جایگاه طبقاتی مبارزه برای افزایش حداقل دستمزد طبقه کارگر

سلام زیجی
February 10, 2020

 جایگاه  طبقاتی مبارزه برای افزایش حداقل دستمزد  طبقه کارگر، سیاستهای متفاوت  سوسیالیستها   و رفرمیستها ، شگردهای سرمایه داران و دولت برای مقابله با افزایش دستمزد ، و چگونگی مقابله با ترفند های بورژوازی

 (بازتکثیر متن دو گفتگوی محمود احمدی با سلام زیجی در باره مبارزه برای تعیین حداقل دستمزد)

 

توضیح سوسیالیسم امروز: لازم به یاد آوری است که این گفتگو شش سال پیش صورت گرفته بود.  و روشن است که ارقامها و فاکتهای آنزمان را در متن  منعکس میکند ، در حالی که امروز به درست ما از افزایش ٨-٩ میلیون تومان برای حداقل دستمزد سخن می گوئیم!.اما از آنجا که در این گفتگو اساس بحث مبارزه برای افزایش دستمزد، ماهیت  مبارزه برای رفع موانعها و ضرورت  تامین مبارزه متحد طبقاتی برای افزایش دستمزد را از یک موضع سوسیالیستی  و بنا به منافع کل طبقه طرح میشود، و بیشک همچنان یک موضوع  مبرم روز و حاد جنبشمان هست، بازتکثیر این گفتگو را در این شماره  سوسیالیسم امروز "ویژه مبارزه برای افزایش دستمزد سال٩٩ " را ضروری دیدیم.

امیدواریم این خط و سیاست و تلاش متحد طبقاتی مورد توجه همه فعالین سوسیالیست و رهبران جنبش کارگری قرار بگیرد.

مبارزه برای تعین حداقل دستمزد کارگران در سال ٩٣

متن گفتگوی محمود احمدی در رادیو پرتو با سلام زیجی

(١)

محمود احمدی: برخی فکر میکنند که یک حزب کمونیستی اساسا برای سرنگونی و کسب قدرت سیاسی مبارزه میکند چرا  چنین حزبی باید خود را درگیر مبارزه بر سر تعیین حداقل دستمزد بکند؟

 

سلام زیجی: یک حزب کمونیستی و کارگری اگر حزب آن طبقه باشد، استراتژی و هدفش  سرنگونی جمهوری اسلامی و به زیر کشیدن طبقه حاکمه و پایان دادن به استثمار وحشیانه ی دولت و طبقه حاکمه علیه جامعه و طبقه کارگر است، نمیتواند به مبارزه اقتصادی طبقه لاقید باشد و مدعی فعالیت کمونیستی و هدف سرنگونی  نیز در دستور کارش باشد. چنین حزبی  می خواهد مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و نظام کار مزدی بر چیده شود. عرصه مبارزه اقتصادی برای چنین حزبی عرصه تفکیک ناپذیری از کل مبارزه  سیاسی - طبقاتی طبقه کارگر برای رسیدن به آن اهداف میباشد. همچنانکه قبلا هم گفتم عرصه مبارزه اقتصادی برای طبقه کارگر و حزب کمونیستی کارگری چون ما در ایران، ضمن این که عرصه ای بر سر بهبود زندگی و معیشت شایسته انسان و به این اعتبار عرصه ی"مستقلی" میباشد، اما به هیچ وجه قابل تفکیک نیست با عرصه مبارزه سیاسی و اجتماعی علیه جمهوری اسلامی و طبقه بورژوای ایران. برای نظام سرمایه داری و جمهوری اسلامی به عنوان دولت آن طبقه نیز وقتی میخواهند دستمزد کارگر را به پائین ترین سطح  ممکن کاهش دهند، بیکاری و فقر گسترده را به کارگر تحمیل میکنند، اگر چه با این ریاضت کشی هدف سود آوری و ثروت اندوزی بیشتری را دنبال میکنند، اما  از راه سیاست اقتصادی خشن و بی رحمانه ی خود همزمان هدفهای سیاسی از جمله ایجاد اخلال و ممانعت در شکل گیری همبستگی طبقه کارگر، ممانعت از تشکل یابی او، ایجاد تفرقه، و سلب قدرت و امکان خیزش میلیونی طبقه کارگر علیه خود را دنبال میکند. در نتیجه "عرصه اقتصادی" همواره برای هر دو طبقه متخاصم تنها در عرصه جدال صرف اقتصادی توقف نخواهد کرد. بنا به ماهیت و خصوصیات ویژه بورژوازی و نظام حاکم در ایران، به ناچار هر شکلی از مبارزه بر سر دستمزد و رودروئی اقتصادی بلاواسطه به عرصه سیاست و مبارزه برای پس زدن همدیگر در تمام عرصه های نبرد سیاسی و اجتماعی منتهی شده و میشود. برای یک حزب کمونیستی متعلق به این جدال و کشمکش طبقاتی هم مبارزه اقتصادی دقیقا همین جایگا و معنا را دارد. ضرورت شرکت فعال در مبارزه اقتصادی طبقه کارگر و از زاویه منفت کل طبقه و با افق و استراتژی روشن سوسیالیستی، از جمله بر سر مبارزه برای تعین حداقل دستمزد، ضمن اینکه بخشی از تلاش برای تامین رفاه و شرایط بهتر اقتصادی و تناسب قوای مطلوبتر در این زمینه  را دنبال میکند، همزمان بخش تفکیک ناپذیری از کل مبارزه ی خود، به عنوان یک حزب کمونیستی متعلق به آن طبقه، برای سرنگونی جمهوری اسلامی  و برقراری یک نظام بری از استثمار و مبتنی به آزادی، رفا و سعادت بشری و برقراری حکومت کارگری و سوسیالیستی میدانیم.

