در باره مقاله محمد آسنگران , هدف شما تخریب حزب کمونیست ایران و کومه له است و نه دفاع از آن

بهروز ناصری
August 04, 2020

در باره مقاله محمد آسنگران

 هدف شما تخریب حزب کمونیست ایران و کومه له است و نه دفاع از آن

 

اخیرا محمد آسنگران مقاله ای تحت عنوان «ناسیونالیسم درون و بیرون کومه له چرا دوباره گر گرفته است؟ در دفاع از تاریخ حزب کمونیست ایران» در شماره 6  نشریه پرسش چاپ کرده است.

از همان ابتدا یک نکته خیلی جالب بود. اینکه پرسش شماره 6 به تاریخ دوشنبه شش مرداد ماه 99 برابر با 27 جولای 2020 منتشر شده است، اما مقاله محمد آسنگران در همین شماره پرسش تاریخ 23 مرداد 1396 را باخود دارد ، کما اینکه امسال 1399 است و نه 1396.

همین اشتباه در تاریخ نویسی به اندازه کافی مغز آشفته و پر از کینه و نفرت محمد آسنگران را علیه حزب کمونیست ایران و کومه له نشان میدهد. ایشان که متوجه تاریخ روز هم نیستند میخواهند دفاع از حزب دیگری که کمترین ربطی به وی و امثالهم ندارد بعمل آورند.

این مقاله محمد آسنگران نمایش تیپیک طیفی است که بطور کلی از دانش و علم بدور بوده اما تا بخواهی گزافه گویی وپرحرفی در آن می یابید. این روش نقد و مقاله نوشتن بی محتوا اما پرهیاهو و جنجالی مستقیما میراث منصور حکمت است. 

مقاله ی  محمد آسنگران نمونه ی یکی از بی اعتبارترین مقالات است. بیچاره آنان که دل به دفاعیه نوع محمد آسنکران خوش کرده اند. حزب کمونیست ایران و کومه له ربطی به محمد اسنگران و طیف کمونیسم کارگری ندارند وهیچکدام از این طیف حقی نسبت به حزب کمونیست ایران و کومه له ندارند. این جناب، به غلط یاد گرفته است که در نفش قیم و از بالا به  ما برخورد کند.

خط به خط مقاله محمد آسنگران پوچ  و بی محتواست. اما از آنجا که ایشان مدعی دفاع از تاریخ حزب کمونیست ایران شده اند، لازم است تا اندازه ای به این نوع دفاعیه های آقایانی مثل اسنگران پرداخته شود تا کذب ادعای آنان مبنی بر دفاع از حزب کمونیست ایران – که به ایشان ربطی ندارد- نشان داده شود.

محمد آسنگران می نویسند : «اخیرا با دیدن صفحات میدیای اجتماعی متوجه پدیده نه چندان تازه ای می شوید که انگار ناسیونالیستها با تضعیف چپ درون کومه له امیدی گرفته ....».

در همان خط اول نوشته محمد اسنگران به «ناسیونالیستها» و «تضعیف چپ درون کومه له» اشاره داشته و مقاله اش را شروع میکند.

تقسیم تشکیلات کومه له به «چپ و راست» و «ناسیونالیست و کمونیست» امر تازه ای نیست. طیف کمونیسم کارگری سالهاست از کومه له بنام کومه له جدید یاد میکنند، سالهاست که کومه له را ناسیونالیست کرده اند و خود را مدافع و درجایگاه «کمونیسم» نشانده اند.

اینها قویترین استدلالشان برای نشان دادن ناسیونالیسم کومه له از روابط کومه له با احزاب سیاسی کرد و بعضا همکاریهای موردی در زمینه های مثلا انتخابات و مسائلی در چهارچوب جنبش کردستان فراتر نمیرفت.

بزعم آقایون طیف کمونیسم کارگری،  کومه له ناسیونالیست است  چون  در فلان جلسه کنگره ملی کرد شرکت کرده است، و چون رهبری کومه له کوشیده است در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برای نمونه علیه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی،  احزاب سیاسی کرد را متحد کنند و به مردم کردستان فراخوان دهند که انتخابات را بایکوت کنند- که موفق هم بوده است، پس در نتیجه "کومه له ناسیونالیست است".  

