چگونه مبارزات معلمان را تضعیف کنیم!

شیرزاد سلیم زاده
April 10, 2019

چگونه مبارزات معلمان را تضعیف کنیم!

به جرأت می‌توان گفت که مبارزات معلمان در چند سال اخیر یکی از نقاط امیدبخش مبارزات توده‌های معترض بر علیه جمهوری اسلامی بوده است. معلمان توانسته‌اند تشکل‌های خود را ایجاد و حول آن مبارزات خود را به پیش ببرند. این مبارزات متشکل، متحدانه و سراسری بوده و طی این چند سال همین مبارزات فعالین مصمم و ثابت قدمی را به جامعه معرفی کرده است که نه تنها صدای اعتراض معلمان بوده‌اند، بلکه صدای اعتراض کل جامعه هم بوده‌اند. دهها تن از فعالین جنبش اعتراضی معلمان هم اکنون در زندان هستند و یا از کار بیکار شده و در لیست سیاه قرار گرفته‌اند. اعتراض این بخش از طبقه کارگر به درست مورد حمایتهای وسیعی در سطح ملی و بین‌المللی قرار گرفته است. کارگران و خانواده‌های محصلین به درست این اعتراض را اعتراض خود دانسته و به گرمی از آن حمایت کرده‌اند. این اعتراض البته که می‌تواند قدرتمندتر به پیش برود، اگر نیرویمان را صرف مبارزه با رژیمی بکنیم که مشکلات جامعه و از جمله مشکلات معلمان حاصل سیاستهای آن است.

رسول بُداقی، یکی از معلمانی که دوره‌ای فعالانه در اعتراضات معلمان شرکت کرد و سال‌های زیادی را در زندان‌های مخوف اسلامی سپری کرده است، اخیرا مطلبی تحت عنوان "سخنی با معلمان: فکر نکنید مرغ همسایه غاز است!" که نه تنها کمکی به مبارزات معلمان نمی‌کند، بلکه اگر به سیاست حاکم بر اعتراضات معلمان تبدیل شود، به توده‌ای شدن آن ضربه‌ای جبران ناپذیر خواهد زد. ایشان بعد از یک تعریف و تمجید کوتاه از مبارزات و تشکل‌های معلمان، شروع به حمله به احزاب اپوزیسیون خارج از کشور می‌کند که نکند معلمان به آنها نزدیک شوند. او در جائی از این یادداشت خود می‌نویسد: "متاسفانه برخی احزاب در بیرون از کشور حتی در درون کشور فقط به مصادره می‌اندیشند، و حتی برخی حاضرند به قیمت انهدام این تشکل‌های صنفی، کلاهی از این نمد برای سر بی‌موی خویش بگیرند. از این رو برخی از احزاب به شیوه‌های گوناگون با فریب و نیرنگ و دروغ و دغل به دنبال مصادره‌ی آن هستند." ایشان اینجا فقط یک حکم صادر کرده و کسی نمی‌داند که این احزاب در خارج کشور و "حتی در داخل" چه کاری کرده‌اند که نباید کسی به آنها نزدیک شود! چه کسی و چگونه خواسته تشکل‌های صنفی معلمان و یا هر بخش دیگری از کارگران را مصادره کند؟ در دنیای واقعی کلماتی مثل "فریب و نیرنگ و دروغ و دغل" معنا دارند. هیچ کسی نباید با این همه بی مسئولیتی به طرف اپوزیسیون یک حکومت وحشی، که زندگی صرف را بر مردم آن جامعه تلخ کرده است، حرف بی ربط بزند و دروغ بارشان کند!

رسول بداقی انگشت اتهام را نه به طرف جمهوری اسلامی، بلکه به طرف احزابی می‌گیرد که خود قربانی سرکوب‌های چندین دهه حکومت اسلامی هستند. "برخی از مخالفین جمهوری اسلامی بدون توجه به امنیت مردم، فقط به دنبال افزایش سیاهی لشکر و شهید سازی خودشان هستند، می خواهند، افراد را در میان آب و آتش گیر بیندازند. تا چاره‌ای بجز پیوستن به آنان نداشته باشند، آنگاه رفته رفته کل خانواده را در دام خودشان گرفتار کنند‌." از یک زندانی سیاسی‌ای که برای آزادی‌های سیاسی، حق آزادی و آزاد بودن احزاب سیاسی دفاع می‌کند و برای حقوق ضایع شده جامعه مبارزه کرده و زندان رفته است انتظار می‌رود که به حکومت سرکوبگر اسلامی اعتراض کند چرا اعتراض را امنیتی کرده!؟ نه اینکه معترضین را از اعتراض کردن و به احزاب پیوستن بترساند! نه اینکه سرکوب را حق کسی بداند که آزادانه به حزب و جریانی سمپاتی دارد و انتخابش کرده است.

 

خالی کردن زیر پای اپوزیسیون جمهوری اسلامی در برهه‌ای از حیات این حکومت که هر آن امکان آن می‌رود با اعتراضات توده‌ای وسیعی روبرو شود، در جهت خلاف اعتراضات معلمان است، حتی اگر نویسنده ده‌ها بار از تشکل‌ها، از تجارب و تاریخ اعتراضات معلمان تعریف و تمجید کند. ترساندن فعالینی که می‌خواهند راهی پیدا کنند که با دیگر فعالین متحد شوند، با این ادبیات که گیر می‌افتید، و خانواده تان برباد خواهد رفت، در بهترین حالت تمکین به این وضعیت است و در خدمت رژیم اسلامی می‌باشد. هیچ فعال و انسان شریفی نباید خودش را در این جبهه قرار بدهد. ما حق داریم از رسول بداقی بپرسیم که از نظر ایشان کارگر و معلم در سر پا ماندن رژیم اسلامی چه منفعتی می برد که او آنها را از نزدیک شدن به احزاب اپوزیسیون جمهوری اسلامی منع می کند؟


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com