قربانیان گم‌نام کرونا(کوید ١٩) کی‌ها هستند. و وضع آن در کردستان

ابراهیم رستمی
March 08, 2020

قربانیان گم‌نام کرونا(کوید ١٩) کی‌ها هستند. و وضع آن در کردستان

همراه با درود به شما!

این روزها ویروس کرونا(این موجود نامرئی) شرکتها، کارخانه‌ها، مدارس و مراکز آموزشی، مسافرت و پرواز و بازدید و گردشکری، ورزش و اماکن مسابقات، هتل و رستورانها، جشن و شادی، تالار و سینما، اجتماع و دیدار خانوانده‌گی، تحت تاثیر  قرار داده و حتی مراکز جهل و خرافات از قم و مشهد گرفته تا مکه و مدینه، خود را قرنطینه کرده‌اند و پرچم سفید و تسلیم را برای این  ویروس برافراشته‌اند.

در این رزوهای مملو از ترس و دلهره، از کانالهای مختلف از آغاز و چگونگی مریضی، عوارض و شیوه بالا بردن دفاع بدن برای پیشگیری و معالجه صحبت بعمل آمده است. در اینجا به عوارض این مریضی که بیشتر، اقشار محروم جامعه را هدف قرار میدهد اشاره کنم.

بطور مثال اگر صحبت از پیشگیری است، آیا با خوراک و مواد تقویتی منظور است و اینکه گلبولهای سفید را خوراک خوب بدهیم که"به جنگ ویروس" بروند. ولی کارگری که هیچ بیمه اجتماعی ندارد، حقوق‌بگیر نیست و تا کنون تنها با کار روزمزد خود بخور و نمیر و نان خشک برای سفره خانواده را به سختی فراهم میکرد، و اکنونه که همه چیز به تعطیلی کشیده، آیا صحبت از تقویت بدن و ویتامینها خواب و خیال نیست، در  جایی که دارچین، سیر و زنجیل و دیگر مواد اولیه که گویا برای فقرا قابل دسترس باشد در مدت چند روز چند برابر گران شده‌اند، میتوان این اقلام ساده را خرید؟؟ در کلبه‌های فقرا نان‌ریزها‌ی جمع شده قبلی که بوی غذاهای کهنه را میدهد به ته کشیده شده است، و در چنین شرایطی پول برای نفت و یا کپسول گاز ندارند که آب را هم گرم کنند، چگونه از نوشیدنی گرم با عسل و لیمو و زنجبیل و ... یا هوس پروئین و گوشت را بنمایند؟

اگر صحبت از وسایل پیشگیری به مانند ماسک و سایل ضد عفونی میشود، چگونه و با چه پولی برای یک بیکار و یا کارگر روزمزد، افراد بیمار و بی‌درآمد در خانه و بدونه تامین اجتماعی، یک ماسک فیلتری به قیمت ٥٠ هزار تومان خرید؟ و با چه پولی ویتامین D و A و E و یا احیانا دارو و درمان بخرند؟

مثلا اگر هزاران کارگر کولبر در شهرها با بردن بسته و خرید روزانه مردم به درب خانه‌ها چندرقازی میگرفتند، و یا در ایام نوروز پولی به عنوان انعام میگرفتند که بتوانند یک وعده غذای گرم بخورند، با تعطیلی بازار و شهر و نبود کار برای کارگران روزمزد، از کجا درآمدی داشته باشند؟

همزمان ما می بینیم که تقسیم ثروت ناعادلانه در میان جامعه به حد اعلای خود رسیده است. ثروت خامنه‌ای به ٢٠٠ میلیارد دلار و دیگر آقا زاده‌ها و رئیس و روسا را مردم شنیده‌اند.

دولت و این انگلهای جامعه خیلی وقت است که خیر جامعه را بخشیده‍اند. بی کفایتی و بی لیاقتی خود را برای اداره امور جامعه نشان داده‌اند و تنها توانایی آنها در سرکوب و کشتار است. و اکر فیلم آخرین نماز جمعه خامنه‌ای در دانشگاه تهران را دوباره ببینید، وی بر خلاف تمام نمازجمعه‌های دیگر بجای کلاشینگوف یک تفنگ قناسه دوربین دار در کنار خامنه‌ای قرار دارد. این نماد سپاسگزاری از تمام تک تیراندازها بود که در ایران و عراق بر روی پشت‌بام‌ها قلب و مغز جوانان را نشانه گرفتند.

