قیام مردم عراق و مولفه های همسویی حکومت اقلیم کردستان با دولت مرکزی

عبدل گلپریان
December 06, 2019

 قیام مردم عراق و مولفه های همسویی حکومت اقلیم کردستان با دولت مرکزی

پیشتر و طی سالهای گذشته اختلافات بین حکومت اقلیم و دولت مرکزی در اصل بر سر مسئله صدور نفت از سوی حکومت اقلیم و دریافت بودجه سالانه حکومت اقلیم از حکام عراق، یکی از دعواهای همیشگی آنان بوده است. مسئله تعیین تکلیف سرنوشت کرکوک نیز یکی دیگر از مجادلات بوده است که پایین تر به آن اشاره خواهیم داشت. این ناسازگاریها بقدمت دوران هر دو حاکمیت در مرکز و حکومت محلی اقلیم کردستان تا مقطع ۲۵ اکتبر ۲۰۱۹ که خیزش میلیونی مردم عراق برای بار چندم سربلند کرد ادامه داشته است.

در جریان اعتراضات دوره های قبل در عراق نیز سران احزاب ناسیونالیست و اسلامی حاکم بر کردستان عراق هیچگاه نگرانی خود از این اعتراضات را پنهان نکرده و متناسب با فضای سیاسی و اعتراضی در بخشهای جنوبی عراق، تلاش کرده اند در اذای بده و بستان به شکلی به یاری دولت مرکزی برخیزند.

بعد از شروع اعتراضات مردم  در ۲۵ اکتبر علیه احزاب اسلامی، عشایر و طوایف در پارلمان و حکومت مرکزی عراق، سران و کاربدستان احزاب حاکم بر اقلیم کردستان اینبار نیز با جهشی یکدست و غیر قابل انتظار رویکرد متناسب با تحولات سیاسی عراق در قبال حکومت مرکزی را اتخاذ کردند و کوشیدند هرگونه اختلاف بر سر بودجه و صدور نفت با دولت مرکزی را با کوتاه آمدن در مقابل هم حل و فصل کنند.

احزاب حاکم بر اقلیم کردستان طی دوران صدرارتشان، یک روز هم در تفاهم با یکدیگر بسر نبرده اند. اگر تفاهم و توافقی هم شکل گرفته باشد تنها حول امتیاز دادن به هم بر اساس سهم و صندلی شکل گرفته است. اما اینبار و بر بستر خیزش مردم عراق، اوضاع را خطیر دیدند و فعلا تشخیص داده اند که باید از همدیگر و از حکومت مرکزی حمایت کنند.

در اوج اعتراضات اواخر اکتبر در عراق، نچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق تمامی سران احزاب شریک در پارلمان و حکومت اقلیم را فراخواند تا در مورد وقایع و رویدادهای عراق به موضع واحدی دست یابند. در این نشست که رئیس جمهور عراق "برهم صالح" از اعضای اتحادیه میهنی هم شرکت داشت، یک موضع واحد از سوی احزاب حاکم بر اقلیم کردستان اتخاذ شد که در تاریخ سه دهه موجودیت حکومت اقلیم سابقه نداشته است.

احزاب حاکم بر اقلیم کردستان دریافته اند که خیزش انقلابی اینبار از سوی مردم عراق ریشه ای تر و بنیان کن تر از دوره های پیشین است. نگران وضع و موقعیت خود  شده اند که بارها از سوی مردم کردستان به مصاف طلبیده شده اند.

عوامل و فاکتورهایی که اکنون احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق را ناچار کرده است در صفی واحد و با اتخاذ مواضع و سیاستهای نسبتا یکسان قرار به حمایت از حکومت مرکزی برخیزند موضوعی است که این نوشته میخواهد به آن بپردازد.  

