کرونا، افسردگی، سرمایه‌داری

آوا آرمان
June 11, 2020

کرونا، افسردگی، سرمایهداری

 

کووید 19 یک بیماری است که در بستر نظام سرمایه‌داری جهانی موجود، به فاجعه و درد و نکبت غیر ضروری در عرصه‌های مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بشر منجر می‌شود؛ چرا که سرمایه‌داری به‌دنبال کسب حداکثر سود است و نه برآوردن نیازهای انسان‌ها یا کسب آمادگی برای مواجه شدن با چنین بحران‌هایی باهدف وارد شدن کم‌ترین خسارت و آسیب به جوامع بشری. کرونا، دردها و تبعاتی منفی داشت که می‌توانست یا نداشته باشد یا به این میزان گسترده نباشد. در نظام سرمایه‌داری جهانی، جایگاه طبقاتی افراد تعیین می‌کند که چه مقدار تحت تاثیر بیماری قرار می‌گیرند یا از آن آسیب می‌ببینند. جایگاه طبقاتی تعیین می‌کند چه کسی می‌تواند در قرنطینه بماند، چه کسی امکان رعایت نکات بهداشتی را دارد، چه کسی می‌تواند به ماسک و دستکش دسترسی داشته باشد و چه کسی حق دارد زنده بماند و چه کسی نه.

تشدید و افزایش افسردگی یکی از این تبعات و جنبه‌های مربوط به دوران کرونا و تاثیر آن بر زیست انسان است. در آمریکا، بریتانیا و نقاط دیگری از جهان نسبت به افزایش مصرف مواد مخدر، خودکشی و افسردگی در این دوران هشدار داده شده است. افزایش افسردگی در این دوران، دلایل مختلفی دارد. کرونا نه‌تنها جان آدم‌ها را می‌گیرد بلکه رفتار و عادات اجتماعی را هم تغییر داده است. فعلا هیچ واکسن و داروی قطعی برای آن وجود ندارد و شدت مسری بودن و راه‌های سرایت آن و ضرورت حفظ فاصله فیزیکی، انسان‌ها را از هم دور و نوع مراودات عاطفی را تغییر داده است. ترس از بیمار شدن خود یا عزیزان و زندگی کردن در میان این تنش و اضطراب، مواجه شدن با مرگ در مقیاس جهانی، احساس پوچی و درماندگی، نداشتن شناخت و اطلاعات درست درباره وضعیت کنونی که قسمتی از این حالت مربوط به جدید و ناشناخته بودن ویروس و قسمت دیگر مربوط به سیاست‌های دروغ، فریب و پنهان‌کاری دولت‌هاست. افسردگی در میان کسانی که موفق شده‌اند بیماری را شکست دهند و زنده بمانند هم شایع است. آن‌ها، هم تحت تاثیر درمان با داروهای قوی و هم تحت فشارهای روانی ناشی از مقابله با مرگ یا فشارهای اجتماعی ناشی از طرد شدن توسط اطرافیان و ترس دیگران از برقراری ارتباط با آن‌ها با برچسب «کرونایی بودن» قرار دارند. کرونا، شرایط اقتصادی میلیاردها نفر را در جهان تحت تاثیر قرار داده است. بیکاری و نگرانی از وضعیت نابه‌سامان معیشتی و مالی، تعداد بسیاری بر خیل فرودستان و تهی‌دستانی افزوده است که پیش از کرونا هم نمی‌توانستند آینده‌ای برای خود تصور کنند. امید نداشتن به آینده برای بسیاری از مردم جهان مختص به دوران قرنطینه و این بیماری نیست. کارکرد این سیستم آنان را به شِبه زندگی محکوم کرده است. در خانه ماندن (البته برای کسانی که چنین امتیازی داشته باشند که بتوانند به دور از نگرانی اقتصادی و تامین هزینه‌ها در خانه بمانند) و زندگی شبانه‌روزی کنار خانواده در جایی مثل ایران باعث شده است که تحکم و اقتدار و کنترل پدرسالارانه بر اعضا به‌ویژه زنان زیادتر و میزان نسبی استقلال که قبل از این اوضاع برای خود ایجاد کرده بودند از بین برود یا بسیار کم‌رنگ شود. این شرایط هم به افزایش خشونت خانگی می‌افزاید هم افسردگی.

