بر چهل سال رنج و استثمار و ستم و خرافۀ دینی، پایان بگذاریم!

رويا توانا
January 24, 2019


سرسخن


بر چهل سال رنج و استثمار و ستم و خرافۀ دینی، پایان بگذاریم!
یک ادعانامه!

جمهوری اسلامی در میانِ امواجِ مبارزه و مقاومت و سرکوب و دستگیری‌های گستردۀ فعالینی که در هر عرصه‌ای به مبارزه علیه این حاکمین برخاسته، به تدارک جشنِ چهل سالگی‌اش مشغول است. این‌ها می‌خواهند نه تنها به مردم ما بلکه به مردمِ ما در سراسر جهان القا کنند که «همه چیز تحت کنترل است» و برای «اثبات» آن تلاش می‌کنند زیر شکنجه و تهدید به اعدام از فعالین کارگری و اجتماعی، «تاییدیه» بگیرند. 
اما شما جنایت‌کارها قادر به «کنترلِ چیزها» و «تبعاتِ چیزها» نیستید. چون روابطی را که نمایندگی می‌کنید، مولد و منشاء بی‌عدالتی‌ها و ستم‌هایی است که مردم علیه‌اش به‌پاخاسته و شما را به چالش گرفته‌اند. چون نظامی را نمایندگی می‌کنید که روزمره ستم و استثمار تولید می‌کند و همین به مقاومت و مبارزه دامن می‌زند. این را نمی‌توانید کنترل کنید.
سرانِ جمهوری اسلامی خود می‌دانند که روی انبارِ باروتی از خشم و نفرت عمومی نشسته‌اند. می‌دانند که وقتی امواجِ مبارزات بخش‌های مختلف مردم به یکدیگر متصل شود (هفت‌تپه به فولاد و هپکو و... محیط زیست به کارگران، معلمین به زنان و کارگران و مال‌باختگان، زنان به کارگران و حاشیه‌نشینان، دانشجویان به همۀ این ها، مبارزه مردم کردستان به مبارزۀ مردم بلوچستان و... این سر کشور به آن سرِ کشور و...)، زمینه‌سازِ توفانی خواهد شد که بهترین فرصت و فضا را برای تدارکِ سرنگونی نظام‌شان فراهم می‌کند. از همین هراس دارند و «مستندسازان» سیاسی/ امنیتی‌شان این را خوب می‌دانند. و این دقیقا کاری است که ما باید بکنیم. متصل کردن تمامی این مبارزات به یکدیگر بر حولِ آن چه «هفت توقف» می‌خوانیم و در جهتِ به راه انداختنِ جنبشی برای انقلاب و رهایی.
امروز جمهوری اسلامی به مناسبتِ چهل سالگی‌اش، سمینار پشتِ سمینار برگزار می‌کند و عرصۀ نمایشی و هنری و افرادش را به‌کار گرفته است. از امنیتی‌های دو ‌آتشه تا به‌اصطلاح آن دسته اقلیت «روشنفکرانی» که چارچنگولی به حفظِ این نظام چسبیده‌اند. فرصت‌طلب‌های نان به نرخِ روز خور درعرصۀ سیاست یا ادبیات و هنر و ورزش و نقشِ ضد انقلابی‌شان باید در مطلبی دیگر، به نام و کامل روشن شود. همان‌طورکه ماجراها و جسارت‌های گفته و ناگفتۀ روشنفکران و هنرمندان و ورزش‌کاران مردمی که به هر طریقی صدای اعتراض و مبارزه مردم را بلند می‌کنند، شورانگیز و الهام‌بخش است و باید از آنان نام برده شود.
سریال‌های طولانی و مبتذل و سرشار از دروغ می‌سازند و تمامِ شبکۀ‌های استانی کشور را برای نمایشِ نفرت‌انگیزِ مستندِ چهل سال جمهوری اسلامی، سازمان داده‌اند تا هر شب به گوش مردم در سراسر کشور پیامِ «پیروزی و اقتدارِ نظامِ اسلامی» را بدمند و اکثریت جامعه که روزمره بدتر از جهنم را در این نظام تجربه می‌کنند، به این باور برسانند که این نظام، «بهشتی» است. امروز، و درست در دوره‌ای که اعتراض و مبارزۀ همۀ قشرهای مردم، چهار گوشۀ کشور را فراگرفته، این تبلیغاتِ دروغین یادآورِ سخنانِ گوبلز (وزیر تبلغیات رژیم فاشیستی هیتلر) است که مدعی بود: «دروغ هرچه بزرگ‌تر، باورش آسان‌تر». اما امروز باورِ این دروغ‌ها سخت دشوار شده است.