 

محمود احمدی: تفاوت مبارزه یک حزب کمونیستی و جریان سوسیالیستی طبقه کارگر با گرایشات اتحادیه ای و صنفی در مبارزه بر سر حداقل دستمزد کارگران چیست؟

 

سلام زیجی: مهمترین تفاوت ما به عنوان یک جریان کمونیستی و گرایش رادیکال درون طبقه  این است که ما منفعت کل طبقه را در نظر گرفته و نمایندگی ، افق و هدف ضد سرمایه داری ناظر بر مبارزه ی اقتصادی و رفاهی را  دنبال میکنیم طوری که طبقه  بیش از بیش کل منفعت خود را جامعتر بشناسد. طبقه تحت فشار و تاثیر گرایشات راست یا دولت  و کارفرما در صنف  خود و مطالبه ی محدود و کم تاثیر باقی نماند. در این مبارزه متکی هستیم به مکانیزم مبارزاتی جاری درون طبقه و اهمیت فوق العاده ای برای تشکلهای مستقل، مجمع عمومی و شوراهای کارگری و همچنین سندیکاهایی که متکی به این شکل از تشکل یابی توده ای هستند و نمایندگان منتخب و مستقیم طبقه در مراکز مختلف قائل هستیم. در عین این که با تمام قدرت برای رفاه و شرایط زندگی بهتر و دستمزد بالاتر مبارزه میکنیم اما این را هرگز ایستگاه آخر مبارزه طبقاتی و پایان جدال نمیدانیم. در بطن مبارزه ی اقتصادی نیز هدف ما اتحاد بیشتر طبقه، کسب موقعیت بهتر و آماده تر کردن ملزومات مطلوبتر به هدف سرنگونی کلیت نظام حاکم سرمایه داری و برقراری یک نظام سوسیالیستی است. مبارزه بر سر  کسب دستمزد مطلوبتر نیز مانند عرصه های دیگر مبارزه طبقاتی به معنی عقب نشاندن طبقه بورژوا از یک سنگر و تصرف سنگری دیگر از جانب خود قلمداد میکنیم، هدف تامین تناسب قوای مناسبتر برای تعرض نهائی به جمهوری اسلامی و سرمایه داری است. مبارزه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی طبقه کارگر در هم تنیده و غیر قابل تفکیک از هم هست. کسب آمادگی  برای خیز برداشتن متحدانه و قدرتمند طبقه و حزب کمونیستی او به سوی کسب قدرت سیاسی  هدف هر گرایش سوسیالیستی و حزب کمونیستی کارگری از جمله حزب ما در شرکت فعالمان در تمام عرصه های مبارزه طبقاتی از جمله عرصه تعین حداقل دستمزد مناسب برای طبقه کارگر ایران است.

 

اما یک جریان صرفا رفرمیست و راست درون جنبش کارگری، بر عکس مبارزه اش متکی به قوانین اعلام شده دولت و سرمایه داران است، در این چهار چوب باقی میماند و می خواهد به نسبت نفوذی که دارد کارگران را به بازی کردن در میدان تعریف شده بورژوازی راضی نگاه دارد. اگر برای دستمزد بیشتر و شرایط بهتر نیز تلاس میکند باز به این بازی متعهد است و افقی فراتر از اصلاحاتی در چهار چوب نظام طبقاتی حاکم ندارد و نمیخواهد داشته باشد. یک جریان یا فعال سندیکالیست و رفرمیست تمام تلاشش این است اعضا صنف خودش را به این افقهای محدود و "بدون خطر" برای دولت و سرمایه داری متقاعد کند و آموزش دهد. در مبارزه ی اقتصادی در آن چهار چوب که گفتم فعال هستند، میتوانند بعضا دستاوردهای محدودی هم کسب کنند اما راستش اگر کلیت آن سیاست و نقشی که در طبقه دارد در نظر بگیریم از نظر من حتی در میدان مبارزه ی اقتصادی یا افزایش دستمزد هم ضررشان از خیرشان بیشتر است برای طبقه کارگر و افق و اهدافی که طبقه کارگر دنبال میکند. پایان دادن به نظام کار مزدی و سرمایه داری اصلا جزو پلاتفرم و اهداف چنین جریاناتی نبوده و نیست! 

