بازخوانی ساده گرایش ها و نماینده رهبری کومه له

عباس منصوران
September 28, 2019

بازخوانی ساده گرایش ها و نماینده رهبری کومه له

روزهای ۱۴ و۱۵ ماه سپتامبر ۲۰۱۹ نشستی بافراخوانی کنگره ملی کرد (ک ن ک) در استکهلم برپا شد. از سوی رهبری «کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران» 5 نفر شرکت داشت و سخنرانی یکی از آنان به سان نماینده رهبری کنونی . این نوشتار نه به نقد یا تحلیل، بلکه چند پرسش، به همسجنی گرایش ها پرداخته شده است. برای همسنجی دیدگاه سخنگوی رهبری کومه له در این نشست، دیدگاه های 5 حزب سیاسی را برگزیده ایم. داوری برای یابش همخوانی یا ناهمخوانی طبقاتی دیدگاه ها و نیز اختلاف با برنامه و قرارهای استراتژیک/سیاسی کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست را به خوانندگان وامی گذاریم.

 سیاست، مفهوم ها، اندیشه های سیاسی و تبیین از شرایط و برنامه ها، پروبلماتیکها و تضادهای اجتماعی و اقتصادی همه گی مُهر طبقاتی برخود داشته و سوژه های (موضوع) طبقاتی هستند که از وجود عینیت های (ابژه ها) سرچشمه می گیرند و به هیچ روی زاییده ی ذهن مجرد افراد نیستند-البته کسانی هنوز به رغم این جهان به شدت هشیار و رسانه ای، هستند که به «روانشناسی»، وجود گرایش ها را «زاییده ذهن» افراد می خوانند!! به بیان دیگر، مادیت را انکار و صورت مسئله را  پاک می کنند! غافل از آنکه باید مادیتی وجود داشته باشد تا در ذهن افراد، به صورت ایده بازتاب یابد. صدای زنگ، وجود زنگ را بازتاب می دهد، زنگ، یک وجود مادی است و درک صدا در بخش خاکستری مغز، بیان وجود مادی زنگ. دانشمند روسی، پاولف برای نخستین بار ازاین پدیده، تئوریِ انعکاس ذهنی بوی غذا و صدای زنگ و واکنش ترشح بذاق سگ را در علم فیزیولوژی ثبت کرد.  

بنابه وجود زیربنای مادی، این همانی های بسیاری در گفتارها و تبیین سیاست ها، بین بسیاری از عناصر و گروهبندی های سیاسی ایرانی، بیانگر همراستایی این گروهبندی ها و گرایش ها می باشد. آنان، همگی از طبقه، لایه ها و پایگاه طبقاتی موجود در جامعه برآمده و نه در برهوت مریخ. آنان، مدافع منافع اقتصادی و اجتماعی گروهبندی های طبقاتی موجود هستند. برای بازشناسی ماهیت این گرایش ها باید به پراتیک آنها و به احکام بعد از «ولی ها» و «اما» های آنان توجه کرد ونه به زمینه سازی های ارسطویی آنان. دیالکتیک به ما آموخته است که، پراتیک معیار شناخت است و نه گفتار. تجربه و دیالکتیک مبارزه طبقاتی، می آموزند که نمی توان مشتِ عبارت پردازان را به سادگی بازگشود. آموخته ایم که نمایندگان سیاسی بورژوازی، می توانند قضایای روشن و بی چون و چرای هندسی را انکار کنند و وارونه جلوه دهند، حتا اصل اول اقلیدس را (از هر ۲ نقطه فقط ۱ پاره خط راست می‌گذرد) و با غوغاسالاری می توانند از دو نقطه چندین خط راست بگذرانند که باشعبده بازی برهم انطباق هم نباشند.

اینان با شاخک های حسی- سیاسی خویش، منافع دست اندرکاران بازار استثمار نیروی کار را در بازار

سیاست فرموله می کنند. آنان، درست به نمایندگی فکری یک معامله گر یا دلال که سود خویش را درخرید و فروش کالا به خوبی تشخیص می دهد و پیرامون آن به چانه زنی می پردازد، در بازار سیاست، به نمایندگی، همان وظایف طبقاتی را به پیش می برند.

