سالروز کشتار نویسندگان شارلی ابدو

شهاب بهرامی
January 11, 2020

سالروز کشتار نویسندگان شارلی ابدو

پاتریک پلوکس، ستون‌نویس مجله طنز "شارلی ابدو"  چند هفته بعد از حمله اسلامی ها به دفتر مجله، در حساب کاربری خود در توییتر، صفحه اول شماره تازه هفته‌نامه را منتشر کرد. صفحه اول شماره جدید، حاوی کاریکاتوری سیاه‌رنگ بر روی متنی به تمامی سرخ‌‌رنگ است. این کاریکاتور سگی را نشان می‌دهد که یکی از شماره‌های "شارلی ابدو" را به دهان دارد و از چنگ عده‌ای خشمگین که به سوی او حمله‌ ور شده‌اند می‌گریزد. دراین میان، ژان ماری لوپن، سوپر راسیست  راست‌گرا و نیکولا سارکوزی، سیاستمدار محافظه‌کار فرانسوی و رئیس جمهور اسبق فرانسه، پاپ رهبر کاتولیک‌های جهان و یک سگ سیاه با نوار جهادگرایان به دور سر دیده می‌شوند.

مجله شارلی ابدو پس از چاپ کاریکاتوری از محمد پیغمبر اسلام در سال ۲۰۱۱ مورد حمله قرار گرفت و دفتر آن به آتش کشیده شد. پس از آن نیز کارکنان این نشریه بارها از طرف باندهای اسلامی تهدید به مرگ شده بودند. در تاریخ ۷ ژانویه ۲۰۱۵ دو نفر از تروریست های نقابدار وسیاه پوش اسلامی در حمله ای مسلحانه و مرگبار، ۱۲ نفر از کارکنان مجله چپگرای شارلی ابدو از جمله ۴ نفر کاریکاتوریست و عضو هیئت تحریریه و سردبیر این نشریه "استفان شربونیه" ملقب به "شارب" طراح کاریکاتور محمد، بقتل رسیدند.

 

این حادثه رخصتی بود تا بحث "آزادی بی قید و شرط بیان"  صفحه اول مهمترین رسانه ها و مدیای اجتماعی را بخود اختصاص دهد.  در این میان صف آرائی دو جبهه دیدنی بود، بطور یقین کلیه رسانه های رسمی و ژورنالیست های محترم و سینه چاکان دمکراسی  حین محکومیت این ترور، در ذم و نکوهش کاریکاتورهای مربوط به چهره های مذهبی منجمله محمد و ترسیم حصارهایی جهت باقید و با شرط کردن آزادی بیان، گوی سبقت از هم ربودند. سوء تعبیر که نه سوءاستفاده این جماعت سر هربزنگاهی مرض مزمنی است که هنوز زهر در کام می ریزد. کار بجایی رسید که دولت ها هم در لفافه، رسانه های عمومی را از چاپ کردن کاریکاتورهای محمد منع کرده و در مورد نتایج و عواقب بعدی آن هشدار دادند، آنرا بی احترامی به عقاید توده ها عنوان کردند  و متهم به تند روی و سواستفاده از آزادی بیان نمودند. این متولیان تحمیق و چپاول مردم هرگاه کسی که  راهش را ازآنها جدا کرده و به صف مقابل می پیوندند، مفتخر به القابی همانند تندرو، توهین کننده به مذهب و عقاید توده ها، نفهمیدن دمکراسی و غیره می نمایند.  

جبهه دیگر، جبهه سوم اما صف چندین میلیونی مردمانی بود  که خسته و خشمگین از باز شدن افسار وحوش اسلامی در جهان و امروز در اروپا و حمله این اوباش به ابتدائی ترین حقوق انسانی به میدان آمدند به توحش اسلامی حمله ور شدند دریوزگی و کرنش دولتهای اروپائی را در مقابل اسلامی ها محکوم نمودند با نوشته ای در دست که برآن  "من هم شارلی" هستم نقش بسته بود.