 

یکی از نگرانی های حکومت اقلیم و احزاب شریک در قدرت، تاثیر فضای سیاسی و اعتراضی جنوب عراق بر مردم ساکن در کردستان است که پیشتر و بارها علیه حکومت اقلیم به خیابانها آمده اند. احزاب حاکم بر اقلیم کردستان در این نشست و در اولین قدم یک صف نسبتا واحد و موقت را تشکیل دادند. ایجاد این صف واحد از آنجا میسر شد که دریافته اند اگر فضای اعتراضی موجود به میان مردم کردستان هم کشیده شود، اینبار اعتراضات مردم رنگ و بوی شفاف، طبقاتی، مدرن و سکولارتری خواهد داشت و کل احزاب حاکم بر اقلیم را نیز با خطرات جدی تر از قبل مواجه خواهد ساخت. رئیس و وزرای حکومت اقلیم بلافاصله در اولین اقدام با دادن وعده هایی از قبیل کم شدن خاموشی برق، بموقع پرداخت شدن دستمزدها، ایجاد تسهیلاتی که بارها وعده آن را داده بودند اما عملی نکرده بودند و طرح و اقداماتی از این دست، کوشیدند تا حدودی از فضای اعتراضی جنوب بر شمال بکاهند.

نگرانی دیگر آنان این است که در جریان اعتراضات مردم در عراق این را دریافته اند که پدیده ای بنام عرق محلی، ناسیونالیستی، کرد و عرب و شیعه و سنی راه انداختن در ابعاد بسیار وسیعی به حاشیه رانده شده و رنگ باخته است. دریافته اند که خصلت نمای این اعتراضات، با رنگ و بوی طبقاتی، مدرن، سکولار، انسانی و اجتماعی در سراسر عراق علیه کل سیستم و حاکمیت، علیه سیستم سرمایه و تعرض به تمامی مقدسات دینی و اسلامی حکومت اعم، تعرض به سنت و فرهنگ عشیره گری، طایفه گری و دیگر شائبه های دولتی به میدان آمده است. تا جاییکه مردم منتسب به شیعه بویژه جوانان با تمام قدرت در بغداد، بصره، نجف و کربلا علیه سران و علیه احزاب شیعه و سنی در حکومت ابراز وجود کردند. به آتش کشیدن قبر باقر حکیم نمونه شاخص و برجسته خصلت ضد دینی و اسلامی و تحول بزرگی در جریان اعتراضات مردم عراق بود که  نه تنها وحشت بر کل پیکر نظام حاکم بر عراق انداخت بلکه سران احزاب عشیره ای اسلامی در اقلیم کردستان را نیز دچار سرگیجه کرد. یکی از فراخوانهای مردم قیام کننده در عراق، خواست جلب حمایت از مردم کردستان عراق است. این جلب حمایت گویای ابراز وجود اتحاد و همبستگی اجتماعی و انسانی مردم در مقابل تمامی جریانات قومی، عشیره ای و اسلامی در حکومت عراق و اقلیم کردستان است. تا همینجا ابعاد طبقاتی و انسانی اعتراضات در عراق عریانتر از هر دوره دیگری لرزه بر پیکر حکام مرکزی، محلی و منطقه ای انداخته است.

فاکتور سوم حمله تند مردم قیام کننده عراق به مراکز نظامی حشد الشعبی و کنسولگری جمهوری اسلامی بعنوان دو نماد نظامی و سیاسی مستقر شده این رژیم در عراق بوده است. خشم مردم معترض و قیام کننده عراق علیه جمهوری اسلامی تا بدان درجه بوده است که تاکنون سه بار کنسولگری جمهوری اسلامی از سوی مردم و جوانان خشمگین به آتش کشیده شده است و هیچ آثاری از آن حتی برای مرمت باقی نمانده است.

