به بهانه سرکوب اعتراضاتِ کارگران آذرآب , به سازمان شورائی و حزب نیاز داریم

مهدی طاهری
November 11, 2019

 به بهانه سرکوب اعتراضاتِ کارگران آذرآب

به سازمان شورائی و حزب نیاز داریم 

کمونیستها همیشه گفته اند که این دنیا وارونه است، باید آن را زیر و رو کرد و از قاعده اش بر زمین گذاشت. چرا؟

کارگرانِ آذرآب، مثلِ دیگر هم طبقه ای هایشان در دیگر واحدهای تولیدی رآس ساعت مقرر، طبق قرارداد منعقد شده با کارفرما، در محلِ کار حاضر شده و با بکار انداختنِ دستگاه تولید و صرف نیروی کارشان کالای مورد نظر کارفرما را تولید میکنند. صاحبِ کارخانه کالایی را که کارگران تولید کرده اند به بازار برده فروخته و سودش را به جیب زده، اما دستمزد کارگر را نمی دهد! تو گویی کارگر با باد هوا زندگی می کند و اداره آب، برق، صاحب خانه و درمانگاهِ و بقالِ سرِ محل از کارگران میپذیرند که بدون پرداخت پول سرپناهی برای خانواده و یا پزشکی برای معالجه کودکانشان و یا غذایی برای خوردن داشته باشند. طبقِ قرارداد کارگر به توافقاتِ خود با کارفرما عمل کرده اما صاحب کارخانه نه. آنگاه هم که کارگران تجمع کرده و خواهان پرداخت فوری حقوقِ معوقه و دیگر خواستهای برحقشان که کارفرما موظف به انجام آن بوده، میشوند جوابشان را با گسیل داشتن نیروهای سرکوبگر و مزدورشان به کارخانه و تبدیلِ آن به پادگان، تجمع حق طلبانه شان را با گاز اشگ آور، باطوم، دستگیری، پرونده سازی، شکنجه و زندان میدهند! آیا این وارونگی نیست؟ البته حقوقهای معوقه تنها خواست کارگران آذرآب و هپکو و هفت تپه نیست، کارگران این صنایع و بسیاری دیگر علیه خصوصی سازی و تاراج کارخانه و بیکاری و ناامنی شغلی و کارفرماهای فاسد مبارزه میکنند. اما نپرداختن دستمزدها مسئله ای وسیع تر در بخش اعظم مراکز کارگری ایران است.

نقش و جایگاه طبقه کارگر در دنیای سرمایه داری
ما در جهانِ کالاها زندگی میکنیم. تمامی نیازهای مادی جامعه توسطِ ما کارگران خلق میشود. نان، لباس، ماشین، کامپیوتر، تلویزیون، رادیو، روزنامه، ساختمان ها، کاغذ، مداد، برق، نفت، هواپیما، کفش، شیشه، زندان، اسلحه و همه آنچه را که در جامعه و محیط پیرامونِمان مشاهده میکنیم ثمره و ساخته و پرداخته نیروی کار ما کارگران است. ولی خود کمترین سهم ممکن، آنقدر که بتوانیم زنده بمانیم و روز بعد در محلِ کار حاضر شده و به این چرخش وارونه ادامه دهیم، را از محصولاتی که ثمره نیروی کارمان است میبریم. این در حالی ست که صاحبانِ سرمایه که مطلقآ هیچ نقشی در تولید این کالآها ندارند، بیشترین سهم را از ثمره کار ما میبرند. نگاهی به زندگی آنها یعنی سرمایه داران و زندگی ما کارگران بیندازیم تا متوجه واقعیتِ دردناکِ این وارونگی شویم. در این چرخش وارونه هرچقدر سرمایه، که مخلوقِ دستان ماست، بزرگتر میشود فقر عمومی طبقه ما بیشتر و بیشتر میشود. این را واقعیتِ تلخِ امروزِ جامعه ایران به وضوح نشان میدهد. اگر این وارونگی نیست، پس چیست؟

بدون کارما کارگران چرخ جامعه از حرکت باز می ایستد. تصور کالایی که در جامعه موجود باشد و یکی از نیازهای ما را برآورده کند و همزمان ساخته و پرداخته دست ما کارگران نباشد غیر ممکن است. همه نیازهای موجودِ در جامعه بشری زائیده نیروی کار ما کارگران است.

