کنگره ملی شرق کردستان پاشنه آشیل کدام استراتژی

ناصر زمانی
September 27, 2019

برگزاری کنفرانس "رایزنی ملی روژهه لات کوردستان" در روزهای ۱۴ و ۱۵ سپتامبر با هماهنگی و برنامه ریزی کنگره ملی کرد (ک ن ک) در شهر استکهلم برگزار شد. این دست از کنفرانس ها در واقع در ادامه ی سلسله کنفرانس های است که از طرف کنگره ملی کرد برگزار می شود. نتیجه دو روز بحث و تبادل نظر در زمینه های مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مورد کردستان خود را در یک قطعنامه کاملن متناقض ۱۲ بندی فرموله نمود تا جاییکه نتوانست حتا خود را در یک استراتژی مشخص روبه جامعه نشان دهد. این تشویش در سیاست و زبان الکن از یک ماهیت سیاسی طبقاتی سرچشمه میگیرد که در واقع همان نقطه ی کور سیاسی و زبان نرمی است که میخواهد مبارزات مردمی برای سرنگونی انقلابی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را با عبارت پردازی ها و کُد واژهایی از جمله "باب دیالوگ"، "بسیج اجتماعی" و به عبارتی کلی تر "جنبش همه با هم" بدون نشانی از وجود و نقش اساسی جنبش های رادیکال جا افتاده در دل جامعه، خود را با شعارها و ادبیات پُر طَمطراق با رویکردی کاملن راست روانه و تاکید بر چند مورد کاملن مشخص از جمله؛ جلوگیری از جنگ داخلی بین احزابی که در کردستان از قدرت ملیشایی برخوردارند، همچنین جلوگیری از ایجاد تفرقه در بین احزاب سیاسی در کردستان از طریق جمهوری اسلامی و اینکه پیدا کردن راه حلی برای رفع ستم ملی در کردستان ایران از راه دیالوگ و دمکراسی با رژیم جمهوری اسلامی از زبان تعدادی از سخنگویان کنگره ملی را به مردم کردستان تحمیل نماید. در خوشبینانه ترین حالت باید گفت علیرغم هر نیت درستی که تعداد انگشت شماری از شرکت کنندگان کمونیست از جمله تشکیلات ما کومه له، نمیتوان این واقعیت را منکر شد که هدف از برپایی همچین نشست های تلاش برای شکل دهی به یک آلترناتیو سیاسی قطب راست در راستای استراتژی احزاب ناسیونالیست در کردستان است و هژمونی حزب پ. ک. ک و مشتقات حزبی آن از جمله پژاک در کردستان ایران با شعار کنفدرالیسم دمکراتیک رویکردش امری آشکار است.

 

همانطور که همه شاهد بودیم سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- کومه له هم به عنوان ناظر در کنگره ملی و متعاقب آن در این کنفرانس شرکت داشت. با توجه به اینکه کومه له جایگاهی تاریخی، معتبر و شناخته شده در جنبش کمونیستی دارد این طبیعی است بیشتر از هر جریانی، احزاب و سازمانهای سیاسی دیگر در عرصه سیاسی و تغییر و تحولات در کردستان در اتخاذ سیاست ها و همکاری با دیگر احزاب از زاویه اسناد و مصوبات کنگره ای در مورد همکاری و تنظیم مناسبات با احزاب سیاسی  کُردستان در مصوب کنگره ی ۱۵ کومه له و تدقیق شده ی آن در کنگره ۱۷ اتکاء نماید که در آن به وضوح آمده است:

 "اگر چه احزاب سیاسی برنامه های متفاوتی در پاسخ به ستمگری ملی در کُردستان دارند، با اینحال متفاوت بودن برنامه آنها در این مورد، به خودی خود مانعی در راه همکاری بر علیه جمهوری اسلامی ایجاد نمیکند، اما استراتژی سیاسی متفاوت و در واقع مسیر متفاوتی که آنها برای تحقق برنامه خود در پیش گرفته اند، نه تنها شکل گرفتن اتحاد عمل پایدار و یا قرار گرفتن در زیر چتر یک پلاتفرم سیاسی واحد با این احزاب را با موانعی جدی و غیر قابل عبور روبرو خواهد کرد، بلکه همکاریهای موردی را نیز مشروط می سازد."