 

شاید سبک طنز و هجوی که شارلی ابدو را اینگونه شجاع و بیباکانه به مصاف نابرابری های عمیق اجتماعی پیچیده شده در زرورق تحمیق سوق داده، الهام گرفته از نوعی سوررالیسم دادائیستی باشد با این توفیر که دادائیست ها در اوایل قرن بیست شاید برای دوره ده- دوازده سال وکوتاهی، هم توانستند به ایجاد یک جنبش ادبی – هنری دامن بزنند که هم برجنبش هنری دوره خودش غالب شد هم جنبشی شد که ظاهرا هم همه اشکال هنری را انکار می کرد و هم اهتمام جنبشهای متعارف آندوره را مردود می شمرد با این وصف ماتریالی بدست داد که تا مدتها بعوان پدیده ویژه ای مورد تحقیق و سرگرمی محققان و غارشناسان هنری بسیاری در نیمه دوم قرن گذشته گردید.

دادائیسم با عروج بلشویسم به آن گروید، به آن وصل شد و با شکست بلشویسم حتی قادر نشد دهه سی میلادی را از سربگذراند، دود شد و هوا رفت اما تاثیراتی که در عرصه هنر، طنز و ادبیات  برجای گذاشت غیر قابل چشم پوشی گشت.

شارلی ابدو ممکن است به تاسی از دادا و با آگاهی از این حقیقت که نقد در طنز، گرایش به فسیل کردن امور پویا و گذرا دارد با شرح طنزآلودی تلاش دارد این تناقض درونی در سبک و فرم را با پیامی مستتر و رو به آینده به نمایش گذارد. شارلی در جهانی پا به عرصه حیات گذاشت که ایمان استوار خویش به مطلق ها را از دست داده بود. عرصه طلائی دهه شصت و بروبیای هیپیسم و جنبش حقوق مدنی و انقلاب جنسی و همه و همه جایش را به یاپیستها و طرفداران حقوق فرد داده بود. دیوار برلین فرو ریخته و گرد وخاکش به کوری خیل عظیمی از روشنفکران دیروزی منجر شده بود. دست و پا زدن در بیرقی شکسته و برخلاف جریان راه دشوار را ادامه دادن، مسیری بود که شارلیها باید می پیمودند. شارلی در واکنشی شاید غریزی و ناخودآگاهانه در برابر این فروپاشی می بایست یک تغییر هر چند بطئی را بطور دائم منعکس کند.

شورشیان طنزنامه شارلی هر چند توانستند تا حدی بزعم خویش منعکس کننده پوچی های عصر خویش باشند و ادعایی هم برای رستگاری دیگران نداشته و همچنان بیان کننده ارزشهایی جهانشمول بودند اما در نهایت در جذب توجه عمومی به خود و امیالشان چندان کامیاب نبودند و از اقبال استقبال عمومی حداقل قبل از حمله تروریستی پاریس برخوردار نشدند البته هنوز هم ارزشهایی را در کاریکاتورهایشان بیان می کنند، هنوزعینیت به بی هنجار شکنی را تبلیغ می کنند درک ما از سینما، هنر و شعر وموسیقی را زیر سئوال می برند و مخالفت خود را با بورژوازی بی احساس و سوداگر و با یک درصدی هایی که در آسمانها می زیند قلم می زنند.

شارلی ابدو  به ارزشهای مورد قبول  هیچ کس اطمینان ندارد نه به این دلیل که گاها هرج ومرج طلب می شود و خواستار بهم ریختن تمام استانداردها، اخلاقیات و نظم موجود اجتماعی بلکه به این خاطر که نشان دهد حساسیت هایش به عصری که درآن ارزش انسان از یک پر کاه کمتراست اعتمادش را به نظم موجود و توان تغییری رادیکال  از دست داده  هرچند که گهگاهی سوسوی نور امیدی به آینده، زینت بخش ستون اول می شود. در هر حال شارب دیگر نیست، من هم شارلی هستم.

نهم ژانویه ۲۰۲۰


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com