 

محمود احمدی: شما در باره ادعای سرمایه داران و مخالفین افزایش دستمزد کارگران چه نظری دارید که میگویند" با افزایش دستمزد مراکز کار کارخانجات کوچک توان پرداخت را نخواهند داشت، مجبور میشوند اخراج کنند، افزایش دستمزد بیکاری بیشتر به دنبال خواهد داشت"!

 

سلام زیجی: این نوع ادعاها، مبتنی بر دروغ، عوامفریبی آشکار و شیادی سیاسی دولت و سرمایه دار و کارفرما را میرساند. این ترفندها به هدف تداوم تحمیل زندگی بردگی به طبقه کارگر و خانواده های آنان، و حربه های شناخته شده ای هستند که در سایه این نوع دود هوا کردنها و ایجاد ترس و دلهره سودجوئی و سود آوری شرم آور سرمایه دار، که از راه اجبار کردن کارگر به فروش نیروی کار ارزانتر خود  بدست میاورند، از جامعه و کارگر پنهان نگاهدارند. شما در بزرگترین کشور سرمایه داری و مراکز صنعتی ثروتمند هم این هذیانگوئی ها را میشنوید. بدون اضافه کردن هیچ مزدی هم ما شاهد اخراج و بیکار سازیهای دهها میلیونی هستیم. بیکار سازی ذات نظام سرمایه داری است. سرمایه دار برای ایجاد رقابت و تحمیل دستمزد کمتر به کارگر به ارتش میلیونی بیکاران نیاز مبرم دارد. هر کارگر کمونیست و فعال کارگری آگاه به این ترفندها وقتی با چنین پروپاگاند و دروغ پردازیهائی مواجه میشود میتواند جواب روشن داشته باشد و با آنها مقابله ی جدی کند. طبقه ای که کل ثروت جامعه از جمله زندگی همین سرمایه داران، دولت و سپاه و ارتش و بسیجی و خیل آخوندهای انگل و مفتخورشان را از قبل نیروی کارش دارد تامین میکند، چرا این خود او است که جزو اولین قربانیان بیکارسازیها باید باشد؟ چرا زدن حقوق و بیکارسازی از دولتیها و مجلسیها و نظامیان و زندانبانان شروع نمیشود و اول باید به سراغ شرافتمند ترین بخش جامعه که  تمام ثروت و دستاوردهای کنونی جامعه از راه فروش نیروی کار او و تلاش متمادی او بدست آمده باید شروع کرد؟ این فریب کاری شرم آور را قطعا نباید پذیرفت. اینها نگران بیکارسازی نیستند، دروغ میگویند، لطفا بیایند ساعت کار و اضافه کاری و چند شیفته کار کردنها را کم کنیم ببینیم کسی بیکار میماند!، بیایند به جای دزدی و چپاول و سودجوئی امنیت و آسایش کارگر را تامین  کنند، از تعداد نیروهای سرکوب و مفت خورشان و حقوق باد آورده ی آنها کمتر کنند، سنگ ارزانتری برای قبرشان بخرند و.... تا ورشکسته نشوند و کسی را هم لازم نیست بیکار و اخرج و به سیه روزی بکشانند. اگر توان و لیاقت حکمرانی بر اقتصاد جامعه را ندارند، گورشان  را گم کنند.

 

محمود احمدی: سرمایه داران و مخالفین افزایش دستمزد می گویند نباید شاخص ویژه ای برای تعیین حداقل دستمزد در نظر گرفت. قوانین بازار و نرخ تورم اعلام شده بانک مرکزی میتواند مبنا قرار بگیرد.

