این همه آشفته گی بی دلیل نیست

اسد گلچینی
December 20, 2019

این همه آشفته گی بی دلیل نیست

محمود قزوینی  رفیق عزیزی که در بسیاری اوقات خوش فکریش مایه اشتیاق و امید است، بد فکری هایش هم شاید به همان اندازه مایه تاسف.  وی معمولا در مورد مسایل مهم در جنبش کمونیستی و کارگری اظهار نظر دارد. اینبار هم طبق معمول به مساله مهمی پرداخته است. به قول خودش به اظهار نظر سه پاراگرافی کورش مدرسی در مناسبت با خیزش های آبانماه 98 در ایران و دقیقا در رابطه با آن مسایل مهم و حیاتی برای جنبش کمونیستی و کارگری که معمولا محمود در موردآنها سیاست جنبشش را گم میکند. او میداند که علاقمندان کمونیستی هستند که به آن توجه دارند و به همین دلیل در میان کوهی از اظهارنظرهای مختلف و بعضا عجیب و غریب در دنیای سیاست، پرداختن به این یکی که "منجمد" هم شده است را مهم تشخیص داده است.

این نوع اظهار نظر های کورش مدرسی و یا بازتکثیر آثاری که در این وضعیت میتواند به کمونیستها یاری برساند البته که حیاتی است.  مبارزه طبقاتی و استحکام نظری و عملی صف کمونیستی و کارگری در این جدال و مبارزه خونینی که صحنه هایی از آن در آبانماه جامعه را فرا گرفت، این اظهار نظر ها را توجیه میکند. بدون تردید جنبش ها و رهبران و فعالین این جنبشها می آموزند که چگونه باید قدمهایشان را صیقل داده و در نبرد های بعدی قدرتمند تر شوند. این داستان زندگی کمونیستها و جنبش کارگری و کمونیستی است. جنبش کمونیستی و کارگری در ایران نباید و نمیتواند در همه این اتفاقات به درسهای سازمانیافتگی جنبش و تشکیلاتش در درون جامعه بی توجه باشد. خیزشی، جنبش و حرکتی که  بوسیله مبارزین و انقلابی هایش آماده میشود در خیابان بانک آتش بزند و حوزه ملایان را بر سرشان خراب کند و یکبار دیگر زمین لرزه ای برای حاکمیت درست کند،بدون تردید باید بداند که  پشتش به رهبری و سازمانش  گرم باشد، باید بداند راه برگشتی نه برای خودش و نه رژیمی که این چنین در خشم عظیم مردم گرفتار شده باقی نمیماند. اگر این نتایج ببار نیامد باز هم باید بدانیم و بیاموزیم که درد جنبش فعلی مردم و جوانان ما دقیقا در نبودن رهبری و سازمان های تنیده و اجتماعی آن است که باید بوسیله جنبش کارگری و کمونیستی و رهبرانش تامین شود. کسی که این را باز هم تاکید میکند دغدغه جدی جنبش کمونیستی و کارگری و ایجاد صف متحد و قدرتمندش را دنبال میکند.

محمود قزوینی البته که اینها را میداند اما وقتی به منطبق کردن و عملی کردن آن با اوضاع مشخص و وضعیت سیاسی مشخص میرسد قطب نمایش را گم میکند و در کشمکش با نیروهای سیاسی مخالفش رفتارش تغییر میکند و از وحشت نیروی مقابل، قادر به ادامه منطقی نبرد در جبهه ای که همیشه فعال آن بوده است نیست و در "میانه راه" وا میماند، بویژه زمانی که دیگر احساس میکند اوضاع جدی شده است و یا اینکه انقلابی در راه است. دلایل ارزان فروشی محمود نسبت به جنبش کمونیستی و کارگری را در این میدان سیاست باید دنبال گرفت. مقاطع مهمی در اوضاع سیاسی و موضعگیری های محمود را میتوان نشان داد که چگونه این قطب نما در جهت منافع کمونیستی و کارگری به یکباره در میدان سیاست بازنده میشود.

یک: قزوینی در تحولات سال 88 و رهبری جنبش سبز بر این جنبش، در کنار آن ایستاد.

دو: در مورد تقویت جبهه چپ و کمونیستی در کردستان پیشنهاد و طرح محمود به کمونیستها این بود که با کومه له وارد جبهه متحد شوند. این در حالی است که خود وی واقف است به اینکه کومه له نیرویی ناسیونالیست است.

سه: در اعتصاب عمومی فراخوان داده شده از سوی نیروهای ناسیونالیست در سپتامبر 2018 ، محمود همراه دیگر رفقایش به جبهه فراخوان به اعتصاب عمومی و رژه زیر پرچم ناسیونالیست ها پیوست.

چهارم: در جدال "اپوزیسیون اپوزیسیون نشوید" محمود در کنار این شعار ارتجاعی ایستاد.

اگر موضعگیری های مشابه دیگری هم بوده باشد من خبر ندارم.

به قول خود محمود باید گفت آدم میماند به این موضعگیری ها چه بگوید؟

واقعیت این است که باید گفت جایگاه محمود در استراتژی قوی اما در سیاست در تلاش برای صندلی میانی است که با برخورد های بعضا شخصی میخواهد مخالفش را "بد تصویر" کند.

20 دسامبر 2019

29 آذر 1398


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com