حجاب اجباری« فراتر از پوشش»

فریبا ثابت
March 07, 2019

حجاب اجباری« فراتر از پوشش»

سر کوب یک جامعه ااز طریق سرکوب زنان آن ممکن است. «سیمون دوبوار»
چهل سال ازخیزش گسترده و خود جوش زنان در اسفند 57 علیه حجاب اجباری که نخستین واکنش در برابر یورش جمهوری اسلامی بود،می گذرد.خیزشی خود جوش که حدوا شش روز طول کشید و همگان را غافل گیر کرد.
این تظاهرات اعتراضی بی شک آغاز راه طولانی و پر پیچ و خم مبارزات زنان ایران را رقم زد.
جمهوری اسلامی در این چهار دهه قدم های بی شماری در بی حقوقی هر چه بیشترزنان برداشته و سعی در خانه نشین کردن آنها داشته است.
اما زنان هرگز تسلیم نشدند و به عنوان نیروهای اجتماعی مقاومت و نا فرمانی به اشکال مختلف از حقوق خود به دفاع بر خاسته اند.

حجاب اجباری آغاز حمله به حقوق زنان:

خمینی در 16 اسفند 57 از بالکن مدرسه رفاه فرمان صادر کرد: در وزارت خانه ها نباید معصیت شود، زن ها نباید لخت بیایند. زن ها بروند اما با حجاب باشند....
و 7 مارس زنان به خیابان ها ریختند و فریاد بر آوردند « ما انقلاب نکردیم که به عقب بر گردیم، انقلاب نه شرقی نه غربی است جهانی است، استبداد در هر شکل محکوم است »و 8 مارس و چند روز متوالی هم تطاهرات کردند تا از حقوق خود دفاع کنند.
تظاهرات خود جوش زنان هر جند به افول گرایید باعث شد که نخستین رویکرد آنان به فعالیت های اجتماعی هدف دار و سارماندهی شده شکل بگیرد. روندخود آگاهی جنسیتی و شکل گیری جنبش زنان در سال های بعدبه خوبی قابل مشاهده است و حاصل آن جنبش زنانی است که هر چند در این 40 سال گذشته فراز ونشیب های زیادی راپشت سر گذاشته است هنوز به حیات خود ادامه می دهد.دختران خیابان انقلاب(دخترانی که حتی سال 57 متولد نشده بودند)نتیجه طبیعی این روند است.
من در این یاداشت می خواهم بر این حرکت سمبلیک که مستقیما حجاب اجباری را نشانه رفت انگشت بگذارم و به اهمیت آن در حد امکان بپردازم.
خیزش دی ماه96 با حضور دختران و زنانی که سکوهای خیابان سنگرشان بود رقم خورد. حرکتی نمادین، اعتراض به «حجاب اجباری» با هویتی کاملا زنانه زن محور، حجاب «سمبل نابرابری »راهدف قرار داده و این حرکت به ظاهر پراکنده را به فرا سوی مرزها به گوش جهانیان رساند. تعمق و تامل در این حرکت نمادین یک عنصر اساسی را برجسته می کند و آ« اینکه زنان همواره و از همان فردای قیام این مهم را در یافتند که حجاب یک «پوشش ساده» نیست و اجباری کردن آن هستی و آزادی و کنترل بر بدن زن را نشانه رفته و هدف سیاسی مذهبی دارد.
در گفتمان حکومتیان،زنان نمادهویت جمعی و در نقش باز تولید کنندگان آنها تلقی می شوند و در نتیجه نقش آنها «کنترل بر بدن و استقلال آنها و تحمیل نقش جنسیتی »است. آنها با اعمال کنترل بر بدن زن و محدود کردن آزادی آنها، اهدافی چون اثبات تسلط خود را دارند و از حجاب به عنوان ابزار سیاسی برای متمایز کردن خودی ازغیر خودی استفاده می کنند
اما حرکت، دختران خیابان انقلاب ، شاید نوید« عبور جامعه ازشریعت» باشد.حرکتی که آشکارا بسیاری در جامعه ازآن حمایت کردند که در بین آنها حمایت مردان و زنان محجبه چشم گیر است.
نتایج یک نظر سنجی با موضوع «موافقت و مخالفت با حجاب اجباری» که توسط وزارت ارشاد صورت گرفته است نشان می دهد که مخالفت با حجاب اجباری در تمامی استان ها ایران به جز یک استان جند برابر موافقان است. طبق این نظر سنجی3\78 در صدکل کشور مخالف حجاب اجباری و تنها 7\21 در صدازحجاب اجباری حمایت می کنند . نقل قول از* دویچه وله کانال تلگرام
و باز در همین رابطه آذر منصوری منتسب به اصلاح طلبان حکومتی اظهار می دارد که:
ربط این اعتراض مدنی دختران خیابان انقلاب که اشکال و نمادهای مختلف پیدا و نهان دارد به بیرون از مرزها فقط و فقط پاک کردن صورت مسئله است و فرار از پرسش مقدری که پاسخی به آن داده نمی شود. کلید واژه این پرسش را باید در تبیعض هایی دانست که زن را در رده شهر وند درجه دو قرار داده است . دویچه وله
و اما این حرکت خود جوش زنان ، واکنش شدید حکومتی هم به همراه داشته است. خامنه ای حرکت زنان را «حقیر و حرکت دشمنان اسلام » نامید. به نظر مکارم شیرازی معضل بد حجابی درشهر قم « نه تنها در اطراف حرم بلکه در همه جای شهر » تاثیر نا مناسبی بر امنیت خانواده و جامعه گذاشته است و بدین ترتیب مسئله را امنیتی میداند.و بالاخره
صادق لاریحای رئیس سابق قوه قضاییه در خواست مخالفین خحاب احباری را برای بر قراری رفراندم «بسیار سخیف» خوانده و اظهار داشته است که «حکومت اسلامی برای ارتکاب یک فعل حرام رفراندم برگزاز کند!؟ ».
به خوبی واضح است که برخورد قضائی امنیتی شدید با مخالفان حجاب اجباری در صدر اولویت های سران حکومتی است و از این به بعد بی حجابی در زمره جرایم امنیت علیه کشور محسوب می شود.
و ما ا ما در این جا با یک پرسش مهم مواجهیم:
آیا حجاب در این شرایط مسئله زنان است ایا مسائل اساسی تری و فوری تری برای زنان وجود ندارد؟
پاسخ به این سوال ،سوال دیگری را پیش می آورد:
ایا حجاب تنهایک پوشش است یا فراتر از آن؟
آیا حجاب یک مسئله صرفا فرهنگی است یا حجاب مسئله هویتی است؟

