باورشان شده است که: " صفحات تاریخ سفید اند"

ايرج فرزاد
July 04, 2020

باورشان شده است که: " صفحات تاریخ سفید اند"

 

اسد گلچینی و بهرام مدرسی، از موسسین: ” دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران”، تا حال چند مورد در باره “کمیته های کمونیستی” نوشته اند. به نظر میرسد پذیرفته اند که تاریخ صفحات سفید است که هر کس هوس کرد برای تفریح و وقت گذرانی هم که باشد، در آن چیزی بنویسد. با یک تیر همزمان چند نشان را در این بازیچه قرار دادن تحزب کمونیستی و فعالیت سیاسی، زده اند و از قرار داستان ادامه دارد. دیگران به ناگاه پس از شکست در ایجاد فراکسیون دو خردادی در حزب کمونیست کارگری، در ایام “شورش آوریل ۱۹۹۹”، و باز شدن مچ شان که قصد داشتند پیوستن به “جنبش اصلاحات” را با تابلو “تزهائی در باره انترناسیونال کمونیستی” پنهان کنند، انگار که سیاست چون آنها برای همه نیز، بازیچه است، برای روزهای آخر هفته سرگرمی رنگین و پر ظمطراق تری را پیدا کردند: “تدارک کمونیستی- جنبش سازمانیابی حزب پرولتاریا”.

“دفتر پژوهشی”ها نوشته اند:

تجربه جنبش کمونیستی و کارگری در چهل سال گذشته  بنا به شرایط ویژه سرکوب خونین طبقه کارگر و کمونیستها از طرف نمایندگان  بورژوازی در ایران از یک طرف و ریشه کن نشدن سبک کار پوپولیستی و بورژوایی در فعالیت کمونیستها از طرف دیگر، مسیری متفاوت از حرکت طبقه کارگر در امر تحزب کمونیستی خود را نشان داده است“( کمیته های جنبشس کمونیستی، سنگ بنای تحزب کمونیستی در ایران- جملات پر رنگ از من است)

واقعا؟ یعنی خود شما شخصا و در تجربه سالهای زندگی و فعالیت در بخش مهمی از آن “چهل” سال، اولین بار است که دارید از دو مسیر جداگانه سیر کمونیسم، نه فقط در ایران که در جهان حرف میزنید؟ به این زودی بحثهای “بولتن مباحثات مربوط به شوروی” را فراموش کرده اید؟ یادتان رفته است که منصور حکمت به “نقد دمکراتیک” در بررسی علل شکست انقلاب اکتبر مقاله و رساله دارد؟ سمینارهای مبانی کمونیسم کارگری از این گوش آمد و از آن گوش در رفت؟ ممکن است امر بر شما مشتبه شده باشد که صفحات تاریخ سفید اند و شما میتوانید هر طور هوس کنید آنها را سیاه کنید. اما لااقل اینقدر ناشی و آماتور نباشید. در این چهل سال، در حضور شما، آن صفحات نوشته شده اند. قبول ندارید، ولی با سنتهای امثال آذرین- شفیق- مقدم از آنها اعلام برائت میکنید؟ نخوانده اید؟ یا خوانده اید و “حالی” نشده اید؟ متوجه نیستید نویسنده “تز” کمیته های کمونیستی” را  دارید “صادقانه” افشاء میکنید؟  خوب همین ها را بنویسید. چرا لااقل با خودتان صریح و صمیمی نیستید؟

 

به نظر میرسد حرفهای یکی دوسال گذشته خودتان و درس و مشق تئوریسین کمیته های کمونیستی کذائی نیز اوراق “سفید” باشند. چه، در این نوشته آخرتان نوشته اید:

 

“مانیفست کمونیست مبنای اتحاد اعضای کمیته کمونیستی جنبشی است”.

