بر فضاسازی و نشر جعلیات، باید مهر باطل زد!(در حاشیه نوشته اخیر محمود قزوینی)

مختار محمدى
June 05, 2020

اخیرا محمود قزوینی مطلبی تحت نام "سکوت سنگین، در باره خویشاوندی حزب حکمتیست و کومه له علیزاده" نوشته است. این نوشته ظاهرا نقدی  بر رابطه حزب حکمتیست با کومه له است. از نظر من این نوشته پاسخ سیاسی نمیخواهد، چون اساس و اسکلت آن بر جعلیات و فضا سازی و پیشداوریهای بعضا مغرضانه، و عمدتا ساده لوحانه نویسنده استوار است. لذا در اینجا چند مورد از جعلیات و فضا سازیهای مطلب اورا به خوانندگان معرفی میکنم. 

جعل اول- محمود قزوینی مدعی است. "چند سالی است که دیگر حزب حکمتیست  در مقابل کومه له علیزاده سکوت پیشه کرده است و لام تا کام حرفی نمیزند". دقت کنید، نوشته چند سالی است!؟.و قابل توجه تر با قاطعیت ادعا میکند "لام تا کام حرفی نمیزند"!؟ میپرسم چه تعداد سال؟ و ازکدام سال تا کدام سال؟ و واقعا مطمئنی "لام تا کام حرفی نزده است"؟! بعید است بتواند پاسخی برای این سئوالات من جور کند، چون این ادعاها بنا به فاکتهای موجود، یعنی مطالب و ماتریال متعدد انتقادی مربوط به این موضوع در نشریات رسمی حزب حکمتیست و مصاحبه های متعدد تلویزیونی به زبانهای فارسی و کردی در تلویزیون پرتو که اتفاقا از ماهواره متعلق به کومه له پخش شده، تماما و تکرار میکنم تماما جعلیات است! اگر فکر میکند این ادعای من درست نیست، علاقمندی ، خود را نشان دهد تا آدرس و نشانه های چندین مطالب و نوشته های متعدد در نشریات رسمی حزب و دهها مصاحبه تلویزیونی به زبانهای فارسی و کردی از اعضای رهبری حزب و کمیته کردستان این حزب در نقد سیاستهای راست روانه رهبری کومه له را از جمله در یکسال اخیر و نه چند سال! برای او بفرستم. ( شخصا بیش از ده مورد از مصاحبه ها و مطالب و اطلاعیه در موضوع مورد بحث آن هم در یکسال اخیر! و نه چند سال؟ میتوانم نشان دهم.) به شرطی که اگر معلوم شد، جعلیات گفته است، آیا حاضر است از خوانندگان مطلبش به دلیل پخش اکاذیب علیه حزب حکمتیست معذرت خواهی کند!

جعل دوم- قزوینی از یک اعلامیه کومه له نقل کرده است. " حکومت محلی کردستان در مقابل افکار عمومی مردم کردستان، که همواره در روزگار سخت و در دشواریها، پشت و پناه همدیگر بوده اند، باید پاسخگو باشد"

قزوینی به منظور غرض ورزی و مقاصد خاص که در پایین اشاره میکنم این یک سطر اعلامیه کومه له را دلبخواهی به این شکل تفسیر کرده است. " عمق کثافت ناسیونالیسم از همین یک جمله، از همین یک منفذ به اندازه کافی بیرون میزند. در همین یک سطر دارو دسته های مسلح بارزانی و طالبانی که دیگر توده مردم کردستان عراق نیز از دست جنایتکاریها و دزدیهایشان به تنگ آمده اند، به عنوان حکومت پشت و پناه مردم در شرائط سخت و دشواریها به مردم معرفی شده است. همین یک سطر کافیست تا کمونیستی قلم بردارد ، مصاحبه تلویزیوین کند، به سراغ فعالین سوسیالیست در کردستان برود و بگوید این است ماهیت ناسیونالیسم چپ".

