کمیته های کمونیستی جنبشی، سنگ بنای تحزب کمونیستی در ایران / بهرام مدرسی – اسد گلچینی

مطلب
July 01, 2020

 کمیته های کمونیستی جنبشی، سنگ بنای تحزب کمونیستی در ایران

 

 پاسخ کمونیستها و طبقه کارگر متشکل در ایران به اوضاع سیاسی و در رهبری اعتراضات  میلیونی علیه جمهوری اسلامی و امر سرنگونی آن،  سازمان دادن حزب کمونیست خود درایران است. تجربه جنبش کمونیستی و کارگری در چهل سال گذشته  بنا به شرایط ویژه سرکوب خونین طبقه کارگر و کمونیستها از طرف نمایندگان  بورژوازی در ایران از یک طرف و ریشه کن نشدن سبک کار پوپولیستی و بورژوایی در فعالیت کمونیستها از طرف دیگر، مسیری متفاوت از حرکت طبقه کارگر در امر تحزب کمونیستی خود را نشان داده است. کارگران کمونیست همواره بعنوان ضمیمه احزاب و جریانات سیاسی در تبعید، به داده خود طبقه کارگر هم تبدیل شده است. داستان اما بر سر این است که در مبارزات طبقه کارگر درایران و همچنین تعیین سرنوشت جامعه، حزب کارگران کمونیست بعنوان حزب رهبر و سازمانده در جامعه در مقابل سرمایه و هیات حاکمه اش عمل میکند. این نه تنها تضمین حضور دائمی در دخالت گری و مبارزه برای بهبود کار و زندگی بلکه تامین قطب سیاسی و اجتماعی طبقه کارگر و کمونیستها در همه تحولات آتی است. این تصویر امکان میدهد تا مسیر واقعی تحزب کمونیستی طبقه کارگر در ایران معادله کنونی و سردرگم حضور و جایگاه احزاب و کمونیستهای در تبعید را هم حل کرده و بهترین و مناسبترین احزاب و جریانات در تبعید، که تعلق جنبشی و طبقاتی به این حزب و جنبش کارگری دارد را انتخاب کند. آگاهی به این موضوع بر متن شرایط اجتماعی و سیاسی دخالت طبقه کارگر، رهبران مبارزات این طبقه و کمونیستها در جامعه، بیش از بیش زمینه برای حرکت در مقابل این وارونگی را فراهم کرده است.

بحث ایجاد کمیته های جنبشی کمونیستی و تحزب کمونیستی در ایران بر سر این است که کمونیسم و طبقه کارگر در شرایط مشخصی که جامعه امروز در آن بسر میبرد بر کدام تجارب اندوخته خود تاکید دارد وچه الگویی برای تشکیل حزب خود دارد؟

ما در پایان نوشته " بررسی تجارب تحزب کمونیستی  پس از انقلاب۵۷  در ایران"  بسیار کوتاه به کمیته های کمونیستی جنبشی پرداختیم. در این نوشته تلاش خواهیم کرد به این کمیته ها بپردازیم و نشان دهیم که امروز امر تحزب کمونیستی طبقه کارگر در ایران از کانال همین کمیته های کمونیستی جنبشی میگذرد. تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که این کمیته ها میتوانند آن حلقه اصلی باشند که فعالیت کمونیستی در طبقه کارگررا در قالب تحزب یافته تری جلو ببرند.

 

مانیفست کمونیست مبنای اتحاد اعضای کمیته کمونیستی جنبشی است:

جنبش کارگری مانند همه جنبش های اجتماعی دیگر حامل گرایشات مختلفی است. کمونیسم تنها یکی از این گرایشات را نمایندگی میکند. این امر ظاهراً روشن است، امروز اما نگاهی کوتاه به کل جریانات سیاسی که خود را نماینده ویا مدافع حزب طبقه کارگر مینامند کافی است تا ببینیم  که این امر پایه‌ای تعریف کمونیست‌ها از خود جایی از اعراب در میان بسیاری از این نیروها ندارد. در این رابطه مفید است که به خود مانیسفت کمونیست مراجع کنیم. در ابتدای فصل دوم          " پرولترها و کمونیست ها" میخوانیم که :

"کمونيستها حزب خاصى نيستند که در برابر ديگر احزاب کارگرى قرار گرفته باشند.

آنها هيچگونه منافعى، که از منافع کليه پرولتارها جدا باشد ندارند.

آنها اصول ويژه‌اى را بميان نميآورند که بخواهند جنبش پرولتارى را در چهارچوب آن اصول ويژه بگنجانند."