 

سلام زیجی:  خوب همین که می گویند خود شاخص شناخته شده طبقه ی بورژواها است. شاخص آنها میزان و چگونگی جیب پر کردن خود از راه به گرو گرفتن نان و زندگی دهها میلیون انسان دیگر است، انباشت سرمایه از راه تحمیل گرسنگی به طبقه کارگر و مرگ و میر و سو تغذیه  کودکان ، برقراری قانون چنگل در مناسبات اقتصادی  و اجتماعی در جامعه، دزدیدن و سرکوب "قانونی"و غیره است. شاخصهای  بورژواها و دولتشان در برخود به جامعه و کارگر و مزد او میباشد. پس آنها شاخص خود را دارند و میخواهند طرف مقابل هم همین را از آنها بپذیرد، که باید گفت غلط کردید! آنها میگویند هر چه ما کردیم شاخص است از جمله وقتی بودجه ی میلیاردها تومانی به نیروهای سرکوبگری که همین امسال اختصاص دادیم و از قبل کار شما هم تامین شده است، بپذیرید! می گویند این قانون بازی جامعه و زندگی تحت حاکمیت ما، بورژواها و طبقه ی حاکمه است. طبقه ی ما معیار و شاخص خود را دارد. ما نیروی کارمان را میفروشیم آنها قرار است آن را بخرند. قرار نیست یک طرفه و با کنترل تمام امکانات اقتصادی، میدیائی، پلیس و اطلاعات و زندان بر سر ما بکوبند و مجبورمان بکنند قوانین و شاخص های آنها را بپذیریم، نخیر تامین زندگی خانواده کارگری در تمام زمینه ها حداقل خواست انسانی ما است. تشخیص این و میزان دستمزد مطالبه شده هم در صلاحیت نمایندگان منتخب کارگران است. ما مسئول بالا رفتن نرخ تورم شما آقایان نیستیم! آنچه که دولت و کارفرما و شورایعالی کار می فرمایند پوچ است و مورد قبول ما طبقه کارگر ایران نیست!

 

محمود احمدی: معیار تعین حداقل دستمزد برای طبقه کارگر از نظر شما چه باید باشد؟

 

سلام زیجی: اولین شرط پذیرش کارگر به عنوان شهروند برابر، شهروندی که حق زندگی انسانی دارد، حق تشکل و اعتراض و اعتصاب دارد، و به عنوان شهروندی که در ازای فروش هر روزه ی نیروی کارش که برای آن جامعه ثروت و رفاه و تامین خدمات وغیره می آفریند حق طبیعی او است که نباید مزدش حداقل  کمتر از هیچ مقام دولتی دیگر باشد. بدون تردید نزد این رژیم و قوانینش کارگر از چنین حرمت و حقی برخوردار نبوده و نیست. تمام جنگ هم از نظر من حول همین واقعیت شرم آور است.

 

 شاخص تعیین مزد حداقل باید برابر باشد با تامین حداقل معیشت و زندگی یک خانواده ی چند نفره. امروز فقط کرایه مسکن در شهرهای بزرگ حداقل پانصد هزار تومان است. قبلا گفتیم که خط فقر هم اکنون نزیک به ٢ میلیون تومان بر آورد شده است. روشن است که حداقل دستمزد نباید زیر خط فقر  قرار بگیرد. وقتی میگوئم ارزش یک شهروند قائل شدن برای کارگر در عمل باید صورت بگیرد، فرزندش مانند فرزند دیگران امکان ادامه تحصیل داشته باشد. خود و خانواده اش از حق بیمه و درمان و بهداشت مناسب و از حق سفر و تفریح  بر خوردار باشند. این حق را داشته باشند که بتواند وقتی مزدش را می دزدند، قطعه قطعه میکنند، حتی چندین ماه مزد کار انجام شده اش به گرو گرفته میشود، یک مرجع و یک ارگان با وجدانی هم نیست که به دادش برسد باید حق اعتراض و اعتصاب و خواباندن مراکز کار را داشته باشد. گرانی روز افزون مواد خوراکی و امکانات زیستی و ..  برای کارگر شاخص افزایش دستمزد است. شاخص این باشد که کارگر از سر اجبار و فقر گروه گروه در یک اتاق سه در چهار زندگی نکنند و همزمان به سخت ترین کار و دستمزد ناچیز تن بدهند. با توجه به این موقعیت غیر قابل تحمل تا کنونی، همچنانکه بخشی از فعالین و مراکز کارگری نیز مطالبه کرده اند، از نظر من هم با هر معیار و شاخصی که در نظر بگیریم  حداقل دستمزد  پایه وعمومی کارگران اگر کمتر از ٢ تا ٢ میلیون و نیم تومان باشد، غیر قابل قبول است. کمتر از این برای اکثریت بزرگی از طبقه کارگر برابر خواهد بود با زندگی  کردن در زیر خط فقر و روبرو شدن با گرسنگی و بدبختی و تحقیر مداوم و تعرض بیشتر سرمایه داران و دولت.

