اختلافات حزب کمونیست ایران به هیچ وجه بر سر ایدئولوژی متفاوت نیست

ملک پیرخضری
April 12, 2019

اختلافات حزب کمونیست ایران به هیچ وجه بر سر ایدئولوژی متفاوت نیست 

به دنبال انتشار نوشته اخیر صلاح مازوجی از اعضای رهبری حزب کمونیست ایران  تحت نام <انحلال حزب کمونیست ایران در خدمت کدام چه باید کرد؟>  اختلافات درونی این حزب علنی شد. اگر چه در طول سە سال گذشته در لابلای نوشته ها و موضع گیرهای اعضای این حزب سایه روشن هایی از وجود اختلافات مشهود بود، اما جامعه و به طور اخص جنبش کارگری ایران که این حزب خود را ظرف مبارزاتی آنان می داند از وجود و ابعاد این اختلافات بی خبر بود. صلاح مازوجی یکی از دلایل علنی کردن آن را این چنین توضیح می دهد  نظر به اینکه حزب کمونیست ایران و کومه له ابزار مبارزه کارگران و مردم زحمتکش و زنان و مردان ستمدیده هستند و آنها حق دارند در جریان اختلافات سیاسی و مسائل و مشکلات آن قرار گیرند و در تعیین سرنوشت آن دخیل شوند. اینجا باید از مازوجی پرسیده شود آیا سە سال پیش که این اختلافات قبل از کنگره دوازدهم در حزب کمونیست بروز کرده است، کارگران و مردم زحمتکش حق نداشتند در آن مقطع در جریان این اختلافات قرار گیرند؟ یا اینکه منافع  سکتی حکم می کرد به خاطر منفعت حزب دندان روی جگر گذاشتە شود تا شاید جلو یک انشقاق دیگر در این حزب گرفته شود. صلاح مازوجی نوشته ای از جمال بزرگپور از رهبری کومله در آستانه کنگره دوازدهم  حزب در اواخر ١٣٩٥را مبنای وجود اختلافات سیاسی حزب و ضرورت علنی کردن این اختلافات قرار می دهد. از آنجا که نوشتە بزرگپور را نخوانده ام قضاوت در مورد آن را جایز نمی دانم و در این فرصت قصد پرداختن به محتوی نوشتە صلاح مازوجی را نیز ندارم. مازوجی  برای نقد دیدگاه های بزرگپور در رابطه با نقد پروسه تشکیل حزب و ناکارامد بودن آن و کارگری نشدنش به مارکس و مانیفست کمونیست پناه می برد و تلاش می کند دیدگاه کمونیستی مارکس و نگاه او به مبارزه ضد سرمایه داری طبقه کارگر را با دیدگاه ونگاه  لنین به تحزب کمونیستی همسو کند و از درون آن مشروعیت  حزب کمونیست  ایران را نتیجه بگیرد. او سراغ متدولوژی مارکس و اهمیت دادنش به پراکتیک انقلابی می رود و با گذری سیل آسا بر زندگی مارکس و انگلس سر از چه باید کرد لنین در می آورد. مازوجی تمام این کارها را تنها برای دفاع از حزب کمونیست انجام نمی دهد ، او می خواهد به خواننده القاء کند که اختلافات و تضاد های موجود در این حزب ایدئولوژیک و طبقاتی است. برای ما ها که خارج از این حزب قرار گرفته ایم وجود اختلافات سیاسی در یک حزب امری بسیار عادی و طبیعی است، اما این اختلافات بایستی روشن شود که آیا بر سر ایدئولوژی متفاوت است یا بر سر قدرت ، سبک کار و تاکتیک هایی است که یک حزب برای پیشبرد مبارزه اتخاذ می کند. تا جایی که به حزب کمونیست ایران بر می گردد هیچ نشانی از اولی به چشم نمی خورد. صلاح مازوجی و همفکرانش در تصویب تمامی قرارها و مصوبات کنگره ها و عملکردهای این حزب در چند دهه اخیر سهیم بوده اند. همگی ایشان را فرد شماره دوم این حزب می دانند. صلاح مازوجی و همفکرانش هیچ دیدگاه متفاوتی از دیدگاه رسمی حزبشان بر سر امر سازمان یابی طبقه کارگر نداشته  و ندارند. نقد او به نظرات جمال بزرگپور و دفاع سر سخت از پروسه تشکیل حزب و پا فشاری برای ادامه کاری آن از چهار چوب رفرمیسم چپ خارج نمی شود.  خرده گیریهای آنان از رهبری کومله تنها بر سر نحوه دخالت در جنبش کردستان و تنظیم روابط با احزاب ناسیونالیسم و مذهبی کرد است. برای صلاح و همفکرانش مهم نیست جریانشان در کنگره ملی شرکت می کند، با اتحادیه میهنی مماشات می کند یا با حزب دمکرات روابط حسنه دارد. صلاح و همفکرانش سالها در قبال جنایات احزاب میلیشیای ناسیونالیسم کرد در حق توده های کارگر و زحمتکش کردستان عراق و استثمار و بهره کشی بورژوازی هار کرد از کارگران کردستان ایران لام تا کام سخن نگفتند و سکوت مطلق اختیار کردند. آنان اردوگاه داری و فعالیت زیر سلطه احزاب بورژوازی کرد را زیر لوای روابط دپلماسی توجیه کردند و کماکان می کنند. از منظر مازوجی و همفکرانش این نوع کارها در چهارچوب دخالت در< جنبش انقلابی کردستان> می گنجد، اما همکاری با پژاک و خبات را در شأن این حزب نمی دانند!!!.  سیاست سر تا پا  رفرمیستی  این حزب  در امر سازمانیابی طبقه کارگر جای کوچکترین اختلافی میان آنان نبوده و نیست. از نگاه من اختلافات اینها بر سر نحوه تنظیم روابط با جریانات کردی است. به این اعتبار هیچ گونه جناح بندی در این حزب وجود ندارد و جناح چپ نامیدن مازوجی و همفکرانش بسیار غیر واقعی است.  دیر یا زود این حزب دچار انشقاق دیگری خواهد شد. زیرا تقبل وجود اختلافات سیاسی درون یک حزب به هیچ وجه در فرهنگ و سنت احزاب رفرمیسم و سوسیال خلقی چپ  نمی گنجد. با انتشار اختلافات درونی این حزب روند به هم تاختن و انگ زدن به همدیگر آغاز می شود و پروسه یک انشعاب دیگرتسریع خواهد شد. از آنجا که بخشی از فعالان جنبش کارگری کردستان  خود را با سیاستهای این حزب همسو می دانند، قطعأ هر گونه انشعابی آنان را دچار یأس و نا امیدی خواهد کرد. این فعالان که در روند شکل گیری اختلافات در این حزب کوچکترین دخالتی نداشته اند، بایستی از این همه انشقاقها و جدلهای فراطبقاتی احزاب  چپ  درس و تجربه بگیرند و یک بار برای همیشە  راه خویش را از آنان جدا سازند. جنبش کارگری کردستان از این ظرفیت برخوردار است که مستقل عمل کند و تحت هژمونی احزاب رفرمیسم چپ قرار نگیرد. فعالان این جنبش می توانند با تشکیل نطفه های جنبش شورایی، رسالت پیشبرد مبارزات ضد سرمایه داری طبقه خویش را عهده دار شوند. تشکیل شوراهای ضد سرمایه داری با افق لغو کارمزدی و تبدیل این شوراها به سنگر مبارزاتی کارگران امر عاجل فعالان این جنبش است.

ملک پیرخضری

فروردین ١٣٩٨


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com