مردم مسئله حضور و دخالت جمهوری اسلامی در عراق را یکی از عوامل تباه کننده زندگی خود میدانند و بعنوان یکی از مطالبات اصلی خود، خروج تمام و کمال سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی را سرلوحه خواستهای خود قرار داده اند. نقش و موقعیت جمهوری اسلامی تنها به ۱۶ سال حضور و دخالت در امور دولت مرکزی و احزاب حاکم بر عراق خلاصه نمیشود بلکه فراتر از آن طی سه دهه گذشته با حضور و دخالت مستقیم و عملی در کردستان عراق، این منطقه را به جولانگاه خود تبدیل کرده است. احزاب حاکم بر کردستان عراق نیز بتناسب دوری و نزدیکی شان، بویژه اتحادیه میهنی تماما گوش بفرمان مقامات حکومت اسلامی است تا جاییکه اکنون کردستان عراق به مرکز عناصر و نهادهای وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران تبدیل شده است. ترور مخالفین جمهوری اسلامی در کردستان عراق طی سالهای گذشته تنها به یمن خدمات اتحادیه میهنی کردستان عراق به جمهوری اسلامی ممکن شده است. آش آنقدر شور است که اتحادیه میهنی بدون اجازه مقامات جمهوری اسلامی قادر به انجام کمترین تصمیم مستقلانه ای از سوی خود نیست. البته سران و رهبران اتحادیه میهنی از این بابت هم ناراضی نیستند چرا که بقای خود را مدیون جمهوری اسلامی هستند که در رقابتهایش با حزب دمکرات کردستان ( بارزانی ) که همان نقش و جایگاه را در قبال دولت ترکیه ایفا میکند، برایش در تنظیم بالانس قدرت و ثروت موثر واقع شده است. شاخص ترین واقعه در کردستان عراق که جمهوری اسلامی راسا در آن نقش تعیین کننده و دخالت مستقیم داشت مسئله رفراندم برای استقلال کردستان عراق و حضور نظامی برای تصرف کرکوک بود. یک اتفاق تاریخی معین که فراتر از دخالت این رژیم در دولت مرکزی عراق، در کردستان رقم زده شد. نیروهای مسلح اتحادیه میهنی بعنوان بازوی نظامی محلی رژیم اسلامی همراه با حشد الشعبی دیگر بازوی نظامی جمهوری اسلامی در بعد سراسری زیر نظر دولت عراق، کرکوک را تصرف و کنترل آنرا به دولت مرکزی عراق واگذار کردند.

اکنون بعد از کذشت بیش از دو سال از این واقعه احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق نیز این را بخوبی دریافته اند که اگر اتحاد و همبسگی مبارزاتی مردم عرب زبان و کرد زبان شکل سراسری تری بخود بگیرد، طوفانی بپا خواهد کرد که نه تنها حکام مرکزی و محلی بلکه در اصل کل بساط رژیم اسلامی در سراسر جغرافیای عراق را جارو خواهد کرد.

اما نگرانی احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق که فعلا و موقتا سبب اتحادی شکننده  بین آنان شده است تنها مربوط به روند تحولات سیاسی و اعتراضی در عراق که میتواند امکان تعرض به آنان در کردستان عراق که زمینه های آن بلقوه از سوی مردم کردستان وجود دارد خلاصه نمیشود. آنان در همسایگی خود و در بیخ گوششان رویدادها، قیام و اعتراضات مردم ایران و لبنان را هم نظاره میکنند و از این زاویه  خواهان پابرجا ماندن حکومت مرکزی عراق، بقای جمهوری اسلامی و حتی فروکش کردن اعتراضات در لبنان هستند.

رئیس اقلیم کردستان و دیگر سران احزاب پارلمان محلی هیچگاه حمایت خود از دولت مرکزی و از عادل عبدالمهدی تا قبل از استعفایش را پنهان نکرده اند. بسیاری از پستهای حکومت مرکزی عراق در گذشته و حال در دست عناصری از احزاب حاکم بر اقلیم کردستان است. از مهمترین آنها میتوان به پست ریاست جمهوری و وزارت دارایی عراق اشاره کرد که در تقسیم قدرت و ثروت، اولی به اتحادیه میهنی ( طایفه طالبانی ) و دومی  به حزب دمکرات کردستان عراق ( عشیره بارزانی ) واگذار شده است. آنان میدانند حتی بدون هیچگونه اعتراضی از سوی مردم کردستان عراق، هر درجه از پیشروی و پیروزی قیام مردم در جنوب این کشور، زمینه اعتراضات در کردستان را نیز فراهم خواهد کرد و موقعیت کنونی حکومت اقلیم را متزلزلتر و شکننده تر از پیش خواهد کرد. اکنون حکومت اقلیم راه چاره را در حمایت از دولت مرکزی و در عوض با گرفتن یک سری امتیازات مالی در اذای تحویل نفت به دولت مرکزی می بیند.

