مسئول گسترش ايدز در روستاى «چنار محمودى» کيست؟

ستاره مهرى
October 26, 2019

مسئول گسترش  ايدز در روستاى «چنار محمودى» کيست؟

روستاي «چنار محمودي» از توابع لردگان استان چهار محال و بختياري يکي از هزاران روستاي محروم و دور افتاده ايران است که جايگاه و نقشي در سياست‌گذاري‌هاي کلان حکومت مرکزي نداشته و ندارند از امکانات رفاهي و حمايتي برخوردار نيستند و مردمش به در صدر اخبار بودن هم عادت ندارند.

در مهر ماه 98 اين روستا و اتفاقات آن براي مدتي به صدر اخبار کشور آمد. دليل آن، بروز فاجعه‌اي انساني در عرصه بهداشت و درمان اهالي بود. تعدادي از ساکنان روستا که در يک طرح پايش سلامت آزمايش خون داده بودند، فهميدند که ايدز گرفته‏اند. اين افراد دليل ابتلاي خود را استفاده بهيار مرکز بهداشت روستا از سرنگ مشترک براي انجام تست مي‌دانند و با تجمع در برابر مرکز بهداشت خواستار رسيدگي به وضعيت خود شدند. رييس کل دادگستري استان چهارمحال و بختياري 10 مهر ماه در اين خصوص پرونده قضايي تشکيل داد و بهيار روستا بازداشت شد. اما مدير مرکز مديريت بيماري‌هاي واگير وزارت بهداشت بلافاصله انتقال ويروس را از طريق سرنگ آلوده رد کرد. سعيد نمکي، وزير بهداشت در نامه‌اي به وزير دادگستري نوشت عامل انتقال ويروس اچ‌آي‌وي در روستاي چنارمحمودي از توابع لردگان نه سرنگ آلوده بهيار بلکه «معتادان تزريقي و افرادي با روابط نامطلوب» بودند. وزير بهداشت همچنين خواستار اعاده حيثيت از بهيار روستا شد. سخنان وزير بهداشت باعث خشم مردم شد و به شبکه بهداشت، فرمانداري و دفتر امام جمعه لردگان حمله کردند شيشه‌ها را شکستند و آن‌جا را آتش زدند.

ابتلاي تعداد زيادي از مردم چنار محمودي به ايدز نتيجه عقب ماندگي سيستم بهداشتي و عدم توانايي درمانگاه‌ها در ارائه خدمات بهداشتي بهينه براي شهروندان به‌خصوص در روستاها و شهرهاي کوچک است. به‌طور مثال کمبود دارو وتجهيزات پزشکي لازم و ضروري  يا نبود دستگاه اوتوکلاو براي ضد عفوني کردن وسايل درماني زمينه‌ساز همه‌گير شدن بيماري‌هايي مثل ايدز و هپاتيت است. بروز چنين مسائلي اتفاقي و تصادفي نيست. چنين مسائلي يا هزاران فاجعة ديگر در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي و... نتيجه مستقيم و حاصل کارکرد نظام سرمايه‌دارانه حاکم بر کشور است. آنارشي توليد و رقابت براي کسب بيشترين سود باعث توليد و بازتوليد چرخه‌هاي ستم و تبعيض و نابرابري بين شهر و روستا و در تمام عرصه‌هاي رفاهي و حمايتي و بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و... مي‌شود. بر همين مبنا شاهد گسترش پر هرج و مرج و توسعه معوج شهرها هستيم. شهرهايي بيش از حد شلوغ و با انواع آسيب‌ها که در محاصره زاغه‌هايي با شرايطي به‌مراتب بدتر قرار دارند. روستاها و نيازهاي روستاييان ناديده گرفته مي‌شود و کم‌اهميت يا بي‌اهميت است. به‌طور مثال براي يک آزمايش پرتونگاري و يا آزمايشات ديگر مردم روستاها يا شهرهاي مناطق محروم بايستي مسافت طولاني را طي کرده و به شهرهاي بزرگ بروند. شاهد امواج عظيم مهاجران روستايي هستيم که کاري پيدا نمي‏کنند، شاهد اين هستيم که سمت و سوي سياست‏هاي اقتصادي، نظام‏هاي آموزشي و زير ساخت خدمات بهداشتي و درماني و تأمين رفاه شهري به قيمت فقر بخشي از شهرنشينان و توده‏هاي روستايي است.

