،‌ عوامل شناخته شده‌ شورای اسلامی، امام جمعه اهواز، نمایندگان مجلس اسلامی سرمایه، به قصد فریب و وعده از سویی و در سوی دیگر با حمله و دستگیری و تهدید در برابر کارگران صف آرایی کرده است. رژیم برای خنثی کردن خواست لغو خصوصی سازی و تعوانی دستجمعی کارگران،‌به فریب نیمه دولتی کردن و نیمه خصوصی سازی روی آورده است که با مخالفت قاطعانه کارگران در خیابان‌های هفت تپه روبرو شده است. واگذاری مجتمع به «شستا» یا «شرکت‌ سازمان تامین اجتماعی» که به ورشکستگی نشانیده شده و با بدهکاری صدها میلیون دلاری روبرو است و یا واگذاری به سپاه پاسداران از جمله دسیسه‌های دیگر رژیم  هستند. حضور فریبکارانه‌ی نبی‌الله موسوی‌فرد، امام جمعه و نماینده خامنه‌ای در اهواز، با طرح واگذاری شرکت به سپاه،‌با واکنش قاطع کارگران و ناچار به فرار وی روبرو شد.

کارگران در هفت تپه  با نزدیک به نیروی کار شش‌هزار نفره و نزدیک به۳۴۰۰ نفر رسمی و قراردادی و  بیش از ۲۵۰۰ کارگران فصلی اکنون در تابستان سال ۹۹ با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند. این یک مبارزه طبقاتی است. کارگران به رسانه‌ای دویچه وله آلمان می‌‌گویند: «به خیابان می‌آییم تا بیشتر دیده شویم و مردم مطلع شوند. جلوی فرمانداری جمع می‌شویم تا بلکه خبر کارگری که حتی پول خرید شیرخشک بچه‌اش را ندارد، رسانه‌ای شود.» ‌شنبه ۴ شهریورهمانند روزهای پیشین کارگران در برابر فرمانداری شهر شوش همایش کردند و خواهان رسیدگی به پرداخت دستمزدهای پرداخت نشده، تمدید دفترچه بیمه، بازگشت به کار کارگران اخراج‌شده، خلع ید از بخش خصوصی، بازداشت مدیران فاسد و بازگرداندن پول‌های اختلاس‌شده به کارخانه و... شدند. به گزارش کانال‌های تلگرامی وابسته به کارگران نیشکر هفت‌تپه، نیروهای امنیتی با حمله و تهدید و شانتا‌ژ و دستگیری یکی از کارگران،‌تلاش گردند تا کارگران را پراکنده سازند. این حمله حکومتی نیز شکست خورد. و کارگر دستگیر شده،‌ کمی بعد آزاد شد.

دردوره اخیر،‌ بنا به گزارش سایت  مستقل تلگرامی هفت تپه، نزدیک به ۴۰۰ نفر از بخش‌های محتلف این مجتمع در جریان اعتراض‌ها و اعتصاب‌های صنفی، احضار، بازداشت یا اخراج شده‌اند. و به اینگونه است که  اعتصاب کارگران مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه طولانی‌ترین اعتصاب پیوسته‌ی کارگری در چهار دهه اخیر را شکوهمندانه و سرشار از تجربه‌ها و آگاهی‌های طبقاتی در تاریخ جنبش کارگری به ثبت می‌رسانند.

حکومت اسلامی،‌ در نقش ابزار سلطه‌ی سرکوب و سلطه‌ی مناسبات استثمارگرانه‌ و ضد انسانی حاکم و نیز در نقش باندهایی از  طبقه‌‌ حاکمه در برابر پیشتازان طبقه کارگر ایران ایستاده است. کارگران در سکوی مبارزاتی هفت تپه، الهام بخش مبارزه طبقاتی‌اند. تجربه‌ای که به کل طبقه کارگر، آموزش و شجاعت بخشیده و می‌بخشد.

 

 

«تعاونی خودگردان»

کارگران با خواست لغو مالکیت خصوصی در هفت تپه و اراک و اهواز، یکصدا شدند.  کارگران گروه تولیدی و صنعتی هفت تپه، در این برهه، به این آگاهی دست یافته بودند که با این شعار، دولت در بن بست قرار می‌گیر‌د. با این خواست، دولت سرمایه‌داران ناچار می‌شد، ‌ماهیت و نقش خود را به عنوان ابزار فرمانروایی طبقه سرمایه‌دار و عناصر تبهکاری مانند اسدبیگی‌ها و دیگر لمپن-‌سرمایه‌داران نشان دهد و در سوی دیگر، با اجبار با پذیرش دولتی کردن، ماهیت استثمارگرانه مناسبات را بدون پنهانکاری به نمایش بگذارد و به اجبار تمامی موازین قانون کار و سازمان جهانی کار به نام کارفرما را بپذیرد، به قراردادهای سفید امضا و موقتی و ‌به اجاره دهی‌ها و پیمان‌‌کاری‌ها، به ندادن دستمزدها و حقوق کارگران و... پایان دهد و‌ به رعایت بیمه‌های کارگری، به ایمنی محل کار، ‌به بازنشستگی‌ها و به تمامی خواست‌های کارگران متعهد بماند.

کارگران هفت تپه،‌ همه روزه در یک سوی در کشاکش مرگ از گرسنگی،‌ پنجه‌های مرگ آور ویروس تاجدار (کرونا) و دمای سوزان افزون بر ۵۰ درجه سانتیگراد خوزستان، در تشنگی و محاصره سپاه سرکوب،‌ از بام تا شام فریاد زنان ایستاده‌اند. کارگران، در این روزهای دست به گریبان مرگ و بی‌وقفه، در حال کشف و خنثی‌سازی نقشه‌های حکومت سلامی در یکسو و در سوی دیگر پیشروی به سوی سنگر‌های پیشاروی هستند. اینک پیشتازان طبقه در سنگر هفت تپه،‌ سنگرهای دیگر مبارزه طبقاتی در سراسر ایران پیوند یافته  گسترش می‌یابند.

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com