قطعا کومه له و یا هر جریانی به نام چپ "دارودسته های مسلح بارزانی و طالبانی را به عنوان حکومت پشت و پناه مردم در شرائط سخت و دشواریها به مردم معرفی کند" تندتر از آن چیزی که قزوینی میگوید، باید آن جریان را افشاء و منزوی کرد. اما مساله اینست این تفسیر قزوینی از آن نقل قول جعل است. برای هر کس که حس تناسب را از دست نداده باشد، آن نقل قول ذکر شده آنجا که میگوید "که در روزگار سخت و در دشواریها پشت و پناه همدیگر بوده اند"، بر خلاف وارونه سازی قزوینی نقطه رجوعش و منظورش نه "حکومت محلی کردستان" بلکه "افکار عمومی مردم کردستان" و منظورش "مردم کردستان طبعا در دو سوی مرز که در روزگار سخت و در دشواریها پشت و پناه همدیگر بوده اند" میباشد. چرا قزوینی این تفسیر دلبخواهی را کرده، علت عدم درک و کم سوادی او نیست ، بلکه برای تکمیل برخورد مغرضانه اش به حزب حکمتیست این جعلیات را میخواهد تا ادعاهای بی پایه  را نه به خود کومه له بلکه به یک حزب کمونیستی و یک نسل مبارزین کمونیست چندین دهه مبارزه کرده ، که در گذشته نه چندان دور افتخار رفاقت با آنها را داشته، نسبت دهد . بر اساس آن تفسیر جعلی که در بالا اشاره کردم، به این ادبیات مشمئز کننده قزوینی توجه کنید: "در مقابل چنین  ورژنی از کمونیسم کارگری آدم دلش برای پوپولیستهایی نظیر پیکار تنگ میشود. اگر کسی چهار ماه بعد از تشکیل حکومت اسلامی مانند کومه له مینوشت، " حکومت و مردم پشت و پناه یکدیگرند" پیکار چهارچوب آن سازمان را پایین میکشید. این موضع کومه له مساوی با موضع حزب توده و فدائیان اکثریت و رنجبران در سالهای اول انقلاب است. حزب توده و اکثریت جای خود، حتی گروههایی مانند اتحادیه کمونیستها که تاکتیکی از بنی صدر حمایت میکردند و یا راه کارگر که هم به در میزد و هم به تخته و کارگران را به اضافه کار و اضافه تولید برای جبهه های جنگ فرامیخواند، از نقد پوپولیستهای پیکار در امان نبوده اند. اما امروز ما شاهد حزب، گروه و فرد با پرچم کمونیسم کارگری هستیم که در مقابل موضع حزب توده ای و اکثریتی یک سازمان سیاسی در مقابل یک دارو دسته مسلح بورژوازی در منطقه سکوت اختیار میکنند و بیشتر از آن مرتب بدنبال مودت و دوستی نزد آنها میگردند".

آدم میگوید دریغ از یک جو انصاف و شعور و وجدان سیاسی سالم. قزوینی بر اساس تفسیر دلبخواهی و مالیخولیایی خود خم به ابرو نمیاورد و این اتهامات و این ادبیات زمخت را در اوج بی مسئولیتی نثار کسانی کرده که سالها با آنها در همین حزب فعالیت کرده است. شاید برگردد و ادعا کند که تفسیر من دلبخواهی است. اولا قضاوت به خوانندگان منصف همین سطور واگذار میکنم و اما اگر او علاقمند است راه اثبات اینکه تفسیر من یا او کدامیک درست است، آسان است.  اگر ثابت شد من بد فهمیده ام و ادعای او درست است، من فورا از او پوزش میخواهم و اما اگر ثابت شد او بر اساس تفسیر جعلی و دلبخواهی این ادبیات زشت را بافته است، آیا حاضر است جعلیاتش را پس بگیرد و از کمونیستهایی که اینجوری در موردشان صحبت کرده معذرت خواهی کند؟!.

همین جا تاکید کنم رابطه و مناسبات کومه له با "دولت اقلیم و احزاب حاکم در کردستان" از سال ۹۲ به بعد در مقاطع مختلف و بارها از جانب رفقای ما مورد نقد جدی قرار گرفته، مثل اینکه قزوینی یا از آن نقدها بی خبر است و یا عمد دارد خود را بیخبر کند. این را هم تاکید کنم رهبری کومه له با همه راست رویها حس تناسب و عقل سیاسی را آن هم در شرایط امسال از دست نداده که "حکومت آبروباخته اقلیم کردستان" را پشت و پناه مردم قلمداد کند، چون حتی بعضی احزاب رسمی ناسیونالیست در آنجا به آسانی جسارت گفتن این مساله را ندارند.

