رضا شاه و تشکیل دولت متمرکز نیمه‌مستعمراتی در ایران ... بخش هشت: سلطانِ صاحب زنان

سیامک صبوری
January 11, 2019

رضا شاه و تشکیل دولت متمرکز نیمه‌مستعمراتی در ایران
بخش هشت: سلطانِ صاحب زنان


طرفداران رضا شاه مدعی‌اند دوران سلطنت او، آغاز روند بهبود وضعیت زنان در ایران و نقطه عطفی در موقعیت اجتماعی زن بود. در این شکی نیست که اصلاحات رضا شاه به‌ویژه در مورد کشف حجاب، امری تأثیرگذار در تاریخ معاصر ایران بود و تبعات آن تا به امروز ادامه پیدا کرده است. اما این نوشته می‌کوشد نشان دهد که: تلاش برای تغییر موقعیت زنان در جامعۀ ایران با اقدامات رضا شاه آغاز نشد، ماهیت طبقاتی دولتی که رضا شاه بنا نهاد قادر به رهایی زنان نبود، اقداماتی قسمی، سطحی و تبلیغاتی بود و پایه‌های اصلی ستم بر زن و مردسالاری را در ایران متزلزل نکرد و نحوۀ اجرای آن به شکل‌گیری تضادهای ارتجاعی حاد پا داد. این مساله، به‌ویژه هنگامی پررنگ‌تر می‌شود که این اقدامات را با نمونه دیگری در همان مقطع زمانی یعنی کارزار رهایی زنان در اتحاد شوروی سوسیالیستی در فاصله سال‌های 1917 تا اواسط دهه 1930 مقایسه کنیم.
برخلاف تصویر واژگونه‌ای که طرفداران سلطنت پهلوی ترسیم می‌کنند هرگز چنین نبود که روند مبارزات زنان برای رها شدن از قید و بند پدرسالاری با رفرم‌های رضا خان شروع شد و گویی این «پدر تاجدار ملت» یک روز تصمیم گرفت «ضعیفه»ها را از پرده بیرون کشیده و خوشبخت و «متمدن» کند. مدت‌ها پیش از روی کار آمدن رضا خان از سال‌های پایانی سلطنت ناصرالدین شاه، زنان به‌اشکال مختلف در جنبش‌های سیاسی از جمله جنبش و قیام بابیان (1227 ش)، نهضت تنباکو (1270 ش) و به‌ویژه در جریان انقلاب مشروطه (1285 ش) و جنگ‌های انقلابی مشروطه‌خواهان تبریز حضور داشته و کم و بیش در فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه نقش ایفا می‌کردند. تعدادی از آن‌ها در مدارس و مطبوعات فعالیت داشتند. چندین و چند نشریۀ زنان مثل عالم نسوان (1300-1312 ش)، پیک سعادت نسوان (از 1306)، زبان زنان (1298-1301)، جهان زنان (1300) و نامه بانوان (1299) در تهران، رشت، اصفهان، مشهد و غیره منتشر می‌شد که زنان در آن‌ها فعالیت می‌کردند. حتی در مورد حجاب، پیش از سال 1314 در میان بخش‌هایی از زنان تحصیلکردۀ شهری و محصلین مدارس شاهد محدود کردن و حتی بی‌حجابی هستیم. به‌عنوان مثال، عین‌السلطنه سالور از روزنامه‌نگاران وقت در خاطراتش می‌نویسد که زنان بدون روبنده (پیچه) و با دست‌ها و سینه بیرون از چادر به خیابان می‌آمدند و یا خانوم صدیق دولت‌آبادی در سال 1307 با کلاه و لباس اروپایی در خیابان‌ها راه می‌رفت.1 بحث درباره حجاب و نقد حجاب زنان هم رایج بود. شهناز آزاد (فرزند میرزا حسن رُشدیه) در اولین شماره نشریه خود با عنوان نامه بانوان از حجاب با عنوان «کفن سیاه» نام برد و از برداشتن حجاب دفاع کرد.2 یا ابوالقاسم آزاد آذربایجانی در 1297 محفل مختلطی را تأسیس کرد که اعضایش به‌صورت مخفی برای از بین بردن حجاب فعالیت و بحث می‌کردند.3 گسترش این فعالیت‌ها و مباحث به تحولات بین‌المللی سیاسی برمی‌گشت و تأثیراتی که جامعه ایران خصوصا بخش روشفکری آن از این تحولات می‌گرفت. موج اول فمینیسم و خصوصا تأثیرات پیروزی انقلاب اکتبر روسیه، بحث دربارۀ جنبش زنان را به مساله‌ای