باید از خود پرسید: چرا چنین است؟ تنها دلیلِ این وارونگی وجود طبقه انگلی به نام سرمایه دار است که بر ما حکومت میکند. سرمایه داران و حکومتشان مالکیتِ وسایل و ابزارهای تولید و قدرتِ سیاسی را با زور از ما غصب کرده و دم و دستگاهی به نام دولت با وزارتخانه های متعدد، مجلسِ به اصطلاح نمایندگان، دستگاه قضائی و بورکراسی اداری درست کرده، “قانون” وضع کرده و بخشی از آنچه را که از ما دزدیده خرج ارگانهای سرکوب و آموزش مزدورانشان میکنند که حق خواهی ما را آنجا که به این رابطه وارونه اعتراض کرده و حق و حقوقمان را طلب میکنیم، سرکوب کنند و بدین صورت این رابطه وارونه را، یعنی دزدیدنِ بخشی از دسترنج و نیروی کار ما که سرچشمه لایزالِ سود سرمایه هاشان است، جاودانی و تضمین کنند. این آن وارونگی ست که باعث و بانی تمامی مصائب و مشقاتی است که به طبقه ما تحمیل کرده اند. جهنمی به تمام معنا. دولت و حکومت سرمایه داری تولید را نه برای رفع نیازها و رفاه جامعه بلکه بر اساسِ نیازهای سرمایه، که همانا سودآوری سرمایه هاشان میباشد، سازمان داده اند. این اساسِ تمام وارونگی موجود است که کمونیستها همیشه آن را یادآوری میکنند. این بیانِ حقیقت است وقتی کمونیستهاست میگویند این دنیا وارونه است.

چگونه میشود این رابطه وارونه و بساط این وارونگی را برچید و جامعه ای را سازمان داد که در آن تولید برای رفع نیازهای جامعه و به این اعتبار رفاه همگانی باشد و نه برعکس برای سودِ سرمایه؟ رژیمِ جمهوری اسلامی هیچ زمانی به اندازه امروز، چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی، منزوی، مفلوک و خوار نبوده، هیچ وقت به مانند امروز بینِ خودشان تفرقه نبوده، هیچ وقت به اندازه امروز مورد تنفرِ عمیق و بی حد و حصرِ اکثریت عظیمِ کارگران و توده عظیمِ مردم نبوده است. از طرفِ دیگر هیچوقت طبقه کارگر در ایران به این اندازه خودآگاه نبوده، هیچوقت مبارزات کارگری تا این حد مورد توجه و حمایتِ دیگر اقشار زحمتکش و دیگر جنبشهای اجتماعی حق طلبِ جامعه نبوده است. این را اعتراضات دی ماه ٩٦ نشان داد. همچنین سمپاتی عمومی به خواسته کارگران نیشکر هفت تپه. اداره شوریی جامعه که از زبانِ اسماعیلِ بخشی به عنوان یکی از نمایندگانشان بیان شد نشان میدهد. اینها فاکتورهایی هستند که دلالت به ممکن و عملی بودن یک قیام پیروزمند کارگری را به ما گوش زد میکند.

رژیم اگر هنوز در قدرت باقیست و به جنایتهایش ادامه میدهد تنها به این دلیل است که آنها، که اقلیتی محض بیش نیستند، متشکل و سازمان یافته اند. وزارتخانه های متعددشان را دارند. نهادهای مختلف سرکوب و جنایتشان را دارند. گله های مختلف بسیجشان را دارند. شکنجه گران شان را دارند. زندانبانان شان را دارند، و ستاد رهبری شان در سطح سراسری یعنی دولت شان را دارند. اما ما کارگران پراکنده ایم و غیرِ سازمان یافته. اگر بخواهیم این رابطه وارونه را از میان برداریم آنوقت بدونِ هیچ شکی، ما باید قدرت سیاسی و تمامی دَم و دستگاه های سرکوب طبقه حاکمه سرمایه داران را به زیر بکشیم. این حکومت و نظام را که اساسِ این وارونگی ست را باید به زور به زیر کشید. خودش نخواهد افتاد.