چهل سالِ پیش در چنین روزهایی شعله‌های خشمِ مردمی که از ستم و تبعیض و جنایت‌های حکومت سطلنتی شاه به ستوه آمده و به‌پا خاسته و آرزوی زندگی و آینده‌ای بهتری را داشتند، توسطِ طیفی از نیروهای اسلام‌گرا به رهبری خمینی به فنا رفت. در سال 1357 جامعه ما طلب انقلاب کرد. اما به جای انقلاب، ضد انقلاب به قدرت رسید. به جای یک دولت سوسیالیستی انقلابی، که منافع اکثریت توده‌های مردم را نمایندگی می‌کند، حکومت قشری از طبقه سرمایه‌دار اسلام‌گرای وابسته به نظام جهانی سرمایه‌داری امپریالیستی به قدرت رسید. دولت کهنۀ استثمارگران که تا آن زمان حکومت سلطنتی محمدرضا شاه نماینده و نگهبانش بود نه تنها در هم شکسته نشد که در هیبتی جدید ظاهر شد. بهره‌کشی و ستم تحت حکومت تازه برپا شدۀ اسلامی، بیش از قبل تشدید پیدا کرد. با ادغام دین و دولت تبعیض و ستم بر زنان ابعاد هولناک گرفت. ستم بر ملل غیر فارس، بیکاری و فقر، اعتیاد و فحشا رواج خرافه و جهل به جای علم و دانش، تشدید یافت و محیط زیست مردم به نابودی کشانده شد. 
با استقرار ضد انقلاب اسلامی و شکل‌گیری حکومت جمهوری اسلامی، بسیاری از خیزش‌ها و اعتراضات توده‌های مردم علیه دولت‌های ارتجاعی و وابسته به امپریالیسم در خاورمیانه، به دام جریان‌های سیاسی اسلام‌گرا افتاد و به قهقرا رفت. این کارنامۀ جمهوری اسلامی است!
در نخستین شمارۀ نشریۀ آتش (بهمن 1390) گفتیم:
«... برخلاف تصور عامیانه، به قدرت رسیدن خمینی و بنیادگرایانِ اسلامی ثمره یک انقلاب نبود. بلکه محصول یک ضد انقلاب بود. بر خلاف تصور عامیانه، قدرت‌های امپریالیستی جهان (به‌خصوص آمریکا) از چند ماه قبل از بهمن 57 به این نتیجه رسیدند که شاه باید برود و خمینی باید بیاید. در واقع بدون این‌که امپریالیسم آمریکا و امپریالیست‌های اروپای غربی راه را باز کنند، خمینی و دارودسته‌اش نمی‌توانستند به قدرت برسند. ژنرال هویزر آمریکایی که روزهای قبل از افتادن سلطنت برای زد و بند با همدستان خمینی مخفیانه به ایران آمده بود بعدها در خاطرات خود نوشت: ما شاه را از پریز برق درآوردیم و خمینی را به پریز زدیم! پیروزی ضد انقلاب بر انقلاب در سال 1357 بزرگ‌ترین فاجعه جامعه ما در نیم قرن اخیر...است. آگاهی پیدا کردن نسبت به این فاجعه و علل آن موضوعی سرنوشت‌ساز برای جامعه ماست. انقلاب یا ضد انقلاب قبل از هر چیز مربوط به آن است که کدام طبقه و نمایندگان سیاسی آن قدرت را به‌دست می‌گیرند. ...قدرت سیاسی (یا دولت) فقط می‌تواند حاکمیت این یا آن طبقه باشد.....با سرنگونی رژیم شاه حاکمیت طبقات و قشرهای تحت ستم و استثمار جامعه برقرار نشد بلکه نخبگان دینی به قدرت رسیدند... در واقع با استقرار جمهوری اسلامی هیچ‌چیز عوض نشد و صرفا یک قشر از طبقه سرمایه‌داران بزرگ و کارگزاران دولتی جای خود را به قشر جدیدی از طبقه سرمایه‌داران بزرگ و کارگزاران دولتیش دادند...».

