کومه له و آینده کشمکشهای درونی اش / بهرام مدرسی – اسد گلچینی

مطلب
July 22, 2020

کومه له و آینده کشمکشهای درونی اش

جدال جناح های  چپ و راست در کومه له تشدید شده است. در راس این جناح ها  ابراهیم علیزاده و صلاح مازوجی قرار دارند. جناح بندی که شکافهایی جدی در کل تشکیلات های داخل و خارج کشور و اردوگاه هایشان را سبب شده است. جدل و کشمکش سیاسی مدت زمانی است که به بن بست رسیده است، بن بستی که بشدت در مناسبات افراد بایکدیگر هم  تأثیر گذاشته است. ابراهیم علیزاده و تیم همراهش تاکنون و از طریق اقدامات تشکیلاتی مختلف شرایط برای پیروزی خود در کنگره ای که قرار است در ماه های آتی برگزار شود،را دنبال میکند.همانطور که بطور رسمی در دوره اخیر   منسجم کردن نیروی خود مشغله جدی در همه بخشهای کومه له از هر دو طرف بوده است.

 

بدون تردید سیر رویدادها و تحولات سیاسی در ایران و منطقه موضوع اصلی در این کشمکش ها هستند. جناح علیزاده در انتخاب و پیوستن رسمی به جبهه ناسیونالیستی در کردستان تردیدی در این انتخاب خود برای کسی باقی نگذاشته است. خارج از کومه له اما هنوز در میان جریانات سیاسی چپ این تعلق  مورد اغماض قرار میگیرد وافراد، گروه‌ها و یا احزابی از زاویه ماهیت طبقاتی و سیاسی خود درجه نزدیکی خود به کومه له و دوستی و نزدیکی شان را تحت لوای "ماندن در جبهه چپ" دنبال میکنند. ما قبلاً در این باره به اختصار نوشته ایم.

 

ازنظر کمونیستها و کارگران کمونیست، کومه له مدتهاست که  رسما به جنبش ناسیونالیستی کرد پیوسته است. جناح  چپ که سالها مشکلی با تحرکات ناسیونالیستی کومه له که خود هم بخشا در راس آن بود نداشت، با تنگ شدن فضا برای خود و از دست دادن پست های تشکیلاتی در خارج کشور و در اردوگاه ها  اساسا در همان چهارچوب برخورد رسمی کومه له به مباحثات درونی خود و با اغماض جامعه را از آن  مطلع میکند و خود به  آلوده گی تصویری که  کومه له امروز از خود میدهد، کمک میکند. این جناح نقطه نظرات و مباحثات زیادی  دارد اما  نقدی بنیادی از حضور کومه له در جنبش ناسیونالیستی کرد و اساساً علت این حضور ندارد. خط و افق روشن کمونیستی و کارگری  در این جناح غایب است  و همین دلیل عدم موفقیت آن در بستن سدی علیه این تحرک ناسیونالیستی است.

 

 کومه له خود را کمونیست و چپ میدانست اما تحت لوای مبارزه برای رفع ستم ملی در کردستان عملا خود به بخشی از جنبش کردایتی تبدیل شد و از این زاویه کمونیسم را از خود زدود، طبقه کارگر از صحنه کنار رفت، "کارگر و مردم محروم و درمانده"  جای طبقه کارگر و جنبش کارگری و سازمان توده ای و حزبی آن را نزد این تشکیلات گرفت.

 

اردوگاه قبله کومه له شد،  قلب جنبش ناسیونالسیم در اینجا میتپد. دیپلماسی با احزاب برادر و هم جنبشی به امر هویتی کومه له بدل شد.  کومه له متحدینش را در کردستان ایران عراق و ترکیه و سوریه در میان ناسیونالیستها و جنبش ناسیونالیستی  پیدا کرد و این ادامه منطقی جدایی اش از کمونیسم کارگری بود. علیزاده مهندسی این پروژه را به مدت سی سال بعهده داشت و بدون تردید باید برای رسیدن به این هدف بتواند مزاحمت ها را هم کنار بزند. مساله اینجاست که این بار کنار زدن مزاحمت از طرف علیزاده و تیم همراهش، به نظر نمیرسد چندان کار آسانی باشد و امکان نشستن بین دو صندلی را هم از دست داده اند  بخشا خنجر ها را از رو بسته اند و همین باید هشداری برای جناح مقابل باشد.

