سکوت در سر بزنگاه، کومه له و ادامه ماجرا

مجيد حسينى
May 25, 2020

سکوت در سر بزنگاه، کومه له و ادامه ماجرا

 عکس‌العمل رهبران کومه‌له به اظهار نظر یک جمله‌ای من در مورد ماهیت این سازمان که در متن یک مقاله مفصل سه سال پیش راجع به تشکلهای توده‌ای در ایران بیان شد دیدنی است. اینها با یک جمله من از کوره در رفته و بر علیه کمونیسم منصورحکمت بسیج شده‌اند و به شخص او و کمونیسم او حمله ور شده اند و لیچار گفتند. آقای جمال بزرگپور با نوشته نازل و بی ربط خود استارت این حمله را زد و نوشته هوچیگر کومه‌له آقای فرهاد شعبانی تمامی متعصبین ناسیونالیست از درون و بیرون کومه له را به جنب و جوش درآورد و همه با عجله به این کارنوال ضد کمونیستی پیوستند.

ما در مقابل این لشکرکشی ایستادیم و جواب درخور را جلو آنها گذاشتیم. در عین حال تلاش کردیم که توجه مردم و فعالین کارگری و تشکل‌های توده‌ای را به نقش مخرب ناسیونالیسم کُرد بطور عموم و آن رگه‌ای از آن که کومه‌له جدید با سواستفاده از محبوبیت کومه‌له قدیم در کردستان اشاعه میدهد جلب نمائیم. 

این اولین بار نبود که کمونیست‌ها و ناسیونالیست‌ها در کردستان با هم رودررو میشوند. اما این دومین بار در ۳۰ سال اخیر بعد از جدائی گرایش کمونیستی از این سازمان بود که رهبری آن سکوت خود را در مقابل نقد سیاسی از این سازمان شکست. مورد اول در مارس ۲۰۱۹ میلادی با اطلاعیه اعتراضی کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران به همکاری کومه‌له  با ۳۳ سازمان ناسیونالیستی متشکل در "کمیته دیپلماسی" و درخواست از کومه له برای خارج شدن از آن بود. مبارزان کمونیست با اطلاعیه خود بنام "آنچه عیان است" در آن رودرروئی شرکت کرد. اما تقابل اینبار کومه‌له با مورد اولی تفاوت دارد و در نوع خود ویژه بود. 

- این رودرروئی در سطح اطلاعیه‌ و بطور رسمی میان دو سازمان بیان نشد. جدل وسیع‌تر بر سر موضوع سیاسی- اجتماعی مهمی چون تشکلهای توده‌ای در جامعه ایران بود. رهبری کومه‌له این بار در ارتباط با مسائل جاری و زنده درون جامعه دم به تله داد تا به بهانه آن صدای ناراضیان درون تشکیلات خود را خفه کند. 

- اولین بار بود که طیف وسیعی از کمونیست‌های اسبق و آشکارا ناسیونالیست خارج از کومه‌له همزمان با رهبری آن وارد این ماجرا شدند. تا این زمان این طیف بطور مستقل "سکوت" کومه‌له را دور می زدند و بارها و بارها علیه کمونیسم بسیج شده‌ بودند. در این مورد علیرغم خرده حساب‌هائی که با کومه‌له دارند همراه این سازمان وارد این جدل شدند. برای اولین بار تعدادی از سخنگویان ناسیونالیست که قبلا در تقابل سیاسی میان ناسیونالیسم و کمونیسم علنا دخالت نمی کردند وارد گود شدند. اینها همراه فالانژهای کومه‌له‌ علیه کمونیسم منصورحکمت و مخالفین ابراهیم علیزاده در آن تشکیلات لشکرکشی کردند و منفعت جنبشی را بر اختلافات خود با این سازمان ترجیح دادند. 