حزب توده-این دُمَلِ کهنه و چرکین در جامعه- شاخص و مولد چنین دیدگاهی است و از رویزیونیسم و اپورتونیسم تاریخی انشعاب در جنبش سوسیالستی آلمان از دهه 1900 میلادی ریشه گرفته و تجسد و تجسم یافته است. سیاست، اندیشه،عملکرد و دسیسه پردازی های آن، بازخورد از زرادخانه تئوریک سوسیال دمکراسی منحط، آبشخور طیف توده ای است. نگرش «چپ»، ساختار یافته از چنین بنیادی است تا با ادبیاتی همگون، اما رنگارنگ، کارگزار سیاسی سرمایه باشند.

این بینش و سبک کار، برای گروهبندی سیاسی بورژوایی ایرانی، از سلطنت طلبان گرفته تا مجاهدین خلق، جمهوری خواهان بورژوا و ناسیونال بورژواهای محلی در کردستان، و حتا حکومت اسلامی ووو آنچنان کاربرد دارد که در برنامه های سیاسی خویش در کپی برداری گویی از یک نسخه ارجینال،  با تکرارمفاهیمی کلی، عوامفریبانه مانند عدالت، عدالت اجتماعی، دمکراسی، دمکراسی سیاسی و اقتصادی، مردم، آزادی ووو از یکدیگر سبقت می جویند. تکرار همه ی این مفهوم ها برای آن است که از لغو مالکیت خصوصی، انقلاب کارگری، رفع انقلابی استثمار، خودگردانی شوراهای کارگری، سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی، و سازماندهی تحقق سوسیالسم ووو نامی نبرند. دیدگاه هایِ همگی بورژوایی و پوپولیستی، به معنای عوامفریبی آن و نیز به معنای «همه با همی» فریبکارانه سنتی شناخته شده، برای پیشبرد و هدف یک مناسبات استثماری و از یک آبشخور اندیشه می گیرند.

برای نشان دادن این پدیده، در اینجا فشرده ای از برنامه های عمل و دیدگاه های چند گروهبندی سیاسی را به گواه می آوریم. این تلاشی است تا خوانندگان، خود به اشتراکهای استراتژیک همگی به داوری برآیند و انطباق محوری- طبقاتی آنها را دریابند. در پایان برای نشان دادن مخالفت این دیدگاه ها با استراتژی  پرولتری و کمونیستی حکا، به همین اشاره ی کوتاه بسنده می کنیم. اما پرسش اینجاست که در این میان آیا از روی تصادف است که سخنان عادل الیاسی سخنگو و نماینده رهبری کنونی کومه له به همراه گروه 5 نفره خود، در کنگره «ک ن ک»، به این همانی دچار شده است؟! داوری برای شما خوانندگان آگاه می ماند.

اپیزود (1) حزب توده ایران

حزب توده نیز، در گفتار، برنامه خویش را اینگونه معرفی می کند:

«مبارزه در راه استقرار رژیم دموکراسی و تأمین کلیه حقوق فردی، و اجتماعی از قبیل: آزادی ...کوشش در توسعه حقوق اجتماعی و برقراری حقوق زنان» [همین حزب در کنار فرزند خوانده پرورشی خویش (فداییان اکثریت) در تثبیت حکومت اسلامی درخونبارترین سالها، از سال 57 تا61 نقش حیاتی داشت و در همراهی و شناسایی با سپاه سرکوب، در تمامی جنایت های حکومت نقش اساسی داشت. خلخالی را کاندیدای خود خواند و برنامه عمل خویش را همان برنامه 70 سال پیش سال 1320 می داند]:

«تساوی کامل حقوق اجتماعی بین کلیه افراد ملت قطع نظر از مذهب و نژاد... رهایی خلقهای ایران از بند ستم ملی و طبقاتی و... برای فراهم آوردن ...شرایط عینی و ذهنی گذر کشورمان به سوسیالیسم ... استقرار دموکراسی ... جدایی دین از حکومت، و استقرار یک حکومت ائتلاف ملی... و تدوین برنامه های اقتصادی برای تحقق عدالت اجتماعی، ...حرکت تکامل و تغییر انقلابی به سوی سوسیالیسم را به گذارٔ به مرحله ملی - دموکراتیک ... هدف ما تحول نیروهای مولد به موازات ایجاد مناسبات اجتماعی [رشد سرمایه داری! استثمار طبقه کارگر، انباشت سرمایه ووو- از نگارنده] در چارچوب آنچنان دموکراسی و آزادیهایی است که تغییر کیفی مناسبات تولیدی را بر محورعدالت اجتماعی میسر سازد.» ... [به هزینه استثمار طبقه کارگر و چپاول هستی زحمتکشان بر مبنای «عدالت» یعنی هر کس به اندازه نیروی نظامی و سیاسی خود- از نگارنده]