کمونیست‌ها حزبی در برابر احزاب کارگری دیگر نیستند. تأکید مانیفست اینجا بر هم سرنوشتی کل احزاب کارگری با یکدیگر است و روشن است که اینجا منظور احزاب کارگری در جنبش کارگری هستند و نه هر حزب، دسته یا گروهی که امروز در ایران  خود را مدافع، فعال و یا قیم و رهبر طبقه کارگر مینامد. این هم سرنوشتی طبقاتی را ما در اعتراضات روزمره کارگران شاهد هستیم، این هم سرنوشتی طبقاتی در سخترین شرایط تا به امروز و در اشکال مختلف و متنوع، در اعتصابات و تحصن و تشکل های کارگری در حین مبارزه و یا بهر اندازه ماندگار تر را شاهد هستیم. این هم سرنوشتی و آگاهی روز افزون میلیونی کارگران در شرایط امروز جامعه ایران خود را در قالب صد ها و هزاران اعتراض کارگری در مراکز کار نشان میدهد. ما شاهد هستیم که فعالین این جنبش در محل، مستقل از اینکه کمونیست هستند یا نه و یا اینکه خود را متعلق به چه گرایش سیاسی و اجتماعی میبینند، در تلاش برای شکل دادن به یک صف طبقاتی  متحد هستند. این  تفاوت کمونیستها با سایر فعالین طبقه کارگر است.

  خطوط سیاسی، سازمانها، گروه ها و احزابی که بجای این اتحاد طبقاتی سکتاریسم و منافع کوچک و محفلی خود را جایگزین میکنند، عملاً خود را در مقابل این اتحاد طبقاتی قرار میدهند.

کمیته های کمونیستی جنبشی جواب به ضرورت این اتحاد طبقاتی است. کمیته هایی که این اتحاد طبقاتی برایشان اولین و مهمترین امر مبارزاتیشان است.

کمونیست‌ها اصول ویژه ای را بمیان نمیاورند که  بخواهند جنبش پرولتارى را در چهارچوب آن اصول ويژه بگنجانند.

بر خلاف این حکم ما امروز شاهد هستیم که مارکسیسم و کمونیسم برای بسیاری جای مذهب را گرفته است.

درادامه در مانیفست کمونیست میخوانیم که:کمونیست‌ها اصول ویژه ای را بمیان نمیاورند که بخواهند جنبش پرولتارى را در چهارچوب آن اصول ويژه بگنجانند.

بر خلاف این حکم ما امروز شاهد هستیم که مارکسیسم و کمونیسم برای بسیاری جای مذهب را گرفته است. مارکسیسمی که نقد طبقه کارگر به جامعه سرمایه داری است،  به قواعد و مقررات فلسفی و نشست و برخواست و روابط خصوصی افراد با یکدیگر تبدیل میشود، مارکسیسم را به اصول ماتریالیسم دیالکتیک نزول دادن و تبدیل آن به شبحی غیر اجتماعی و غیر طبقاتی چیزی است که ما امروز شاهد آن هستیم. این  مارکسیسم را از نقد جامعه سرمایه داری به ایدئولوژی تبدیل میکند ایدئولوژی که جای  خرافات مذهبی را گرفته است. به این اصول ویژه مذهبی و غیراجتماعی و غیرکارگری باید اصول ویژه هریک از افراد، سازمانها و گروه‌های مدعی را هم اضافه کرد.

در ادامه در همین بخش مانیفست میخوانیم که: "نظريات تئوريک کمونيستها به هيچوجه مبتنى بر ايده‌ها و اصولى که يک مصلح جهان کشف و يا اختراع کرده باشد نيست"

 اگر میبینیم که در تاریخ بلشویسم پیش از انقلاب اکتبر کمیته های حزبی بودند که امروز با منشویک ها و فردا با بلشویک ها میرفتند، اگر میبینیم که در فوریه ۱۹۱۷ نمایندگان سویت ها امروز با اس آر ها و یا منشویک ها و فردا به بلشویک ها رأی میدادند، دلیلش را باید در بنیادی ترین تعریف این سازمانها و کمیته های کارگری از خود دید. کمیته ها و سازمانهایی که در ابتدا امرشان اتحاد طبقاتی طبقه کارگر بود. این قطب نمای تصمیم شان در پیوستن به این یا آن حزب یا فراکسیون بود. همین امر را در کمیته های کارگری که درجریان انقلاب ۵۷ در مراکز کارگری تشکیل شدند را میدیدیم. این یکی دیگر از خصوصیات اصلی آن کمیته های کمونیستی جنبشی است که ما همه فعالین کمونیست طبقه کارگر را به ساختن آن دعوت میکنیم.