 

لذا با اتکاء بر این سند در راستای مسئولیت پذیری، در جایگاه پاسخگویی به نیاز های سیاسی اجتماعی موجود حال حاضر و آینده سیاسی در کردستان به عنوان یک ضرورت سیاسی، رابطه و همکاری های مشروط و شفاف با دیگر احزاب را امر خود بداند. همه میدانیم حداقل نزدیک به چهل سال اعمال ستمگری ملی بر مردم کردستان و ادامه ی سیاست های شوینیستی و مستبدانه قوه ی قهریه ی جمهوری اسلامی کماکان شرایط و ظرفیت هایی را برای وجود و حضور احزاب ناسیونالیست در صحنه ی سیاسی کردستان حفظ نموده است و به عبارتی دیگر میتوان گفت بر همین مبنا گرایش جریانات ناسیونالیستی در تغییر و تحولات، معادلات سیاسی در آینده  نقش مهمی خواهند داشت و این امر مهم این واقعیت را به ما نشان میدهد که بدون شک استراتژی احزاب ناسیونالیست در واقع رقیب استراتژی گرایش جریانات چپ و سوسیالیست بطور مشخص قطب چپ جامعه در تحولات آینده ی کردستان است که میخواهد سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی را در تداوم پروژهای خود از ساختار کنگره ملی و اهداف سیاسی اش گرفته تا حضور احزاب بورژوا ناسیونالیست و مذاکرات مخفیانه و نهایتن برگزاری کنفرانس های که هیچ ربطی به سرنوشت میلیونهای کار گر و زحمتکش در کردستان ندارد، شرایط یک رفرم و زبانی مشترک برای حل ستم ملی در زیر چتر استراتژی قطب راست جامعه از طریق احزاب ناسیونالیست را فراهم کند. انگشت گذاشتن روی همچین اهدافی کشف یا تحلیل من نگارنده این مطلب نیست، در واقع گفته های نیلوفر کوچ رئیس مشترک کنگره ی ملی کوردستان (ک.ن.ک) در مصاحبه با "روژ نیوز" است که دراظهاراتش می گوید:

 "اگر بتوانیم بتوانیم اتحاد ملی را ایجاد کنیم، می توانیم هر چهار بخش کوردستان را از خطر اشغالگری حفظ کنیم، میتوانیم باکور، باشور و روژاوای کوردستان را به طور کامل از خطر دور کنیم و در روژهلات کوردستان (کردستان ایران) نیز تلاش کنیم مسئله ی کورد را از راه دیالوگ با ایران از راه سیاسی و دمکراسی حل کنیم".

 