«... اتحاد عمل و حرکت به سمت تشکیل جبهه یی فراگیر شامل ...نیروهای مخالف استبداد، مدافع آزادی، تأمین عدالت اجتماعی و حق حاکمیت مردم... بلوچ، آذربایجانی، ترکمن، و عرب، و شناسایی حق خودمختاری در چارچوب ِ واحد و دموکراتیک برای تمامی خلقهای ایران؛ ... تشکیل حکومتی دموکراتیک بر اساس اتحاد داوطلبانه کلیه خلقهای خواهان ایران، ...حقوق برابر، ... وحدت فدرال در ایران، و تأمین حقوق کامل خلقهای ایران در تعیین سرنوشت خویش، و برخوردار شدن از کلیه حقوق ملی، اجتماعی، و فرهنگی .... «در چارچوب ِ واحد» و «... تغییرهای بنیادی تعیین کننده در حرکت به سوی ِ سوسیالیسم، بر اساس درجه بالای تکامل نیروهای مولد و اثرگذاری آنها، ... درعدالت اجتماعی... ِ باز تقسیم امکانهای مادی و ثروتهای انباشته شده ... عملی کردن عدالت اجتماعی... برپایی یک جبهه واحد در برابر استبداد ... جبهه ... از نظر طبقاتی...دربر گیرنده وسیعترین طیف نیروهای اجتماعی و سیاسی از جمله: نمایندگان کارگران، زحمتکشان شهر و روستا، خرده بورژوازی، قشرهای میانی، و سرمایه داری ملی ایران، باشد... مشارکت مستقیم شوراها و نهادهای محلی در حمایت برای برپا داشتن و تداوم نظام «فدرالیسم«. ... در راستای ایجاد برابری واقعی سیاسی - اقتصادی بین خلقهای کشورمان؛ [با حفظ مناسبات سرمایه داری و همه طبقات و حکومت طبقاتی پارلمانی- «برابری واقعی سیاسی و اقتصادی...» از نگارنده] حزب توده: «... گذر به مرحله ملی - دموکراتیک را مشروط در برهه کنونی، ...استفاده از...از جمله امكانهای بخش خصوصی [سرمایه داری خصوصی/ از نگارنده]، برای ايجاد كار [استثمار کارگران برای ارزش افزایی و انباشت به سود سرمایه- از نگارنده] در جامعه از طريق سرمايه‌گذاری ارزش افزا [ارزش اضافی از استثمار کارگران و طبیعت – از نگارنده] در راستای «ایجاد کار برای همه» [به سود سرمایه- ازنگارنده] در صدر این مبارزه برای صلح، عدالت اجتماعی، و دموکراسی قرار دارند... » [صلح بین کار وسرمایه، دمکراسی بورژوایی و عدالتی که خامنه ای نیز از آن می گوید-از نگارنده]

«...به سوی سوسیالیسم، تنها با انجام تغییرهای بنیادی اقتصادی مرحله به مرحله، ... ولی [از همان ولی هاست- از ن] این برنامه ها نمی توانند به صورتی ذهنگرایانه [واقعیت گرا باشید و به سرمایه تن سپار باشید- از ن] و برکنار از تأثیر مستقیم ناشی از توازن نیرو به نفع سرمایه داری جهانی، عملی گردند... اقتصاد ملی و اقتصاد سیاسی کشورمان را نمیتوان در خلأ و اراده گرایانه به سوی گذر به مرحله سوسیالیستی مهندسی کرد.[باچقدر این توازن قوا و تئوری انتظار، آشنا و مشکوک است و باید در این مرحله، به سود سرمایه مهندسی کرد - از نگارنده]

طبقه کارگر استوارترین نیروی ترقیخواه و تحول طلب جامعه ماست [نه انقلابی و طبقه اصلی - از نگارنده]. غلبه بر ضعف طبقه کارگر... در کنار پیوند زدن مبارزه اش، به همراه دیگر زحمتکشان، با جنبش همگانی ضد استبدادی [ برای انحلال و جلوگیری از استقلال طبقاتی کارگران و پیشبرد پروژه بورژوایی «همه با همی» مانند سال 57 و نه ضد استثماری- از نگارنده]، وظیفه یی تأخیر ناپذیر است. ... طبقه کارگر در مبارزه با استبداد و تأمین حقوق و آزادیهای دمکراتیک و عدالت اجتماعی،... تحولهای ترقی خواهانه آینده کشور، نقشی پراهمیت و تعیین کننده بر عهده دارد...[ طبقه کارگر برای اپیزودها،اسب ترووای مطالبات اجتماعی دیگر بخش هاست و نه همانند طبقه ای برای خود  و برای انقلاب کارگری- از ن]

