آسیب شناسی توطئه حکومت اسلامی و احزاب بورژوایی در کردستان و عبور از خط قرمزها

عباس منصوران
July 15, 2019

آسیب شناسی توطئه حکومت اسلامی و احزاب بورژوایی در کردستان و  عبور از خط قرمزها

    پاسخهای جمال بزرگپور به پرسش (مبارزه با جمهوری اسلامی و خط قرمزها)  رادیو پیام –کانادا.(1)

جمال بزرگپور:

  • « یک انجمنی هستش در کشور نروژ که یک سال و نیم قبل فعالیت خود را شروع کرده
  • «حدود یکسال و نیم قبل بود که همین انجمن یا همین ان جی اٌ که از سوی وزارت امور خارجه نروژ اسپانسور می شن با ما تماس گرفتن، با نمایندگان ما صحبت کردن.»
  • «و گفتند ما با دیگران هم صحبت می کنیم و نظرات خود را جمعبندی ارائه خواهیم داد»
  • «و گفتند ما در کانونهای بحران فعالیت می کنیم و در مورد کردستان می خواهیم به صورت مسالمت آمیزی این مسئله را به جایی برسانیم»
  • «پیشنهادات خود را به مادادند و ما نیز پیشنهادهای خودمان را ارائه دادیم»
  • «و گفتیم کو مه له مذاکره با جمهوری اسلامی را رد نمی کند»
  • «و شرط های خود را گفتیم و رفتند.»
  • «ما اطلاع داریم که با آن جریانات دیگر هم این مسئله را در میان گذاشته و نظرات آنها را خواسته اند.»
  • «رفقای نماینده ما در اون نشست نظرات خود را با این انجمن یا این نهاد در میان گذاشتند...»
  • « بار دوم،تاریخش یادم نیست و آمدند و ما پیشنهادهای خود را دادیم و رفتند...»
  • «اونا یک قدم دیگه برداشتند حدود چند ماه قبل بود...»
  • «مطرح کردند... که اگر طرف جمهوری اسلامی آماده باشد با شما و دیگر نیروهای کردی مداکره کند شما چه کار می کنید...؟
  • «گفتیم ما اصول خود را داریم»
  • «گفتیم. اصول ما: اصول ما یک: ما مذاکره را به طور کلی رد نمی کنیم و مداکره با جمهوری اسلامی و گاه و بیگاه این مسئله را به پیش برده...»
  • ... گفنبم جمهوری اسلامی این مسئله را به طور رسمی در نهادهای رسمی خودشون به عنوان یک سیاست اعلام بکنند مسئله مذاکره با ما را...»

 

  • «اینکه با احزاب چگونه برخورد می کند و مسئله کردستان و حتی حق تعیین سرنوشت و رفع ستم ملی و با مردم کردستان چگونه عمل خواهد شد این می تونه به بعد موکول بشه برای بعد.»
  • دوم اینکه زندانیان سیاسی در کردستان را آزاد کند.
  • «فعالین جنبش اجتماعی که مجبور به ترک کردستان شدند بتونند آزادانه برگردند...»
  • میخواهیم مسئه کودکان، مسئله زنان و فعالین محیط زیست، می خواهیم امکان فعالیت هاشون فراهم بشه.....»
  • اول ما حرکت هایی از جمهوری اسلامی ببینیم و به طور جدی برای ما نشون بده.. .»
  • «و اینکه ج اسلامی به میلیتاریزه کردستان  خاتمه بده»
  • « آنچه که به فعالیت احزاب برمی گردد می تواند مورد مذاکره باشد بعدا.
  • «اما فعلاٌ.. اقدامات را جدی انجام بده تا ما مسئله را جدی بگیریم...»
  • «ما متوجه می شویم که جدی است...»
  • «نیروهای مسلح اگر چه جای خاصی در استراتژی ما دارد، می توانیم علیه جمهوری اسلامی به کار نگیریم...»
  • «ما این پیام را فرستادیم برای منمنمنم... و به این نهاد میانجی گر گفتیم.»
  • «به نظر می رسد نیروهای دیگر کردستان هم در یک نهادی به نام مرکز همکاری به یک شکلی این پیام ها را هم آنها به یک شکلی به جمهوری اسلامی رساندند.»
  • و جمهوری اسلامی با نمایندگان آن احزاب جلسه گرفتند..
  • «جمهوری اسلامی هست که کردستان را میلیتاریزه کرده وو.. باید جمهوری اسلامی نشون بده اگر جدی است در این مسئله این ها را بردارد. نشون بده... تا ما مسئله را جدی بگیریم...
  • این انجمن این نهاد میانجی گر... مرحله سوم هست که اونها با این جریان ها تماس گرفتند..
  • «ما شرکت نداشتیم و پیامی هم دریافت نکردیم... اینکه با هیئت ج ا چکار کردند با هیئت ج ا ما اطلاعی نداریم.»
  • «اگر چه ما امیدداریم این جریانات مانع عوامفریبی و دست اندازی مانع تفرقه اندازی جمهوری اسلامی بشن ...»

رادیو پیام:

-شما را دعوت نکردند.

  • «ما شرکت نداشتیم و تا کنون هم پیامی دریافت نکردیم.:
  • مذاکره با ج. ا سلامی ما رد نکرده و رد نمی کنیم اما نباید تلاشی باشد برای تفرقه افکنی و این حزب یا آن حزب به نام خود تمام کند...»
  • «هنوز ج اسلامی به آن درجه نرسیده که یک مذاکره سالم به پیش برده شود.»
  • در این مذاکره ای جریانات متاسفانه هشیار نبودن و درست عمل نکردند... (جریانات)»

جمال بزرگپور از بحران و تظاهرات درایران نام می برد که «موقعیت کومه له» را برای مذاکره با حکومت اسلامی پشتوانه می شود...»

رادیو پیام: این ان جی اُ چه اهدافی را دنبال میکند؟»

  • ج بزرگپور: «اهداف آنها را از زبان خودشان نشنیدیم...»
  • «اینها میخواهند به طور مسالکت آمیز بحران هارا حل کنند و مسئله فلسطین و اسرائیل هست و این کار کردند منجر به معاهده اسلو شد و تلاش کردند به طور مسالمت آمیز حل کنند...!»
  • «به ما گفتند ما مسئله کرد و به ویژه کردستان ایران را به ما گفتند که به شیوه مسالمت آمیز حل کنند...»
  • «آنچه به ما گفتند همین...از ما خواستند که کارشان پیش برود و ما هم رسانه ای نکردیم تا این موقع ..»
  • «ما به اونها گفتم نمی توانیم تا الی الابد صبر کنیم و اونها از ما خواستند که صبر کنیم تا با طرف ج. اسلامی مطرح کنند و پیشنهادها را ببرند تا اون موقع و ما هم همین کار را کردیم...»