آنچه من به عنوان عضو حزب کمونیست ایران دریافته ام و رفقای تشکیلات ما بر آن واقف هستند در حدود چند سال پیش ما با این هدف و استدلال در کنگره ملی کرد (ک.ن.ک) به عنوان ناظر شرکت نمودیم که از طریق تریبون این کنفرانس ها در کنگره ملی کرد، سیاست های کومه له را از یک زاویه طبقاتی در راستای رفع ستم ملی بکار بگیریم و از به کج راهه بردن مبارزات انقلابی کردستان، هر نوع بند و بست و تصمیم سیاسی بدور از چشم مردم و از بالای سر توده های زحمتکش و ستمدیده در کردستان جلوگیری بعمل آورده و آن را افشا نماییم. و تلاش داریم ما به عنوان یک جریان کمونیستی با تاریخ و سنت های مبارزاتی در اتخاذ سیاست هایمان در راستای منافع کارگران و توده های زحمتکش، استراتژی و سیاست های خودمان را به عنوان یک جریان کمونیستی در همچین کنگره های شفاف مطرح کنیم و با بدست گرفتن ابتکار عمل سیاسی در واقع با یک سیاست شفاف احزاب ناسیونالیست را در راستای سیاست ها و جهتگیریهای سیاسی خودمان همسو نماییم. اما یک سوال جدی در برابر تشکیلات ما مطرح میشود اینست آیا ما توانسته ایم همچین هدفی را دنبال کرده یا واقعن همچین شرایطی با توجه ماهیت سیاسی این کنفرانس و بطور مشخص با توجه به اظهارات نیلوفر کوچ در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی همچین دورنمایی از زاویه سیاست ما و علیرغم هر نیت و هدف درستی داشته باشیم امری امکان پذیر است؟! یا حضور ما در کنگره ی ملی (ک.ن.ک) دیگر توهم پراکنی نیست؟! به قول معروف و با زبانی ساده و عامیانه آیا این گشتن به دنبال یک سوزن در کاهدان نیست؟! کما اینکه دیدیم و شنیدیم سخنرانان و نمایندگان احزاب و سازمانهای سیاسی تا حدی که به شعار فدرالیسم و نظام دمکراسی و استراتژی خودشان اشاره داشتن اما متاسفانه سخنران تشکیلات ما رفیق عادل نه تنها با صراحت از حاکمیت شورایی و برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان با اتکا کردن به استراتژی حزب ما با صراحت حرف نزد بلکه با اشاره به مقوله ی صرفن "دمکراسی" و با اغماض و کاملن سطحی با اشاره ای گذرا به وجود طبقات اجتماعی در کردستان، توضیح نداد که دمکراسی و عدالت اجتماعی در راستای منفعت کدام طبقه ی اجتماعی مد نظر ایشان است. زیرا آنچه ما همگی در عرصه سیاسی اجتماعی بر آن واقفیم مفهوم دمکراسی نه تنها بار سیاسی- طبقاتی دارد بلکه بر همین مبنا دمکراسی بورژوایی و دموکراسی کارگری دو بار معنایی سیاسی طبقاتی کاملن جدا را در جامعه نمایندگی میکند. از طرفی دیگر به باور من حضور تشکیلات ما کومه له در خوشبینانه ترین حالت اگر هم بتوانیم نظرات و استراتژی خودمان را در آنجا مطرح نماییم هیچ چیز از این واقعییت را کم نخواهد کرد که تدارک همچین کنفرانس های و حضور احزاب بورژوا- ناسیونالیست و طیفی از شخصیت های ناسیونالیست تنها و تنها در جهت تقویت استراتژی قطب سیاسی راست جامعه عمل میکند و در همسو کردن احزاب شرکت کنند برای خیز برداشتن در راستای استراتژی احزاب ناسیونالیست و فراهم نمودن باب دیالوگ برای حل ستم ملی در کردستان ایران با شعار دمکراسی خواهی؟! زمینه های استراتژی خود را فراهم می نماید. این دقیقن پاشنه آشیل آلترناتیو احزاب ناسیونالیست بطور مشخص استراتژی پژاک و پ.ک.ک و در سطح ماکرو کنگره ملی کرد در کردستان ایران را نمایندگی میکند. بر همین مبنا ادامه ی حضور تشکیلات ما در کنگره ملی کرد و متعاقب آن در این کنفرانس اخیر نمیتواند توجیه پذیر باشد زیرا اهداف سیاسی و ماهیت استراتژی سیاسی کنگره ی ملی کرد تمام قد در خدمت استراتژی احزاب ناسیونالیست ماهیت سیاس اش استوار است و آنها روال طبیعی و ماهیت سیاسی و استراتژی خودشان را دنبال میکنند. این صرفن ادعا نیست بلکه دهها فاکت موجود است که میتوان شفاف روبه جامعه نشان داد و این برای استراتژی تشکیلات ما کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی یک پاردوکس سیاسی ایجاد میکند که باید جوابگو باشیم. اگر تشکیلات ما کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی در جنبش انقلابی کردستان با اتکا به سنتها ی تاریخی در اتخاذ سیاست های رادیکال اش مانند همیشه نقش موثر و هژمونی خود را در درون جامعه نشان دهد باید بدون دل خوش کردن به تبلیغ استراتژی خودش در همچین کنگره های که بر پاشنه آشیل استراتژی  قطب راست تمام قد ایستاده که دور از انتظار ما کمونیست ها نیست، بیرون آمده و خیلی شفاف و بدون اما و آگر ماهیت آنها را افشا نمایید نه این اینکه که گویا گنجاندن یکی دو بند در قطعنامه های متناقض و کذایی و با اشاره درج حق تعیین سرنوشت مردم کردستان دل خوش کند. این در واقع خاک پاشیدن به چشم تمام جنبش های رادیکال از جمله مبارزات جنبش توده های ستمدیده و زحمتکش و دیگر جنبش های رادیکال در دل مبارزات انقلابی کردستان و در سطح سراسری ایران است.

 

