«یافته»ها و «بافته»ها! تأملاتی زودگذر بر سبک برخورد رفیق «پویا محمدی»

امیر خوش‌سرور
November 06, 2019

«یافته»ها و «بافته»ها!

تأملاتی زودگذر بر سبک برخورد رفیق «پویا محمدی»

تا آن‌جا که بر راقم این سطور دانسته آمد، گویا رفیق‌مان؛ «پویا محمدی» آن هنگام که «حوصله»اش سر می‌رود، فیل‌اش یاد هندوستان می‌کند! ایشان اما برای رسیدن به مقصد و مقصود، ابتدا به «مکه» می‌رود و رو به سوی قبله‌ی کومه‌له با ذره‌بین و چه بسا میکروسکوپ و ایضاً تلسکوپ و... به دنبال تَرک و شیار و... می‌گردد و آن‌قدر می‌گردد و می‌گردد و می‌گردد تا چیزی یا چیزَکی بیابد و... و وقتی می‌یابد، مشعوف از یافته‌اش چنان «یافتم! یافتم!»ی سر می‌دهد که ارشمیدس را شرمسار می‌سازد و بس!  

در این میان اما وقتی قافیه به تنگ می‌آید، «یافته»ها به «بافته»ها تَبَدل می‌یابند و رفیقِ «ما» به «صحرای کربلا» مُشرف می‌شود و آن‌قدر تحت تأثر«آلام» قرار می‌گیرد که همان‌جا می‌ماند و «مُجاور» می‌شود و لاجرم «زمین‌گیر» و لذا اساساً «هندوستان» را به نسیان می‌سپارد! مقاله‌ی اخیر رفیق پویا از نوعِ همین «بافته»هایی است که به مدد علاقه‌ی زائدالوصف(!) ایشان به «قبله» پوستینِ «یافته» را بر تن‌اش پوشانده است!

از این منظر در این مختصر سعی‌مان را بر این مهم معطوف می‌کنیم تا در پس غریوهای «یافتم! یافتم» ببینیم و بگوییم که رفیق‌مان چه یافته و چه بافته و... و صد البته چرا و چگونه!

قبل از آن اما بر این نکته تأکید کنیم که رفیق، «صادق» است. صداقت ایشان را می‌توان در درج منبع اصلی اخبارِ مورد نظرشان و هم‌چنین توجه به متن اصلی و ترجمه‌ی اخبار مشاهده کرد. این «صداقت» که بر راقم این سطور دانسته آمد و بسیار مهم است، بی‌تردید می‌تواند راه‌گشای «پلمیک» باشد. چنین باد!

بیفزاییم که از سوی دیگر همین «صداقت» اما در ذهن مخاطب، طنابِ دارِ «سبک برخوردِ» ایشان نیز هست!

ملاحظه کنید!

رفیق پویا در مقاله‌ی «دور تازه‌ی "مذاکرات" احزاب ناسیونالیست با رژیم اسلامی و موضع رفیق ابراهیم علیزاده! از تفکیک در مذاکره هم آبی گرم نمی‌شود»(1)، گزاره‌ی «تفکیک در مذاکره» را به‌مثابه‌ی «ادله‌ی جرم» ذیلِ عناوینِ شراکت در «پروسه‌ی شکل‌گیری مذاکره»، «توجیه مذاکره و در نوع خود سَبک کردن بار سنگین قباحتِ بر دوش احزاب ناسیونالیست»، «دوختن کلاه‌های شرعی» و تضاد و تناقض مواضع میدانی کومه‌له و حزب کمونیست ایران با «مصوبات مربوطه‌ی کنگره‌ها و مواضع تاکنونی»، مشخصاً «سند مصوب کنگره‌ی 15 کومه‌له» در گفتارِ رفیق «ابراهیم علیزاده» می‌یابد و ارشمیدس‌وار، غریوِ «یافتم! یافتم!» سر می‌دهد تا به زعم خود «رویکرد راست‌روانه و سازشکار در رهبری کومه‌له» را افشاء و «خاطر گرامی این دوستان دروغین مردم» را که البته به «فریادرس احزاب ناسیونالیست» نیز تبدیل گشته‌اند، بر این مهم معطوف کند که «هرگونه مذاکره از سوی اپوزوسیون با رژیم جمهوری اسلامی در خدمت تقویت این رژیم خواهد بود». یاللعجب! رفیق پویا، «امر بدیهی» را به‌مثابه‌ی امر بدیهی، بدیهی می‌داند، و آن را می‌یابد و جالب‌تر آن‌که آن را به رخِ کومه‌له نیز می‌کشاند!