رادیو پیام: «از پایان دهی به میلیتاریزه کردن در کردستان و  آزادی زندانیان سیاسی در کردستان می گویید آیا رژیم به چنین شرایطی تن می دهد؟»-

  • هرگز .... جمهوری اسلامی اهداف دیگری را دنبال می کند...»

رادیو پیام: دستکم به طور شفاهی  اینکه این دوستان چهار جریان که با شما پیمانهایی هم بسته اند، بدون خبر با رزیم نشست داشته اند یا با خبر بودید و یا بی خبر، به هر روی ما نمی دانیم چرا این نارو به خودتان را محکوم نکردید؟»

  • بی پاسخ...

پرسشگر رادیو پیام می پرسد:

 «با توجه به این جنبش کارگری و اعتراض ها در ایران و جدا از اینکه با این جزیانات ناسیونالست می تواند قابل فهم باشد اما، طرح مذاکره آن هم در این شرایط با جمهوری اسلامی آیا فکر نمی کنید ایجاد توهم  و  عبور از خط قرمز باشد و یک نوع تو دهنی به این حرکت ها و به جامعه باشد...»

  • «دقیقن»
  • «خط قرمزهای ما روشن است ج ا باید شروط که ما داریم ج اسلامی عبارت از آن خواهد بود که ...شرایط مذاکره قابل فهم و دید باشد ...»!!!
  • « اگر مفهوم نشد و ج ا بخواهد دور بزند نوعی تفرقه آمیز است... برای اینکه این اتفاق رخ ندهد ولی ما مذاکره را رد نکره و رد نخواهیم کرد.»
  • «ما باید از جمهوری اسلامی این حرکت را ابتدا ببینیم ...
  • اگر رعایت نشود ... به عکس خود تبدیل می شود...»

پرداختن به هر یک از بندهای48گانه بالا که می توانست تا 150 هم نیزافزایش یابد، ضروری نمی بینم. تمام تلاش من در طرح این پرسش ها و نوشتار این خواهد بود  و نیز از خوانندگان این خواهش را دارم که از بینش و گرایش گفتگو شونده چشم بپوشیم و تنها و تنها  به داوری  روی آنچه در گفتاوردها آمده برآییم. امید است که پرسش های من نیز در همین راستا باشند. و امید است که جمال بزرگپور و یا هر فرد دیگری که او به نام «نمایندگان ما» از آنها نام می برد در برابر جنبش انقلابی کردستان و  حزب کمونیست ایران و کومه له، و افکار عمومی و جنبش کارگری و سوسیالیستی به پاسخ برآیند. این پرسش ها تنها مرحله  مقدماتی یک بررسی گسترده و اضطراری- سیاسی است.

پرسش ها:

  • چرا جمال بزرگپور، سازمان «نورف» را یک «انجمن» وانمود می سازد و از آن به نام یک ان جی اُ نام می برد و اینکه تنها به اسپانسور شدن از سوی دولت نروژ اشاره می کند؟
  • آیا ج بزرگپور، ماهیت و نام و ماموریت اصلی این سازمان امپریالیستی را هنوز و در عصر و فضای اینترنتی نمی شناسد؟
  • آیا نمایندگان کومه له از ماهیت «نورف» بی خبر بودند و یا با خبر؟
  • آیا لازم ندانستند در درازای این یک سال و نیمه پیرامون اهداف، کارنامه و پیشینه جنایت بار این سازمان  ناتو و امپریالیسم جهانی کنکاش کنند؟
  • آیا در پاسخ های ج بزرگپور، تلاشی برای لاپوشانی ماهیت و اهداف این سازمان انحلال گر جنبش های انقلابی آشکار نیست؟
  • اگر وی و همراهان در این باره کنکاش کرده اند، چرا آنچه را که در کارنامه این سازمان امپریالیستی از جمله انحلال و نابودی و خلع سلاح بزرگترین جنبش مسلحانه چپ (فارک) در کلمبیا، انحلال جنبش تامیل در سریلانکا (ببرهای تامیل) جنبش مورو در فیلیپین و جنبش مردمی در اندونری و جنبش فلسطین ووو علنی و در سایت اینترنتی خود نورف آمده، لاپوشانی می شود و تلاش می کنند آن را یک «انجمن» صحلح دوست و سازمان غیر دولتی معرفی کنند؟
  • چرا جمال بزرگپور ،هدف این سازمان ضدانقلابی و محلل را به زبان نمی آورد؟
  • مسائل، موازین و اصول تشکیلاتی به موقع و درجای خود قاطعانه از سوی حزب کمونیست ایران پی گیری می شوند، اما علاوه بر پاسخ به این پرسش ها که باید خود مذاکره کننده گان پاسخگو باشند (از جمله ارائه اسناد گفتگوهای مطرح شده، به افکار عمومی و نیز تاریخ و نمایندگان شرکت کننده ووو) اما چرا پس از ده روز افشا شدن از سوی دیگران، از سوی ج بزرگپور آن هم مبهم و درهم به زبان آورده می شود؟
  • در آنجا که نشست نمایندگان جمهوری اسلامی و کسانی که ج بزرگپور آنها را اینگونه معرفی می کند: که«امیدواریم که مانع عوامفریبی و دست اندازی، مانع تفرقه اندازی جمهوری بشن» در اسلو از سوی دیگران فاش نمی شد، نشستهای غیر مستقیم، و مبادله پیام ها تا کی و تا به کجا می انجامید؟
  • در حالیکه اینان چشم به راه چراغ سبز رژیم بودند، و رژیم و میانجی گر ناتو آنان را به نشست فرامی خواند آیا برای حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن و جنبش انقلابی خلق کرد، چیزی باقی می ماند؟
  • آیا اعتبار و نام کومه له انقلابی و کمونیست و اعتماد تاریخی توده های زیر ستم در کردستان و سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، و نیز خوشنامی این جنبش او سنگر انقلابی در سراسر ایران، صدمه ای جبران ناپذیر نمی بیند؟ آیا در این پیغام و پسغام ها و این مبادلات و نشست ها په دستاوردی داشته اید؟
  • آیا می شود باور کرد که ج بزرگپور از دنیای اینترنتی بی خبر است و نمی داند که دیگر نمی شود چیزی را از داوری و دید همخ گان پنهان ساخت؟ و چرا و به چه هدفی، خود را نخستین کسانی جا می زنند که آنان بودند که به آشکار سازی مذاکرات  دست زدند؟
  • آیا قادر به دستکاری تاریخ ها و اسناد خواهند بود؟
  • نمایندگان امپریالیستها به آشکارا در نشست نخست اعلام کرده بودند که هدفشان انحلال جنبش انقلابی و مسلحانه است و نمونه فلسطین را به شما یادآور شدند و پیمان تسلیم فلسطین در اسلو که عرفات و اسحق رابین را جایزه نوبل دادند تا جنبش فتح را با نابودی و تسلیم و خلع سلاح بکشانند و آوارگان همچنان آواره بمانند و خلق فلسطین همچنان در سرموب و مخاصره،و جهاد اسلامی حماس را برپا کردند و در سال 1994 در اسلو پیمانی ضد انسانی به خلق فلسطینن تحمیل کردند که تنها گوشه ای از آن اینگونه برملا شد: خلع سلاح کامل نیروها در فلسطین،کنترل مسائل امنیتی و کشوری مناطق شهرنشین به عهده اسرائیل و یاسر عرفات و تنها کنترل مسائل کشوری مناطق روستایی به  رهبری عرفات (یاسر عرفات به سان نماینده بورژوازی و راست فلسطین)  واگذار شد. دیگر مناطق، و از آنجمله مناطق مسکونی اسرائیل، منطقهٔ درهٔ اردن و جاده‌های عبوری بین مناطق فلسطینی‌نشین زیر کنترل انحصاری اسرائیل باقی می‌ماند و بیت‌المقدس شرقی هم از شمول مفاد این پیمان مستثنی گردید» و نیروهای  انقلابی و چپ سرکوب و ترور و نابود شدند. چرا این جنایت «مسالمت آمیز» سازمان نروژی ناتو، لاپوشانی می شود و  با از آن به عنوان یک دستاورد و نمونه «خل بحران» به «شیوه مسالمت آمیز» نام می برید و سمپاتی نشان می دهید و به سان یک اقدام مثبت از آن یاد میشود؟
  • از چه روی و با په هدفی، این درخواست آشکار حل مسالمتی که کومه له و جنبش انقلابی در کردستان را نشانه گرفته بود را بیش از یکسال و نیم و چندین نشست، پنهان ساختید؟
  • و نه تنها قول همکاری در دیپلماسی مخفی و پنهان سازی دادید، بلکه آنها را میانجی پیام های خود با حکومت اسلامی واسطه کردید و منتظر پاسخ نشستید؟
  • اگر شما بنا به بیان خودتان، «ما اطلاع داریم که با آن جریانات دیگر هم این مسئله را در میان گذاشته و نظرات آنها را خواسته اند.»، آیا خواسته هایتان در یک راستا بود و اگر نبود خواسته های شما با آنان چه تفاوتی دارند؟
  • کمتر کسی است که نداند که شما دستکم با این 4 نیرو روابط و همکاری نزدیک و سمپاتیکی دارید و با برخی از آنان، بسیار نزدیک و دیدارهای همیشگی در جریان بوده و هست آیا، پیرامون این درخواست ها و پیام ها به حکومت اسلامی گفتگویی داشته اید؟ و آیا میتوان باور کرد که شما پیرامون این موضوع حیاتی با نیروهای مزبور، گفتگو و هماهنگی نداشته اید؟
  • آیا استراتژی کومه له حزب کمونیست ایران، گقتگو با حکومت اسلامی است؟ اگر نیست، چرا مذاکره را در این شرایط جز اصول کومه له معرفی می کنید و تمامی اصول شما آیاد ربطی به کومه له دارد؟ اگر چنین است در کجای اسناد تا کنونی کومه له و حزب تصویب شده و یا قرار است در آینده تصویب شود؟ اگر چنین نیست، چرا شما در گفتگو با نمانیدگان کشورهای ناتو و امپریالیسم پیرامون مذاکره با رژیم از «اصول ما» نام می برید؟ آیا اصول شما مداکره کنندگان است؟ در آنجا که می گویید:
  • «گفتیم. اصول ما: اصول ما یک: ما مذاکره را به طور کلی رد نمی کنیم و مداکره با جمهوری اسلامی و گاه و بیگاه این مسئله را به پیش برده...»
  • آیا ممکن است در این سی و پنج سال پیش تا کنون نمونه ای را نام ببرید و یا اینکه ئر جریان بوده و آشکار شنده و ما نیز همانند توده های زیر ستم و جنبش انقلابی، از آن ها بی خبریم؟
  • آیا شما تفاوت کلی گویی و موضوع مشخص (کنکرت) و شرایط عام (آبستره) را نمی دانید و یا فکر می کنید دیگران از قوه درک تفاوت مجرد و عام بی بهره اند؟ کمی ساده تر، مفهوم چاقو، مفهومی عام است از هر کسی بپرسید چاقو خوب است یا بد؟ فوری می پرسد در چه شرایطی و برای چه کاربردی؟ برای جراحی یا کاربرد آشپزخانه و یا اینکه، برای چاقو کشی و کشتن افراد!؟ چه کسی است که به ظور کلی کاربرد چاقو را نفی کند؟