«...این دو بخش، سرمایه داران صنعتی کوچک و متوسط حضور دارند که منافع عینی آنان با تولید ملی گره خورده است؛ بورژوازی ملی در پیوند با قشرهای میانه حال، و تاکیدشان بر خواستهای دمکراتیک ...طیف گسترده نیروهای اجتماعی و ائتلاف متنوع نیروهای سیاسی، از نیروهای ملی تا طیف وسیع نیروهای چپ در صف جنبش مردمی ... اتحاد عمل را به اولویتی مهم بدل میسازد... طرد دیکتاتوری ولایت فقیه و گذر به مرحله ملی - دموکراتیک... برنامه های اقتصادی - اجتماعی حزب ما هنوز بعد از ۷۰ سال، منطبق با شرایط کنونی، با سمتگیری بارز به سوی نیروی کار و تولید، در صدد محدود کردن نقش سرمایه ها و سوداگری خصوصی تنظیم شده اند. [تا سرمایه داری دولتی با بهره کشی از نیروی کار و برقراری حکومتی فاشیستی بر قرار گردد و مناسبات طبقاتی همچنان بردوام باشد-از ن]

تنظیم و توزیع عادلانه درآمد ملی از طریق ایجاد تناسب معقول و علمی میان دو بخش انباشت ِ اجتماعی و مصرف در مجموعه اقتصاد ملی؛..»[انباشت اجتماعی از استثمار سراسری  طبقه کارگر، «توزیع معقول» بین سرمایه داران و بقیه –از نگارنده]

https://www.tudehpartyiran.org/images/ketabkhaneh/Barnameh.pdf 1391برنامه حزب توده ایران

حسن روحانی در سازمان ملل: «راه‌حل نهایی صلح و امنیت خاورمیانه دموکراسی در داخل و دیپلماسی در خارج است» (25 سپتامبر 2019)

خامنه ای:22 بهمن 1397

«نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست.» (خامنه ای)

«تّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن... در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف... عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این (عدالت)، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است.

استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است.» سیّدعلی خامنه‌ای (پیام گام دوم انقلاب)۲۲ بهمن‌ماه

۱۳۹۷http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=41673

عملکرد چهل ساله و عملکرد این حکومت، تکرار تراژیک حمله مسلمانان شبه جزیره عربستان، چنگیز و تیمور و تمامی حکومت های طبقاتی را بازآفرینی کرد. در اینجا حاکمان اسلامی در ایران، «عدالت محور» و «آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه» را «گام دوم انقلاب» پسا چهل سال اول «عدالت»  وعده می دهد. در اینجا لازم به اشاره است که اگر حکومت اسلامی را در کنار دیگر گروهبندی های سیاسی آورده شده، نه به معنای همسان دانستن این فاجعه ی تاریخی، با دیگر گرایش هاست، بلکه برای  نشان دادن سوء استفاده مشترک از مفاهیم به وسیله این گروهبندی است.

اپیزود (2)  «شورای مدیریت گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی در ایران»

«آرمان های آزادی خواهانه وعدالت جویانه مردم، ...انتخابات آزاد و گردش دموکراتیک قدرت... نشانه های امید بخشی از نیرویِ عظیم تغییر است ... دموکراسی مهمترین نیاز ایران برای چاره اندیشی ملی ... حرکت به سمت توسعه و  رفاه اجتماعی است و در چنین شرایطی هیچ فرد، حزب و یا گرایش سیاسی به تنهایی قادر به گشودن راه نجات کشور از وضعیت کنونی نخواهد بود. ...شکل گیری یک اتحاد بزرگ ملی برای آزادی و دموکراسی... جایگزینی یک نظام سیاسی دموکراتیک... دربرگیرنده فعالان همه گروه های اجتماعی و احزاب و گرایش های سیاسی و فرهنگی و اتنیکی دموکرات و آزادیخواه ... هدف مشترک ما در این راه  دستیابی به آزادی، دموکراسی، عدالت اجتماعی ... مدیریت گذار خصلتی پلورالیستی و فراگیر ...برخورداری از فرصت های برابر در زندگی اجتماعی و سیاسی صرف نظر از تعلق های اتنیکی و قومی، جنسیتی،... موقعیت اجتماعی، عقیده، مذهب و باور دینی یا عدم باورمندی به ادیان و گرایش جنسی... تضمین آزادی فعالیت احزاب و جمعیت ها... نهاد دین از حکومت(دولت)، بی طرفی حکومت نسبت به اعتقادات دینی و مذهبی شهروندان.  نبود هرگونه دین رسمی...توسعه اقتصادی و برقراری عدالت اجتماعی...رفع هرگونه تبعیض و به رسمیت شناختن حقوق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گروه‌های اتنیکی ایران. به رسمیت شناختن حق آموزش به زبان مادری در کنار زبان فارسی. سازماندهی نظام اداری کشور بر اساس اصل عدم تمرکز، سپردن حداکثر ممکن امور اداری و چگونگی مصرف بودجه‌های عمرانی به نهادها و مجالس منتخب محلی...» https://news.gooya.com/2019/09/post-30379.php