کرونا یک عرصه جدید و ناشناخته برای بشر است. ناشناخته بودن، آن را ترسناک و حس استیصال را بیدار می‌کند. علم، تنها پناه انسان در چنین موقعیتی و عامل غلبه بر ترس و کشف نادانسته‌ها است. هرچه‌قدردر هم طول بکشد که علم موفق به رمزگشایی از پدیده جدید شود، تنها مسیر ممکن اطمینان‌بخش است. در دوران همه‌گیری کرونا دیدیم که در چنین شرایطی دولت‌ها به‌جای همدلی با مردم و در میان گذاشتن وقایع با آنان، دست به کار تولید خرافه و دادن اطلاعات ضد و نقیض شدند. یکی آن را ویروس چینی نامید و دیگری رد پای اجنه را در شیوع ویروس دید! ناامیدی از اخبار و اطلاعات رسانه‌های رسمی، مردم را به فضای مجازی و کسب اطلاعات از این طریق کشاند. فضایی شبیه بازار مکاره که هر اطلاعات غلط و درستی در آن یافت می‌شود و این همه تضاد و تناقض در اظهار‌نظرها فقط بر سردرگمی می‌افزاید. در چنین شرایطی احساس بی‌پناهی و سرخوردگی مردم عادی بیشتر می‌شود و در نبود یک بدیل علمی درست می‌توانند به‌سوی خرافه سوق یابند. مبارزه با این روند ضد علمی و منفعت‌طلبانه قدرت‌ها و رهبران سیستم موجود و افشاگری علیه‌شان یکی از ضرورت‌های پیش پا است.

کووید 19 یک بیماری و یک پدیده طبیعی است اما پاسخ دادن به آن و مقابله با آن یک پدیده سیستماتیک اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. ماهیت سیستم حاکم بر جهان تعیین‌کننده است. از تعداد مرگ‌ها و سردرگمی مردم تا کمبود امکانات و تجهیزات پزشکی و درمانی، از تبعات منفی اقتصادی تا خشونت و افسردگی، همگی حاصل سیطره سرمایه‌داری در جهان هستند. سرمایه‌داری، هم خود، عامل ایجاد آلام بسیار برای انسان است، جهان را به دو قشر اقلیت دارا و اکثریت ندار تقسیم کرده است و به قیمت جان و زندگی یکی، دیگری را فربه می‌کند؛ هم آمادگی و عزم مقابله با هیچ بحران غیر مترقبه‌ای را ندارد. چرا که فشار  کسب سود این اجازه را نمی‌دهد.

تدارک دیدن و آمادگی داشتن برای مقابله با چنین بحران‌هایی نیازمند نظامی است که هدف آن رفع کردن نیازهای جامعه است. به‌جای خرافه و افسانه، مردم را تشویق می‌کند با علم و روش‌های علمی با مسائل روبه‌رو شوند و به‌جای دروغ و فریب و پنهان‌کاری و ایجاد سردرگمی، از توان و عزم و خلاقیت انسان‌ها برای مقابله با موانع بهره می‌گیرد. داشتن سیستم بهداشتی همگانی رایگان را حق همه می‌داند. ثروت و منابع جامعه را برای رفع نیازهای جامعه و حل موانع و مشکلات آن، هزینه یا صرفه‌جویی می‌کند نه برای کسب سود به نفع طبقه حاکم. اولویت این نظام در شرایطی مانند همه‌گیری، برنامه‌ریزی و پشتیبانی از تلاش جهانی برای یافتن واکسن و نجات جان انسان‌ها خواهد بود نه مانند جهان کنونی، منافع و مصلحت و سود شرکت‌ها و انحصارهای دارویی. مشکلات و موانع را با مردم در میان خواهد گذاشت و اطلاع‌رسانی و صدور دستورالعمل‌ها در جهت افزایش آگاهی و جذب مشارکت مردم در حل مسائل و اولویت‌بندی در رفع‌شان خواهد بود نه برای گمراه کردن اذهان توده‌ها یا رفع مسئولیت از خود یا به‌دلایل سیاسی و امنیتی.   

کرونا، دنیای ناشناخته‌ها، کورمال کورمال کشف کردن‌ها، از دست دادن‌ها، یاد گرفتن‌ها، ترس‌ها، امیدها و فاصله‌گذاری‌های اجباری است. اما پایان آن، پایان فلاکت و ستم و فقر و نکبت نیست. کرونا به‌خوبی نشان داد که زندگی بشر تا چه حدی وابسته به زندگی اجتماعی و منافع مشترک است و حل چنین بحران‌هایی هم نیازمند اقدامی جهانی.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com