- اگر چه جواب ما و رفیق ایرج فرزاد به این جماعت کامل و محکم بود، احزاب کمونیسم کارگری بجز رفیق محمدفتاحی از دخالت در آن خود داری کردند. ملاحظات این احزاب هر چه باشد، خوداری آنها از دخالت در این ماجرا جای تامل است. امیدوارم ملاحظات سازمانی خودشان آنها را در این بزنگاه به جمع تماشاچیان این دعوا سوق داده باشد و دلیل آن ناروشنی از ماهیت کومه له و کمونیسم کُردی آن نباشد. در میان این احزاب انتظاری از حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست که در صف آرائی سیاسی میان احزاب  آن طرف جوی کنار کومه‌له و حزب کمونیست ایران و راه کارگر و غیره ایستاده است نمی رود. اما بقیه احزاب کمونیسم کارگری و فعالین کمونیست چرا سکوت کردند؟ ناسیونالیست‌ها فقط به مجید حسینی حمله نکرده بودند، بلکه نوک تیز حمله شان به کمونیسم کارگری و منصور حکمت بود. 

جنبش کمونیستی در کردستان از هر طرف توسط ناسیونالیست‌ها و مذهبی‌های اپوزیسیون و جمهوری اسلامی زیر حمله است. اکنون احزاب مختلف کمونیسم کارگری با سیاست‌های جداگانه خود در این منطقه، انسجام گرایش کمونیستی و فعالین آن در کردستان را ضعیف کرده اند. این احزاب علیرغم هر اختلافی که با هم دارند می توانند حول پلاتفرم واحدی در کردستان، مثلا "حقوق پایه ای مردم زحمتکش در کردستان" و به اضافه چند بند دیگر مربوط به اوضاع سیاسی فعلی همکاری کنند. آیا این احزاب بطور جدی به شرایط کنونی در کردستان و راه حلها و آن محورهائی که می تواند جنبش کمونیستی در کردستان را تقویت کند فکر کرده‌اند؟ یا اینکه هر حزبی خود و منفعت سازمانی خود را ترجیح می دهد و حداکثر با جمع کردن امضا از کمونیست‌ها راجع به رویدادهای سیاسی در این منطقه سرخود و بقیه را گرم میکنند؟ 

کومه له بعد از ماجرا 

هنوز جدل اخیر میان ما و کومه له به انتها نرسیده بود که ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه‌له در مصاحبه ۲۵ اردیبهشت۱۳۹۹ خود وارد این ماجرا گردید. او در این مصاحبه تا آنجائیکه به مسائل جهان و ایران در ارتباط با ویروس کرونا می پردازد نه تنها بی‌مسئولیتی کشورهای اروپائی در قبال جان و بهداشت مردم مورد نقدش نیست از اختصاص چندین تریلیون و صدها میلیارد دلاری کمک آنها به شرکت های خصوصی و سرمایه داران چشم می پوشد. احمدعزیز پور در نوشته  ۲۳ مه ۲۰۲۰ خود تحت عنوان "ملاحظاتی بر سخنان رفیق ابراهیم علیزاده در برنامه‌ی کومه‌له و فعالین" این موضوع را مورد نقد قرار داده است و لذا وارد این بخش از صحبت‌های در ان مصاحبه نمی شویم.    