جعل سوم: در مورد موضع حزب حکمتیست در برخورد به حضور کومه له در کمیته دیپلماسی احزاب ناسیونالیست و مذهبی اقمارپ.ک.ک،  قزوینی کذب میگوید، به این شکل "حزب حکمتیست که از اتحاد با کومه له سر از پا نمیشناخت، متوجه این اتحادها و خویشاوندی کومه له بود، اما به جای اینکه سیاستی اتخاذ کند تا اگر کومه له میخواهد بطور موقت با چپ سازش کند، مجبور به دور شدن از صف ناسیونالیستها شود، خود را با منش کومه له وفق داد و کومه له را درحال لولیدن در میان ناسیونالیستها و بدون ذره ای شرط و شروط پذیرا شد" در اینجا قزوینی دوبار پشت سرهم جعل سرهم بندی کرده است. اولا از پایه طرح بحث اتحاد با کومه له پوچ است و این را خود قزوینی میداند. بحث همکاری مشخص و تاکتیکی و مشروط با احزاب چپ سرنگونی طلب متکی به بیانیه روشن سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی مصوب کنفرانس استکهلم و بیانیه کنفرانس کلن مطرح است و نه چیز دیگر. مشکل اینست امثال قزوینی که قرار است چهار تجربه قدرت گرفتن سیاسی را هم به چپ آموزش دهد، تجربه و توانایی  درک این تاکتیک  سیاسی مشخص آن هم با تاکید بر طرح مواضع انتقادی احزاب در مقابل هم را ندارد. جعل بعدی و مهمترش اینست وقتی که در آوریل ۲۰۱۹ اعلامیه کمیته دیپلماسی آن احزاب ناسیونالیست با امضای کومه له پخش شد، کمیته کردستان حزب ما در رفتاری مسئولانه ابتدا کومه له را که قول همکاری با هم را در کنفرانس کلن امضا کرده بود، قبل از اعلام موضع علنی مورد سئوال قرار داد. زمانیکه جواب کومه له قانع کننده نبود، در اعلامیه ای روشن این سیاست کومه له  را نقد کرد و اعلام کرد، همزمانی قول و قرار همکاری با نیروهای چپ و شرکت در ائتلاف جریانات راست در مقابل هم هستند و مورد اعتراض ما است و با تصریح تاکید شد که "این خط قرمزحزب حکمتیست است" به همین دلیل همکاری چند جانبه و دو جانبه ما و آنها مدتها کنسل شد. نهایتا چند ماه قبل کومه له طی اطلاعیه ای به افکار عمومی اطلاع داد که در کمیته دیپلماسی احزاب نیست. البته چنین اتفاق مثبتی نزد محمود قزوینی و همفکرانش اهمیت ندارد، اما برای کمونیسم کارگری درگیر در جامعه و متعهد به تقویت صف بندی چپ در جنبش اعتراضی حق طلبانه و سرنگونی طلبانه، هر ذره دور کردن یک جریان چپ از جریانات راست و ناسیونالیست چه با نقد شفاف و علنی و همزمان ممکن کردن همکاری مشخص  اهمیت جدی دارد، برای قزوینی و محافل هم جهت او که هنرشان "اعلام مواضع" است، چنین برخوردی قابل درک نیست و اشکالی هم ندارد، این سرنوشت تمام افراد و محافل منزوی چپ است. 

جعل چهارم: نزدیکی کومه له و پژاک و ترور سامان دانشور و سکوت حزب حکمتیست! در این موارد هم مساله چنان واضح است که توضیح زیادی نمیخواهد . چون به موقع خودش در نشریه رسمی حزب مطلب و بیشتر در تلویزیون پرتو، مصاحبه هایی به زبان کردی و فارسی صورت گرفته است. قزوینی یا بی اطلاع است، و یا اطلاعات غلط به اورسیده است و یا مغرض است. فقط با تاکید و با فاکت واقعی به او میگویم که ادعایش جعل است و خوب است آن را بپذیرد. 