 

مقامات و دست اندرکاران دولتی و یا نهادهای "کارگری" وابسته به دولت هم اذعان کرده اند که خط فقر کنونی یک میلیون و هشتصد و هفتاد یا ‌هشتاد هزار تومان هست. معنی واقعی آن این است که هر فردی کمتر از این رقم مزد دریافت کند زیر خط فقر زندگی میکند، یعنی گرسنگی کشیدن، یعنی بچه اش با گرسنگی سر بر بالش می گذارد، به معنی این است حتی قدرت باز تولید نیرو و انرژی برای فروش مجدد نیروی کار به سرمایه دار و به حرکت در آوردن چرخ تولید نداشته باشد. در نتیجه محوری ترین شاخص حداقل تعین دستمزد جواب دادن به این حداقل زندگی انسانی باید باشد، از مواد غذائی تا کرایه مسکن و آب و برق و گاز و هزینه ی تحصیل فرزندان کارگری و سفر و تفریح و بهداشت و درمان وغیره را باید بدون داشتن دغدغه تامین کند. خط فقر اعلام شده از جانب خود بورژواها گویای این است که مزد پائین تر از آن مترادف با نابودی و مرگ و از هم پاشیدن زندگی کارگر و خانواده آنها است. از این رو با توجه به تورم روز افزون و فقر و گرسنگی که به کارگر تحمیل شده است روشن است که طبقه ی ما و رهبران پیشرو و سوسیالیست آن طبقه نباید به کمتر از برخورداری از یک زندگی در شان انسان و کمتر از آنچه که خود نمایندگان بورژوا گفته اند تن بدهند. رقم ٢ تا دو و نیم میلیون تومان که هم اکنون از جانب بخشی از مراکز و فعالین کارگری به عنوان حداقل دستمزد مطالبه شده است از نظر من هم  آن حداقلی است که در مرز خط فقر قرار دارد و به کمتر از آن نباید رضایت داد. حداقلی که برای کلیت طبقه، شاغل و بیکار، تحت پوشش  یا بدون پوشش"قانون کار" قراردادی و بدون قراردادی، روزمزد و موقت و غیره و میلیونها کارگری که تحت عنوان "استاد شاگردی" بدون هیچ مزد و بیمه ای استثمار میشوند آن را مطالبه کرد و حول آن متحد شد. در ضمن نباید اجازه داد دستمزد کارگر را در شکل غیر نقدی و ترفندهای مختلف قسمت قسمت کنند  و از پرداخت یکجا و در شکل نقدی آن سر باز بزنند.

ادامه دارد...

اولین بار در  نشریه کمونیست هفتگی شماره ٢١٨ منتشر شده است

--

 

مبارزه برای تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال ٩٣

گفتگوی محمود احمدی در رادیو پرتو با سلام زیجی

(٢)

 

محمود احمدی: زمانیکه دولت و طبقه بورژوا آمار تورم خود را اعلام میکند، طبقه کارگر چگونه  میتواند به آن برخورد کند؟

 

سلام زیجی: همچنانکه در پاسخ به سوال قبلی گفتم، به شاخصهای تعیین مزد از جانب نمایندگان منتخب کارگری تاکید دارم نه نرخ تورم اعلام شده از طرف بانک مرکزی! آمار و ارقامی که دولت و کارفرما و بانک مرکزی اعلام میکنند دروغ و تحریف شده است. به ویژه زمانی که به دوران جدال بر سر تعیین حداقل دستمزد میرسیم جنگ آمارهای بانک مرکزی و داستان نرخ تورم از زاویه ی آنها هر روز برجسته و متغیر و دلبخواهی اعلام میشوند. از این رو تاکید من تخمین نرخ تورم و دادن آمار و ارقامهایی، که مبنای آن باید تامین زندگی و معیشت حداقلی کارگر و گرانی روز افزون نرخ کالا و …  باشد، از جانب خود کارگران و نمایندگان مورد قبول خودشان است. گرانی روز افزون کالا و مسکن، پزشک و بهداشت و تحصیل فرزندان و… همه را قاعدتاً برای تامین یک خانواده چهاریا پنج نفره در بر میگیرد.