رایج در سطح جهان تبدیل کرد و روشنفکران ایران و حتی برخی از زنان دربار قاجار از این مباحث تأثیر گرفته بودند. حتی کشورهایی مثل افغانستان، ترکیه و مصر زودتر از ایران در مورد مساله زنان و به‌ویژه در مورد حجاب دست به تغییراتی زدند. رشد روابط سرمایه‌داری در این کشورها نیازمند آموزش زنان بود و تا حدی که به سمت گسترش این روابط می‌رفتند تمایل به کشاندن زنان به سطح جامعه هم شکل می‌گرفت. اما نکته مهم این است که نقش انقلاب اکتبر و به‌ویژه تحولات جاری در اتحاد شوروی در مورد مسالۀ زنان را نمی‌توان نادیده گرفت. مساله برابری میان زن و مرد در جمهوری سوسیالیستی ایران و جنبش جنگل مطرح شد و در روایت‌های تاریخی از تبلیغات بلشویک‌ها علیه حجاب در گیلان بحث شده است.4 همچنین می‌دانیم که پس از اجرای فرمان کشف حجاب رضا شاه در دی 1314، نواحی شمال ایران به‌ویژه گیلان کم‌ترین مقاومتی در برابر آن داشتند و احتمالا این مساله متأثر از نزدیکی به شوروی و اخبار مربوط به زنان در اتحاد شوروی بود.5 
در قسمت‌های قبلی این سلسله مقالات گفتیم که تشکیل یک دولت متمرکز، هدف اصلی پروژۀ سیاسی رضا شاه بود و بسیاری از تغییرات و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی این دوران به‌قصد خدمت به این هدف و قشر جدیدی از سرمایه‌داران بروکرات و زمین‌داران بزرگ انجام شدند. رضا شاه به‌دنبال جلب مشروعیت اجتماعی برای دولتش، قشر جدیدی از بروکرات‌ها را ساخت و گسترش داد. همچنین تمایل به تجدد نمایی ایرانی و مدرن نشان دادن ایران، دو پای ایدئولوژی دولت پهلوی اول بودند که از قضا هر دو با مسالۀ زنان و خصوصا بدن زن مرتبط می‌شدند. به‌همین‌علت، مسالۀ ظاهر و پوشش به دغدغۀ اصلی دولت رضا شاه در مورد زنان تبدیل شد و بیش از هر چیز در سیاست کشف حجاب فشرده شد. تغییر پوشش مردم (ابتدا مردان در 1307 و بعد زنان در 1314) بیان دو هدف سیاسی و تبلیغاتی دولت پهلوی بود: نخست این‌که هیچ عرصه‌ای از جامعه نیست که از دامنۀ نفوذ و هژمونی دولتِ متمرکز دور مانده باشد و دولت حق دارد حتی پوشش و ظاهر «رعایای» تحت حاکمیتش را تعیین کند. دوم این‌که دیگران (به‌ویژه اروپاییان) باید مدرن و متجدد شدن ایران را چه در چهرۀ شهرهای جدید (خیابان‌ها و ساختمان‌های تازه تأسیس) و چه در مدرن‌نمایی چهرۀ مردم کوی و خیابان ببینند. در واقع از بدن و پوشش زنان به‌عنوان نماد مدرنیسم استفاده شد. شخص شاه هم در سخنرانی‌اش گفت زنان: «...از جامعه جدا نگاه داشته شده بودند، بلکه وظایف خود را نسبت به وطن و فداکاری در راه کشور نیز نمی‌توانستند انجام دهند... زنان... از فرصتی که در اختیارشان قرار گرفته برای خدمت به پیشرفت کشور استفاده کنند».6 حال‌آن‌که در اتحاد شوروی سوسیالیستی (1917-1956) مساله رهایی زنان بخشی از استراتژی رهایی جامعه از قید و بندهای دنیای کهنه بود. این مبارزه اگرچه در مقطع میانه دهه 1930 تا پایان جنگ جهانی با عقب‌نشینی‌ها و انحرافاتی همراه شد اما به گواهی تاریخ، وضعیت زنان در تمامی جمهوری‌های شوروی به‌ویژه در آسیای مرکزی و قفقاز یک جهش بی‌مانند در تاریخ بشر تا آن مقطع بود.7