اینجا خیلی کوتاه  به دو نکته در ۱۵ دقیقه آخر صحبت‌های دبیر اول کومه‌له در ارتباط با جدلهای اخیر و تشکل‌های توده‌ای در شهرهای کردستان اشاره میکنیم. سخنان کوتاه ابراهیم علیزاده در این مصاحبه "رادیکال" ترین چهره از کومه‌له جدید در دوره اخیر و در عین حال عمق و غلظت ناسیونالیسم در این سازمان را به نحو برجسته به شنوندگانش نشان میدهد. صحبت‌های دبیر اول کومه‌له در آن ۱۵ دقیقه عامه پسند است و شنوندگان به راحتی متوجه میشود که علیزاده از همه چیز صحبت می کند جز در مورد ناسیونالیسم کُرد در کردستان.  کلمه ناسیونالیسم کُرد سالها است که در مباحثات سیاسی این سازمان خط زده شده است. در فرهنگ سیاسی آنها صحبت کردن از ناسیونالیسم، به عبارت دیگر گرایشات سیاسی تکراری و انحراف است و باعث پراکندگی در میان مردم میشود. این مساله در کومه‌له جدید تاریخی پشت سر دارد. بعد از جدائی گراش کمونیستی از کومه له در سال ۱۳۷۰ یک شاخص شناخت از این سازمان، تشخیص نا گفته ها و سکوت و گریز آن از بیان مهم ترین مسايل و مفاهیم کلیدی و سیاست هائی است که تفاوت میان کمونیسم و ناسیونالیسم کُرد در این منطقه را برجسته میکند. دبیر اول کومه‌له در این مصاحبه این روش جا افتاده در کومه‌له را بکار می برد و کلمات ناسیونالیسم و گرایشات مختلف در جامعه را از او نمی شنوید. برای اینکه معنی سکوتش در همین مصاحبه را متوجه شویم به جمله زیر دقت کنید.   

"ذره بین گذاشتن بر روی پهلودستیم بدانم انحرافش چیست و گرایش‌اش کدام است دوره اش بسر رسیده است." ترجمه از زبان کُردی به فارسی از من است. 

 قبل از گفتن این جمله آشکارا لحن ابراهیم علیزاده تغییر می کند و با حالت عصبی مقدمات این جمله را می چیند و بعد از بیانش توضیحاتش را با همان حالت ادامه‌ میدهد.

 از نظر دبیر اول کومه‌له در جمله بالا چه دوره ای بسر رسیده است؟ دوره بحث گرایشات در جامعه و در تشکل‌های توده ای؟ آیا از نظر او دوره صحبت از طبقات و کارگر و سرمایه دار و مبارزه سیاسی به سر رسیده است؟ از نظر ایشان دوره صحبت از وجود گرایش ناسیونالیستی در تشکل های توده ای جائی ندارد و به قول ناسیونالیستها مایه تفرقه در میان ملت کُرد (گه لی کورد) است. ناسیونالیستها همیشه این بحث واقعی کمونیست ها را تکراری دانسته از آن بر آشفته میشوند. 

کومه‌له از بحث گرایشات سیاسی بویژه ناسیونالیسم کُرد در نهادها و تشکل‌های توده‌ای در کردستان تحملش را از دست داده است. زیرا چنین مباحثاتی یادآوری کومه له قدیم در ذهن احزاب ناسیونالیست کُرد است و به رابطه‌اش با آنها لطمه می‌زند و مانع دوستی ها و فعالیت‌ این سازمان است. در  جملات و کلمات صحبت‌های ظاهرا معقولانه دبیراول کومه له دفاع از ناسیونالیسم و تنفر از کمونیست‌ها موج می زند. 

به همین علت کومه له تحمل عده‌ای "مزاحم " و ناراضی در تشکیلات خودش را که یقه ناسیونالیسم "پهلودستی‌ها" را  میگیرند ندارد. رهبران کومه‌له زحمت کشیده‌اند و عرق ریخته‌اند به این مکان سیاسی رسیده‌اند. از پیام رهبری کومه‌له جدید به کنگره یازدهم حزب دمکرات کردستان ایران و انقلابی خواندن این حزب در "بیانیه مشترک" ۲۰ خرداد سال ۱۳۷۷ کمیته مرکزی کومه له با دفتر سیاسی این حزب که یکی از دلایل جنگ آن با ما بود و صدها نفر از عزیزترین رفقای کمونیست ما در آن جانباختند تا تازه ترین اطلاعیه دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له در رابطه با تحویل دادن مصطفی سلیمی به جمهوری اسلامی توسط اتحادیه میهنی، آن مسیری است که کومه له در این ۳۰ سال طی کرده است. به این جملات در آن اطلاعیه در مورد تحویل دادن مصطفی سلیمی توجه کنید. 