این بار مقصر کیست؟

جناح علیزاده کومه له برای حاشیه ای کردن هر نوع مخالفتی باید یک دشمن بتراشد و در نظر افکار تشکیلاتش، مخالفین را به این دشمن منتسب کند. بارها در کومه له این اتفاق افتاده است. کمونیستهای زیادی که وارد کومه له  شدند و بعدها چه گروهی و چه منفرد از آن جدا شدند بدون استثنا قادر نشدند در برابر این بسیج افکار تشکیلات و اقدامات تشکیلاتی از سوی رهبری کومه له علیه خود دوام بیاورند.  تحت عنوان دفاع از کمونیسم کارگری و منصور حکمت آنها را از تشکیلات دور و یا اخراج  کردند.

 

امروز اما  مساله متفاوت است و سرعت به راست چرخیدن کومه له و رهبری آن در اوضاع سیاسی کنونی ایران و منطقه دیگر قابل انکار نیست. همین مساله موجب انتقاد از سوی بخشی از تشکیلات کومه له شده است تا جایی که اکنون بخش قابل توجهی از این تشکیلات در مقابل سیاست های رهبری  رسمی اش اظهار نظر میکند. این شامل بخشی از رهبری و کادرهای کومه له و حزب  که قبلا با خود علیزاده  بودند و بخش باسابقه و از کادرهای شناخته شده چهل سال گذشته در کومه له و جنبش چپ بوده اند، هم میشود. معضل علیزاده از اینجا شروع شده است که این بخش از تشکیلات و کادرها، تحت تاثیر اوضاع سیاسی بیشتر از گذشته به نقد ناسیونالیسم غالب بر کومه له میپردازند. معضل علیزاده این است که سیاست های ناسیونالیستی اش تا هم اکنون یک خصوصیت پایه ای کومه له که مخالفت رادیکال به موجودیت و حاکمیت جمهوری اسلامی بوده است را از دست داده است. کومه له عملا در جبهه  پ.ک.ک و پژاک قرار گرفته است  جبهه ای که در معادلات منطقه ای در کنار جمهوری اسلامی است. اینجا کومه له بازنده جدی است و واقعیت تمام تاریخ رادیکالیسم کومه له را زیر سوال برده است و این سازمان را بالقوه در یک قدمی مرکز همکاری های احزاب کردستان  قرار داده است.

 

 برای جناح چپ دیگر منصور حکمت نه تنها دشمن بلکه بعضا منبع و منشا افق و امید است. این مساله باید روشن باشد که کل ناسیونالیستها در کومه له و کردستان و همه آنهایی که زمانی در سازمان کمونیستی کومه له و حزب کمونیست ایران بودند، از زاویه عوامفریبی، نمیتوانند اشکارا با کمونیسم و سوسیالیسم مخالفت کنند. این ها نمیتوانند مستقیما عمق نفرت خود را از مبارزه کمونیستی ابراز کنند و کماکان هنوز این کینه و نفرت از کمونیسم و مبارزه طبقاتی را تحت عنوان مخالفت و نفرت از کمونیسم کارگری و منصور حکمت ابراز میکنند. اینها ممکن است امروز عکس قاسملو را در آلبوم هایشان داشته باشند اما شهامت ادامه راه او در مبارزه با کمونیست‌ها و جنگ با آن‌ها را  ندارند چون کمونیسم و آزادیخواهی کمونیستی و فعالین این جنبش اجتماعی و مطرح اند.
 
نقش تشکیلات ها دراین اختلافات
 تشکیلات های کومه له از اردوگاه و خارج کشور و حزب کمونیست نقشی جدی در ایجاد سد در برابر تعرض رهبری کومه له به مخالفینش ندارند. تشکیلات داخل کشور کومه له  هم نمیتواند از رهبری جریان علیزاده و حتی بخش منتقد چپ آن در کومه له پیشرو تر باشد. تشکیلات های کومه له طی سالهای گذشته چه در میان بخش جوان که با کومه له ناسیونالیست بارآمده  و از آن تغذیه کرده اند و یا بخش قدیمی تر آن که به کمونیسم عشق یک طرفه دارد و عملا آثاری از آن در کار و زندگی و مبارزه طبقاتی که باید سازمان بدهد، دیده نمیشود، نیز اساسا همان سیاست هایی را دنبال کرده اند که مشغله و مساله دائمی رهبری رسمی شان بوده است. تبدیل کردن هویت ملی به هویت خود و تبدیل شدن به بخش رادیکال این جنبش ناسیونالیستی و کنار کشیدن از سازماندهی کمونیستی کارگران و مردم زحمتکش تصویر واقعی این تشکیلات ها در محل است. جنب و جوش های تشکیلاتی و آکسیون با پرچم سرخ و امثالهم  انتقال کومه له از جبهه مبارزه سوسیالیستی و کارگری به جنبش ناسیونالیستم کرد را جبران نمیکند. بر آشفته شدن فعالین کومه له از بیان این واقعیت از طرف ما کمکی به راه برون رفته از این نیست.