  • کاربرد مذاکره نیر به همی منوال. یک عام کویی است و کسی که به عام کویی متوسل می شود، باید در پی توجیهی برای هدفی باشد. موضوعی کنکرت ومشخص در میان است. شما یکسال ونمی به طور پنهانی و وعده به پنهانکاری با واسطه، با حکومت اسلامی پیام و پسغام داشته اید و به تداوم آن پای می فشارید. در این را به مشخص است که موج اعتراضی عظیمی در نقد و محکومیت این رابطه مشخص در سراسر ایران و برون از ایران برخاسته است. آیا کسی است که مذاکره با دشمن را برای همیشه رد کند؟ آیا شرایطی که عمر ایلخانی زاده (در گفتگو با رادیو دویچه وله) برای توجیه مذاکره و نیز شما برای مداکره تکرار کرده و به زبان می آورید از 40 سال پیش تا کنون تغییر نیافته؟
  • به چه هدفی شرایط مشخص سال 58 تا 60 حکومت اسلامی که بیش از نیمی از توده ها را با خود داشت، در کردستان توزان نیرو بود، خلق مسلح را در برابر خود داشت، بنکه ها و شوراها برپا بودند، کومه له در سنندج و همه شهرها و روستاهای کردستان، نیرو و مقر و ستاد مسلح و علنی داشت و نیروهای سیاسی در سراسر ایران سرکوب نشده بودند، صدها سازمان سیاسی و اجتماعی در سراسر ایران به سامان بودند و مذاکره برای حضور نیروهای سیاسی و تحمیل خواسته امکان پذیر بود را با شرایط مشخص کنونی یکسان حلوه می دهید و مجرد و مشخص را با هم در می آمیزید؟
  • آیا مذاکره با نمایندگانی همانند چمران از سوی حکومت اسلامی و رفیق فواد مصطفی سلطانی با همراهان در مریوان و کوچ مریوان را می توان توجیه کننده مذاکره مورد نطر شما به عاریت گرفت؟
  • آیا توده های زیر ستم طبقاتی و حکومتی در کردستان و نیز اعضا حزب کمونیست و کومه له می توانند حافظه و آگاهی تاریخی خود را به تاق فراموشی بسپارند و به یاد نیاورند که کاک فواد به همراه نمایندگان کومه له و شوراها و اتحادیه دهقانی و کانون ها، و شوراهای مردمی و رهبری جمعی در راه کوچ اعتراضی و دریاچه «زره بار» پیوسته، هر لجظه گزارش دهی می کرد و نتیجه مذاکره را  به پشتوانه نیروی مسلح و پشتیبانی توده های همه شهرها و روستاهایی که نه تنها از کردستان بلکه از دیگر گوشه های ایران برای پیوستن به کوچ انقلابی و مقاومت در راه بودند در میان می گذاشت و رهنمود می گرفت؟
  • اقزار به اینکه: «ما این پیام را فرستادیم برای ممممم... و به این نهاد میانجی گر گفتیم.» نشان از مذاکره غیرمستقیم، به میانجیگری نورف یعنی مسئول انحلال جنبش های انقلابی ندارد؟ البته خودتان در پایین تر این را به زبان میآورید.
  • آیا این اصول کومه له و حزب کمونیست ایران است که شما با ارگان انحلال گر جنبش انقلابی سراسر جهان در میان نهاده اید و به رژیم پیام فرستاده اید که «شما به طور رسمی در نهادهای رسمی خودشون به عنوان یک سیاست اعلام بکنند مسئله مذاکره با ما را..»؟
  • آیا اعلام علنی مذاکره در رسانه ها، پزده از مذاکره غیرمستقیم برنمی دارد؟ و آیا این پیام، پرچم ورود شما به هیئت متوسلین به حکومت اسلامی برداشت نمی شود؟ آیا چشمداشت پذیرش فعالیت های زنان، کودکان و محیط زیست و بازگشت فعالین اجتماعی و (نه سیاسی) به خانه پدری از حکومت اسلامی توهم پراکنی نیست؟
  • آیا شما حتا اگر حکومت اسلامی سرمایه این وعده ها را بدهد و اولین اصول شما را بپذیرد (اعلام غلنی مذاکره در رسانه ها) و شاید که به بازگشت افراد مورد نظر شما نیز رغبت نشان دهد، هیچ ضمانتی برای همان گام نخست مداکره مستقیم در میان می بینید؟ و آیا به وعده های محلل ناتو اطمینان دارید؟
  • اگر رژیم همانگونه که برای حکومت اسلامی به وسیله میانجی پیام فرستاده اید «به عنوان یک سیاست مذاکره با شما را رسما اعلام« کرد، و در حالیکه شما پیشاپیش، حتا «فعالیت احزاب»و اصول و استراتژی کومه له و حزب کمونیست ایران را به زبان نمی اورید و برخی را به آینده های محال موکول کرده اید، جای شما در کنار 4 به علاوه یک، جریان بورژوایی قرار نمی گیرد؟
  • آیا در این خوش بینی و بیان شما، بوی انتظار «بخشش» و «عفو عمومی» که نه، «عفو فعالین اجتماعی» مورد نظر شما، از حکومت اسلامی به مشام نمی آید؟ آنهم از حکومتی که 40 سال شبانه روز خون می ریرید و جنایت میآفریند و جهان را به نا امنی و جنگ و ترور کشانیده و جنایت علیه بشریت در پرونده دارد و دادگاه و داوری جهانیان برای محاکمه سران و ارکان آن آماده می شوند را به این توجیه که «ما همیشه مذاکره را رد نکرده ایم» اعتبار نمی بخشد؟ آیا حکومتی که روبه فروپاشی است، بااین توهمات، رژیم که استحاله پذیر است و مستعد تساهل و مسالمت و تثبیت شده و ماندگار و مستعد  رفرم ها و درخواست ها و اهداف شما وانمود نمی شود؟
  • آیا شما از سوی کومه له در این میانجی گری و مبادله پیام ها، این نمایندگی را داشتید؟ و آیا سندی و یا قرار و مصوبه ای در میان است که به افکار عمومی نشان داده شود که شما با اهدا و بخششی اینچنینی، مجاز به موکول به آینده کردن خواست های انقلابی و پایه ای کارگران و زخمتکشان در کردستان بوده اید؟ در آنجا که می گویید: «اینکه با احزاب چگونه برخورد می کند و مسئله کردستان و حتی حق تعیین سرنوشت و در آنجا که به میانجیگری انحلال جنبش انقلابی، به رژیم وعده می دهید که »رفع ستم ملی و با مردم کردستان چگونه عمل خواهد شد این می تونه به بعد موکول بشه برای بعد.»؟
  • آیا شما به نمایندگی از حزب کمونیست ایران و تصمیم گیری حزب و سازمان کردستان و یا برگزاری کنگره یا پلنومی اضطراری و یا ویژه آی ماموریت گرفته اید که این چنین وعده تصمیم استراتزیک و اعتبار و ستون پایه ماهیت کومه له در مقاومت مسلحانه علیه حکومت بورژوایی در ایران را پیشاپیش و یکجانبه، بلاشرط به رژیم پیشکش می کنید که «نیروهای مسلح اگر چه جای خاصی در استراتژی ما دارد،می توانیم علیه جمهوری اسلامی به کار نگیریم... ما این پیام را فرستادیم برای ممممم و به این نهاد میانجی گر گفتیم.» به چه معناست؟ آیا این ها از کیسه خلیفه بخشیده می شود یا از هستی، اعتبار، و مبارزه و تاریخ پرافتخار و جنبش انقلابی به داد و ستد و کالا وار به مبادله گذارده می شود؟
  • آیا رژیم این را به معنای انحلال نیروی مسلح و ارتش سرخ انقلاب ارزیابی نمی کند؟ و سازمان ناتو از شادی، کومه له را به فارک و یاسر عرفات تداعی نمی کند؟
  • آیا با چنین پیشنهاد پیشاپیش «مسالمت آمیزی» برای گفتگو بسیار امتیاز بخشی از هستی کومه له، از خط قرمزهای انقلابی عبور نکرده اید؟ آیا در وعده و پیشکش به کار نبردن نیروی مسلح با رژیم در بحران، بی اعتمادی خلق کرد (بیش و پیش از همه) و بی اعتمادی به کومه له و رهبرانش  به بار نمی آورد؟
  • آیا پس از این همه اطمینان بخشی به رژیم و ارگان امپریالیستی نورف (که شما از آن بر خلاف نام انجمن را برای معرفی اش اختراع کرده اید که تداعی مثبتی از آن به دست داده می شود) جایی جز موزه و طاقچه و فراموشی، این استراتژی و جایگاه نیروی مسلح،جایگاهی برای حضور و معنا دارد؟
  • در آنجا که پس از این بخشش گشاده دستانه به هزینه جنبش انقلابی و آن همه جانباخته و مبارزه انقلابی، پیام می دهید «که اول ما حرکت هایی از جمهوری اسلامی ببینیم و به طور جدی برای ما نشون بده...» 40 سال  «حرکت های» رژیم برایتان مفهوم نشده؟  هنوز ندیده اید؟ و دیگر چه چیزی برایتان پوشیده مانده تا ببینید؟ هنوز «جدی براتون نشون» نداده؟ و تا اکنون با این همه جنایت و ویرانی همه سوء تفاهم بوده؟