مبتکر اصلی در تقسیم کردن کومه له به «چپ و راست» و « ناسیونالیست و کمونیست» همین آقایانی مثل محمد آسنگران و مجید حسینی هستند که جدا از دورانی که با کومه له بوده اند و اجتماعی شدنشان هم در زمان خود مدیون فعالیت این آقایون با کومه له بوده است.

آقای اسنگران و امثالهم رسما به تمام اعضای حزب کمونیست ایران توهین و بی حرمتی میکنند. چه رفقای که سالهاست بعنوان عضو حزب کمونیست ایران فعالیت میکنند و چه رفقایی که تازه به حزب پیوسته اند ویا میخواهند بپیوندند، آگاهانه و با علم به اینکه کومه له کمونیست است و حزب کمونیست ایران برنامه و اساسنامه دارد و هر فردی که بخواهد به این صف بپیونددد بایست برنامه و اساسنامه حزب را قبول داشته باشد و در یکی از حوزه های حزبی فعالیت کند. شروطی که در تاریخا در اساسنامه همه احزاب کمونیست هم درج شده است.

فرض و مسئله ی اصلی اینست که تمام اعضای حزب کمونیست ایران – حال با هر اختلاف در تفسیری هم که در زمینه های مختلف داشته باشند- مادام که عضو حزب کمونیست ایران هستند، بایست کمونیست بودن آنان فرض گرفته شود و آنان کمونیست هستند. اگر کسی کمونیست نباشد، آن شخص حتما تقاضای عضویت در حزب کمونیست ایران نمیکند.

مگر انسان بیمار باشد که اگر کمونیست نباشد اما بخواهد به عضویت یک جریان کمونیست دراید؟؟ و حالا اقای آسنگران هایی هم هستند که به این آدمهای کمونیست میگوید " شما نه کمونیست، بلکه ناسیونالیست هستید"، چرا؟ چون در قالب تعریفی آنان نمی گنجند.

محمد آسنگران می نویسند که :« اما این بار حمله نااسیونالیستها تنها به کمونیسم کارکری نیست. کل تاریخ حزب کمونیست ایران و اسم این حزب و هر درجه از چپ بودن هم برایشان سیبل و نشانه است...»

در پاسخ دو جمله می نویسم:

  1. منظور محمد آسنگران از «حمله ناسیونالیستها» طبعا احزاب ناسیونالیست کرد مثل حزب دمکرات نیست، بلکه مستقما کومه له و حزب کمونیست ایران است و ما هم آنجا که لازم باشد حتما بایست پاسخ امثال آقای آسنگران را بدهیم. تلاش ما برای اینکه امثال آقای آسنگران را سر جای خود بنشانیم، بدون شک کمونیسم و سوسیالیسم شکوفا تر خواهد شد.
  2. آقای آسنگران عوضی گرفته اند، به همین دلیل در جمله دوم خودشان هم نمیدانند که چه نوشته اند. مثلا " کل تاریخ حزب کمونیست ایران و اسم حزب و هر درجه از چپ بودن هم برایشان سیبل و نشانه است"، اگر منظورش ما باشیم، خوب عوضی تشریف آورده اند. چون ما خود حزب کمونیست ایران و کومه له هستیم. این اقای آسنگران و امثالهم است که تحت پوشش چپ و کمونیسم، خود کمونیسم و چپ را هم به لجن می کشند و یک تعبیر غیر اجتماعی، تنگ نظرانه و دیکتاتورمابانه از آن بدست میدهند...

 

«حمله ناسیونالیستها به کومه له و حزب کمونیست ایران شامل کل تاریخ این حزب می شود. انگار از مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران از مقطع 1362 به این طرف رهبری کومه له خائن شده است و باید مورد حمله قرار بگیرد...»

آقای آسنگران به خودشان زحمت نداده اند تا برای اثبات این گفته ی بالایشان رفرانس یا نقل قول مستقیم از کسانیکه ایشان از آنها نقل قول آورده انده، بدست دهند. ایشان باید بگویند که چه کسی گفته یا نوشته که "رهبری کومه له از مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران 1362 به این طرف خائن شده است و باید مورد حمله قرار گیرد". اگر ایشان افرادی را که چنین مورد رجوع آقای آسنگران قرار گرفته اند، معرفی نکنند، ایشان رسما به دروغگویی و شیادی سیاسی متوسل شده اند که با بکار بردن یک کلمه ی ناقابل "انگار" بعدا بخواهند از زیر بار مسئولیت گفته هایش شانه خالی کرده و فرار کند.