از سرانِ جمهوری اسلامی باید پرسید: برنامه ویژۀ استانی به مناسبتِ چهل سالگی رژیم‌تان برگزار می‌کنید و می‌خواهید «توسعه و پیشرفت» را به مردم بقبولانید؟ اما از کدام استان حرف می‌زنید؟
از خوزستان؟ استانی که در زیرِ خاکش «طلای سیاه»، خوابیده و بندِ ناف دولتِ سرمایه‌دارِ شما به آن وابسته است و نیروی کار و زحمت کارگران و زحمت‌کشانِ این خطه، تحقق سود را برای شما با زیر و رو کردنِ  این کالا، میسر کرده اما بخش‌های زیادی از مردم از همان چیزی که زیرِ خاک غلیان می‌کند بی‌بهره‌اند؟ از استانی که امروز به کانونِ مبارزه علیه شما تبدیل شده و دسته‌دسته جوانانِ عرب و غیر عرب را اسیر می‌کنید و با اتهامات دروغین زندگی‌شان را می‌گیرید برای آن‌که زندگی انگلی خود را ادامه دهید؟ از استانی که کارگرانش را به خاطر دو بار استثمار شدن (یک بار به دلیلِ کار مزدی و بار دیگر برای ماه‌ها دریافت نکردن مزد یعنی «حقِ استثمار شدن») سرکوب و شکنجه و تحقیر می‌‌کنید؟ از استانی که باعث و بانی فاجعۀ زیست محیطی‌اش شده‌اید و مردم را حتا از نفس کشیدن محروم کرده‌اید؟
از کردستان؟ استانی که 40 سال است استخوانی درونِ گلوی شما شوینسیت‌ها شده، پای بر جای فاشیست‌های برتری‌طلبِ سلطنتی گذاشته‌اید و از همان ابتدای ضد انقلابِ اسلامی برای سرکوب مردم‌اش پوتین پوشیدید و بساطِ «بزم و رزم» راه انداختید؟ از استانی که اکثریتِ مردمش از نظر شما «مشکوک»‌اند و پرونده‌دار و بر سر هر کوی و برزن پایگاه و قرارگاه درست کرده‌اید تا مثلِ سال‌های اولیه حاکمیت‌تان، آتشِ توپخانه روانۀ مردم کنید؟
از بلوچستان؟ استانی که همین چندی قبل دانش‌آموزانِ خردسال به دلیلِ نبودنِ اولیه‌ترین امکاناتِ ایمنی در آتش سوختند؟ در سالِ گذشته فقط 1 میلیون تومان (فقط 1 میلیون تومان) -  یعنی یک صدم حقوق ماهیانه و درآمدِ مجلسی‌های جمهوری اسلامی و یک چند تریلیون درآمدهای دولت، به بهسازی مدارس بلوچستان اختصاص یافته است. این در حالی است که بودجۀ تخصیص یافته برای نهادهای دینی، سر به آسمان کشیده است. خاکِ این منطقه را به‌معنای واقعی به توبره کشیده‌اید و استان را همین چندی قبل به حراج گذاشتید و مدیریتِ تنها بندرِ اقیانوسی کشور (چابهار) را به سرمایه‌دارانِ هند و در توافق با امپریالیسمِ  آمریکا و رژیم فاشیستی ترامپ، واگذار کردید؟
می‌خواهید «قشرهای مختلف» را خطاب قرار بدهید؟ مثلا زنان را؟ در این چهل سال حاکمیتِ‌‌‌‌ دین و قوانینِ شرعِ شما، زنان چیزی به جز تحقیر ندیدند. اما در برابر، بیشترین مبارزه و مقاومت را کرده‌اند. این مبارزه و مقاومت، به خصلتِ نظام و جامعه‌ای ربط دارد که شما انگل‌ها، قوانین‌اش را وضع کرده‌اید.
می‌خواهید تحصیل‌کرده‌های کشور را خطاب قرار بدهید؟ در این چهل سال، آنان را که از معتبرترین دانشگاه‌های جهان به امید خدمت به مردمشان به کشور بازگشتند اعدام کردید، در زندان‌هایتان پوسیدند یا به تبعید ناخواسته رفتند و اکنون به اعتراف خودتان 70% رتبه‌های برتر کنکور و المپیادی‌ها و مدال‌آوران علمی از کشور خارج می‌شوند.