  • آیا این توهم افکنی نیست که از رژیمی که عراق و یمن و سوریه و لبنان را رسمن اشغال کرده و در سراسر جهان نیروهای تروریست و دخالت نظامی دارد، در کردستان و مرکز استراتژیک همه کردستان ها و عراق و منطقه خاور میانه و «به میلیتاریزه کردستان خاتمه بده»؟
  • و اگر به فرض محال خاتمه داد، این همه نیرو و لشکرهای سپاه و ارتش و سپاه قدس و حشد الشعبی وووو را که مقاومت دلیرانه مردمان زیز ستم در کردستان در حال آماده باش دارد، به آسودگی از کردستان و سازش و حل مسالمت آمیز مورد نظر شما، رژیم، به آسودگی به سرکوب جنبش احتماعی و کارگری سراسر در ایران گسیل نمی دارد؟
  • آیا با این پیام، پیام سازش و انحلال جنبش انقلابی و به جای آن برقراری حاکیمت محلی حزب ها با شرکت و نظارت حکومت اسلامی برداشت نمی شود؟
  • این پیام که «جمهوری اسلامی هست که کردستان را میلیتاریزه کرده وو.. باید جمهوری اسلامی نشاون بده اگر جدی است در این مسئله این ها را بردارد. نشون بده... ما مسئله را جدی بگیریم...»! توهم برانگیز نیست؟
  • آیا در آنجا که می گویید: «به نظر می رسد نیروهای دیگر کردستان هم در یک نهادی به نام مرکز همکاری به یک شکلی این پیام ها را هم آنها به یک شکلی به جمهوری اسلامی رساندند.» نشان از همراستایی و با خبری و هماهنگی با آن 4جریان و تماس و مبادله نظر پیرامون مذاکره و نشست با رژیم ندارد؟
  • آیا با توجه به نبود هیچ پیش شرطی و بدون تماس با شما به بیان خودتان، چهار جریان بورژوایی به بند و بست نشستتد، توهم پراکنانه نیست که هنوز چشم امید پیشبرد و تاثیرگذاری بر حکومت اسلامی را آرزو می کنید و می گویید «ما امیدداریم این جریانات مانع عوامفریبی و دست اندازی مانع تفرقه اندازی جمهوری اسلامی بشن ...»
  • آیا اینان ماندات و نمایندگی شما را نیز داشتند که انتظار و امید بر آن بسته اید که «مانع عوامفریبی و دست اندازی و مانع تفرقه اندازی جمهوری اسلامی بشن»؟
  • آیا امیدواری شما به معنای تایید نشست آنان با حکومت اسلامی نیست؟ و آیا در این آرزو و امید شما، این معنا به دست نمی آید که اگر شما را هم باخبر می ساختند و به اسلو می بردند، توازن قوای شرکت کننده (5 به علاوه یک) «مانع دست اندازی و تفرقه اندازی جمهوری اسلامی» می شدید؟
  • اقرار دارید که نه چهارجریان بورژوایی و نه میانجی جنبش های انقلابی، شما را با خبر نکردند. آیا به راستی اگر با خبر می کردند با اعتماد به نفس بیشتری برای گفتگوهای مقدماتی همانگونه که جابجا به ارگان جهانی انحلال جنبش های انقلابی که شما با نام «انجمن» و «سازمان غیردولتی» معرفی اش می کنید، همقطار شده و هیئت 5 به علاوه ی یک، سازش و مسالمت آمیز نمی شدید؟
  • شما در واکنش به جمله معترضه و معنا دار و نه پرسش رادیو پیام که «-شما را دعوت نکردند»! آیا اگر موضع دیگری نداشتید، نمی بایستی همانند یک مدافع انقلابی کومه له و در دفاع از استراتژی کومه له انقلابی، همانند صدها واکنش تا کنونی نیروهای انقلابی و آزادیخواه، این نشست را محکوم می کردید و به جای این پاسخ معنا دار و سمپاتیک که: «ما شرکت نداشتیم و تا کنون هم پیامی دریافت نکردیم. و مذاکره با ج ا ما رد نکرده و رد نمی کنیم اما نباید تلاشی باشد برای تفرقه افکنی و این حزب یا آن حزب به نام خود تمام کند...» به معنای تایید مذاکره نیست؟
  • آیا بیشتر نگرانی شما (که برای ما قابل فهم است) آن نیست که با شما تماس گرفته نشد تا از «تفرقه افکنی جلوگیری» کنید و این رسالت تاریخی حل مسالمت آمیز «بحران» با جمهوری اسلامی به «نام این حزب و آن حزب به نام خود تمام نکنند»؟ چرا در یک جمله از محکومیت این  توطئه کلامی بر زبان نمی آورید؟  و چرا این همه آسمان ریسمان می بافید؟
  • آیا در آنجا که می گویید: «هنوز ج اسلامی به آن درجه نرسیده که یک مذاکره سالم به پیش برده شود.» این برداشت نمی شود که پس از گدست 40 سال، هنوز امید دارید که حکومت اسلامی به آن درجه برسد که مذاکره سالم به پیش برده شود.»؟!
  • تا چند سال دیگر جنبش انقللابی در کردستان و توده های زیر ستم، باید چشم به راه بلوغ حکوت اسلامی بمانند و سرکوب شوند و همه ستمبران و کارگران و کولبران همچنان آماج گلوله قرار گیرند تا حکومت اسلامی به آن «درجه» مورد دلخواه شما برسد؟
  • آیا این انتظار بلوغ شما توهم زا نیست؟ و آیا این به نشانه سیاست و تحلیل شما از استعداد و گنجایش بلوغیت و رسیدن به آن درجه دلخواه شما که برای «مذاکره سالم» لازم می بینید و باید به پیش برد نیست؟
  • از کجا می دانید که «در این مذاکره ی جریانات متاسفانه هشیار نبودن و درست عمل نکردند... (جریانات)»؟ آیا گزارشی به شما دادند و یا مبادلات مشورتی داشته اید که آنگونه که از دوستان انتظار و امید داشتید، «متاسفانه هشیار نبودن و درست عمل نکردند»؟
  • ارزیابی شما از این 4 جریان چیست و ماهیت طبقاتی و نمایندگی سیاسی کدام بخش از جامعه را به عهده دارند که شما تاسف میخورید که «هشیار نبودن و درست عمل نکردند»؟
  • در آنجا که از تظاهرات کارگری و جنبش نام می برید و همان را پشتوانه برای مذاکره باحکومنت اسلامی در خدمت می گیرید، آیا به شعارهای خود این جنبش و کارگران که حاکمیت شورایی را فریاد می زنند و در حالیکه بخشی از رفرمیست ها نیز برای برکناری حاکمیت اسلامی نامه سرگشاده به خامنه ای می فرستند، آیا به چه هدف به درخواست مذاکره و نیز پیشاپیش به مذاکره برای حل مسالمت آمیز یعنی انحلال جنبش مسلحانه و انقلابی و نیز وعده به کنار گذاردن وظیفه نیروی پیشمرگ» را می دهید؟
  • آیا این پیشکش و تلاش برای »جل مسالمت آمزی» ناتوییسم و رژیم، خانمان برانداز و تیشه به ریشه زدن کومه له و حزب و آرمانهای انقلابی و جنبش انقلابی کردستان نیست؟
  • آیا در پاسخ به پرسش رادیو پیام که « این ان جی ا چه اهدافی را دنبال میکند؟»: و می گویید: «اهداف آنها را از زبان خودشان نشنیدیم...» پاسخی برای گزیز از مسئولیت شما در این پردازش نیست؟
  • آیا یک نماینده سیاسی پاسخ به بیان اهداف این ارگان امپریالیستی که ماموریت انحلال جنبش های مسلحانه و انقلابی در سراسر جهان را به عهده داشته و به پیش برده را باید به زبان خودشان حواله دهد؟ و می شود باور کرد که باید از زبان خودشان شنید یا یک فرد ساده غیر سیاسی هم می تواند با نگاهی به گوگل به گوشه ای از اهداف و کارنامه این میانجی ناتو، پی ببرد؟
  • در آنجا که ماهیت میانجی امپریالیستی و با تجربه ای که انحلال مقاومت ها و جنبش های مردمی و انقلابی را وظیفه مند بوده، پوشیده می گذارید و در رسانه های عمومی و رو به توده های مردم، چنین تبلیغ می کنید که: «اینها میخواهند به طور مسالمت آمیز بحران هارا حل کنند و مسئله قلسطین و اسرائیل هست و این کار کردند منجر به معاهده اسلو شد و تلاش کردند به طور مسالمت آمیز حل کنند..» در پی چه سودایی هستید؟