کمیته های کمونیستی جنبشی قصد ندارند اصول ویژه ای را به جنبش کارگری تحمیل کنند، امر آن‌ها اتحاد طبقاتی جنبش کارگری است، سکتاریسم سیاسی، حزبی و گروهی و فردی جایی در پراتیک این کمیته های ندارند. آن‌ها کمونیست بودن خود را به یکسری امر و نهی کمونیستی تبدیل نمیکنند. کمونیسم برای آن‌ها نقد روابط موجود و راه نجات یافتن از آن است. آن‌ها میدانند که برای پش برد این امر بیش از هرچیز محتاج اتحاد با دیگر احزاب کارگری هستند

 

نزديک‌ترين هدف کمونيستها همان است که ديگر احزاب پرولتارى در پى آنند، يعنى متشکل ساختن پرولتاريا بصورت يک طبقه، سرنگون ساختن سيادت بورژوازى و احراز قدرت حاکمه سياسى پرولتاريا…...

صفت مميزه کمونيسم عبارت از الغاء مالکيت بطور کلى نيست، بلکه عبارت است از الغاء مالکيت بورژوازى……..

از اين لحاظ کمونيستها ميتوانند تئورى خود را در يک اصل خلاصه کنند: الغاء مالکيت خصوصى"

 الغاء مالکیت بورژوایی که نتیجه همان نقد مارکسیستی به جامعه سرمایه داری است، نقطه اصلی تمایز کمونیست‌ها با سایر احزاب و جریانات سیاسی در جنبش کارگری است. این حکم قطعاً برای خواننده علی السویه است. احتیاجی به تکرار ندارد و جزو دانسته‌های گذشته محسوب میشود. این حکم اما نقطه اشتراک اصلی همه آن فعالین کمونیستی است که اینجا مورد خطاب ما قرار دارند. هیچ چیز بنیادی تر، اصلی‌تر و پایه‌ای تر از این حکم مانیفست در نقد نظام بورژوایی و تعیرف خود نیست. " الغاء مناسبات مالکيتى که تاکنون وجود داشته، چيزى نيست که صرفا مختص به کمونيسم باشد." صرف لغو مناسبات مالکیتی تاکنونی مختص به کمونیسم نیست. لغو مالکیت خصوصی آن حلقه اصلی اتحاد کمونیست‌ها با هم و تفاوتشان با دیگر جریانات فعال جنبش کارگری است.

تبلور این امر را امروز از میان تاکتیک‌ها و شعارها میتوان دید. در دفاعیات بعضی از مبلغین سندیکاهای کارگری برای نمونه میتواند نوع نقد آن‌ها از جامعه سرمایه داری را دید. در سال های اخیر بویژه هر چه مبارزات کارگران در برابر سرمایه دار و کارفرما و دولت افزایش یافته و عمیقتر گشته، گرایشات رفرمیست در درون کارگران بیشتر همرنگ تشکیلات های  ساخته شده از طرف دولت و سرمایه داران شده اند. بخش محافظه کارتر همین گرایش در تلاش برای ایجاد سندیکا ها از درون تشکیلات های دولتی خانه کارگر و شوراهای اسلامی بوده است ودیگر طرفداران پر و پا قرص جنبش سندیکایی تبلیغات و خطابیه هایشان در مورد سندیکا سازی را زیر فرش کرده اند. آنچه همه اینها را بهم متصل نگاه میدارد نقد رفرمیستی آنها از سرمایه داری است.

توافق بر سر این نقد مارکسیستی از جامعه سرمایه داری نقطه اصلی توافق و اتحاد  اعضای یک کمیته کمونیستی جنبشی با یکدیگر است. نقدی که انعکاس آن را در سیاستهای متفاوت و تاکتیک‌های متفاوت با دیگر احزاب کارگری میتوان نشان داد.

 کمونیستی بودن چنین کمیته هایی همانطور که میبینیم از توافق اعضای آن بر نقد مارکسیستی از جامعه سرمایه داری است. نه تعلق سازمانی و یا حزبی و یا گروهی به این یا آن جریان  بلکه توافق بنیادی بر سراین نقد است که اعضای این کمیته ها را با هم در یک‌جا جمع میکند و به این اعتبار میتوان به این کمیته ها جنبشی گفت.

این کمیته ها محل تجمع، تمرکز و فعالیت مشترک  رهبران، آژیتاتورها و فعالین کمونیست فی الحال موجود در طبقه کارگر در یک جغرافیای معین هستند، که با هدف رهبری کردن مبارزه طبقه کارگر در تمام وجوه آن در حوزه فعالیت خود، متشکل شده اند. اعضا این کمیته ها میتوانند بر محور آنچه که مانیفیست بیان کرده است، جمع شوند و "کمیته کمونیستی"خود را تشکیل دهند. پلاتفرم این کمیته ها میتواند ازجمله این باشد که: کمیته برای اتحاد طبقه کارگر به منظور سازمان دادن انقلاب سوسیالیستی و سرنگونی حکومت بورژوازی تلاش میکند.