 

این حقیقت را کسی نمی تواند کتمان کند که گرانی مواد خوارکی و دیگر مایحتاج زندگی در سال جاری بعضاً تا ۴٠٠ درصد افزایش پیدا کرده است. وقتی که مقامات و نهادهای دولتی و نزدیک به دولت خط فقر را نزدیک به یک میلیون  و نهصد هزار تومان اعلام میکنند، روشن است که نرخ تورم ٢۶ و ٣٠ و .. درصدی بانک مرکزی بی اعتبار و دستکاری شده است. دولت و بانک مرکزی میزان سود آوری و یا ورشکستگی اقتصادی و سوخت ساز اقتصادی سرمایه دار و منافع طبقه حاکمه را مبنا میگیرند و از این نظر بازی شاخص نرخ تورم و آمارهای خود را اعلام میکنند و میخواهند کارگر هم همین را از آنها بپذیرد، نه در نظر گرفتن تامین زندگی انسانی  و رفاه توده ی مردم و کارگران و هر فردی که باید از آن برخوردار باشد. ضدیت سرمایه دار و دولت با اصل اصالت انسانی همینجا است. “معضلات بورژوائی” و “منفعت های” آن به کارگر و چگونگی تعیین  معیشت و دستمزد او بی ربط است، تامین بدون فشار اجاره مسکن، بنزین، گاز، مواد غذائی ،بهداشت، تحصیل و بر خودراری از یک زندگی در شان انسان برای کارگر شاخص است نه سود بری و یا ورشکستگی این و آن کارخانه. برای کارگر این مبنا است که سهمش از ثروت جامعه ای که خود خالق آن است، چیست؟ آیا نباید حداقل یک دهم آن چیزی که برای جامعه و دولت و سرمایه دار تولید کرده به جیب خود و خانواده اش برگردد؟ حربه ی سرمایه داری و دولت علیه کارگر در پوشش “آمار بانک مرکزی”، محاصره ی اقتصادی”، “منفعت ملی”،”اگر مزد را بالا ببریم، تورم و بیکاری بالا خواهد رفت” دارد توجیه میشود. همه ی این شگردها عوامفریبانه و انعکاسی از تعرض حکومت اسلامی ضد کارگری و شیادی  طبقه ی حاکمه به هدف تحمیل یک زندگی برده وار به کارگر و سر شکن کردن بحرانها و معضلات خود بر سر کارگر و از این طریق سود بری و استثمار کور بیشتر و ضد انسانی تر میباشد. بنظر من هیچ کارگر و فعال کارگری آگاهی به این ترفندها گردن نخواهد گذاشت و نمیتواند این عوامفریبی ها را بپذیرد.

 

محمود احمدی: هم در ایران و هم در کشورهای دیگر زمانی که بحث دستمزد و حداقل دستمزد مطرح میشود مسئله رقم و عددهای متعدد مطرح میگردد، شما با مشخص کردن رقم معینی به عنوان حداقل دستمزد موافق هستید؟

 

سلام زیجی: کسی که میرود نیروی کارش را می فروشد خوب به رقمی هم فکر میکند که در ازای آن چقدر میتواند بگیرد. و برعکس سرمایه دار هم تلاش میکند با قیمت هر چه کمتری نیروی کار را بخرد. از این رو تحمیل یک حداقلی از سطح دستمزد که به نسبت تناسب قوا و شرایط زندگی میتوان از جانب کارگر به سرمایه دار تحمیل کرد به معنی تعیین خط قرمزی است که برای دولت و سرمایه دار تعیین میگردد. این حداقل تعیین شده مورد توافق نمایندگان کارگران یک پوشش حمایتی و حداقل استانداردی را برای کل طبقه، شاغل و بیکار، روز کار یا ساعت کار تامین میکند که کارفرما در هیچ جائی و با هیچ بهانه ای حق پرداخت کمتر از آن را به کارگر ندارد. کارگر اخراجی و بیکار شده  نیز حق دارد، ٧٠ تا ٨٠ درصد این دستمزد پایه را مطالبه کند و بگیرد. در نتیجه مسئله تعیین حداقلی از سطح دستمزد برای کارگر مهم است و باید برای تحقق آن حداقل مورد نظر خود متحدانه مبارزه کرد و گرفت. اتفاقاً بورژواها به ویژه در شکل “بازار آزاد” علاقمند هستند کارگر را اتمیزه کرده و منفرد به  توافق و قرارداد فردی و متنوع  سوق بدهند تا راه تحقیر و تفرقه و تحمیل دستمزد کمتر را فراهم کنند. تعیین حداقل دستمزد از جانب کارگران و بیرون کشیدن آن از حلقوم سرمایه دار از نظر من ضروری است. این خط قرمز طبقه ما در عرصه ی حداقل دستمزد خواهد بود و کارفرما تحت ‌هیچ شرایطی نباید حق و امکان آن را پیدا کند که کارگر را  در هیچ رشته ای مجبور کند به کمتر از آن به کار تن بدهد.