اما من اینجا اصل ورق را که شما سفید تصور میکنید برایتان بازنویسی میکنم تا بازهم متوجه شوید که اگر حتی خود را جدی نمیگیرید، حالی شوید، جامعه امروز “ایران”، با این انبوه کارگران مبارز و سوسیالیست و قشر وسیعی از جوانان و تحصیلکردگان را، نمیتوان به سبک و سیاق چپ ۵۷ی چپ و راست کرد. بخش زیادی از این انسانهای فکور، اتفاقا آن صفحات نوشته شده تاریخ را “خوانده اند” و “حالی” هم شده اند، شما بی خبرید و یا گوش خود را پنبه گرفته اید از بس هر اندازه با تاریخ، حتی تاریخ زنده فعالیت سیاسی خودتان، فاصله میگیرید، در هر پارارگراف و هر جمله، صدها ضد و نقیض بهم می بافید، بدون اینکه حتی نگران باشید که ممکن است نسبت به عقل سلیم شما شک و تردید ایجاد شود.

 

کورش مدرسی که شما برای تزهایش مرکز پژوهش راه انداخته اید. خود چنین که شما ادعا میکنید، نگفته و ننوشته است، دقت کنید ببینید اصلا کمیته های کمونیستی مربوط به رابطه “کمونیسم” با “طبقه کارگر”، که شما فقط  به”ایران” محدود کرده اید، نیست، بلکه مبانی “تاکتیکی” اند برای”اتحاد عمل” در جهت “سرنگونی” رژیم در ایران؛ و آنهم در اوضاع و احوال “یاس” از” شکست “گفتمان دو خرداد.” یعنی به عبارت دیگر همان رویکرد دو خردادی است که شفیق در دوران “عروج” آن، به عنوان راه مسالمت آمیز عبور از جمهوری اسلامی آن را پذیرفته بود، اما چون “پرولتر” بود، پیوستن به آن گفتمان را در لابلای زرورق “تزهائی در باره انترناسیونال”، مطرح کرد. او در آن ایام عضو بود و در آن حزب، با سابقه بحثهای کمونیسم کارگری، نمیشد سر راست، عینا چون حجاریان حرف بزند. در ایام تدوین “تز” کمیته های کمونیستی، اوضاع دو خرداد در سراشیبی بود و کمیته های کمونیستی در واقع فکری بود برای پر کردن خلاء ناشی از سقط شدن دو خرداد.

 

مقایسه بین این دو پرسوناژ که برگردان یکدیگرند، در واقع دفترپژوهشی ها را ، البته اگر قدری تعمق کنند، دستکم با یک بلاتکلیفی مواجه میکند:

 

شفیق، موضع خود را پیچ و تاب داد و علیرغم اینکه در سیر بحث ها با “شورشیان آوریل”، مستدل شد که قلب او از نظر سیاسی با دو خرداد میطپید، اما از اقرار به آن  اکراه داشت. مخترع تز کمیته های کمونیستی، برخلاف اولی، حدود ۸ سال قبل از طرح آن تزها و علنی کردن آن، در یک پلنوم حزب کمونیست کارگری ایران(پلنوم ۱۶ – اوت ۲۰۰۲)، صراحتا از لزوم آمادگی حزب برای شرکت در دولتهای محتملی که توسط عناصری چون “حجاریان” تشکیل میشد، علنا و “با افکار بلند” سخن به میان آورد. اولی “تز” تشکیل انترناسیونال را اول مطرح کرد، بعد به جنبش استعفا از کمونیسم و طرفداران دوخرداد پیوست. دومی، اما، بدون پرده پوشی و در شرایط فقدان منصور حکمت، ابتدا از تریبون مرکزیت حزب، خواهان اعلام آمادگی “کل” حزب کمونیست کارگری برای شرکت در دولت حجاریانی بود، اما تازه پس از ۸ سال از تزهائی که پوشش آن سیاست بود، رونمائی کرد. اگر اولی کماکان طرفداری از دو خرداد را در لابلای عبارت پردازیهای سنت “پیشگام” پنهان کرد، دومی وقتی زیر انتقاد قرار گرفت، فقط این را گفت: “من نگفته ام “جحاریان” گفته ام “گنجی”! واقعا از خودتان سوال کنید، این رفتار و سکنات دفتر و دستک “پژوهش” لازم دارد؟!