جعل پنجم: در رابطه با کردستان سوریه و ادعای موضع مشابه حزب حکمتیست و کومه له: بر خلاف ادعای جعلی قزوینی حزب حکمتیست به طور کلی در مورد کردستان سوریه و آن هم تایید آمیز در برخورد به حزب اصلی آنجا یعنی پ.ی.د. موضع نگرفته است. در قلمروهای مشخصی از جمله در دفاع از مقاومت قهرمانانه کوبانی و بعد عفرین و در برخورد مشخص به موضوع لایحه حقوق زنان در کانتون جزیره که آن را مثبت ارزیابی کرده و همزمان کمبودهای آن و تفاوت آن با لایحه حقوق زنان مورد نظر کمونیستها را تاکید کرده، موضع گرفته است. همانوقت هر انسان منصف اصولی بودن مواضع ما و تفاوتش با مواضع چپ هپروتی منکر اتفاقات مثبت و همزمان چپ مجذوب و هضم شده  در آن از جمله کومه له را دیده است. متاسفم برای قزوینی که در این مورد مصمم به ارائه جعل و تحریف است.  همین جا تاکید کنم هر جا نیروهای سیاسی که در صف بندی چپ سرنگونی طلب انقلابی میگنجند، نه تنها مواضع مشابه ایرادی ندارد، بلکه بسیار هم مثبت است. از جمله در بیانیه سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی چنین هم جهتی بین حزب ما و پنج جریان دیگر چپ که از جمله حزب کمونیست ایران و کومه له هم جزو آنها هستند، وجود دارد و نه تنها ایرادی ندارد، خیلی هم مناسب است.

جعل ششم: مورد مذاکره احزاب ناسیونالیست کرد با رژیم و موضع کومه له و برخورد حزب حکمتیست! این مورد از جعل گویی قزوینی واقعا شاهکار او است. چون مصاحبه های متعدد تلویزیونی رفقای رهبری ما به زبانها کردی و فارسی قبل از هر جریان دیگری و مشخصا سمینار سیاسی و علنی یک ساعته رئیس دفتر سیاسی وقت ما (قبلا از کنگره نهم) در خانه حزب استکهلم حزب که علاوه بر اعضای حزب،  تعدادی از فعالین و شخصیتهای شناخته شده چپ و مهمانانی حضور داشتند و در تلویزیون پخش شده و تا آنجا که حضور ذهن دارم، مکتوب هم شده و احتمالا در نشریه حزب هم منتشر شده و  چند مطلب مختلف که فکر میکنم فقط دو مورد را خود او مجبورشده به آن اعتراف کند، به نحو باور نکردنی رفتار غیر امانتدارانه و جعل گویی قزوینی را برملا میکند. قزوینی خوب است به این فکر کند چه چیزی موجب شده اینچنین به نشرجعلیات علیه حزب ما روی آورد!. 

از همین مطلبش موارد دیگر جعلیات را میشود به این لیست اضافه کرد، اما برای هر خواننده منصفی همین موارد کافی است. آنوقت سئوال من اینست اگر در یک نوشته این درجه از جعل گویی وجود داشته باشد، نباید مهر باطل بر آن نوشته زد. خوانندگان متعهد به فضای سالم سیاسی نباید از او بخواهند یا جعلیاتش را اثبات کند و یا از آنها و حزب حکمتیست معذرت خواهی کند. آیا از این ببعد در مورد صحت و درستی گفته ها و نوشته های قزوینی نباید تردید جدی داشت!  واقعیت اینست محمود قزوینی و همفکران نزدیکش در "مبارزان کمونیست" خوب میدانند، مساله این نیست که حزب حکمتیست در مورد سیاستهای راست در کومه له "سکوت کرده، و خویشاوندی پیدا کرده"، خوب میدانند حزب حکمتیست و شخصیتهای شناخته شده اش از سال ۹۱ تا کنون پیشقدم نقدهای موثر و مستدل و تاثیر گذار ( نه اعلام مواضعهای سطحی) در تند پیچها و در قبال مسائل گرهی پیش آمده در مقابل گرایش ناسیونالیستی و راست روانه در کومه له بوده اند. حتی مساله قزوینی و همفکرانش این هم نیست که گویا به رابطه و همکاری بسیار محدودی که حزب ما با کومه له داشته، ایرادی وارد است، چون دورانی که خود اینها در حزب حکمتیست و رهبریش حضور داشتند، اقداماتی برای همکاری با کومه له صورت گرفته و خودشان هم جزو تایید کنندگانش بودند، اما به دلایلی که در پایین اشاره میکنم، قزوینی و همفکرانش به کمپین بی پایه و زشتی وصل شده اند که حداقل سابقه ۱۶ ساله رسوا و شکست خورده دارد. قزوینی و جمع مبارزان کمونیست باید یادشان مانده باشد، زمانیکه در سال ۲۰۰۴ جدایی از حزب کمونیست کارگری ایران اتفاق افتاد و حزب حکمتیست را با هم تشکیل دادیم، جناح تخریب گر باقیمانده در آن حزب تحت رهبری حمید تقوایی، اساس پروپاگاند خود را علیه همه ما در حزب حکمتیست بر این مبنا گذاشتند که گویا "به کومه له نزدیک میشودیم و برمیگردیم" و حدس میزنم آنوقتها قزوینی و همفکران امروزش به این ادعای پوچ خندیده باشند و بعدتر در سال ۲۰۱۱ هم ، جمع و محفلی که در اقدام عجیب و غریبی راه خود را از حزب حکمتیست جدا کردند، مدتها همین پروپاگاند بی مایه را ادامه دادند. هردوی آن موارد پوچ از آب درآمد و ناکام ماندند و فکر نکنم قزوینی و رفقای نزدیکش از این نوع تبلیغات حاصل بهتری ببرند. اما چرا به این فضا سازی و پخش اکاذیب علیه حزب حکمتیست دست میزنند، به نظرم به دو دلیل:

دلیل اول: به منظور توجیه موقعیت تک افتاده و منزوی و توجیه فعالیت به سبک خود در پشت مونیتور کامپیوتر. محمود قزوینی و امثال او ضروری می بینند موقعیت غیر متشکل و متحزب خود را توجیه کنند. تجربه هم نشان داده در چنین مواقعی برای توجیه خود و اطرافیان  با آخرین حزبی که از او جدا شده اند، "مرزشان را عمیق تر میکنند". توجیه میکنند که فردی کار کنند بهتر از کار با احزاب "کمونیست کارگری" موجود است. مداوما در حال اعلام مواضع و مرزبندی هستند. زیاد مهم نیست حاصل سیاسی اجتماعی اعلام مواضع و نقدشان چیست!. در هر حال در نقد حزب ما و بعضا دیگران حضور خود را از پشت مونیتور و در دنیای مجازی آپدیت میکنند. تن شان هم به تن جامعه و احزاب و تناسب قوا نمیخورد، هر چه "رادیکالتر" و هوایی تر میتوانند، نقد کنند، تهییج شوند، تند شوند و بنویسند و مثل هم اکنون قزوینی "چهار تجربه قدرت گرفتن سیاسی توسط حزب کمونیستی" را ترویج کنند و اگر یکی مثل من فرضا بگوید ، همه حرفهای شما در باب قدرت سیاسی درست! با کدام حزب قدرت را بگیریم؟ میگوید فعلا وجود ندارد؟ بگویم خوب تصمیم بگیریم درستش کنیم، مطمئنم به دلایل متعدد احتمالا درست میگوید فعلا نمیتوانیم.! براستی آنوقت من حق ندارم بگویم اگر اصل کار را نمیتوانید انجام دهید، بهتره فرعش را ول کنید!.  همین جا تاکید کنم من به فعالیت فردی هر کمونیست و مبارز سیاسی احترام میگذارم. به قول برنامه دنیای بهتر تلاش برای تغییر، حاصل کار جمعی و فردی انسان است. اما به شرطی که فردی یا جمعی انسان حس تناسب را از دست ندهد و سالم مبارزه کند. متاسفانه بعضی از افراد و یا محافل جدا شده از احزاب چپ موجود، و مشخصا از احزاب مختلف منتسب به "کمونیسم کارگری"یک برج عاج خود ساخته ای به دور خود کشیده ، "ازآن برج رهبری میکنند، اندرز میدهد، نصیحت میکنند، محکوم میکنند، برای این حزب و آن حزب اولویت تعیین میکنند و تحت نام نقد، بی تناسب به احزاب چپ میتازند و طعنه و تشر میزنند". من دیده ام اتفاقا آن درجه  که احزاب و از جمله حزب ما برای فعالیت این منفردین احترام قائل بوده، اما دوستان منفرد گاها در اوج بی مسئولیتی مثل همین مورد اخیر قزوینی فضا سازی را علیه کار جمعی و متشکل و متحزب در پیش گرفته اند. برای من این درجه حق بجانبی هپروتی در برخورد به کار متشکل و متحزب غیر از اعلام تاسف از این نوع رفتار چیزی باقی نمیماند.