 

اما در عین حال اگر ما صرفاً به این رقم و یا حداقل مورد نظر بچسپیم و میدانهای دیگر نبرد طبقاتی  که اتفاقا به این عرصه گره خورده است نادیده بگیریم دچار اشتباه و محدودنگری خواهیم شد و حتی بر عزم پیشروی ما در عرصه ی دستمزد ورقم مورد نظر نیز نقش بازدارنده خواهد داشت. از جمله اگر متکی به شاخصهای خود و مکانیزم مبارزاتی و نمایندگان منتخب خود در مراکز کار و تشکلهای مستقل خود طبقه نباشیم، بخش زیادی از کارگران متحدانه حول مطالبه ی خود به حرکت در نیایند، آشکارا به شاخصها و مکانیزمهای تعیین دستمزد بورژواها از جمله شوایعالی کار نه نگوییم، و…  پیروزی مورد نظر را بدست نخواهیم آورد.

 

در ضمن در مقابل بحث تعیین رقم معینی به عنوان مبنای حداقل دستمزد موضع انتقادی هست که گویا تعیین رقم مشخص، ازجمله ٢ میلیون  تومان که اکنون مطرح است، به نفع بخشی از کارگران در مراکز صنعتی و غیره نخواهد بود، چون در حال حاضر دستمزد بیشتری میگیرند. با تفسیر به نادقیق بودن این برخورد قبلا پرداخته بودم، از نظر من به هیچ وجه  تعیین رقم مشخص حداقل دستمزد که اکثریت بزرگی از طبقه را تحت پوشش قرار میدهد در تناقض با منفعت بخشی  دیگر  از کارگران آن مراکز قرار نمیگیرد. اولاً رقم مورد بحث  که بر مبنا نظر و تشخیص نمایندگان کارگری مستقل از دولت و شورایعالی کار طرح گردیده منفعت اکثریت طبقه و اتحاد آنها را بیشتر تامین میکند، دوماً از آنجا که حول چنین رقمهایی  اتحاد و حداقل رفاه و زندگی اکثریت طبقه را تامین میکند، خط قرمزی را  برای کارفرما تعین میکند، بیمه بیکاری را بر مبنا آن  میتوان مطالبه کرد و… میتواند زمینه  و بستری باشد که  تناسب قوای مساعد تری برای همه بخش های طبقه فراهم کند. از این باید استقبال کرد و برای تحققش جنگید. اتفاقاً  بر چنین بستر و اتحاد و دستاوردی برای کل طبقه امکان تحمیل دستمزد بیشتر به کارفرما، بر مبنای همین حداقل تعیین شده ، برای کارگران که در شرایط سخت تر یا صنعتی تری کار میکنند فراهم میکند. در صورت تحقق حداقل مزد مورد نظر، کارگران این بخشها با اتکا  به آن  دستاورد و موقعیت از جانب نمایندگان منتخب خود میتوانند  با قدرت بیشتری قرارداد ویژه و دستمزد بالاتری در مراکزی صنعتی و سخت تر شرایط کار را متحدانه طرح و مطالبه  کنند.

 

محمود احمدی: با توجه به فضای سرکوب و اختناق حاکم تحقق مطالبات کارگران بر سر دستمزد چقدر ممکن است؟

 

سلام زیجی: واقعیت این است که جمهوری اسلامی تناسب قوای بسیار نابرابر و نامساعدی به طبقه ی کارگر ایران تحمیل کرده است، این یورش و وحشیگری به قدمت جمهوری اسلامی وجود داشته است. اعدام و زندان و ایجاد تشکلهای ضد کارگری برای دور زدن مبارزه ی متحدانه و سوسیالیستی طبقه و همچنین تحمیل فقر مطلق به کارگر از همان دوره ی سرکوب کارگران نفت، از اوایل سال ۵٧ شروع شد. اما در عین حال، و از همان زمان، ما شاهد پتانسیل قوی مبارزاتی در صفوف طبقه کارگر بوده ایم و همچنان در جریان است. همین واقعیت  اساس مشکل جمهوری اسلامی  بوده و هست. از این رو اگر رهبران پیشرو و سوسیالیست آن طبقه با اتحاد و صلابت طبقاتی بالاتری وارد میدان شوند، دست در دست هم بدهند، ترفندهای رژیم را با دقت بیشتری مورد توجه قرار بدهند برای تشکل یابی خود گامهای جدی تری بردارند، میتوانند تناسب قوای نامطلوب کنونی را تغییر دهند. از جمله در همین نبرد بر سر تعیین دستمزد زمینه و امکان اتحاد بخش اعظم طبقه وجود دارد که میتوان به یک واقعیت عملی و مبارزه ی متحدانه علیه دولت و کارفرما تبدیل کرد. میتوان از همین امروز در این جهت در مراکز مختلف کارگری مجامع عمومی تشکیل داد، نمایندگان خود را انتخاب کرد، در سراسر کشور خود را با کارگران سایر مراکز صنعتی هماهنگ کرد، و دولت و کافرما را به چالش طبقاتی بزرگی کشید.