 

  • آیا یک ستم طبقاتی، ملیتی و اجتماعی و استبداد مضاعف حکومتی را در حد یک «بحران» ساده وانمود کردن در سنت کومه له و حزب کمونیست ایران و حتا ناسیونالیست های کرد است؟
  • آیا رفع ستم ملی که ماهیتی طبقاتی دارد و حل آن مشروط به پیروزی سوسالیسم، و پشتوانه آن حاکمیت شوراهای مسلح انقلابی است از سوی چه ارگان حزبی و قرار و مصوبه ی سازمانی، به عهده یک نهاد امپریالیستی گذارده می شود؟
  • آیا معرفی این نهاد انحلال کننده جنبش های انقلابی از کدام منافع و تحلیل طبقاتی و سیاست پشتوانه می گیرد که اینکونه آرایش داده، آنان را ارگانی معرفی می کنید که «مسئله قلسطین و اسرائیل هست و این کار کردند منجر به معاهده اسلو شد و تلاش کردند به طور مسالمت آمیز حل کنند.»؟
  • آیا این تبلیغی برای اعتماد به سازمانی جنایت کار که مقاومت مسلحانه خلق فلسطبن را در هم شکست به شمار نمی آید؟ و هولناکتر اینکه آیا با این بیان که «و این کار کردند (حل مسئله فلسطین به زعم شما) منجر به معاهده اسلو شد و تلاش کردند به طور مسالمت آمیز حل کنند» بر وضعیت کنونی و فلاکت بار در فلسطین، پرده افکنده نمی شود؟ به راستی پاسخ تان در برابر تاریخ چیست که به نمایندگی از کومه له این چنین در رسانه های به تلبیغ می پردازید؟
  • به راستس یاگر همین یک بندتصویر شما از سازمان ناتو، ترجمه و به گوش مردم فلسطین برسد چه تصویری از کومه له می گیرند؟
  • آیا وعده ی حل «بحران» به بیان شما و به بیان خلق زیر ستم کرد رفع ستم طبقاتی و تاریخی صدها ساله، به عهده ارگان ضدانقلابی نورف، تبلیغ  و توهم زا و انحلال طلبانه نیست؟ آیا حل مسچله کرد،  را با الگوی عرفات – رابین در اسلو و حل مسئله فلسطین در برنامه دارید؟
  • این بیان در پی کدامین سودا ست، در آنجا که می گویید «به ما گفتند ما مسئله کرد و به ویژه کردستان ایران را به ما گفتند که به شیوه مسالمت آمیز حل کنند...»؟
  • آیا انتظار دارید که خلق زیر ستم کرد و جنبش کارگری و سوسیالیستی در ایران و نیز همه کردستان ها و منطقه خاور میانه این را باور کنند که اینان در پی انحلال جنبش نیستند و «در پی حل مسالمیت آمیز مسئله کرد و کردستان»، دایه ی مهربان تر از مادر شده اند؟
  • به راستی از نظر شما حل مسئله کرد و کردستان به «شیوه مسالمت آمیز» با میانجی گری یک نهاد امپریالستی و انحلال کننده جنبش فلسطین و کلمیا و فیلیپین و اندونزی و سریلانکا وووو گذاری انحلال طلبانه نیست؟
  • آیا امید واهی بخشیدن و توهم داشتن به چنین حل «مسالمت آمیزی» مانند فلسطین در اسلو و با دلالی پیک های ناتو راه به کدامین گرداب دارد؟
  • آیا به توده های زیر ستم در کردستان و این همه جانباخته و تاریخ و به جامعه بیدار کردستان و آیندگان چگونه می توانید پاسخ دهید؟
  • می گویید:«آنچه به ما گفتند همین... از ما خواستند که کارشان پیش برود و ما هم رسانه ای نکردیم» این اخلاق و مورالیته و دیپلماسی از کدام پایگاه سرچشمه می گیرد وبه راستی به چه هدفی در روز روشن و جهان شبکه ها چشم می بندید و مدعی می شوید که این شما بودید که مذاکره را رسانه ای کردید؟
  • به راستی «کارشان که باید پیش می رفت» چه بود که به آن چشم داشتید و چه وعده هایی داده بودند و شما با پرده پوشی، وفادار ماندید؟
  • راستی کار آنها باید پیش می رفت و یا کار شما و یا هردو؟
  • راستی آیا کارشان پیش رفت؟ و کارشان با کار شما در یک راستا بود که باید منتظر می ماندید تا خوب پیش برود؟
  • به راستی مرز شما تا «خوب» کجاست؟
  • آیا فکر میکنید که می شود با سانسور و خفقان و تهدید زبان ها را بست؟ گیرم که می برید؟ به سود کی و کدامین سمت را خشنود می سازید؟
  • آیا التزامی انقلابی در میان بود که به چنین ارگان ضد انقلابی وعده سکوت و رازداری بدهید؟ و وفادار بمانید؟
  • آیا به راستی می شود همه گان را کودن انگاشت که باور کنند این شما بودید که موضوع نشست را رسانه ای کردید؟ و یا با تاخیری مانند همیشه پس از افشای موضوع به سراسیمگی توهم در توهم آفریده شد؟ این یک اقرار نیست؟ که:
  • «ما به اونها گفتم نمی توانیم تا الی الابد صبر کننم و اونها از ما خواستند که صبر کنیم تا با طرف ج ا اسلامی مطرح کنند و پیشنهادها را ببرند تا اون موقع و ما هم همین کار را کردیم...»
  • با این بیان دیگر جای پرسش و ابهامی باقی می ماند؟ آیا این است درسهای اخلاقی و مورالیته و نه اتیکی که فرا گرفته اید؟ و آیا این بود آن رادیکالیسم، اعتبار و شجاعت و اعتماد و وفاداری به اصولی که کومه له تداعی گر آنها بوده است؟
  • آیا همین وفاداری به رفاقت های حزبی و سازمانی و موازین و مشی و استراتژی و برنامه حزب کمونیست و سازمان کردستان آن را و همین وفاداری به پیمان ها و قرارهای کنگره ها و پلنوم ها، به ارگانهای رهبری حزب، به اساسنامه ووو تمامی قرارها را در همین حد  وفاداری به نمانیده ناتو و میانجی گر انحلال و  4 به علاوه یک نیز به کار می برید؟
  • آیا افکار عمومی را می توان را تا این مرز قرمز به توهین و پرخاش و تهدید و سخره گرفت؟
  • رادیو پیام: «از پایان دهی به میلیتاریزه کردن در کردستان و آزادی زندانیان سیاسی در کردستان می گوید و می پرسد آیا رژیم به چنین شرایطی تن می دهد؟»-
  • آیا به گفتن «هرگز .... ج اسلامی اهداف دیگری را دنبال می کند...»چگونه تناقض های نزدیک به 100 گانه این بررسی ما را می شود توجیه کرد؟ به راستی اگر اهداف دیگر جمهوری اسلامی را می دانید، چرا منتظر ماندید و خاموش و همچنان پیام فرستادید و «اصول» خود را مبتنی بر اینکه «مذاکره همیشه بوده و خواهد بود» را پیام دادید و تا افشا نشدن توطئه آن هم از سوی دیگران، بازهم سکوت کردید و پس از ده روز هم هنوز  به «نمی دانیم» و «گویا مذاکراتی بوده» متوسل شدن چگونه  می توان این فاجعه  را توجیه کرد؟
  • در پاسخ به پرسش رادیو پیام مبنی بر اینکه: دستکم به طور شفاهی اینکه این دوستان چهار جریان که با شما پیمانهایی هم بسته اند، بدون خبر با رژیم نشست داشته اند یا با خبر بودید و یا بی خبر، به هر روی ما نمی دانیم چرا این نارو به خودتان را محکوم نکردید؟» چرا زبان در کام ماندید؟
  • و در ادامه در برابر پرسش رادیو پیام که:

 «با توجه به این جنبش کارگری و اعتراض ها در ایران و جدا از اینکه با این جزیانات ناسیونالست می تواند قابل فهم باشد اما، طرح مذاکره آن هم در این شرایط با ج ا آیا فکر نمی کنید ایجاد توهم و  عبور از خط قرمز باشد و یک نوع تو دهنی به این حرکت ها و به جامعه باشد...» با روش تعکیس و فرافکنی، گویی که روی سخن با شما نیست  پاسخ می دهید «دقیقن»؟

  • آیا می شود این هم لاپوشانی کرد که رادیو پیام دارد به شما می گوید نه آن چهار نیرو (که آنها را دوستان شما می نامد): «تکلیف آن چهار جریان آشکار است و انتظاری از آنان نیست اما شما چرا؟ می افزاید: «اما، طرح مذاکره آن هم در این شرایط با ج ا آیا فکر نمی کنید ایجاد توهم و عبور از خط قرمز باشد و یک نوع تو دهنی به این حرکت ها و به جامعه باشد...» و شما «ایجاد توهم و عبور از خط قرمز و یک نوع تودهنی به جنبش و به جامعه« را که پرسشگر رادیو  به شما اشاره دارد، می گویید: «دقیقن»!؟؟ یعنی تایید می کنید که شما به نام نمایندگی کومه له: «ایجاد توهم و عبور از خط قرمز و یک نوع تودهنی به جنبش و به جامعه» را مرتکب شده اید؟
  • آیا به تیتر و عنوان گفتگو با شما از سوی رادیو پیام توجه کرده اید که شما را به عبور از خط قرمز و «ایجاد توهم و عبور از خط قرمز و یک نوع تودهنی به جنبش و به جامعه» مورد خطاب قرار می دهد؟
  • آیا می شود این «دقیقن» شما را یک انتقاد از خود برداشت کرد یا توضیح دیگری دارید؟
  • در آنجا که فکر می کنید به بد تنگنایی افتاده اید و عبور از خط قرمزها و ایجاد توهم و تودهنی به جنبش و جامعه مخاطب شده اید ووو دو باره تایید می کنید که: «خط قرمزهای ما روشن است ج ا باید شروط که ما داریم ج ا عبارت از آن خواهد بود که ...شرایط مذاکره قابل شرایط مذاکره برای حکومت اسلامی باید قابل فهم و دید باشد یا برای شما و یا جامعه؟ و آیا هنوز آیا قابل دید نیست؟
  • آیا این است خط قرمز شما؟ آیا این است خط قرمز کومه له؟
  • با توضیح پایانی، فکر نمی کنید دیگر هیچ مجالی برای کتمان و انکار نمانده که موازین شما و تحلیل و انتظارتان از حکومت اسلامی با تاریح و استراتژی کومه له تعارض جدی دارد؟ در آنجا که آشکار می سازید که روی سخن تان با رژیمی است به نام حکومت اسلامی و  با چشمداشت دریافت پیام شما و امید اینکه «دور نزند» و «توعی تفرقه آمیز» نباشد...؟
  • به راستی توده های مردم در این پیام ها و مبادلات جایی نباید داشته باشند؟ اعضا کومه له و حزب، رهبران حزب و کومه له و توده های زیر ستم در کردستان؟
  • « اگر مفهوم نشد و ج ا بخواهد دور بزند نوعی تفرقه آمیز... برای اینکه این اتفاق نه دلخواه شما رخ ندهد دوباره به کدامین هدف و برنامه ای به واگویه ی «ولی ما مذاکره را رد نکره و رد نخواهیم کرد.» می پردازید؟
  • آیا این به معنای دو قبضه یا سفارشی کردن پیام هایتان نیست که بی ربط به پرسش رادیو پیام، تاکید سه باره به زبان می رانید که «ولی ما مذاکره را رد نکره و رد نخواهیم کرد.»؟
  • آیا این تکرار کدهای مشخصی در بر ندارد؟ اگر نه! تکرار آن از سوی شما به کدامین سوداست؟
  • می گویید «برای اینکه این اتفاق رخ ندهد» یعنی که «نوعی تفرقه آمیز» بودن سیاست رژیم به سبب «مفهوم» نشدن آن است « اگر مفهوم نشد و ج ا بخواهد دور بزند، نوعی تفرقه آمیز است... برای اینکه این اتفاق رخ ندهد ولی ما مذاکره را رد نکره و رد نخواهیم کرد.» کدام گویش و دیالوگی را هموار می کند؟
  • آنجا که می افزایید «ما باید از جمهوری اسلامی این حرکت را ابتدا ببینیم ...» شاهکار هزاره سوم میلادی نیست؟
  • به راستی شما که سنتان بیش از نزدیک به یک برابر نیم و یا بشتر عمر خونبار حکومت اسلامی است انتظار می ورد که دو باره و چند باره باید نزدیک به نیم سده «این حرکت را ابتدا ببینید»؟
  • آیا در آنجا که می گویید: اگر رعایت نشود .. به عکس خود تبدیل می شود.. » نگران و ذلواپسان کیستید؟ اگر وارونه عمل شد،.. به زیان کیست؟ یعنی بی اعتمادی به حکومت اسلامی و افشا شدن بازی توطئه حکومت اسلامی که از روی بد «فهمی» و «مفهوم نشدن» دچار لغزش «تفرقه» و نه ادامه حکومت و ماندگاری و حاکمیت خونبار و تنها به زعم شما «تفرقه» و «دور زدن» چرا سبب نگرانی ودغدغه ی خاطرتان شده؟
  • راستی نگران دور زدن شما از سوی رژیم هستید و ایجاد تفرقه بین شما و چهار نیروی تا مغز استخوان به بده و بستان ها تن سپرده و سرگردان میان صفا و مروه به دنبال آب زمزم؟ و هنوز هم تکرار نمی کنید امروز را و فردا را؟
  • و دهها پرسش دیگر.