دلیل دوم: اما من این مشاهده را دارم این بار قزوینی با حمله به حزب حکمتیست دارد به حزب کمونیست کارگری تحت مسئولیت حمید تقوایی چراغ سبز نشان میدهد. دلایلم اینست. قزوینی رابطه نزدیک و تقریبا ادغام شده ای با جمع "مبارزان کمونیست" دارد. چه کسی نمیداند، که این جمع هم جهت و دنباله روحزب حمید تقوایی هستند ومثل اینکه قزوینی همراه "مبارزان کمونیست" تصمیم  گرفته نزدیکی تاحد پیوستن به آن حزب را ادامه دهند. دلیل دیگرم اینست در دو ساله اخیر قزوینی هم جهتی جدی با حمید تقوایی در مقابل مبارزین و دانشجویان  چپ و آزادیخواه که علیه مسیح  علی نژاد و مجاهد و پهلوی شعار دادند، داشته است. حمید تقوایی با تز "اپوزیسیون اپوزیسیون نمی شویم" این راست روی افراطی را توجیه کرد، امیدوارم محمود قزوینی تا این حد پیش نرفته باشد. ناگفته نماند قزوینی که با این لحن و ادبیات با حزب حکمتیست و طیفی از کمونیستهای معتبر  که دورانی با آنها هم رزم  بوده صحبت میکند، حاضر نیست یک صدم این زبان زمخت را مقابل فردی مثل مسیح علینژاد بکار برد.  دلیل سومم اینست در همین نوشته اعلام میکند، دیگر شعار "انقلاب انسانی و حکومت انسانی و اکس مسلم" تمام شده و در حزب کمونیست کارگری جایگاهی ندارد. اما بر عکس تصور خام قزوینی تازه اکس مسلم و شعار انقلاب انسانی دارد ثمر میدهند. تازه حاصل آن راست رویها در قالب "دیپلماسی کمونیستی" در ملاقات "چهره شاخص اکس مسلم  و سخنگوی کنونی حزب یعنی مینا احدی" با سفیران اسرائیل و آمریکا حاصل میدهد، که اتفاقا مورد نقد خود قزوینی احتمالا بدون مشورت و توافق با رفقایش در "مبارزان کمونیست" قرار گرفت.تازه کل حزب به قیافه اکس مسلم درآمده است. دلیل آخرم اینست به حزب ما طعنه میزند با میکروسکوپ و تلسکوپ دنبال راست روی حزب حمید تقوایی میگردیم، متاسفم برای این درجه از سطحی گری قزوینی. به او توصیه میکنم این میکروسکوپ و تلسکوپ بازی را بگذارد کنار. چرخش به راست حمید تقوایی و حزبش چنان عیان است احتیاجی به این ابزارها ندارد، به قول معروف چه حاجت به بیان است و سطحی گری بعدیش اینست که میگوید راست روی کومه له چنان است که گویا سالها وقت میخواهد تا حمید تقوایی و حزبش به حد آنها برسد. من مثل محمود قزوینی متر در دست ندارم، بشمارم تا کدامیک جلو زده اند. اما یک واقعیت مسلم است میزان لطماتی که به اعتبار کمونیسم کارگری از جانب راست رویهای حمید تقوایی و حزبش وارد شده در چهارچوب مقایسه با راست روی هیچ جریانی و از جمله کومه له نمیگنجد. به این دلیل سرراست که حمید تقوایی این سیاستهای راست و چرخش به ناسیونالیسم ایران را متاسفانه با نام "کمونیسم کارگری و حزبی که بنیانگذار و رهبر بلامنازعش منصور حکمت بود، بیان میکند"، در صورتیکه راست روی کومه له ربطی به جریان کمونیسم کارگری ندارد و خود آنها با هزار و یک زبان تفاوتشان را با کمونیسم کارگری جار میزنند. درک این مساله خیلی ساده است، قزوینی هم اگر ساده دل نباشد و کمی هم  برخورد مغرضانه نسبت به حزب حکمتیست را کنار بگذارد، متوجه میشود، چرا رفقای رهبری حزب حکمتیست در نقد خط مشی حمید تقوایی جدیت بخرج دادند و من دیده ام در ابتدای هر نقد و نوشته شان تاکید کرده اند، اگر حمید تقوایی خودرا به کمونیسم کارگری و منصور حکمت آویزان نکند، برای آنها این درجه حساسیت در نقد او لازم نبوده و نیست. بنا به این دلایل فکر میکنم "قزوینی و مبارزان کمونیست" در فکر اسباب کشی به ساختمان حزب کمونیست کارگری ایران هستند و اگر این اتفاق بیفتد انتخاب سیاسی درستی نمیکنند، اما بهتر از وضعیت فعلی شان است. به احتمال قوی فضا سازی فعلی قزوینی و همقطارانش علیه حزب حکمتیست در خدمت به این هدف سبک است و چنین روشی شایسته انسانهای سالم سیاسی نیست


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com