 

این عین پیش فرض های طرح کمیته های کمونیستی مذکور است: از این نظر ساده لوحانه است که دفتر پژوهشی ها زیر ابروی “تز” را بردارند و بعد در فتوشاپ عکس دیگری جعل کنند  و بفرمایند که منظور از شکست دو خرداد اشاره فیلسوفانه به “مانیفست” بوده است!! لااقل با طرف چک کنید ببینید می پسندد که شما به جای او برای مردم عکس مار بکشید؟

 

تغییر اوضاع سیاسی ایران، شکست دو خرداد، مقابله سنت های سیاسی مختلف موجود در جنبش سرنگونی برای تامین رهبری جنبش اعتراض مردم، همه احزاب جدی را در مقابل مسئله سازمان سازی حزبی به معنی اخص کلمه قرار داده است. همه احزاب در حال گذار از شیوه کار جنبشی به شیوه فعالیت سازمانی تر هستند. این “مشغله” برای ما، به ناچار، پای تئوری سازمان حزب را به میان میکشد و ما را در مقابل مسائل جدیدی قرار میدهد که باید به آنها پاسخ به گوئیم.” (کورش مدرسی: سازمان و سبک کار کمونیستی، بخش اول، کمیته های کمونیستی، طرح بحث، نوامبر ۲۰۱۰ کلمات پر رنگ از من است)

 

تزهائی در باره انترناسیونال کمونیستی، در دوره عروج دو خرداد است و تز “کمیته های کمونیستی”، برای دوره “تغییر اوضاع سیاسی ایران و شکست دو خرداد”. این دو نسخه و روایت، پشت و روی یک سکه اند. دقت کنید که بحث برخلاف موضع شفاف و همه جانبه منصور حکمت در سمینارهای مبانی کمونیسم کارگری، اصلا به جدائی کمونیسم از جنبش طبقه نمی پردازد. کمیته های کمونیستی در حقیقت گوشه ای از آن کمونیسمهای ملی و خلقی و بورژوائی است که صراحتا از “انتقال” کمونیسم به بستر یک “ائتلاف”، که دوخردادی های شکست خورده را هم در برمیگیرید، برای “سرنگونی” جمهوری اسلامی است. که تازه پیش تر ها هم گوشه ای از آن رویکرد را هنگامی که حزب کمونیست کارگری دجار انشعاب نشده بود، علنی ساخته بود. “گذار مسالمت آمیز و “متمدنانه” از حمهوری اسلامی” و آمادگی جزب کمونیست کارگری برای شرکت در دولت “حجاریان” ها. برخلاف این کمیته های “اتحاد عمل” بین “هواداران” سازمانهای چپ ۵۷ی، که از دو خردادی گرفته تا راه کارگری و فدائی و “کارگر توده ای”(وابسته به حزب توده) را با آغوش باز در برمیگرفت ولی برای “کمونیسم بورژوائی”( که توصیفی برای کمونیسم کارگری بود)، ممنوع الورود، منصور حکمت بسیار دقیق و عمیق به “انتقال طبقاتی” کمونیسم از جنبش “آچار بدستها” برای برافکندن بردگی مزدی، به بستر جنبش های بورژوائی،سوسیالیسم ملی و خلقی برای “استقلال”، “صنعتی شدن”، “خود کفائی” و “رشد نیروهای مولده” حرف میزند، استدلال میکند و “تصور” داشت که برای حاضرین در سمینارها “گردو نمی شمارد”. کمیته های کمونیستی و تدارک حزب پرولتاریا و دفتر دارهای پژوهش، نشان داده اند که در آن جلسات اتفاقا ناظر بی تفاوت شمارش گردو هم نبودند، “ناخن های خود را میجویدند”.

 

ایرج فرزاد

۲ ژوئیه ۲۰۲۰

 

برای دسترسی به برخی از صفحات “نوشته” شده تاریخ ۴۰ سال جدل سیاسی، نظری و قلمی در راه تدوین مبانی کمونیسم کارگری، بر لینک زیر کلیک کنید:

 http://www.iraj-farzad.com/m-kk.pdf


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com