در حکومت دینی جمهوری اسلامی حجاب هویت زن و نماد هویت جمع است و بی دلیل نیست که در صدر اولویت های آن قرار دارد.
«شعاریا روسری یا تو سری یک ماه بعد از انقلاب گویای هدف اصلی حجاب اجباری است»
حجاب ابزاری برای کنترل زنان و متمایز کردن خودی و غیر خودی است. حجاب نماد اسلامی بودن کشور است ودر جمهوری اسلامی بدن زن همیشه یک موضوع سیاسی بوده است.
اساسا تثبیت جمهوری اسلامی با تطابق جایگاه زنان با شریعت شروع شد. و اولین نمود آن حجاب اجباری بود. حقوق زنان رسما و قانونا در بسیاری از حوزه ها به نصف تقلیل پیدا کرد. تبعیض و اپارتاید جنسی قانونی و نهادینه شد وبرای همه زنان بدون توجه به ملیت و مذهب به اجرا در آمد.
و زن به عنوان جنس ضعیف «ضعیفه» و یا جنس دوم ، وسیله ای در خدمت نظام ساختاری قدرت دینی در آمد تا به سان شئی تحت کنترل خود داشته باشد.

پیامدهای کنترل زنان:
سیاست خانه نشین کردن قدم به قدم زنان در پی آپارتایدجنسی، پی آمدهای کوتاه مدت و دراز مدت وخیمی به دنبال داشته است که از مهم ترین آنها خشونت در سطح خانه و جامعه است.
اعمال خشونت بر علیه زنان آشکار و پنهان در خانه، جامعه و در همه سطوح نماد تاریخی « رابطه قدرت نا برابر» میان زن و مرد بوده . منجر به «سلطه» مرد بر زن می شود. هر چند در یک جامعه نا برابری و تبعیض بیشتر باشد خشونت سیستماتیک بر اساس جنسیت بیشتر است.
طبق تعریف سازمان ملل اعمال اجبار و محدودیت خود سرانه از ازادی برای زنان چه در عرصه عمومی و چه در عرصه خصوصی از مصادیق بارز خشونت علیه زنان است.
در جامعه پدر سالار شرف، ناموس ، غیرت و تعصب واژه های مردانه و حاوی ارزش های اخلاقی هستند. در مقابل شرم، حیا، نجابت نماد اطاعت ،فرمانبرداری و نوع پوشش زن است. این ارزش ها به ویژه در جمهوری اسلامی به شدت پر رنگ شده است. غیرت در جامعه پدر مرد سالار میزان پوشید گی زن از چشم نا محرم است. بنا براین زن با حجاب کتنرل می شود. این کنترل از خانه شروع شده و به جامعه بسط پیدا می کند و در نتیجه تخطی از آن سلسله خشونت های خانگی و دولتی اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.