این کمیته ها نه کمیته های کمونیستی یک حزب معین، بلکه کمیته های کمونیستی فعالین و رهبران کارگری هستند که امرشان سازمان دادن فعالیتی  متشکل و به این اعتبار حزبی و هدایت مبارزات در محل است، که ممکن است در ادامه کار خود به این یا آن حزب نزدیک یا دور شوند. کمونیستی بودن این کمیته ها بر خلاف سنت موجود سازمانهای چپ  به درجه نزدیکی یا دوری این کمیته ها با یک حزب یا جریان ربط ندارد و سیاست‌های این کمیته ها هم نه مصوبات و سیاست‌های آنها بلکه مانیفست کمونیست است. بنابراین آن سازمان و حزب کمونیستی که خود را نماینده طبقه کارگر معرفی میکند، قاعدتاً باید تلاش کند این کمیته ها را با خود هم نظر و هم جهت کند. اینجا معیار کمونیستی و یا حتی کارگری بودن این کمیته ها درجه نزدیکیشان به این یا آن حزب یا سازمان مدعی نیست، بلکه بعکس این آن سازمانها و احزاب هستند که برای تأمین ادعای خود میبایست تلاش کنند که  به این کمیته ها نزدیک و آنها را با خود هم نظر کنند.  این گسستی جدی با آن نوع فعالیت فرقه ای است که کمونیست بودن را قبل از هرچیز با سازمان یا حزب خود بودن تعریف میکند.

 

اما چه چیزی این جمع را کمیته میکند؟

 تمرکز بر فعالیت در یک محدوده معین تعریف شده، تصمیم گیری مشترک، تعهد مشترک، مسولیت مشترک، تقسیم کار، تعهد به انجام کار مشترک از اصلی‌ترین نکاتی هستند که چنین جمع هایی را به کمیته تبدیل میکند. به این نکات بپردازیم:

کمونیست‌ها افرادی مریخی نیستند که به جایی، مرکز تولیدی  ویا محیطی اجتماعی وصل نیستند. بنابراین روشن است که نقطه اول شروع فعالیت مشترک تمرکز بر محیط معینی است، مرکز کار، واحد صنعتی معینی، محله کارگری معینی و غیره، بدون این موضوع مشترک کار فعالیت مشترک خالی از معنای اجتماعی میشود. جمع کمونیستی که نتواند تأثیری بر محیط معینی داشته باشد، هرچیزی میتواند باشد جز کار مشترک واقعاً کمونیستی. همین فاصله جنبشی و سیاسی این کمیته ها را با همه آن جمع هایی که در تاریخ فعالیت کمونیستی و کارگری در ایران وجود داشته و دارند نشان میدهد. جمع ها و محافلی که برای خود فعالیتی کشوری و سراسری تعریف کرده اند،  کمیته های پیگیری و هماهنگی و غیره از این جمله اند، فعالیت این کمیته ها مستقل از هر سیاستی، نشان دادند که به جای معینی از مبارزات محلی طبقه کارگر وصل نبوده اند، قادر به سازمان دادن و یا حتی کمک به سازمان دادن به هیچ تحرک کارگری هم نبوده‌اند. این به نظر ما شامل همه تشکل هایی هم می‌شود که عملاً  در دنیای مجازی وجود دارند، سالهای زیادی است اسم و رسم دارند و در جغرافیای معینی ریشه ندارند.

بنابراین نقطه اول شروع فعالیت کمونیست هایی که میخواهند در قالب یک کمیته کمونیستی فعالیت کنند، تمرکز مشترکشان و فعالیت و حضور مشترکشان در یک محدوده معین است، در یک کارخانه، در یک واحد تولیدی و یا یک شرکت و محله معین. بدون این تمرکز و حضور و زندگی مشترک در یک محیط مشترک، فعالیت این کمیته ها نمیتواند معنی  داشته باشد. روشن است که چنانچه دامنه وجود این کمیته ها در سطح کل کشور چنان وسیع شوند که لازم باشد برای هماهنگی های سراسری آنها رفقایی از این یا آن کمیته را مامور کنند هم در همان چهارچوب هماهنگ کردن  فعالیت‌های محلی امری درست، لازم و واقعی است. بدون آن فعالیت محلی اما هر هماهنگی و تخصص نیرویی به آن مجازی و غیرواقعی خواهد بود.