 

«وزش باد مسموم اردوگاههای کومه له به این ویروس خفته، آنها را بیدار کرده و در حال ریختن زهر ضد چپ و آزادیخواهی به اطراف خود هستند»

اقای آسنگران تشریف مبارکشان ویروس و زهر هستند که بویی از ازادیخواهی نبرده اند. تحت نام آزادیخواهی و کمونیسم کارگری، با روشها و متدهای سکتاریستی، خودمحورانه، بزرگ بینانه تاثیر منفی روی جنبش چپ  و جنبش کارگری گذاشته اند. بی دلیل نیست که فاصله جنبش کارگری و احزاب چپ و کمونیست بعد از این همه سال، هنوز بزرگ است و هنوز این نوع احزاب آقای اسنگران نتوانسته اند کمترین تاثیر مثبت روی جنبش کارگری ایران و جنبش توده ای بگذارند. یکی از چشمه های باد مسموم افکار عقب مانده و واپسگرا و ضد سوسیالیستی آقای آسنگران است.

شرمتان باد از ادبیاتی که دارید.

 

«این طیف سیاست و مصوبات کنگره های کومه له و حزب کمونیست ایران بعد از کنگره دوم کومه له بویژه بعد از تشکیل حزب کمونیست ایران را دوران فطرت و افول کومه له می نامد و اعلام کرده اند که با تصویب برنامه و سیاست کمونیستی، کومه له به قهقرا رفته است و "دوران طلائی" تئوریهای نیمه مستعمره نیمه فئودالی به ناحق پایان یافته است.»

آقای آسنگران دروغ میگوید، وگرنه حتما برای چنین ادعاهای بایست نقل قولهای از کسانی که چنین گفته اند یا نوشته اند می آورد.

اقای آسنگران خودشان کوچک اند، به همین دلیل هم خوانندگان مقاله اش را دست کم میگیرد و فکر میکند که چون حرف زدن مجانی است، پس آزادند هر حرفی که تشریف مبارکشان بخواهند، بزنند.

«نفرت آنها از کمونیسم و نیرو و انرژی دریافتی اخیرشان البته بازگشت به آن تئوریها نیست. چون مائو هم از نظر آنها زیادی چپ و کمونیست بوده است.  پرچم اصلی آنها این است که این بار نه پوشیده و پنهانی بلکه با افتخار ناسیونالیسم کرد را فریاد بزنند. کسانی از این طیف رسما اعلام کرده اند اگر کمونیستها مارکس و لنین و منصور حکمت و ... را دارند آنها هم قاضی محمد و شیخ محمود و سیخ سعید و سمکو و ... را دارند...»

نفرت از کمونیسم را اقای آسنگران و امثالهم اشاعه می دهند. زیرا که برداشت و تفسیر از کمونیسم نزد این اقایون ، یک خوانش و تفسیر «کارفرمایی»، «آمرانه» و «بورژوایی و از بالا» است.

تکرار میکنم که منظور آقای آسنگران از «کسانی از این طیف...» ما هستیم و نه احزاب دمکرات و سایر احزاب سیاسی دیگر کرد. پس ایشان باید بگویند و اسم ببرد و به جامعه معرفی کند که چه کسی از درون ما گفته یا نوشته است که « کسانی از این طیف رسما اعلام کرده اند اگر کمونیستها مارکس و لنین و منصور حکمت و ... را دارند آنها هم قاضی محمد و شیخ محمود و سیخ سعید و سمکو و ... را دارند...».

اگر محمد آسنگران کسی که چنین حرفی را زده است، به جامعه معرفی نکند، به این معناست که این اقا با شیادی و حرافی و گردن کلفتی میخواهد علیه فعالین حزب کمونیست ایران و بویژه کومه له فضاسازی کند.

 

«میگویند اگر کمونیستها انقلاب اکتبر و کمون پاریس و .. دارند و شکست خورده اند ناسیونالیستهای کرد هم اقلیم کردستان و کوبائی را دارند. علاوه بر این حمایت آمریکا و عربستان و ... را دارند». «می گویند این تجارب نه تنها مثل کمونیستها شکست نخورده بلکه رو به گسترش هم هست.»