خشونت خانگی:
بی اعراق می توان ادعا داشت که دختر از بدو تولد در معرض خشونت خانگی قرار می گیرد. دختر متولد شدن ابتدا به ساکن با تبیعض در تربیت رفتار و آموزش روبروست. این تبیعض ها همواره در طول زندگی با او همراه است. او به نوبت تحت کنترل پدر پدر بزرگ برادر عمو دائی ....و همسر است. ازدواج زود رس،ممنوعیت عشق، ازدواج اجباری وپس از ازدواج حق خانه نشین کردن زن ( عدم اجازه تحصیل وکار ،عدم استقلال مالی) او را به زنی مطیع و فرمانبردارهر چند علیرغم میل خود تبدیل کرده و نقش او را به کارگر خانگی بدون مزد و مواجب و تامین میل جنسی همسر در هر شرایطی حتی بدون هیچ رضایتی تقلیل می دهد. در این نقش زن در معرض هرگونه خشونتی قرار گرفته و در صورت کوچکترین تخطی از جایگاه تعیین شده برای او مورد تجاوز قرار می گیرد، به قتل می رسد، سوزانده می شودو..... و تازه مسئله به این جا هم ختم نمی شود و با توجه به ساختاری و قانونی بودن خشونت، زنان مورد خشونت واقع شده نه تنها مورد حمایت دولت قرارنگرفته از جامعه هم طرد می شوند.

خشونت دولتی:
در ایران با ساختار ویژه حکومت دینی و جایگاه زن در آن ، خشونت نهادی و قانونی است و دستگاه قضائی نه نهادی برای حمایت از زنان که بازوی اجرایی خشونت بر علیه زنان و نهاد رسمی کنترل بر بدن زنان است.جمهوری اسلامی از ابتدای حیات خود با تحمیل حجاب اجباری این کنترل را به دست گرفته است.
جدا سازی در مراکز دولتی ، مراکز آموزشی ، دانشگاه ها، مراکز تفریحی و ورزشی و ... در این راستا به عمل در آمده است.
در چهل سال گذ شته کسانی که حجاب «مدل جمهوری اسلامی» را رعایت نکرده اند دایما خشونت سیستماتیک دولتی را تجربه کرده اند. مشروط شدن شغل های دولتی، دسترسی به امکانات آموزشی، در مانی رفاهی تفریحی و ورزشی از این دست می باشند.
دستگاه های عریض و طویل دولتی از جمله گشت های ارشاد ، خواهران زینب، بسیج و سپاه پاسداران به عنوان بازوی اجرایی کنترل حجاب ،شدیدترین خشونت ها را به بهانه مختلف به زنان وارد می کنند.توهین ، تحقیرتا ضرب و شتم و زندان و شکنجه به دست این نهادهای رسمی انجام می شود. البته جمهوری اسلامی از نهادهای غیر رسمی هم در این سال ها برای سرکوب زنان استفاده کرده است. چاقو زدن و اسید پاشی به بهانه بد حجابی به دست همین ملیس ها انجام شد.
اماخشونت دولتی در سنگسار زنان به اوج خود می رسد.
به این لیست می توان بسیاری موارد دیگر افزود قانون اجازه پدر برای ازدواج، ازدواج کودکان ( سن ازدواج 13 سال) چشم بستن بر قتل های ناموسی و تجاوز در سطح خانواده و.....
و اما زنان در تمامی این سال ها به اشکال مختلف از خود مقاومت نشان داده اند و این مقاومت و پیشتازی را در یک سال گذشته به اوج خود رساندند.حرکت شجاعانه زنان کارگر در صف مقدم مطالبات کارگری، حرکت معلمان، باز نشسته هاو مال باختگان علیرغم خطر دستگیری و زندان و شکنجه،نشان از آگاهی زنان به حقوق خود و نپذیرفتن نا برابری و تبعیض است.
زنان به خوبی در یافته اند که برای آزادی خود باید از سد حکومت دینی گذشت و به همین دلیل است که اعتراض به حجاب اجباری نماد توانایی به چالش کشیدن ساختار قدرت دینی در یک ساختار تبعیض آمیز پدر سالار است که تمامی قدرت را از آن خود میداند.
بنا براین می توان گفت که حجاب پاشنه آشیل جمهوری اسلامی است.
6 مارس 2019


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com