جامعه به طرف از هم پاشیده‌گی میرود. اگر در جاهایی که به مانند بیمارستانها، آتش نشانی‌ها و یا ایاب و ذهاب عمومی و مدارس لنگان لنگان کار میکند از بهر فداکاری پرسنل این مراکز است. آیا چاره‌ای جز این است که خود را با آگاهی سازمان دهیم که قدرت را از دست این مفت‌خواران بگیریم. یعنی این حکومت باشد و نباشد این مراکز با همت همین مردم فداکار به چرخه خود ادامه میدهند. و این را کارگران نیشکر هفت‌تپه هزار بار تکرار کردند و گفتند که ما کارگران مدیریت کارخانه را به عهده میگریم و صلاحیت ما بیشتر از مدیران سودپرست و بی کفایت است. و این وضعیت در اماکن دیگر نیز صدق میکند. پس تنها چاره ما اماده شدن برای این مدیرت از جانب مردم است. خوشبختانه در ایران و بویژه در کردستان مردم با تشکیل دهها و دهها نهاد مردمی خیلی از امورات را با همت وهمیاری مردم به پیش میبرند و همین ضد غفونی کردن شهر سقز بویژه در محلات فقیر نشین توسط نهاد مردمی انجام می‌شود.

زمان افشاگری تمام شده و زمان چه باید کردن‌هاست. زمان آن فرار رسیده که مردم آزادیخواه خود را سازمان دهند و برای گرفتن قدرت در دست خود آماده شوند. این کار با آگاهی، با برنامه و اینکه چگونه و چه باید کرد ممکن است. اینکه خود را در محل زندگی و کار و زیست خود سازمان دهند، میسر است، و در موقع لازم برای بدست گرفتن قدرت وارد عمل شوند. این کار ممکن نیست مگر اینکه فعالین همین امروز در زندگی مردم نقش ایفا کنند. مثلا اگر در شهر سقز گویا کارگاه کوچکی برای تولید و پخش چند هزار ماسک و توزیع رایگان در سطح شهر اقدام انسانی بزرگی کرده است. باید خود مردم در توزیع و کمک رسانی و این امورات با همان تشکلها و نهادهای مردمی، مشارکت و سکان امور را در دست گیرند. و همین نهادهای مردمی با ابتکارات محلی از نابودی محرومان همسایه جلوگیری کنند. و با این اقدامات و عملهای روزانه زمینه اتحاد و تشکل و خود مدیریتی را آغاز و تجربه کنیم.  

اگر در شهرهای بزرگ صحب بر سر هزاران "گورخواب" و "کارتن خواب" است بهتر است که خانه‌های اعیانها را در لواسان و دیگر نقاط تهران و همچنین مکانهایی بصورت جمعی در شهرستانها اشغال کنند وبگویند که دولت میگوید در قرنطینه و خانه‌ها باشیم، ما خانه نداریم و اینجا میمانیم. در نهایت اگر مجرم شناخته شدند به زندان میروند که حداقل سرپناهی هست. اگر دیه و جریمه هم بخواهند(جریمه و ثیقه برای آزادی زندانیان بکار میبرند که به اقتصاد ورشکسته دولت کمک کنند) چی را از دست میدهند؟

در واقع نیروی میلیونی بیکاران ، گرسنگان و فقرای و بی مسکن‌ها، بیکاران، حاشیه‌نشینها و.. در جامعه آماده رهایی و تعیین تکلیف با رژیم چپاول و غارتگر است. اما متاسفانه فعالیت احزاب سیاسی بیشتر افشاگری است  و تفسیر از جنایات رژیم در جامعه، نه برنامه عملی برای تغییر این نظام. اگر مریضی کروناه صدها از این محرومان جامعه را از بین ببرد نامشان در هیچ کجا نخواهند آمد و خاموش به خاک میروند. فقط آیت‌الله‌ها که در عمر کردن رکورد را شکسته‌اند، و یا سفرا در واتیکان و سوریه، نامشان به روزنامه‌ها می‌افتد. همین قشر و سیع محرومان اگر هم مریض نشوند با عوارض این مریضی و عدم تامین اجتماعی که توضیح دادم از گرسنگی و محرومیت ازبین خواهند رفت.

