«طراحی» تکراری!

رهام یگانه
January 26, 2019

«طراحی» تکراری!

دستگیری‌های اخیر، انتشار اعترافات اجباری و ساخت یک مستند این روزها به کانون بحث‌های محافل سیاسی در ایران تبدیل شده و البته این مساله برای نیروهای چپ چند برابر بیش از نیروهای دیگر حیاتی شده است. اصل ماجرا این است که به دلیل پرداخت نشدن به موقع حقوق کارگران #نیشکر_هفت‌_تپه و دیگر مطالبات کارگران این واحد و نیز مطالبات معوقه و انباشت شده کارگران #گروه_ملی_فولاد_اهواز که هر دو ناشی از واگذاری این واحدها به بخش خصوصی و عدم توانایی و کفایت کافی از سوی مدیران منصوب است، کارگران دست از کارکشیده و حقوق خود را طلب کردند؛ اتفاقی عادی و به حق که در هر گوشه‌ای از جهان ممکن است رخ دهد. حتی در ایران هم از سال گذشته بارها اعتراضات کارگری زبانه کشید و بارها همین کارگران هفت تپه نسبت به مسائل خود اعتراض و اعتصاب کردند.‌ مولفه‌ای که با اتفاقات مشابه متفاوت است،‌ «طراحی» دستگاه‌های امنیتی است. آن‌ها با دستگیری تعدادی از کارگران هفت تپه و فولاد اهواز و حامیان آن‌ها از جمله هیئت تحریریه #نشریه_گام، سناریویی از‌پیش‌طراحی‌شده داشتند و براساس آن باید هر طوری شده، خارج کشور را به عنوان محرک به میان بکشند.

از سوی دیگر جامعه و طبقه کارگر واکنشی منفی به این طراحی ناشیانه نشان داد،‌ ولی این نیز امنیتی‌ها را عقب نزد و آن‌ها با دستگیری دوباره‌ی #اسماعیل_بخشی و #سپیده_قلیان تلاش می کنند پازل ناتمام خود را تکمیل کنند. در این شرایط است که نگرانی برای رفقایی چون اسماعیل، سپیده، #عسل_محمدی ، #ساناز_الهیاری ، #امیرحسین_محمدی_فرد ، #مازیار_سیدنژاد و #امیر_امیرقلی بیشتر می شود، چرا که جامعه‌ی سیاسی ایران تجربه تلخی از این طراحی‌ها دارد؛ در زمان محمدرضا شاه گروه گلسرخی و دانشیان دقیقا با چنین پاپوش‌دوزی مواجه شدند که همان زمان هم مشخص شد که مبنای واقعی ندارد. اکنون نیز شرایط به گونه‌ای است که دستگاه امنیتی و مشخصا وزارت اطلاعات قصد دارند حمله‌‌ی سراسری و تمام عیار خود را آغاز کنند و در نخستین گام تک اول را زدند. بیشتر فعالان سیاسی بر سر اتفاقات بیان شده توافق دارند، ولی این که در آینده چه خواهد شد هنوز نامشخص است. با این همه چند نکته را از هم اکنون باید در دستور‌کار بگذاریم.

 اولین دستاورد نیروهای امنیتی از اجرای چنین طرح‌هایی ایجاد فضای ارعاب و تشویش اذهان فعالان کارگری است. آن‌ها قصد دارند با ترساندن فعالان و فشار پلیسی و امنیتی تداوم مبارزات را غیر ممکن کنند و در کنار آن با جرم‌انگاری تمام فعالیت‌های عادی و روزمره نیروهای اپوزیسیون، آن‌ها را در چنبره ترس و نا‌امیدی فرو ببرند. البته که دستگیر‌شدن در چنین سیستمی ترسناک است ولی نباید ابتکار عمل را از دست داد. همه‌ی ما دوستان،‌ آشنایان و بستگانی در کشورها و شهرهای دیگر جهان داریم؛ ارتباط با این افراد آیا جرم است؟ از نظر سیستمی که خود چنین سناریوهایی می چیند و کشف حقیقت حتی در معنای امنیتی آن برایش تهی از اهمیت است، حتما این جرمی نا‌بخشودنی است، کما اینکه گپ زدن‌های ما باهم و حتی زنده بودنمان نیز از نظر آن‌ها لطفی‌ست به ما! در نتیجه یک‌بار دیگر مساله را حلاجی کنیم؛ آیا پاسخ محبت رفیق تبعیدی و نگران، به معنای آغاز یک پروسه‌ی تشکیلاتی است و اگر چنین نیست چرا ما باید نسبت به هم بدبین شویم؟ درست است که در نهایت حکم را کسانی صادر می‌کنند که به اصطلاح دنبال یک گاف می گردند اما نباید این تصور پیش آید که کرنش،‌ کوتاه آمدن و تغییر رفتار نهایتا می‌تواند به منزله‌ی تبرئه شدن کسی باشد.

از سوی دیگر در این برهه زمانی ایجاد افتراق و جو بدبینی نسبت به یکدیگر با هر نیتی به سود طراحان «طراحی سوخته» است. اختلافات فکری و سیاسی از نظر آنها مساله مهمی نیست، همه‌ی دستگیرشدگان در این پرونده متهم به همکاری با حزب کمونیست کارگری‌اند و احتمالا در پرونده های دیگر هم، جریاناتی دیگر مطرح خواهند‌شد. اینکه هر رفیق یا فعالی چگونه فکر می‌کند البته مساله‌ی مهمی است اما اگر این مساله به دامن زدن خط‌کشی‌های متعدد بیانجامد آن هم در شرایطی که به زیان همبستگی طبقاتی تمام ‌می‌شود، قطعا اقدامی فاجعه‌بار است. به همین دلیل امروز وقت آن است که همدیگر را درک کنیم، نه دَک!

در پایان هم لازم به یادآوری است که به غیر از اسماعیل بخشی و سپیده قلیان، در پرونده‌ی اخیر رفقای دیگری هم دستگیر و بازداشت شدند، امیدواریم برای همه این رفقا توجه کافی و لازم صورت گیرد، آن‌ها دستگیرشدگان یک پرونده،یک اتهام،یک چارت،یک جنبش و یک سناریوی از‌پیش‌طراحی‌شده هستند!


- دیکریشن


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com