باز خوانندگان را مراجعه میدهم به پاراگراف بالا. واقعا این اقا کجا و چه مقاله ای و از چه کسی خوانده است که ایشان بی مهابا و بدون اینکه اسم آن شخص را ببرند، به میل خودش اتهام میزند و اسم این همه اتهامات و به تمسخر گرفتنها را هم دفاع از تاریخ حزب کمونیست ایران گذاشته است.

بدبخت و بیچاره آن کارگر و زحمتکش و آن فعال سیاسی که دل به امثال آقای آسنگران خوش کرده باشد.... محمد اسنگران فقط یک دروغگو و شارلاتان سیاسی  و حراف هستند و بس ، که بدون رجوع مشخص به کسی، به میل خود جمله سازی میکنند.   

«این فرهنگ و سیاست و این تعرض و اعتماد بنفس ناسیونالیسم کرد درون و حاشیه کومه له این بار با موارد قبلی متفاوت است. این بار فکر میکنند قلعه کومه له را تماما از درون فتح کرده اند و از بیرون باید موانع و ملاحظات و محافظه کاری رهبران راست و ناسیونالیست درون کومه له را مورد حمله قرار بدهند  که قاطع تر و بی ملاحظه تر با پرچم زنده باد ناسیونالیسم کرد تابلوی حزب کمونیست ایران را پایین بکشند.»

تفکر و نگرش اقای اسنگران هم استبدادی و هم وارونه است. این بینش استبدادی است که به آقای اسنگران اجازه داده است تا شرایط را وارونه جلوه داده و به میل خودشان و بدون ملاحظه کردن درستی یا نادرستی موضوعی، فقط تولید انبوه کلمات داشته باشند.

اعضا و رهبری تشیکلات ما همه شان کمونیستند. حال در بین ما اختلاف نظر یا تفاسیر مختلف بر سر موضوعات مهم نظری هم وجود داشته باشد که دارد، تاثیری در این ندارد که اعضا و رهبری حزب و کومه له کمونیست هستند.

هر نوع تقسیم بندی اعضای حزب کمونیست ایران به «ناسیونالیست و کمونیست» و به «راست و چپ» از همین بینش آسنگرانی سرجشمه میگیرد که به صراحت باید گفت که جایی در حزب کمونیست ایران ندارد.

این نوع تقسیم بندیها، رسما و عملا توهین به اعضای حزب و به کسانی است که خود را کمونیست میدانند.

اقای اسنگران و هیچ فرد دیگری حق ندارند و در این مقام نیستند که اعضای حزب کمونیست ایران و رهبری کومه له را چپ و راست کنند. مگر شما داروغه و پلیس هستید؟

مسئله اصلی اینست که دوراننگرش و  بینش امثال آقای اسنگران که در طول چهل سال تنها مایه شکست و پراکندگی  و بدبختی جنبش و حتی حزب ما بوده اند، دیگر بسر رسیده است و هیچ درجه از حرافی و شیادی سیاسی نمیتواند شیرازه حزب ما از سوی چنین افرادی  بهم بزند.

 

 

«آنها آشکارا اعلام کرده اند "کومله اصیل" باید با اتکا به جنبش کردایتی به اسم واقعی خود و پرچم واقعی خود حرف بزند...».

همه مردم حق دارند از این اقای اسنگران بپرسند که این «آنها»یی که ایشان نام میبرند واقعا چه کسانی هستند؟ چه کسانی دنبال جنبش کردایتی است؟

من اسم این ادبیات محمد اسنکران را گستاخی و پررویی میدانم که به میل خود دیگران را متهم به چیزی میکند که نیستند.

 

«در این شرایط اگر کمونیستها و آزادیخواهان با قدرت و اعتماد بنفس به میدان نیایند و این تحرک ناسیونالیستی را پس نزنند، در متن اوضاع منطقه، ویروس ناسیونالیزم کرد کرد درون و بیرون کومه له می تواند در قدم اول این سازمان را قربانی کند و در قدم بعدی پاکسازی قومی را تدارک ببیند...»

 محمد آسنگران رسما دارد اتهام می زند و به خودش هم زحمت نمیدهد تا صحت حرفهایش را با دادن آدرس به خوانندگان نشان دهد. تشریف مبارک آقای آسنگران آنقدر خودمحور و بزرگ بین و در همان حال توخالی شده اند که فکر میکنند که مردم دیگر نمیتوانند به ایشان اتهام بزنند. 