برای عملی کردنِ این مهم یعنی تصرف و به زیر کشیدنِ رژیم و ارکانهای قدرتش، باید در دو سطح متشکل و متحد شده و خود را سازمان داد. درغیر اینصورت در برهمان پاشنه خواهد چرخید که تا به حال چرخیده و این یعنی ادامه زندگی ما در جهنمی که آنها برایمان ساخته اند و ادامه زندگیِ حکومتیان در بهشتی که از قِبَلِ دزدیدنِ بخشی از نیروی کار ما برای خود ساخته اند.

اولین اقدام لازم برای زیر ورو کردنِ این وارونگی و به زیر کشیدنِ حکومت، سازمان دادن خود در شوراهای محل کار و زیست است و این دست فعالینِ کمونیست، جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی را میبوسد. همانطور که ما در محلِ کارمان با همکاران خود، همچون کارگران هفت تپه، فولاد اهواز، هپکو، آذر آب و … دورِ هم جمع میشویم و مجمع عمومی برگزار کرده و در باره دستمزد و دیگر خواستها و مشکلات کاری مشترکمان بعد از مشورت و تبادل نظر تصمیم برای اقدام مشترک میگیریم، همانطور هم، ما حق داریم و باید در محلاتِ زندگی مان بتوانیم به همراه خانواده هایمان دور هم جمع شده و در مورد مشکلات مشترک محله و زندگی مان مثلِ: سرنوشتِ حال و آینده کودکان مان، تحصیلِ کودکانمان، بهداشتِ محله، مشکلِ آب و برق، فقر عمومی، آزادی زندانیان سیاسی، امنیتّ ساکنین محل، چگونگی برچیدن بساط فقر و هر آنچه را که مشکلِ مشترکمان است، با همدیگر شور و مشورت کرده و بعد از گرفتن تصمیمات و تقسیم کار برای عملی کردن آن تصمیمات به شکلِ دسته جمعی اقدام کنیم. ما همین حالا همین کار را، بحث و تبادلِ نظر، در خانه ها و محافلِ مان انجام میدهیم. دخالت در سیاست امر روز همگان شده، فقط باید آن را سازمان داد. و اینرا ساکنین هر محلی خود تشخیص میدهند که کی و کجا، تجمع کرده و مجمع عمومی شورا را برگزار کنند. بعد از بحث و تبادل نظر در این تجمعات حولِ این مشکلات، تصمیمات مشترک اتخاذ کرده و برای عملی کردن این تصمیمات تقسیم کار کرده و گروه های کاری با مسئولیت های متفاوتی را درست کنیم. این ممکن و عملی است. جمهوری اسلامی ایران در موقعیتِ سالِ ٥٧ نیست که بتواند سدی در مقابلِ ما باشد و تازه اگر در آن موقعیت هم بود باز نمیتوانست که جلوی تجمع ما را در محلات که صدها هزار است و ساکنین اش سر به ده ها میلیون میزند را کنترل و سرکوب کند.