شروع اعتراضات مردم در عراق از نظر سیاسی و بده و بستان با حکومت مرکزی برای حکومت اقلیم فرصتی بود که از این شرایط بنفع خود بهره ببرد. حمایت مشروط مبنی بر، "اعتراض حق مردم است" اما " اگردولت عراق در گذشته قوانین را اجرایی میکرد یا اکنون بر اساس مصوبات و دستورات پارلمان و قانون قدم بردارد، همه مشکلات حل خواهد شد" ، تمام آنچیزی است که سران حکومت اقلیم بیان کرده اند. منظور آنان در اجرای قوانین و دستورات مصوب پارلمان نه در رابطه با خواست و مطالبات مردم عراق بلکه از منظر حاکمان اقلیم مسئله تعهد و قراردادهای به امضا رسیده برای صدور و سهمه نفت اقلیم به دولت مرکزی، دریافت بودجه توافق شده از سوی آنان به حکومت اقلیم و دادن سهم بیشتر از پستهای حکومتی است.

بقدمت تاریخ موجودیت حکومت مرکزی و حکومت محلی، تنها اختلاف و مناقشه آنان فقط و فقط برای تقسیم سهم و سود حاصل از تولید، صدور و فروش نفت و دیگر امتیازات در پارلمان و نهادهای حکومتی بوده است. موضوع مربوط به اجرای ماده ۱۴۰ و تعیین تکلیف سرنوشت کرکوک که آیا در کنترل دولت مرکزی باشد یا در کنترل حکومت محلی، بخاطر موقعیت و منافع آنان برای سهم بیشتر از چاههای نفت در اطراف کرکوک بوده است. ۱۶ اکتبر ۲۰۱۷ و تصرف کرکوک در یک توافق سه جانبه بین اتحادیه میهنی، جمهوری اسلامی و حکومت مرکزی عراق، اکنون به امر جا افتاده ای برای حزب دمکرات کردستان عراق و دیگر احزاب حاکم در اقلیم کردستان هم تبدیل شده است. تا قبل از تصرف کرکوک که اینک در حیطه کنترل و اختیارات دولت مرکزی عراق است، حکومت اقلیم از زاویه تحریک احساسات ناسیونالیستی و اینکه "کرکوک قلب کردستان است"، بهره میجست اما بعد از گذشت دو سال از این اتفاق، حال تمامی احزاب ناسیونالیست کرد در قبال کرکوک و تبلیغات ناسیونالیستی شان ساکت شده اند. برای تمام جریانات و نیروهای ناسیونالیست مسئله "خاک"، "سرزمین"، "وطن" و "میهن"، حکمت مالی و اقتصادی برای چاپیدن و غارت هستی مردم را دارد. احزاب ناسیونالیست و اسلامی حاکم بر اقلیم نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نیستند.

اخیرا و در اوایل دسامبر ۲۰۱۹ مذاکراتی بین نمایندگان حکومت اقلیم با دولت مرکزی در بغداد انجام گرفت که بنا به اعلام نتایج این مذاکرات، نمایندگان دولت اقلیم برای اولین بار از تعهد دولت مرکزی برای پرداخت بودجه و هزینه دریافتی در قبال صدور و تحویل  نفت به دولت مرکزی اظهار رضایت و شادمانی کرده اند. این توافق رضایت بخش برای هر کدام از آنان منفعت اقتصادی و سیاسی معینی در شرایط کنونی دارد.

بنوعی باید گفت بده و بستان اخیر بر بستر تحولات سیاسی در عراق بین حکومت مرکزی و اقلیم محلی صورت گرفته است. برای حکومت عراق حمایت احزاب حاکم در اقلیم کردستان از دولت مرکزی اکنون بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد چرا که حکومت عراق در یک بن بست و بحران سیاسی اقتصادی لاعلاج بسر میبرد و از طریق باج دهی به حکومت اقلیم میخواهد هر گونه تحرک و خیزش اعتراضی مردم در کردستان که بتواند به حمایت مردم قیام کننده در عراق بیانجامد را مهار کند. این معامله و بده و بستان از نظر هر دو حاکمیت مرکزی و محلی منفعت سیاسی اش در شرایط کنونی بمراتب بیشتر از منافع اقتصادی آن است چرا که عراق با طوفانی از اعتراض و قیام مردم مواجه است و اساس توافق آنان عمدتا از این دریچه قابل توضیح است.