حال که آقای اسنگران به میل خود اتهام میزنند، بگذار صراحتا بگویم که این نوع کمونیسمی که آقای اسنگران مبلغ آن هستند، یک نوع کمونیسم کارقرمایی، آمرانه و بورژوایی است که همیشه میخواهد در نقش رهبری دیگران را چپ چپ و راست راست کند. و این با ذات کمونیسم و سوسیالیسم در تناقض است...

.....

اگر کمونیستها واقعا ازادیخواه و دمکرات نباشند،

اگر کمونیستها از بینش و نگرش «احزاب- احزاب» عقب نشینی نکنند، و در این بینش غلط بازبینی ننمایند،

اگر کمونیستها تنها به رابطه حزب خود با توده ها و کارگران، فوکوس ننمایند،

اگر کمونیستها تلاش نکنند تا در محیط کارگران و زحمتکشان حضور داشته باشند، که آن هم تنها با فعالیت حول تشکیلات سازی در داخل ایران و میان کارگران و توده های زحمتکش ممکن است،

اگر کمونیستها یاد نگیرند که خود راقیم و  رهبر دیگران ندانند،

اگرکمونیستها با اخلاقیاتی  غیردمکراتیک و استبدادی امثال اقای اسنگران مرزبندی ننمایند،

و اگرهای دیگر...

کمونیستها همیشه نه تنها شکست خورده باقی می مانند بلکه به ابزاری برای حفظ وضع موجود تبدیل خواند شد.

اینست آن راست روی که در پروسه مبارزه بنام چپ و کمونیسم، موجب شکست بیشتر چپ و کمونیسم را فراهم کرده است و برخلاف ادراک و جهان بینی مارکسیستی، یک خوانش ایدئولوژیک، سکتاریستی و خودمحور که با ذات سوسیالیسم در تناقض هست بدست داده است.

این نشانه اوج گستاخی، پرروئی و بی اخلاقی و بی ربطی محمد آسنگران است که می فرمایند « در متن اوضاع منطقه، ویروس ناسیونالیزم کرد  درون و بیرون کومه له می تواند در قدم اول این سازمان را قربانی کند و در قدم بعدی پاکسازی قومی را تدارک ببیند...».

اول کومه له را به ناسیونالیسم متهم میکند و بعد هم طبق این نظرات و بینش شووینیستی می فرمایند که کومه له «در قدم بعدی پاکسازی قومی را تدارک ببیند».

واقعا شرمت باد، آدمک عوضی.  

 

 

«انتظار می رود چپها و کمونیستها بویژه در جامعه کردستان و فعالینن جنبشهای اجتماعی ازادیخواهانه، این تحرک و خطرات ناسیونالیسم کرد در درون و بیرون کومه له را ببینند و اجازه ندهند تاریخ پر افتخار جنبش کمونیستی و مبارزات جنبش کارگری را به بیراهه ببرند».

ما در نگاشتن تاریخ پرافتخار کمونیستی سهم داریم، اقای اسنگران.

اگر جنبش کمونیستی ایران شانسی برای اجتماعی شدن داشته باشد، که دارد، این مستقیما کومه له و نفش و جایگاه و آزادیخواهی کومه له در جنبش کردستان و ارتباطات فعالین کمونیست در کردستان با سایر مناطق ایران است.

بدون تعارف باید گفت که امثال آقای آسنگران مایه شکست، پراکندگی، بی مایه یگی همزمان خود محور و بزرگ بینی های توخالی است که تنها بدبختی ها را بیشتر میکنند.

ما زیادیم و نخواهیم گذاشت یا حداقل تلاش جدی خواهیم کرد تا چرخه تاریخ به سویی که مد نظر آقای آسنگران است نرود زیرا یاس و نامیدی ها ده چندان و عمیقر خواهند شد.

وحتی اگر تعدادی از رفقای خودمان که از این جو و فضای هیستریک غیر کمونیستی و ضد کومه له ای که امثال آقای آسنگران در صدد اشاعه آن بوده و  تاثیر گرفته اند، باید صراحتا بگویم که دنبال نظریه های نادرست تقسیم بندی تشکیلات حزب مبنی بر «کمونیست و ناسیونالیست» و یا «چپ و راست: کردن کل حزب نیفتند. چنین نظریاتی در تناقض با اساسنامه و برنامه ی حزب کمونیست ایران  و تعریف هر عضو حزب از خود بعنوان یک کمونیست قرار میگیرد.

 

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com