 

حتی اگر تمام پیروزی را هم از جمله در رابطه با مزد مورد نظر خود بدست نیاوریم، نفس این حرکت متحدانه گام بسیار تعیین کنده ای برای تداوم مبارزه ی طبقاتی و اتحاد صفوف کارگران را ممکن خواهد کرد. اگر همین دوره شاهد صدور چند بیانیه و اطلاعیه ی علنی مطالباتی در مراکز مهم کارگری باشیم که در آن مثلاً یورش گسترده به طبقه کارگر از جانب کارفرمایان و دولت و “شورایعالی کار” و تشکلهای زرد همراه آن و مطالبه ی حداقل دستمزد خود را به جامعه اعلام کنیم دستاورد بسیار  بزرگی برای طبقه ی ما محسوب خواهد شد و بی تردید به اتحاد و همبستگی و تحرک کل طبقه کمک به سزائی خواهد کرد.

 

محمود احمدی: مبارزه اقتصادی چه جایگاهی در کلیت مبارزه ی طبقاتی طبقه کارگر دارد؟

 

سلام زیجی: مبارزه اقتصادی طبقه کارگر از نظر من عرصه ی مهمی از مبارزه طبقاتی طبقه ما است. طبقه کارگر حول این مبارزه میتواند اتحاد و آگاهی طبقاتی خود را در تقابل با سرمایه دار و دولت بیش از پیش تامین کند. به استثمار و نابرابری که هر روز به جامعه و کارگر اعمال میشود نگاه زنده و روشنتری داشته باشد. هم منفعتی طبقاتی را گسترش و مجرائی برای همبستگی کارگری باشد. در میدان نبرد اقتصادی کارگر بیش از پیش متوجه خواهد شد که چگونه از قِبل کار او جامعه تامین میگردد و چگونه دولت و کارفرما سودهای کلان میبرند و حتی حقوق دستگاه دولتی و سرکوب نیز از قِبل پول و ثروت بدست آمده ناشی از فروش نیروی کار او است که پرداخت میشود. اما باید تاکید کنم، با وجود تمام ا‌همیت مبارزه ی اقتصادی برای کارگر، اگر این مبارزه به یک افق روشن کارگری و سوسیالیستی متکی نباشد آن دستاوردها و اهمیتی که گفتم به دست نخواهد آمد. اگر رهبران کمونیست و پیشرو آن طبقه پرچم این مبارزه ی مهم را راساً در دست نداشته باشند این مبارزه در نهایت به پیروزی کارگر بر سرمایه دار و نظام ظالمانه ی حاکم منتهی نخواهد شد. در اول این گفتگو هم تاکید کردم  که در ایران بدون تردید هیچ شکلی از مبارزه ی اقتصادی طبقه صرفاً در محدوده ی  مبارزه ی اقتصادی و صرفاً دستمزد باقی نمانده و نخواهد ماند. در اینجا هر تحرکی در عرصه ی  مبارزه ی اقتصادی مسقیماً با دولت، سیاست، تشکل کارگری، حق اعتصاب و اعتراض، مسئله برابری زن و مزد و کلاً با نفس حرمت انسانی مواجه میشود و با این واقعیت ها تفکیک ناپذیر است. با این توضیحات و جایگاه مهم که مبارزه ی اقتصادی کارگر در کلیت مبارزه ی طبقاتی آن طبقه دارد بار دیگر بر اهمیت این مبارزه تاکید میکنم و امیدوارم کل طبقه ی ما، رهبران پیشرو آن، با این دید و افق کارگری و سوسیالیستی به مبارزه ی خود علیه دولت و کافرما شدت ببخشند و متحدانه طبقه ی بورژوا و شورایعالی کارشان را در مبارزه ی جاری بر سر تعیین حداقل دستمزد سال ٩٣ با شکست و عقب نشینی مواجه کنند.

 

 

بخش دوم  این گفتگو نیز برای اولین بار در نشریه کمونیست هفتگی شماره ٢١٩ منتشر شده است

٢۵ بهمن ٩٢

١۴ فوریه ٢٠١۴

http://partowradio.com/

باز بخش در ضمیمه  شماره ١١٨ نشریه سوسیالیسم امروز، ویژه مبارزه برای افزایش  حداقل دستمزد کارگران در سال ١٣٩٩

تماس با ما:

Iransocialist2017@gmail.com

S_zijji@yahoo.se

 

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com