اپیزود (3) حـزب دمكـرات كردسـتان ایران

حـزب دمكـرات كردسـتان در راسـتای تحقـق یـك جامعـه آزاد و دمكراتیـك، پلورالیسـت و دادپرورانه تلاش مینماید.» [«عدالت اجتماعی به معنای عدالت اقتصادی...آزادی عقیده وبیان و وجود تنوع حزبی وپلورالیسم سیاسی» (عادل الیاسی به نمایندگی از رهبری کومه له) در کنگره ک ن ک] «... اتحــاد داوطلبانــه و عادلانــه میــان ملیتھــای ایــران را مبنــای تأسیس یك ایران دمكراتیك فدرال میداند...آرمان حزب دمكرات كردسـتان تحقـق حـق تعیـین سرنوشـت ملـت كـرد ... .شـعار اسـتراتژیك حـزب دمكـرات كردسـتان تأسـیس جمھـوری كردسـتان درچـارچوب یـك ایران دمكراتیك فدرال... یك حاكمیت سیاسی ـ دمکراتیک...از حقــوق كلیــه اقلیتھــای گونــاگون ملــی، اتنیكــی، زبــانی و مــذھبی کردســتان حراســت خواھدكرد... در جمھـوری كردسـتان دیـن از حاكمیـت سیاسـی جـدا بـوده و از اصـل سـكولاریزم ... زمینه سـاز ھمزیسـتی داوطلبانـه و عادلانـه در ایران آینده باشد...حكومــت جمھــوری كردســتان بــا توجــه بــه ارزشــھای سوسیالیســم دمكراتیــك...»

[...احزاب باید همکاری وهماهنگی شان طوری باشد که شکافی برای امکان دخالت در این مبارزه ایجاد نشود. وقتی که مبارزه یکدست مردم کردستان را علیه جمهوری اسلامی از سر گذراندیم، بایستی این ترکیب طبقاتی متفاوت را ببینیم... عادل الیاسی همانجا]

 http://kurdistanmedia.com/content/upload/1/newsletter. pdf برنامه-و-اساسنامه-ح-ایران حزب-دمکرات-کردستان.

اپیزود (4)  حزب زحمتکشان کردستان

«...کومه له بر تکثر و پلورالیسم در ایران و در کردستان به عنوان یکی از فرآورده هاي رشد و توسعه اجتماعی و ورود به مدرنیته در جامعه تأکید میکند... بازگشت به دوره انحصارطلبی هاي حزبی و نظامهاي تکحزبی نه ممکن و نه مفید است ... امر وحدت مبارزاتی مردم کردستان... باید از طریق همکاري و ایجاد اتحادها و ائتلافهاي سیاسی و جبهه های کردستانی تأمین و این خلاء بزرگ پر شود... تأمین توسعه اقتصادي پایدار توأم با عدالت اجتماعی...کومه له به منظور تقویت دموکراسی و گرایشهاي دموکراسیخواهانه، از همه جنبشهاي دموکراتیک، جنبش کارگري، زنان، دانشجویان و سایر جنبشهاي اجتماعی مترقی پشتیبانی ...برچیدن این رژیم، ضمن حفظ استقلال ...در صورت لزوم در ائتلافهاي سیاسی شرکت ... بر آزادي همه مذاهب...در درون خود کردستان تأکید کرده و بر این باور بوده است که کردستان آزاد باید نه فقط از ستم ملی بلکه همچنین از استبداد و دیکتاتوري در درون خود نیز آزاد باشد...کومه له در حال پیوستن به انترناسیونال سوسیالیست [بخوان سوسیال دمکرات های راست که حزب دمکرات ا. نیز  سالهاست عضو آن است] بوده و خود را به این قطب اجتماعی و سیاسی در جهان نزدیک میداند....حزب کومه له کردستان ایران حزبی است سوسیالیستی و معتقد به عدالت اجتماعی که علیه نابرابريها وبی عدالتی هاي اجتماعی پیکار میکند.