نظام حاکم به روستاها اهميت نمي‌دهد چون سرمايه در مکان‌ها و بخش‌هاي ديگربه‌دنبال کسب سودهاي كلان است. رسيدگي به نيازهاي بهداشتي و درماني مناطق روستايي، مستلزم توجه، برنامه‌ريزي، تخصيص بودجه و استفاده از نيروي انساني کافي و کارآمد است. بحث آموزش و پيشگيري از بيماري در موردي مثل چنار محمودي از اهميت حياتي برخوردار است که نظام بهداشتي و درماني حاکم اقدامي در اين زمينه هم نکرده است. ايدئولوژي و نگاه نخبه‌گرا و سود‌محور و فساد گسترده‌اي که نظام جمهوري اسلامي بر جامعه تحميل کرده است باعث ازدحام پزشکان متخصص در شهرها و نبود انگيزه و برنامه براي خدمت به توده‌هاي مناطق روستايي است. سياست بهداشت و درمان جمهوري اسلامي يك سياست طبقاتي، جنسيتي و ملي است. يعني منابع و امكانات در اختيار اقليتي ثروتمند، عمدتا مردان وعموما شهرها و مناطق مركزي قرار مي‌گيرد. هنگام تخصيص سرمايه‏ها و امکانات، مراکز قدرت سياسي و اقتصادي و مذهبي در اولويت قرار مي‌گيرند.

تنها راه پايان دادن به اين وضعيت و خلاص شدن از آثار و نتايج ضد بشري آن، پايان دادن به نظام جمهوري اسلامي و جايگزيني آن با يک دنياي نوين و متفاوت از طريق انقلاب کمونيستي است.

اما جامعه بشري در طول تاريخ خود شاهد روزهاي درخشاني از انگيزه و عزم و برنامه براي از بين بردن سرمايه‌داري و آثار آن از جسم و ذهن توده‌ها بوده است و دستاوردهاي درخشاني هم برجاي مانده است.  طي انقلاب در چين سوسياليستي، هنرمندان، پزشکان، کارکنان فني وعلمي و... فراخوانده شدند که به ميان کارگران و دهقانان بروند تا مهارتهاي‏شان را در زمينه تأمين نيازهاي جامعه به کار بندند، تا در زندگي زحمتکشان شريک شوند، شناخت‏شان را به اشتراک بگذارند و از توده‏هاي تحتاني بياموزند. جوانان از شهرها و روستاها براي ارائه خدمات پزشکي پيشگيرانه و کمک‏هاي پزشکي اوليه که آموزش ديده بودند به مناطق مختلف روستايي مي‏رفتند. آن‏ها را پزشکان پابرهنه ناميدند چون شرايط و امکاناتشان بسيار ابتدايي بود. اين سوال در سطح گسترده مطرح شد که کدام يک بيشتر اهميت دارد؟ اين‏که يک پزشک ماهر «حق» برخورداري از زندگي ممتاز در شهر را داشته باشد يا اين‏که خدمات درماني در دسترس شمار گسترده‏اي از مردم باشد تا روستاييان هم حق برخورداري از درمان مناسب را داشته باشند؟ يکي ديگر از دستاوردها، حرکت عظيمي بود که در آن طب سنتي از جمله طب سوزني با پزشکي مدرن ترکيب شد. چين مائوئيست، که کشور ثروتمندي نبود، توانست چيزي را خلق کند که ايالات متحده حتي نتواسته بود به آن نزديک شود: يک نظام بهداشت و درمان فراگير. خدمات بهداشتي با هزينه بسيار پايين يا رايگان ارائه مي‏شدند و نظام بهداشت و درمان با اصول مشارکتي و برابري‏خواهانه راهبرده مي‏شد. تأکيد بر پيشگيري از بيماري‏ها، بهداشت و ساير ملاحظات بهداشتي و سلامتي عمومي بود. در طي انقلاب فرهنگي، تمرکز بودجه‏‏ها و تخصيص منابع به مناطق روستايي منتقل شد. بهداشت و درمان حتي در شهرها هم به‏صورت عمومي بهبود پيدا کرد. در اوايل دهه 1970  در شانگهاي نرخ مرگ و مير نوزادان پايين‏تر از نيويورک در همان زمان  بود. ميانگين طول عمر در دوران مائو دو برابر شد و از 32 سال در 1949 به65 سال در 1976 رسيد. در همين حال به‌سرعت چين مائوئيستي در توليد تجهيزات درماني خودکفا شد.1

در يک چارچوب اجتماعي-اقتصادي کلان، هدف چين مائوئيستي رسيدن به توسعه متعادل و برابري‏طلبانه بود. رفع اين نابرابري‏ها و شکاف‏ها بخشي از فرايند رفع تقسيمات اجتماعي و پيشرفت دانش و فهم قابليت‏هاي جامعه با هدف بهره‏‏مندي کل جامعه بود.