در پایان به کرونا در کردستان اشاره کنم. به نظر من در اخبار داخلی و به طبع خارج کشور به شیوع این بیماری در کردستان اشاره نمی شود. رژیم اسلام از یک طرف می‌خواهد که دولت خود را در مقابل خدمات درمانی به کردستان بی مسئولیت کند، و از طرف دیگر بخواهند که هر چه بیشتر این بیماری در کردستان بیصدا گسترش یابد، و مردم را به زانو درآورد. حتی روایت است که تعدادی از آخوندهای شهرهای دیگر ایران را برای بستری به مریوان آورده‌اند که ضمن مکان مناسب برای مداوا، در صورت پخش ویروس این بلا را برای مردم کردستان بجا بگذارند؟  و این آرزوی رژیم است که بعد از ٤١ سال ناکامی در به زانو درآوردن مردم کردستان، از مردم کردستان با تلفات فراوان با این ویروس انتقام بگیرید.

اخباری از جانباختن تعدادی در کردستان هست و در شهر کوچک دیواندره نیز صحبت از اولین قربانیان پخش شده است. اما من به دلیل اطلاعات بیشتر به شهر سقز میپردازم. طبق آخرین اخباری که من تا دیروز دریافت کرده‌ام فقط در شهر سقز ١٤ نفر  جان خود را از دست داده اند. نام تعدادی را همچون آقایان رحیم شاکری، حاجی علی محمدی و مردی با نام "ب- ص" در بعد ازظهر دیروز و خانمها شیوا مکری بابامیری و خانمی با نام "ع" ٥٠ ساله که در قبل از ظهر دیروز در بیمارستان خمینی در شهر سقز جان باخته‌اند شنیده ام و ....

خیلی از مرگ و میرها را بدونه تشخیص و یا عدم اعلام اگاهانه درمورد علل مرگ(که ویروس کرونا باشد) خاکسپاری می‌کنند و به مردم نمی گویند. تمام مراکز درمانی ضمن اجلاسیه با حضور نماینده‌گان اطلاعات سپاه، ابلاغیه و بخش‌نامه‌هایی دریافت کرده‌اند که مملو از تهدید که هر گونه درز اطلاعات با مجازات و اخراج روبرو میشوند. اما مردم فداکار در سراسر ایران برای اشکار نمودن فجایع این بیماری کوتاهی نمی کنند.

اقدام مهم این است که مردم باید برای حفظ جان خود بکوشند. توصیه‌های علمی را رعایت کنند. از اجتماعات غیر لازم خودداری کنند و یا اینکه فکر نکنند که مرگ در دست خدا است و بی توجه باشند. خانه خدا اکنون به خاطر ترس از ویروس تعطیل است. شنیدم در همین روزها در سقز در محله‌ای عروسی بوده و صدها نفر در این عروسی شرکت کرده‌اند. میدانم که مردم تشنه شادی هستند و جایی برای ابراز شادی به غیر اینچنین مراسمهایی ندارند، اما به عواقب آن بیندیشم و عروسی را به عذا و مبتلا کردن احمتالی دیگران به ویروس کرونا تبدیل نکنیم. و یا به عکس دیگر که مردم سر در کنار هم و مشغول بازی "جوزان هستند" نگاه کنید. با علم و آگاهی برای پیشگیری و مقابله برویم و به رژیم جهل و جنایت اعتماد نکنیم. اگر در کشور آلمان و اسکاندیناوی بالغ بر ٨٠٠ نفر به ویروس کرونا مبتلا شدهاند اما تاکنون یک نفر هم تلفات نداشته. اگر همین تعداد در کردستان و در میان مردم محروم ایران روی دهد که در حال سرایت است درصد بالایی به دلیل عدم مقاومت بدن از بین خواهند رفت.

با همه خانواده قربانیان این فاجعه (به غیر از کسانی در جنایات این رژیم شریک بوده‌اند) ابراز همدردی میکنم و تسلیت عرض مینمایم. تلاش پرسنل فداکار درمانی و همه انسانهایی که برای مبارزه با این ویروس و کمک به جامعه به میدان آمده‌اند قابل ستایش است و به همه خسته نباشید میگویم و دستشان را به گرمی میفشارم.

 

همراه با ارادت/ ابراهیم رستمی ٧مارس ٢٠٢٠ میلادی

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com