... عدالت اجتماعی، ایجاد فرصتهاي برابر، قانون کار مترقی، آزادي تشکلها و نهادهاي صنفی، سازمانیابی آزادانه و مستقل کارگران ازجمله حق ایجاد اتحادیه هاي کارگري، تأمین بیمه هاي اجتماعی و ازجمله بیمه بیکاري، خدمات پزشکی براي همگان، فراهم آوردن امکانات تحصیلی رایگان و ازجمله تحصیل به زبان مادري براي همه کودکان و جوانان ایران و دفاع ازحقوق و تامین امکانات رشد و تفریح آنان...»  http://www.komala.org/IMG3/book/20110502ahdaf-v-shenaseh.pdf

 

اپیزود (5) عادل الیاسی

عادل الیاسی:

«نمیتوانیم ترکیب طبقاتی را در نظر نگیریم»... به مالکیت خصوصی دست برده شود و ثروت های جامعه بشیوه ای یکسان در دسترس همه هم وطنان قرار گیرد.» [ همه ی هم وطنان همه با هم! مالکیت و ثروت در دسترس یعنی در میدانی برای استقاده همه هموطنان!!! از نگارنده]

«...احزاب باید همکاری وهماهنگی شان طوری باشد که شکافی برای امکان دخالت در این مبارزه ایجاد نشود. (کدام احزاب؟ کدام شکاف؟ بین کارگران وتهی دستان شهر و روستا و بورژوازی چگونه می توانید شکاف را به هم آورید؟! از ن]

وقتی که مبارزه یکدست مردم کردستان را علیه جمهوری اسلامی از سر گذراندیم، بایستی این ترکیب طبقاتی متفاوت را ببینیم...[یکدست از بورژوا تا ستمبر؟؟]

«هم پیمانان خودمان در میان نیروهای مترقی، نیروهای آزادیخواه،آنانکه حق تعین سرنوشت را برای  مردم کردستان برسمیت می شناسند. [ همه احزاب و دیدگاه 5 گانه بالا-  نمونه شورای گذار شریتمداری این نیروهای مورد نظر را: دربرگیرنده فعالان همه گروه های اجتماعی و احزاب و گرایش های سیاسی و فرهنگی و اتنیکی دموکرات و آزادیخواه کشور» می شمارد- از ن (نگارنده)] عدالت اجتماعی، برابری زن ومرد وهمه ی این ها را برسمیت بشناسند.[شعار همه دیدگاه های بالا  از از حزب توده گرفته تا شورای شریعتمداری و حزب زحمتکشان-از نگارنده)... پیوند وارتباط دموکراسی وعدالت اجتماعی مسئله ی بسیار پر اهمیتی است... مذهب میتواند امری شخصی باشد، مورد احترام قرارگیرد....حق افراد برای داشتن باور مذهبی برسمیت شناخته شود... عدالت اجتماعی به معنای عدالت اقتصادی است...»

 

«...آزادی عقیده وبیان و وجود تنوع حزبی وپلورالیسم سیاسی» (عادل الیاسی به نمایندگی از رهبری کومه له) [ شواری گذار... این آلترناتیو بورژوایی نیز می گوید: ...«طیف گسترده نیروهای اجتماعی، و ائتلاف متنوع نیروهای سیاسی [پلورالیسم سیاسی- از ن]، از نیروهای ملی تا طیف وسیع نیروهای چپ در صف جنبش مردمی، ضرورت نزدیکی، ... اتحاد عمل ... طرد دیکتاتوری ولات فقیه، و گذر به مرحله ملی - دموکراتیک... برنامه های اقتصادی – اجتماعی...»] «...عدالت اجتماعی ودموکراسی بدون دموکراسی اقتصادی (ممکن نیست)...» [آیا یک این همانی در این گفتار با حزب توده و دیگر اپیزودها به چشم نمی خورد در آنجا که حزب توده می نویسد:«باز تقسیم امکانهای مادی و ثروتهای انباشته شده...عملی کردن عدالت اجتماعی...» و همزبان با دیگر اپیزودها، آنرا به بعد از «طرد ولایت فقیه» و مرحله بعدی وامی گذارد؟]

