کرونا و کاپیتالیسم

احمد آزادی جو
March 04, 2020

کرونا و کاپیتالیسم

اخبار و گزارشات در مورد نسل جدیدی از ویروس های اپیدمیک فضای مجازی را منفجر کرده است. داده های ضد و نقیض در مورد این بیماری توده‌ی مردم را مرعوب ساخته و بورژوازی ایران نیز در حال تغذیه از این ارعاب است. دلال های لوازم پزشکی و بهداشتی قیمت کالا های ضروری نظیر ماسک، دستکش، مواد ضد عفونی کننده را پنج تا ده برابر افزایش داده‌اند. در حالیکه داروخانه ها خالی از ابتدایی ترین وسایل پیشگیری از ابتلا به این ویروس‌اند، هر روز بازار سیاه این محصولات رونق دو چندان گرفته و خبر از کشف انبار محتکاران این لوازم منتشر می‌شود.

دولت سرمایه داری نیز به جای تدارک اقدامات تأمینی در این خصوص و کنترل قیمت های حاکم بر بازار در تلاش است که هر چه بیشتر از این وظیفه شانه خالی کند و شدت خطر این ویروس را ناچیز نشان دهد. دستگاه های تبلیغاتی دولتی حتی برای اثبات این امر تا کنون ابتلای بیش از چهار نفر از اعضای دولت را به این بیماری اعلام کرده‌اند.

دولت سرمایه داری به چند دلیل مشخص اقدامات ضروری و ضربتی جهت پیشگیری از ویروس کرونا را به تعویق انداخت. نخست؛ راه پیمایی بیست و دوم بهمن که سال هاست رژیم ایران آن را به عنوان جلوه‌ای از پذیرش مشروعیت حاکمیت بازنمایی می‌کنند. دوم؛ انتخابات مجلس که آن هم نمایشی تبلیغاتی جهت به رخ کشیدن پارلمانتاریسم بورژوایی در ایران است. تا بدین میانجی بتواند همچنان جناح رفرمیستی را در صحنه سیاسی نگه داشته و با همین ابزار توهم تعیین سرنوشت را در بخشی از توده‌ی مردم نگه دارد.
اما این دو مورد در مقابل امر تولید، مراوده تجاری و ساز و کاری های بوروکراتیک مسائلی روبنایی است. دولت ایران واقف بود که با اعلام آمار مبتلایان و کشته شدگان ناشی از این ویروس ناگزیر است کارخانه‌ ها، کارگاه ها، مراکز تولید و توزیع، مراکز آموزشی و ادارات را تعطیل کند تا از روند پیش‌روی ویروس جلوگیری شود. اقداماتی که طبیعتاً هزینه های بسیاری را بر بورژوازی ایران تحمیل می کرد و همچنین مراودات تجاری آن را با کشور های منطقه تحت تاثیر قرار می‌داد. از همین رو تلاش کرد تا اخبار مربوط به انتشار این ویروس را به قیمت ابتلای تعداد زیادی از مردم به تعویق اندازد.

درحالیکه هنوز هیچ صحبتی از تخصیص بودجه جهت پیشگیری و درمان این بیماری به میان نیامده، دو ماه پیش با مرگ قاسم سلیمانی در طی طرحی سه فوریتی مجلس و شورای نگهبان دویست میلیون یورو را جهت انتقام از اقدامات آمریکا تنها در عرض چند ساعت تایید کردند. توصیه های صرف دولت سرمایه در خصوص این بیماری تا چه حد می تواند جایگزین اقدامات بهداشتی و راه های پیشگیری از این ویروس در محل های کار گارگران شود؟ تا چه حد می تواند ابتلای زباله گردانی که به دلیل فقدان شغل رو به این شغل خطرناک آورده‌اند شود؟ کودکان کاری که روزانه تا ۱۸ ساعت در خیابان ها، مترو ها و اماکن عمومی هستند آیا از این بیماری سخت در امان خواهند بود؟ کارگران جنسی که پیش از این نیز در معرض ده ها بیماری بوده‌اند چگونه می‌بایست خود را از خطر ابتلا به این بیماری دور نگه دارند؟ طبیعی است که در این موارد مسائلی چون رشد بهره‌روی، افزایش تولید و ایمن سازی جهت تسهیل انباشت سرمایه در میان نیست، باید سکوت دولت بورژوایی را شاهد بود.

در جامعه طبقاتی بیماری نیز امری طبقاتی به شمار می‌رود. جایگاه طبقاتی افراد و اراده اقتصادی آنان نقشی تعیین کننده در ابتلای آن‌ها و همچنین درمان آنان دارد. به طوری که امروز و با وجود ویروس خطرناکی همچون کرونا نقش سرمایه را در زندگی و مرگ طبقه کارگر و زحمت‌کشان نشان می‌دهد. وضعیت دسترسی طبقه کارگر به خدمات بهداشتی و درمانی دولتی پیش از وجود این بیماری نیز تعریف چندانی نداشته و از کیفیت نازلی برخوردار بود. حال تصور آنکه وضعیت رسیدگی به بیماران در این مراجع به چه صورت خواهد بود چندان سخت نیست. در روز های اخیر رسانه ها و جریان های متفاوت فارغ از خط سیاسی در هنگام نقد عملکرد دولت ایران به مقوله‌ای کمتر مهم «دروغ»  می پردازند و کلیت بحران حال حاضر را با اشاره به وقایع اخیر از سرنگونی هواپیما گرفته تا آمار کشته شدگان آبان ماه با صرف خصلت دروغ گویی و پنهان کاری دولت سرمایه داری تقلیل می‌دهند. شرایط بحرانی بی شک تشدید نابرابری ها را به دنبال دارد. نابرابری هایی که در گردش سیستم سرمایه حقوق طبقه کارگر را به نفع بورژوازی پایمال می‌کند. باید اذعان داشت که این حق در شرایط کنونی حتی حق حیات طبقه کارگر را نیز زیر ضرب می‌برد. محور اصلی این ساز و کار که خود بخشی از بحران است؛ دروغ، پنهان کاری، مدیریت ناکار آمد و… نیست بلکه شیوه‌ی تولید حاکم بر جامعه است که تمامی این خصلت ها را به هئیت حاکم بخشیده است. و از همین رو می‌بایست این شیوه‌ی تولید و کلیت نظام سرمایه داری را مورد نقد و نفی قرار داد.

طبقه کارگر ایران با مشاهده‌ی کار‌شکنی های دولتی، عدم اطمینان از امنیت محیط کار، آزاد گذاشتن بازار و عدم نظارت جهت فقیر سازی هر چه بیشتر زحمت‌کشان دریافته است که خطر اصلی نه ویروسی به نام کرونا بلکه ویروسی به نام کاپیتالیسم است. ویروسی که اندام های حیاتی جامعه را در خود گرفتار کرده و هر روز نیز به تخریب و فرسایش این اندام ها به قیمت بقای بیشتر خود دامن می‌زند.

احمد آزادی جو

۱۴ اسفند ۱۳۹۸

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com