در واکنش به این دام و توطئه ی حکومتی و سرمایه جهانی است که تا کنون فعالین جنبش کارگری، سوسیالیستی، و سازمانهای پیشرو و انسهای آزاده و آزادیخواه، با نگرانی و مسئولانه، رهبران سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومه له) را به نقد و پرسش گرفته و اقدام توظئه گرایانه «مرکز همکاری کردستان» را محکوم کرده اند. امید است که فوری به پرسش های مسئولانه ای که سیل وار به سویتان  جاری است، پاسخی مسئولانه دهید.   در چنین شرایطی که کومه له به شدت مورد پرسش قرار گرفته، باید بیش از همیشه، از کومه له انقلابی و کمونیست که اعتبار و اعتماد به دست آورده را به پشتوانه پرچم سرخ و آرمان سوسیالیسم، جانثاری و رزمندگی، وفاداری رفقای جابناخته و رفقای صادق صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران داشته و رفقایی که عمری مبارزه کرده و این روزها و هر روزه شاهد خاموشی شمع وجود همسنگری هستیم، دفاع کرد. ما در برابر تاریخ و در برابر آرمانهای کمونیستی خویش به این همه امید و جان های عزیز و به طبقه کارگر و ستم کشان در کردستان و سراسر ایران  مسئولیم. سنگر انقلاب و سوسیالیسم، در کردستان وفادار خواهیم بود و  از آن دفاع می کنیم.

عباس منصوران 12 ژولای 2019

کوبانی-روژآوا

 (1https://www.youtube.com/watch?v=eGPpgWF0gd0گفتگوی رادیو پیام با رادیو پیام کانادا

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com