شعرا، نویسندگان و هنرمندانِ این کشور که مزدور شما نیستند و اکثریت قشر ادبی و هنری را تشکیل می‌دهند، چطور خطاب قرار دادید؟ با قتل‌های زنجیره‌ای، با ترور بزدلانه. با قلع و قمع فرهنگی و سانسور حکومتی. با فرمان‌های رهبرتان در جمع‌آوری و سوزاندن کتاب‌هایی که از نظر شما موعظه‌گران خرافه و جهل، «ظاله» هستند.
رهبر شما، میلیون‌ها نفری را که در گوشه و کنار این کشور در حرکت‌های اعتراضی دائمی‌اند «دشمن» خطاب قرار می‌دهد. راست می‌گوید. ما همه دشمن شما و کلیت نظامتان هستیم.
اما این رژیم «پایگاه مردمی» دارد! و رهبر در خطابه‌هایش با این‌ها حرف می‌زند و هشدار می‌دهد که «وقت عقب‌شینی نیست». «مردمِ» این رژیم، در چهل سال گذشته، چه کسانی بوده‌اند؟ تفاله‌های جامعه که از طریق خدمت خالصانه به رژیم و استفاده انگل‌وار از امتیاز نزدیکی به «قدرت»، تبدیل به سرمایه‌داران گردن‌کلفت شدند. کسانی‌که از اتاق‌های بازجویی و شکنجه به اتاق‌های بازرگانی و تجارت و مدیریت شرکت‌های چندملیتی رسیدند. کسانی‌که به پاداش «شجاعت» در فرستادن ده‌ها هزار جوان بر روی مین در طولِ جنگ ایران و عراق، صاحب کارخانه و معدن و جنگل و کوه و چاه نفت شدند. قشرهایی که پای منبر آخوندها ذهنیت فاشیستی‌شان شکوفا شد و چماق‌دار سازمان‌یافته و هار رژیم شدند و با توجیهات شرعی رسالت خود را در اعمال شرارت فرهنگی و اجتماعی و جاسوسی علیه مردم دیدند. این‌ها هستند «پایگاه مردمی» جمهوری اسلامی و رهبر آن.
جمهوری اسلامی، تجسم و نماد یک نظام اجتماعی ستمگر و منسوخ است و حافظ منافع طبقۀ سرمایه‌دار استثمارگر. این رژیمی است که نقش تاریخی‌اش در سرکوب انقلاب ضد سلطنتی و نابود کردن آمال رهایی‌بخش و ظرفیت‌ها و استعدادهای مردم ما، بر سنگ حک شده است. این رژیمی است که قدرت‌های سرمایه‌داری امپریالیستی راه را برای قدرت‌گیری‌اش باز کردند و در سایۀ عنایات پیدا و پنهان آن‌ها، عقد برادری میان سرمایه و اسلام جاری شد، شهروندان را بر حسب باورها و جنسیت و ملیتشان رده‌بندی کرد، از همان فردای بهمن 57 تیغ به دست و کف به دهان، دارهای اعدام و اتاق‌های شکنجه بر هر کوی و برزن استوار کرد، منابر جهل و خرافه بر پا کرد و مرگ و آوای سوگواری و فغان و بانگ نحس «الله‌اکبر» نواخت. به این ترتیب، یک رژیم سرمایه‌داری دینمدار فاشیست متولد شد. تاریخِ چهل سال حاکمیت شما اینست!
اکنون در چهلمین سال به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی، با خشمی عظیم و نفرتی سوزان از این چهل سال، عهد کنیم که برای واژگون کردن این رژیم و نظامش درنگ نکنیم. جمهوری اسلامی باید برود و این ضرورتی است که باید پاسخ بگیرد اما از سوی مردمی آگاه و مصمم. آگاه به خصلت و اصول جامعه‌ای که از ریشه متفاوت از آن چیزی باشد که در چهل سال گذشته تجربه کردیم و مصمم برای دستیابی به آن. باید بدانیم که تنها راه به دست آوردن چنین جامعه‌ای، به پیروزی رساندن یک انقلاب واقعی است: انقلاب کمونیستی و استقرار جمهوری سوسیالیستی نوین ایران! هیچ تغییری کمتر از این، زخم‌های عمیق این چهل سال را التیام نخواهد بخشید.


به نقل از نشريه آتش87 - بهمن97
 n-atash.blogspot.com
atash1917@gmail.com



 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com