امروز با آموختن از تجربه‏هاي گذشته و با تکيه بر تکامل يافته‏‏ترين درک از کمونيسم و رهايي کل بشريت يعني سنتز نوين کمونيسم که توسط باب آواکيان جلو گذاشته شده، امکانات و افق‏هاي گسترده‏تري براي تعيين سويه‏هاي بهداشت و درمان و حفظ جان انسان‏ها در جامعه سوسياليستي آينده در سراسر جهان و در ايران در دست داريم. 

در جمهوري سوسياليستي نوين که ما براي آن مي‏‏جنگيم، هدف در اين زمينه تقويت تندرستي و سلامت همه‏جانبه مردم است. همراه با تاکيد بر گسترشِ تغذيه سالم و ورزش. جهت‏گيري اساسي سياست بهداشتي دولت سوسياليستي شناسايي به موقع و پيشگيري از امراض است. در اين راستا، سياست ارتقاي سطح بهداشت عمومي و مقابله با عادات ضد بهداشتي رايج ميان توده‏ها به‏طور دائم و  به‏روز و پيش‏رفته و با به راه انداختن  کارزارهاي بهداشتي تود‏ه‏اي و سراسري و از طريق در هم آميختن کار بهداشتي با جنبش توده‏اي عملي خواهد شد. در اين جمهوري، بهداشت و درمان با هزينة کم در دسترس همه خواهد بود و در اسرع وقت بهداشت و درمان همگاني به‏طور رايگان تامين خواهد شد. گسترش شبكه خدمات پزشكي و بهداشتي در شهرها و روستاهاي سراسر كشور بخشي لاينفک از دگرگون کردن سطح زندگي توده‏هاي محروم است و پس از آن، گسترش اين خدمات در سراسر کشور و مساوي کردن کيفيت آن در اقصي نقاط کشور سياست دائمي دولت سوسياليستي است. در اين زمينه روستاها و مناطق محروم‏تر از اولويت برخوردار مي‏شوند. در اين زمينه، نهاد بهداشت و درمان به حداکثر تلاش مي‏کند تا پيشروي‏هاي علم پزشکي جهان در اسرع وقت به نظام بهداشت و درمان همگاني منتقل شود و پيشرفت‏هاي دانش پزشکي در ايران را نيز در اختيار مردم جهان بگذارد. به امر تکامل و پيشرفت روش‏هاي درمان از جمله درمان تخصصي توجه لازم شده و در اين زمينه پژوهش‏هاي گسترده انجام خواهد شد. در تطابق با رويکرد علمي و جهت‏گيري انترناسيوناليستي، پژوهش و پيشرفت و دستاوردهاي علمي در عرصه پزشکي تا حداکثر امکان با افراد رشته‏هاي مربوطه در ديگر نقاط جهان در ميان گذاشته خواهد شد و همکاري جهاني در زمينه کشف و مبارزه با بيماري‏ها و بيماري‏هاي مسري و جلوگيري از شيوع آن‏ها، تکامل همه‏جانبه علم پزشکي و کاربست آن در سراسر جهان، تشويق خواهد شد. جهت‏گيري خدمت به خلق، تبليغ و ترويج شده و به‏مثابه معياري براي متخصصين و ديگر کارکنان حوزة پزشکي تعيين خواهد شد.2

پانوشت:

1 رجوع کنيد به کتاب تاريخ واقعي کمونيسم – ريموند لوتا. اين کتاب در سايت www.cpimlm.org موجود است.

2 در اين زمينه رجوع کنيد به سند «قانون اساسي جمهوري سوسياليستي نوين ايران (طرح پيشنهادي)». اين سند در سايت بالا موجود است. 

 

      به نقل از نشريه آتش96  – آبان 98

 n-atash.blogspot.com   

atash1917@gmail.com

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com