اما دومین اقدام لازم متشکل و متحد شدنِ همین شوراها در یک تشکلِ سراسری هست که سیاست ها و تاکتیک ها و نقشه عملهایی سراسری برای پراتیکِ مشترک را تآمین، رهبری و هدایت کند. باید زیر و حولِ پرچمِ حزبی جمع و متحد شد که هدفش زیر و رو کردنِ این نظم و از بین بردن وارونگی دنیای موجود است. در اهمیتِ متحد و متشکل شدن در سطحِ حزبی باید گفت: آنچه که باعثِ شکستِ انقلابِ ٥٧ شد، گرچه اهدافش همان اهدافی بود که جنبشهای اجتماعی امروز دارند یعنی آزادی و برابری و رفاه، اما در نبودِ حزبی بود که بتواند آن اعتراضات را تا دستیابی به اهدافش رهبری و هدایت کند. شکستش محتوم بود. گرچه طبقه کارگر و مردم ایران به رهبری کارگران نفت (کارگر نفتِ ما رهبر سرسخت ما را که در ابعادِ میلیونی در تظاهراتهای خیابانی فریاد زده میشد انقلابیونِ آن دوران را به خوبی به یاد دارند) موفق شدند که حکومتِ اختناق و دیکتاتوری آریامهری را به زیر بکشند اما در نیمه راه متوقفش کردند. در نبودِ چنین حزبی بر ما آن رفت که که رفت و همه ما آنرا با گوشت و پوست و خونِ خود در این ٤٢ سال لمس کرده و شاهد و ناظرآن بوده ایم. هزاران فعال و رهبر کارگری و انقلابی کمونیست و آزادیخواه را برای نجات نظامشان به جوخه های اعدام سپرد. اما آنچه که آنزمان وجود نداشت، یعنی حزبی که هدفش آزادی و برابری و رفاه برای همگان باشد، امروز خوشبختانه وجود دارد. حزب حکمتیست حزبی است که هدفش برقراری حکومتِ شورایی، به بیانِ دیگر جمهوری سوسیالیستی است، همان چیزی که کارگران قهرمانِ هفت تپه در ابعادِ هزاران نفره، سالِ گذشته، در خیابانهای شوش فریاد زدند و موردِ استقبالِ وسیع دیگر جنبشهای اجتماعی در سراسر ایران قرار گرفت. حزبی که برای سرنگونی انقلابی رژیمِ اسلامی سرمایه و استقرار سوسیالیسم در ایران ساخته شده است. این حزب کارگران و اکثریت مردم محروم ایران است و ضروری است برای پیروزی به این حزب پیوست.

ما چنانچه در این دو سطح متشکل شویم، میتوانیم زمانِ، روز و حتی ساعتِ، حمله به ارکانهای قدرت رژیم و سرنگونی انقلابی آن را با یک قیام کارگری به رهبری حزب تعیین کنیم. ما خیلِ عظیمِ ده ها میلیونیِ بردگانِ کار مزدی جامعه ای هستیم که تمامِ هست و نیستش را ما تولید میکنیم و میسازیم ولی خود از آن کمترین سهم را میبریم، طوری که بیشترِ وقتها برای نان شب هم محتاجیم و خجلِ روی فرزندانمان که باید با شکمِ گرسنه سر به بالین بگذارند. ماخیلِ عظیمِ طبقه ای هستیم که میخواهیم فرزندانِ ما هم دسترسی به علم و دست آوردهای امروزی جامعه بشری داشته باشد. ما خیلِ عظیمِ طبقه ای هستیم که نمی خواهیم عزیزترین هایمان یعنی خواهران، مادران، همسران و دخترانمان برای رفع ابتدایی ترین نیازهای خود و خانواده هایشان در ابعادِ میلیونی به خاطر فقری که حکومتیان به ما تحمیل کرده اند مجبور به تن فروشی باشند. ما خیلِ عظیمِ طبقه ای هستیم که نمی خواهیم هم طبقه ای هایمان شب را در خیابانها، گورها، حاشیه شهرها و در آلونک ها شب را به روز برسانند. ما سرنگونی انقلابی این رژیمِ خونخوار و انسان ستیز را به خودمان و نسلهای آتی بدهکاریم. اگر این خیلِ عظیم یعنی ما کارگران و دیگر زحمتکشان به همراه خانواده هایمان، اراده کنیم هیچ نیرویی جلودارمان نخواهد بود. این اراده را فقط با متشکل شدنمان در شورایِ محلات و محلِ کار و متحد شدن در زیرِ پرچمِ حزبِ حکمتیست میتوانیم متجلی کنیم. این دو نوع از تشکل کلیدِ پیروزی ما برای زیر و رو کردن این دنیای وارونه است. سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی! زنده باد جمهوری سوسیالیستی!

١٦ آبان ١٣٩٨


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com