 اکنون شیپور پایان دادن به تقسیم قدرت نوع لویی جرگه علیه احزاب عشیره ای، ناسیونالیست، اسلامی و طایفه ای از سوی مردم در سراسر عراق بصدا درآمده است. قیام و مطالبات مردم عراق بیش از این نمی پذیرد که با تقسیم قدرت بین احزاب فاسد و امتحان پس داده اسلامی، نوع شیعه، سنی و جریانات ناسیونالیست کرد و عرب و فرقه های آسوری، کلدانی و دیگر عشایر و طوایف بر آنان حکم برانند.

 

در شرایطی که قیام مردم عراق علیه تمامی مظاهر حکومتی، علیه اسلام، علیه، عشایر و طوایف و علیه سرمایه و ارتجاع و برای تحقق یک زندگی انسانی، مدرن و سکولار، سیمای طبقاتی و انسانی این تحرک دگرگون کننده را روشنتر و شفافتر در معرض دید همگان گذاشته است، همبستگی طبقاتی و انسانی  مبارزات مردم در جنوب و شمال عراق، بیش از هر زمانی ضرورت پیدا کرده است. خواست جلب حمایت مردم قیام کننده در عراق از مردم کردستان، معنایی جز پایان دادن به تفرقه و شکافی که حاکمان ناسیونالیست و اسلامی، عشیره ای در حکومت مرکزی و محلی طی این سالها میان مردم  ایجاد کرده اند ندارد. 

مردم عراق بویژه نسل جوان این کشور پیشتاز مطالبات مدرن، سکولار و انسانی هستند. بیش از هر زمان دیگری جوهر طبقاتی و اجتماعی بر پرچم مطالبات قیام مردم عراق نقش بسته است. از نظر سیاسی در مقابل حاکمیت عراق، قطع دست جمهوری اسلامی از عراق و نوید دهنده جامعه ای آزاد، برابر و انسانی برای برقراری عدالت اجتماعی است.

همانگونه که حکومت مرکزی عراق و احزاب حاکم بر اقلیم کردستان سرنوشت و بقای خود را در همبستگی طبقاتی و در حمایت از همدیگر در مواجه شدن با اعتراض، قیام و انقلاب مردم جستجو میکنند و هر بار بر بستر تحولات سیاسی، در مقابل اعتراضات مردم عراق و مردم کردستان در یک جبهه ایستاده اند، حمایت و پشتیبانی مردم ساکن در کردستان عراق از خیزش انقلابی مردم عراق نیز، گامی در جهت عقب زدن اتحاد بالایی ها و افشای ادعاهای پوچ ناسیونالیسم کرد که خود را نماینده و سخنگوی مردم کردستان معرفی میکند خواهد بود. قیام مردم عراق و حمایت مردم کردستان از خواستهای آنان میتواند  یکبار برای همیشه به این توهم پایان دهد. سه دهه از حاکمیت احزاب ناسیونالیست بر کردستان عراق میگذرد اکنون پدیده ای به اسم ستم ملی در کردستان عراق هیچگونه موضوعیتی ندارد. همسویی و حمایت سران احزاب حاکم در اقلیم کردستان از حکومت مرکزی عمیقا این را در مقابل مردم کردستان قرار داده است که ستم طبقاتی از سوی حکومت مرکزی و محلی هر دو با هم علیه  مردم کردستان و مردم سراسر عراق اعمال میشود.  اوضاع و تحولات سیاسی و اعتراضی بیش از یکماه اخیر در عراق بستر و زمینه مناسبی برای پیشروی در جهت همبستگی طبقاتی و انسانی در میان مردم  شمال و جنوب عراق است.

  

۶ دسامبر ۲۰۱۹

۱۵ آذر ۹۸

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com