«...احزاب زیادی در کردستان داریم که ریشه ی اجتماعی در کردستان دارند،ریشه ی تاریخی دارند.» ع .ا [آیا این به معنای حقانیتی برای حاکمیت احزاب تاریخی نیست؟ از این احزاب تاریخی حزب های دمکرات کردستان و شاید دو بخش جدا شده از کومه له و شاید حزب های دیگری که در ابهام نگاه داشته شده اند، منظورند که به هر روی ریشه تاریخی با کومه له دارند ؟ آیا این تاریخی و حتا برخورداری از پایگاه توده ای دلیلی بر حقانیت شان شمرده می شود؟]

«... قدرت این احزاب بدون اینکه از کانال توده مردم  خود را تحمیل نماید نمی تواند حقانیت داشته باشد...» ع ا [آیا این به معنای همان استدلال بورژوازی نیست که قدرت خود را با فریب و نیرنگ و صندوق انتخابات نمونه 20 میلیون رای به خاتمی و احمدی نژاد و روحانی و 98 درصد به حکومت اسلامی در 12 فروردین 58 که با این قدرت در درازای این 40 سال تحمیل شده و... نیست؟؟ آیا تحمیل قدرت به توده ها به وسیله احزاب، جز تحمیل اراده بر گرده توده ها کوچکترین سنخیتی با حتا ادبیات سوسیال دمکراسی بورژوایی دارد؟  - از ن]

«... اما اگر زمانی کردستان کشور مستقلی شد، این داستان دیگری خواهد شد.» (آیا ع ا. با کاربرد کشوری مستقل، از یک دولت- ملت دیگر که خواستی بورژوایی است نظر ندارد؟ اگر استراتژی حزب و کومه له در میان باشد، چرا از حاکمیت شوراها در کردستان سخنی نیست!؟]

«... ما که در این جامعه مبارزه می کنیم، وقتی که مبارزه یکدست مردم کردستان را علیه جمهوری اسلامی  از سر گذراندیم، بایستی این ترکیب طبقاتی متفاوت را ببینیم»[ آیا در این جهان طبقاتی حکومت و حزب سیاسی از انتهای راست تا چپ یافت می شود که طبقاتی بودن جامعه را انکار کند!؟] و  [ حزب توده ایران : ...طیف گسترده نیروهای اجتماعی، و ائتلاف متنوع نیروهای سیاسی، از نیروهای ملی تا طیف وسیع نیروهای چپ... اتحاد عمل را به اولویتی مهم بدل میسازد... طرد د یکتاتوری ولات فقیه، و گذر به مرحله ملی - دموکراتیک... برنامه های اقتصادی – اجتماعی» [این بیانات به این معنی است که سخن گفتن از ترکیب طبقاتی و مبارزه طبقاتی در شرایط کنونی ضروری نیست و بایستی به آینده نا سرخرمن، پس از اتمام مبارزه همه با هم علیه جمهوری اسلامی موکول گردد؟ از ن ]

«حاکمیت مردمی» آیا اسم مستعار همان حاکمیت طبقه سرمایه دار و مناسبات سرمایه داری و قدرت سیاسی سرمایه داری نیست؟

 

 

 دیدگاه (6) کومه له –سازمان کردستان حزب کمونیست ایران

بیش از 5 سال پیش، سند کنگره ۱۶: «احزاب ناسیونالیست کرد مدتهاست در مسیری قرار گرفته اند که منافع حزب خود و مصالح مربوط به حفظ قدرت خود را بر مصالح مردم کرد و رهائی آنها از ستم ملی ترجیح می دهند.» [احزاب ناسیونالیست که دیگر ناسیونالیست نیستند! و همانگونه که تجربه در اقلیم کردستان عراق گواه زنده آن است و ملت و دولت موضوعیتی ندارد و نشسته بر نفت و همراهی با دولت های ایران و ترکیه و آمریکا و... حاکمیت طبقاتی دارند، «یکدست ظاهر شدن» در مبارزه برای رفع ستمگری ملی توهمی بیش نیست. از ن]

برنامه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومه له) در رابطه با «حاکمیت شورایی در کردستان»:

«... طبقه کارگر و زحمتکشان شهری و روستایی نیروی محرکه اصلی جنبش انقلابی در کردستان را تشکیل میدهند، رشد جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر برپایی تشکلهای توده ای و طبقاتی کارگران ... شرط لازم پیشروی جنبش انقلابی و تحقق حاکمیت مردم، جدایی توده های کارگر و زحمتکش از استراتژی، افق، آرمانها و سیاستهای احزاب بورژوایی در کردستان، تقویت استراتژی سوسیالیستی در قبال استراتژی ناسیونالیستی در مقیاس اجتماعی است... کومه له ... حزب کمونیست ایران برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقه سرمایه دار و ایجاد یک جامعه سوسیالیستی مبارزه میکند... تامین اراده آزادانه مردم کردستان بر سرنوشت خویش، محصول تداوم یک مبارزه توده گیر همه جانبه، سیاسی، اجتماعی و نظامی برعلیه جمهوری اسلامی است ... سقوط و درهم پاشیدن نیروها و نهادهای حکومت مرکزی و عقب نشینی آنان پایان کار نیست. پیروزی در این مرحله با تشکیل ارگان های قدرت توده ای در شهر و روستا و سازمانیابی یک ساختمان حاکمیت شورایی در کردستان کامل خواهد شد...

... تضمین نهایی و تداوم پیروزی، در گرو درهم شکستن قطعی قدرت دولت مرکزی و پیشروی جنبش کارگری در سطح سراسری است. سهل ترین و کم دردسرترین راه، حفظ دستاوردهای یک جنبش انقلابی پیروزمند در کردستان پیوند با یک انقلاب سراسری در ایران است...

برنامه کومه له برای حاکمیت مردم درکردستان را حاکمیت شورایی از شوراهای محلات گرفته تا شهر و روستا و تا کنگره شوراها به  سان عالیترین ارگان  می شمارد که هم قانونگزار است و هم بالاترین نهاد برای سازمانیابی امور اجرایی و نظارت بر آنها. بر نامه کومه له حزب کمونیست ایران، نیروی مسلح شورایی را زیر نظر کنگره سراسری شوراها دانسته و ازحاکمیت شورایی دفاع می کند. در برنامه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران(کومه له) نیز تاکید می شود: فعالیت ما در کردستان جزیی از فعالیت عمومی حزب کمونیست ایران برای سازماندهی و به ثمر رساندن انقلاب کارگری و برقراری حکومت کارگری در مقیاس سراسری است. از این لحظ، خط مشی عمومی و الگوها و موازین فعالیت سراسری حزب در سازماندهی انقلاب کمونیستی و در به میدان کشیدن طبقه کارگر به مثابه نیروی محرکه اصلی و رهبر تحول انقلابی در عرصه ی سیاسی برفعالیت تشکلات حزبی ما در کردستان نیز ناظر است...



 

استراتژی ما در کردستان بر ارکان زیر متکی است:

«طبقه کارگر و زحمتکش شهری و روستایی نیروی محرکه اصلی جنبش انقلابی در کردستان تشکیل می دهند. پیشروی و پیروزی این جنبش مستقیما به درجه رشد جنبش سوسیالیستی و مستقل طبقه کارگر، متحد شدن کارگران توسط و از طریق حزب کمونیست خود و اعمال رهبری این طبقه در جنبش اعتراضی و انقلابی بستگی دارد. ...شرط لازم پیشروی جنبش انقلابی، جدایی توده های کارگر از افق، آرمان ها و سیاست های احزاب بورژوایی در کردستان و تقویت کمونیسم در قبال ناسیونالیسم در مقیاس اجتماعی است. (استراتژی ما در جنبش کردستان- مصوب کنگره ششم-اردیبهشت 1367) و در کنگره اخیر (17) کومه له در سال 2017 تاکید می شود:

«کومه له بنا به وظیفه انترناسیونالیستی و طبقاتی، متحدین پایدار خود را در جنبش بخش های مختلف کردستان در میان کارگران آگاه و کمونیست ها جستجو می کند و پیگیرانه از خواست ها و مطالبات طبقه کارگر دفاع خواهد کرد... کومه له بر این حقیقت پافشاری خواهد کرد که سوسیالسم و انقلاب پیگیر سوسیالیستی، تنها تضمین دستیابی به رهایی و آسایش و ارزشهای انسانی است. استراتژی کومەله برای رهائی مردم کردستان از ستم ملی، تحقق چنین هدفی را تسهیل خواهد کرد.»

به اینگونه در برنامه، روزنه ای برای برداشت های سوسیال ناسیونالیستی و رفرمیستی نمی ماند. برای جلوگیری از اینگونه سوء برداشت ها، پیشبرد این استراتژی در عمل ضمانت اجرایی استراتژی است.  http://fa.komalah.org/wp-content/uploads/bhbmk-4.pdf

عباس منصوران -27سپتامبر 2019

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com