«امر بدیهی» اما در گفتارِ رفیق «ابراهیم علیزاده» متناسب با «دال و مدلول» در پاسخ به پرسشِ «موضع شما در قبال این گفت‌وگوها چیست و چرا در آن شرکت ندارید» به شرح ذیل است:

  • «ما این ظرفیت را از جمهوری اسلامی نمی‌بینیم که نه به هیچ سازمان سیاسی مخالف خودش اجازه‌ی فعالیت سیاسی و قانونی بدهد و نه به حقوق پایمال شده‌ی مردم کردستان اذعان کند؛ نه در گذشته داشته و نه اکنون نیز هیچ نشانه‌ای دیده می‌شود که آن ظرفیت را پیدا کرده باشد.» (دال= دلالت‌کننده/راهنما)
  • رفیق ابراهیم اما پس از تبیینِ «دال» به ارائه‌ی «مدلول»(= مضمون/ منظور/ مفهوم) می‌پردازد و می‌گوید: «اما علاوه بر آن، دو موضوع می‌تواند برای چنین گفت‌وگویی وجود داشته باشد»:

2-1- «یکی از آن‌ها گفت‌وگو بر سر منافع حزبی، مانند مبارزه‌ی مسلحانه، فعالیت در چهارچوب جمهوری اسلامی، شرکت در انتخابات و موضوعات دیگری از این قبیل که به حزب خودشان مربوط است و حق خودشان است، هر بلایی که بر سرشان بیاید یا هر دستاوردی برای حزب خودشان به دست بیاورند، در خوب و بد آن خودشان مسئولند. ما نمی‌گوییم حق این را ندارید که بر سر این موضوعات مشی و جهت مخصوص به خودتان را داشته باشید و بر سر آن با جمهوری اسلامی گفت‌وگو کنید. اگر لازم دانستیم و برای روشن کردن افکار عمومی و ارتقای سطح هوشیاری مردم در این باره حرف خودمان را می‌زنیم».

2-2- «اما موضوع دوم گفت‌وگو بر سر سرنوشت مردم کردستان، حقوق مردم کردستان و مطالبات عمومی آن مردم است. در اینجا ما می‌گوییم حق آن را ندارند که بر سر جامعه‌ی کردستان و آینده‌ی آن مذاکره کنند. برای سرنوشت حزب خودشان هر تصمیمی که می‌گیرند بگذار بگیرند ما با این مسئله مشکلی نداریم، اما چه کسی این حق را به آن‌ها داده که بر سر سرنوشت مردم کردستان تصمیم بگیرند؟ این نمایندگی را از کی گرفته‌اند؟...»

خب! در گفتارِ رفیق ابراهیم، متناسب با دال، جمهوری اسلامی فاقد هرگونه «ظرفیت» است و لذا اساساً مذاکره از حیز انتفاع ساقط می‌شود.

از سوی دیگر، متناسب با مدلول، بورژوازی «هر غلطی که می‌خواهد، می‌تواند انجام دهد»، «هر خاکی که می‌خواهد، می‌تواند بر سر بریزد» و... آن‌ها این «حق» را دارند که چپ و راست «مذاکره» کنند و... و «کاتیوشا» نصیب‌شان شود و...؛ «هر بلایی که بر سرشان بیاید یا هر دستاوردی برای حزب خودشان به دست بیاورند، در خوب و بد آن خودشان مسئولند...»، اما و اما و اما مذاکره بر سر سرنوشت مردم کردستان، «غلط اضافه»‌ای است که «حق آن را ندارند». همین و بس!

رفیق پویا اما این صراحتِ گفتار در تبیینِ «حق» و «ناحق» را به «تفکیک در مذاکره» فرومی‌کاهد، معنای «فریادرس» را بر آن حمل می‌کند و آن را به اتهام ناچسبِ «رویکرد راست‌روانه و سازشکارانه» پیوند می‌زند و در صحرای کربلا، «زمین‌گیر» می‌شود!

واقعیت اما این است که در گفتار رفیق ابراهیم، به آن‌گونه که در بالا در پیوند با «متن» به مثابه‌ی مجموعه‌ای متشکل از نشانه‌های قراردادی، خصایصِ ساختاری- زبانی و... که به قصد انتقال «مفهومی مشخص» کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و مستقل از وجه فیزیکی این نشانه‌ها‌ و... صرفاً محتوای پیامی که می‌خواهند انتقال دهند اهمیت دارد- آمده است، فروکاستنِ سطحِ گفتمان گفت‌وگومحور و جایگاه بورژوازی در پروسه‌ی گفت‌وگو با جمهوری اسلامی به «منافع حزبی» و مواجهه‌ی رادیکال با «غلط اضافه»شان چنان «مشهود» است که برای رفیق پویا چاره‌ای جز توسل به «بافته»ها نمی‌ماند و لذا به همان بسنده می‌کند و «یافته»اش می‌پندارد!

***************

در خاتمه بر این مهم تأکید بگذاریم که موضوع این نوشتار نه دفاع بی‌چون و چرا از تمامی خط و خطوط کومه‌له و حزب کمونیست ایران بلکه بسا فراتر از آن نشاندن «نقد» در جایگاه واقعی‌اش و تمرکز و تأکید مضاعف بر مقوله‌ی «خوانش به‌سامان متن» در پروسه‌ی صورت‌بندیِ «نقد» است.

به این اعتبار مجادله‌ی رفیق «پویا محمدی» با کومه‌له صرفاً «دستمایه»ی بیانِ «مفهوم» بوده است و بس!

تهران- چهاردهم آبان‌ماهِ یک‌هزاروسیصدونودوهشت   

 

 

پی‌نوشت

 

   


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com