کمونیست هایی با توافق بر نقد مارکسیستی از جامعه که در یک محل مشترک کار یا زندگی میکنند،  جمع میشوند. قدم بعدی برای این رفقا تصمیم گیری مشترک، تقسیم کار مشترکت و تعهد مشترک است.

هیچ‌کس بهتر، درست تر و دقیق‌تر از رفقایی که در محل هستند از لحظات فعالیت، مبارزه و کار روزانه کارگران در یک مرکز تولیدی مطلع نیست. آنچه که قالب یک فعالیت کمونیستی مشترک را به این جمع رفقا میدهد، تصمیم گیری مشترکشان در باره امور پیشبرد مباره در آن محل، در آن واحد تولیدی یا صنعتی است. بحث و تصمیم گیری مشترک، تقسیم کار مشترک را بدنبال خود خواهد داشت. " چهره علنی" را قاعدتاً به کسی میسپارند که اینکاره باشد، "سازمانده" کسی می‌شود که بهتر از دیگران "آدم جمع میکند". "مروج" را کسی میکنند که احاطه کافی بر همان نقد مارکسیستی که گفته شد دارد. امر مالی، پول و کمک جمع کردن، فعالیت تبلیغی، امنیت کمیته و یا تماس با واحدهای تولیدی دیگر و هر تقسیم کار دیگری که ضروری است، قدم بعدی تبدیل چنین جمع هایی به یک کمیته کمونیستی است. تصمیم گیری مشترک و تقسیم کار مشترک، تعهد مشترک را بدنبال خواهد داشت. تقسیم کار برای پیش برد امری واحد بلافصل تعهد مشترک را بعنوان حلقه مهم بعدی کار نشان میدهد. هرکار، هر تصمیم و یا هر چیزی که مسول امری انجام میدهد در خدمت آن امر مشترک و آن تصمیم مشترک است. همین تعهد مشترک همه اعضای کمیته را به امر مشترکشان تعریف میکند.

این امر حلقه اصلی تضمین ادامه کاری این کمیته ها و به این اعتبار تضمین ادامه آن سطوح از مبارزه‌ای است که کمیته فوق در کارخانه یا محل تولیدی خود بدست آورده است. دستگیری این یا آن فرد از اعضای کمیته، دقیقاً به دلیل همین امر تقسیم کار و تصمیم گیری مشترک میتواند سریعاً جبران شود.

جنبش کارگری ایران رهبران خود را بار میاورد. ابعاد مبارزات کارگری در سالهای اخیر صد ها کارگر را به راس این مبارزات رسانده است. این مستقل از خواست ما، سرکوب دولت و یا هر چیز دیگری است. این بخش جدایی ناپذیر موجودیت طبقه ای است که زندگیش به استثمار روزانه‌اش گره خورده است. سؤال این است که چه تشکل، جمع یا تقسیم کاری هم این رهبران را حفظ میکند و هم اینکه در صورت به زندان رفتنشان کارشان را ادامه میدهد؟ رهبران جنبش کارگری فقط سخنگویان علنی این جنبش نیستند، رهبران جنبش کارگری، فعالین کمونیست آن همه آن رفقایی هستند که شرایط پیشروی جنبش خود را در محل رقم میزنند. کمیته های کمونیستی جنبشی راهی برای تشکل و سازمان دادن به این فعالیت‌ها است.

با گسترش دامنه وجود این کمیته ها است که میتوان اساساً به وجود یک حزب سراسری کمونیستی طبقه کارگر حتی فکر کرد. بدون وجود چنین کمیته هایی در محل، حزب کمونیستی طبقه کارگر میتواند هرچیزی باشد، جز حزب کمونیستی واقعی طبقه کارگر. تجربه ۴۰ سال اخیر جنبش کارگری در ایران اینرا بخوبی نشان میدهد.

کمیته های کمونیستی جنبشی در واقع سنگ بنای حزب کمونیست در جامعه است و تمام خصوصیات حزب را در منطقه جغرافیایی خود دارا است.

اینکه در ادامه مبارزات طبقه کارگر و اوضاع سیاسی چگونه کمیته های کمونیستی جنبشی به حزب تبدیل میشوند بطوری که قادر به ادامه کاری باشد را در نوشته دیگری دنبال میکنیم.

 

دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران

بهرام مدرسی – اسد گلچینی

۱۰ تیر۱۳۹۹ – ۳۰ جون ۲۰۲۰

 

 

www.dar-rah.com

mail@dar-rah.com

 

mail@bahram-modarresi.com

asadgolchini@gmail.com


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com