نقش  مصوبات در کومه له
جناح  چپ، خجول از همکاری و همگامی سابقشان با علیزاده به اسناد رسمی کومه له و حزب کمونیست ایران رجوع میدهند، اسنادی که اعضای خود این جناح تلاش کمی برای پاک کردن نام منصور حکمت از آن و یا کلاً زدودن کمونیزم کارگری از آن نکرده اند. واقعیت  اما این است که رجوع به اسناد ضعیفترین سنگر برای مقابله با جناح مقابل است، چرا که  در تاریخ سی ساله گذشته کومه له، هیچگاه اسناد، برنامه، اساسنامه، قطعنامه های سوسیالیستی و استراتژی سوسیالیستی، قرار، کنگره و مصوبات و ... نتوانسته اند مانع جهت و سیاست هایی بشوند که کومه له را به موقعیت امروز و جایگاهی که در جنبش ناسیونالیستی دارد، بکشاند. این اسناد معمولا خیلی چپ تر و کمونیستی هستند اما آنچه عملا وجود دارد و عمل میشود مطلقا در نقطه مقابل آنهاست. این اسناد صرفا نقش همان ویترین در جلب مشتری را دارند. سیاست و فرهنگ منتج  غالب بر کومه له هیچ ربطی به کمونیسم و کارگر ندارد. اردوگاه های کومه له از این لحاظ انعکاس علنی و دقیق این ادعا هستند. در اختلافات کنونی اسناد و قطعنامه و قرار مطلقا هیچ جایگاه و وزنی در عقب راندن جناح راست نخواهند داشت. برای رهبری کومه له چنین اسنادی اهمیت دیگری دارند.  با اتکا به همین اسناد میتوانند دیگران را سرگرم فعالیت مشترک و اقدام مشترک و الترناتیو سوسیالیستی شان بکنند، با نشریات سازمانهای چپ مصاحبه کنند و عملا آنها را در بازی چپ نمایی که دارند شریک کنند.

جناح چپ در کومه له و آینده اش

 این بخش یا جناح از کومه له  در وضعیت کنونی کومه له ودر کسب موقعیتی که در جنبش ناسیونالیستی در کردستان دارد، سهیم بوده است. تجربه برخورد به منقدین را قبلا  تجربه کرده اند، در قبال کمونیست هایی که منقد کومه له بودند شاهد بکارگیری حربه تشکیلاتی  در کردستان عراق بوده اند. خود این جناح در دادن تصویری نادرست و غلط از کومه له سهیم بوده است. تلاش‌های علیزاده و همراهانش در نزدیکی و پیویستن به ناسیونالیسم کرد زیر پرچم  همین جناح ممکن شد. بدون این جناح، بدون همکاری و همفکری آن‌ها با جناح علیزاده و بدون بلند نگاه داشتن ویترین چپ در کومه له اثبات ناسیونالیسم کومه له کار ساده‌ای بود. مشکل تنها ناسیونالیسم علیزاده نیست. مشکل آن صف وسیعی از کادرهایی است که آنرا تا اینجا همراهی کرده اند و امروز بعلت تنگ شدن جا از سوی جناح علیزاده و خط و سیاستهایش  صدایشان درآمده است بدون اینکه نقد واقعی و کمونیستی از ناسیونالیسم درون کومه له داشته باشند. مشکل، آن صفی است که هنوز شهامت دفاع از کمونیسم و منصور حکمت و نقش و کارش در کومه له را ندارند.

 

جناح چپ تا چه اندازه قادر به خنثی کردن این حرکت و ایجاد مانع و یا جدا کردن راه خود در همراهی با کارگران و دوستداران کومه له در جامعه کردستان خواهند بود؟ باید دید و در این راه بدون تردید سمپاتی همه مخالفین رادیکال جمهوری اسلامی و کمونیستها را با خود خواهند داشت.


دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
بهرام مدرسی – اسد گلچینی
۱ مرداد۱۳۹۹ – ۲۲ جولای ۲۰۲۰


www.dar-rah.com
mail@dar-rah.com
mail@bahram-modarresi.com
asadgolchini@gmail.com

  

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com