اگر ما کمونیست ها براین امر متفق القول باشیم که نیروی طبقه ی کارگر و زحمتکش میتواند در واقع نقش موثری در تحولات سیاسی در کردستان ایفا نماید و برهمین اساس پیشروی انقلابی در گرو تقویت استراتژی سوسیالیستی همگام با جنبش طبقه ی کارگر در راستای منافع توده های محروم در جامعه موثر واقع می شود، اگر بپذیریم ما کمونیست ها در راستای رفع ستم ملی در کردستان استراتژی مشخص و شفافی داریم، اگر بر این امر آگاه باشیم نتایج سخت ستم ملی باز هم در شرایط زندگی معیشتی کارگران و زحمتکشان نقش تخریب کننده ای دارد، برای خاتمه دادن به این وضعیت و فراهم نمودن ملزومات بدست گرفتن قدرت سیاسی و حاکمیت شوراها از زاویه استراتژی ما کمونیست ها در واقع این امر را در دستور فعالیت قرار میدهد که با اتکا به قدرت مبارزاتی جنبش های رادیکال و تقویت قطب چپ درهم پیوندی با مبارزات جنبش کارگری در سطح سراسری در ایران و با تعرض به تمام مناسبات سرمایه داری و لغومالکیت خصوصی، موجودیت حاکمیت جمهوری اسلامی را به زیر کشیده تا بتوانیم شرایط بدست گرفتن قدرت سیاسی اجتماعی توسط شوراهای مردمی را فراهم نماییم. از یک زاویه دیگر می خواهم بگویم تنها با فراهم نمودن یک شرایط سیاسی دمکراتیک با اراده ی هژمونی طبقه ی کارگر در راستای رسیدن به تمام خواست و مطالبات توده های زحمتکش و ستمدیده میتواند تضمین کننده باشد با این چشم انداز که مبارزات انقلابی در کردستان برای رفع ستم ملی به جنبش سراسری گره خورده است، و حضور توده های زحمتکش در عرصه سیاسی در کردستان و در صدر همه طبقه کارگر میتواند با هژمونی خود با در دست گرفتن قدرت سیاسی به هر نوع نابرابری و جنگ های داخلی و میلیشایی در کردستان خاتمه دهد. دقیقن از این زاویه و با اتکا به همچین شرایطی است که حق تعیین سرنوشت در راستای تشکیل دولت مستقل و حق جدایی یا ماندن در جغرافیای کشور ایران با تضمین دخالت مستقیم مردم در سرنوشت سیاسی خود برای رفع هرگونه ستمگری از طرف حاکمیت های مستبد را تضمین خواهد کرد.

 

کلام آخر

وجود یک جنبش رادیکال و سوسیالیستی با پایگاه سیاسی اجتماعی سازماندهی شده و تحزب یافته در کردستان برای هر انسان سیاسی منصفی امری غیر قابل انکار می باشد. به همین اعتبار تشکیلات ما کومه له در کردستان باید فعالانه و پُر کار مانند همیشه توان و ظرفیت های سیاسی خود را بر پایه ی اجتماعی و پتانسیل مبارزاتی برابری خواهانه در راستای افق و استراتژی منافع طبقه ی کارگر و تودهای ستمدیده و زحمتکش در دل جامعه بیشتر تقویت نماید و بر همین مبنا در راستای الترناتیو سوسیالیستی قطب چپ جامعه نقش اساسی بازی کند و با صراحت کامل با افشای ماهیت سیاسی احزاب ناسیونالیست بر سرنوشت آینده ی مردم در کردستان، به حضورش در کنگره ملی کرد پایان دهد.

بر همین مبنا تشکیلات ما (کومه له) برای مردم کردستان روشن و شفاف توضیح دهیم با توجه به اینکه که احزاب و سازمانهای سیاسی مختلفی با هر طول و عرضی در عرصه سیاسی کردستان با تعلقات طبقاتی مختلفی وجود عینی دارند لذا ما به عنوان یک جریان مدعی کمونیست  در راستای حاکمیت شورایی با اتکا به برنامه ی کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان عملن و بدون اما اگر با شفافیت بخشیدن به تفاوت های استراتژی سوسیالیستی با استراتژی نیروهای ناسیونالیست و احزابش که خروجی اش در "کنگره ملی کرد" و برگزاری کنفرانس های "راهزنی روژ هه لات کوردستان" خود را نشان میدهد، تاکید نماییم و نشان دهیم راه برون رفت از هر نوع ستمی در کردستان در اتخاذ سیاست های مسئولانه بر این امر مهم تکیه دارد که استراتژی کومه له به عنوان یک جریان کمونیستی از مسیر کدام استراتژی و همکاری نزدیک با چه احزابی میتواند نقش تعیین کننده ای در آینده تحولات کردستان داشته باشد. این امر میتواند بدون حضور پیدا کردن در همچین کنگره و کنفرانس های هم انجام گیرد. به عبارتی دیگر کومه له میتواند با تلاشی پیگیرانه برای تقویت قطب سوسیالیستی در جامعه توده های کارگر و زحمتکش مردم کردستان را از زیر نفوذ همچون پروژهای نخ نما در راستای بند و بست آرمان ها و سیاست احزاب رنگارنگ ناسیونالیستی در کردستان بیرون بکشد و عبور از این تند پیچ های سیاسی نقش تاریخی خود را همگام با دیگر نیروهای چپ و سوسیالیستی در کردستان جامه ی عمل بپوشاند و این امر مستلزم بیان شفاف در دفاع و تبلیغ استراتژی ما به عنوان یک جریان کمونیستی در دو عرصه سراسری و متعاقب آن در کردستان به انجام خواهد رسید.

 

 

ناصر زمانی

۲۶ سپتامبر ۲۰۱۹   

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com