"نامبرده به امید پناهنده شدن خود را به مرزهای حکومت محلی کردستان می رساند. اما در آنجا توسط ماموران مرزی بازداشت و بلافاصله به ماموران جمهوری اسلامی در ان سوی مرز تحویل داده میشود." از اطلاعیه "دبیرخانه کمیته مرکزی کومه له- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ۲۳ فروردین۱۳۹۹"

 من وارد روشن کردن جوانب مختلف سیاست مستتر در این دو جمله نمی شوم. فقط طبق تمام اسناد و مدارکی که بعدا پخش شد ماجرا غیر از این بود. هم کومه‌له و دیگر احزاب ناسیونالیست کردستان ایران مستقر در کردستان عراق، خبر داشتند که چند روز است مصطفی به کردستان عراق پناهنده شده است. همه خبر داشتند او زندانی سیاسی محکوم به اعدام است و در جریان شورش زندانیان در سقز موفق به فرار شده بود. همه خبر داشتند که اتحادیه میهنی دستگیرش کرده و می‌خواهد او را تحویل ایران دهد. تمام این احزاب از جمله کومه له نه تنها هیچ اقدامی برای نجات جان مصطفی سلیمی نکردند همه به توجیه جنایات حزب برادر خود اتحادیه‌میهنی پرداختند. توجیه گری رهبری کومه له در جمله بالا شرم‌‌آور است و آنها تقصیر را به گردن ماموران مرزی گذاشته‌اند و این تصویر را میدهند که همانجا لب مرز دستگیر شده و به مامورین مرزی ایران تحویل داده‌اند. هدف کومه له برداشتن تقصیر از داردودسته‌های عشایر حاکم بر آن منطقه، به قول آنها حکومت محلی کردستان و انداختن خطا را به گردن مامورین مرزی است. اما آخرین جمله در همین اطلاعیه برای شناخت از این جریان کافی است و توجه کنید. 

"حکومت محلی کردستان در مقابل افکار عمومی مردم کردستان، که همواره در روزگار سخت و در دشواریها، پشت و پناه همدیگر بوده اند، باید پاسخگو باشد."

آیا از این روشن تر میشود از دارودسته حاکم بر آن منطقه بنام حکومت مردم دفاع کرد؟ کومه له حاکمیت دارودسته‌های مافیایی حاکم بر کردستان عراق را حکومت میداند و آنها را پشت و پناه مردم و مردم را پشت و پناه آنها. شرم بر ناسیونالیسم کُرد در همه اشکالش باد. شرم بر ناسیونالیسمی که یک مشت دارو و دسته مسلح که مردم کردستان عراق از آنها منزجرند و به تنگ آمده‌اند را پشت و پناه مردم مینامند. 

جواب چنین ناسیونالیسمی چه میتواند باشد؟ جز افشا و معرفی آنها به مردم به عنوان کسانی که میخواهند همان آینده‌ای را برای مردم رقم بزنند، که ناسیونالیسم "پشت و پناه مردم" ناسیونالیسم طالبانی و بارزانی برای مردم رقم زدند. آیا نباید همانطور که گفتم قاطعانه با این ناسیونالیسم مبارزه کرد و آن را افشاء کرد؟ 

سکوت احزاب و فعالین کمونیسم کارگری آزار دهنده‌ است. بر کسانی که چندین سال است مشغول اتحاد و صدور اطلاعیه‌های بی مسما با کومه‌له و یارانش در خارج کشور هستند فرجی نیست، بقیه را چه شد؟

 اگر کومه له جدید جرئت می کرد در دوره حزب کمونیست کارگری قبل از انشعابات چنین جمله عاشقانه‌ای را در مدح طالبانی و بارزانی و رابطه آنها با مردم  بر زبان بیاورد با ده‌ها مفاله جواب میگرفت و افشاء میشد.

مجیدحسینی

۴ خرداد ۱۳۹۹

۲۴ مه ۲۰۲۰


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com