اقدامات و اصلاحات رضا شاه در مورد زنان اساسا در سطح ظواهر و برخی از مناسبات اجتماعی باقی ماند و هرگز روابط تولیدی مبتنی بر مالکیت خصوصی و استثمار و کانون‌ها و نهادهای اجتماعی و سیاسی که ستم بر زن را باز تولید می‌کنند (خانواده مردمحور، قوانین شریعت و غیره)8 حتی الحاقیه‌های مربوط به قانون خانواده که از آن به‌عنوان «اقدامات مترقی رضا شاه» نام می‌برند و از سال 1307 به‌مرور به قانون مدنی ایران افزوده شدند، کماکان حاوی اَشکال بنیادین ستم بر زن و مردسالاری هستند. به‌عنوان مثال، نیاز زن به اجازه پدر یا پدربزرگ برای اولین ازدواج، چند همسری و تعدد زوجات و صیغه، جرم دانستن همجنسگرایی و نداشتن حق رأی زنان در آن تأیید شده بود. طبق مادۀ 1105 شوهر، رئیس خانواده بود و طلاق بر اساس ماده 1133 حق مرد بود و مرد برای طلاق حتی نیاز به بیان آن به همسرش را نداشت. در واقع، قانون خانواده رضا شاهی به قوانین زن‌ستیز شریعت اسلامی تن داد و آن‌ها را در هیئت قانون و اجبار دولتی به زنان تحمیل کردند. دوره پهلوی اول همچنین سرآغاز تن‌فروشی رسمی و قانونی و متمرکز بود که بعدها در سلطنت محمد رضا شاه نیز ادامه پیدا کرد. محله نیمه ویران قجرها که بعدها به شهر نو معروف شد به دستور رضا شاه بازسازی شده و محل اسکان تن‌فروشان شد. او همچنین دستور داد زنان حرمسرای قاجار در این منطقه اسکان داده شوند و بسیاری از آن‌ها ناچار به دام تن‌فروشی افتادند.9 سرهنگان و نظامیان ارتش شاهنشاهی مانند عبداله‌خان ششلول و سرهنگ مظفرخان خانه‌های متعدد در شهر نو ساختند و دختران روستایی که توسط واسطه‌ها اغفال شده و حتی دزدیده شده بودند را به بردگی جنسی کشاندند.10 اما در اتحاد شوروی، تمامی قوانین و سنت‌های دینی (اعم از اسلامی یا مسیحی) در مورد زنان و ازدواج ملغی شدند، حق رأی زنان و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به‌رسمیت شناخته شد، حق طلاق، حق سقط جنین، آزادی همجنسگرایان، ممنوعیت ازدواج اجباری، برابری در دستمزدها، ممنوعیت چند همسری و غیره در فاصله کوتاهی عملی شدند. آن هم در جهانی که در همان مقطع زنان در ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه حتی فاقد حق رأی بودند.
یکی دیگر از مشخصه‌های اصلاحات رضا شاه در مورد زنان، فرایند از بالا و مکانیکی آن بود. به این شکل که به زنان اجازه داده نشد تا نقش و جایگاه مرکزی و مهمی در فرایند مبارزه با حجاب بازی کنند و اساسا کارزار توده‌ای و از پایین برای ترویج و گسترش آگاهی اجتماعی در این مورد راه نیافتاد. حتی جمعیت‌هایی که زنان برای فعالیت‌های اجتماعی و مباحث فرهنگی و سیاسی راه انداخته بودند توسط رضا شاه تعطیل شدند و زنان فقط «آزاد» بودند مجری اوامر «ملوکانه ذات همایونی» باشند و نه فاعلین آگاه و صاحب نظر در دفاع یا انتقاد به این اصلاحات و برنامه‌ها. برنامه رضا شاه به‌جای اتکا به مردم و مشخصا خود زنان در پیشبرد آگاهانه و جمعی مبارزه با رسوم، سنت‌ها، روابط و مناسبات پدرسالارانه و مردسالارنه، بنا به مصلحت و اهداف دولت برخی از آن‌ها را به صورت قسمی و گزینشی انتخاب کرد و با اتکا به تهدید و فشار قانونی و پلیسی کوشید آن‌ها را به جامعه تحمیل کند. جواب پاسبان‌ها و آژان‌های رضا خان به معترضین اعم از مرد و زن در بسیاری موارد کتک و توهین و دستگیری بود. زنان نه‌تنها از سوی گزمگان حکومتی بلکه از سوی جامعه و سنت هم تحت فشار بودند. گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که زنانی که فرمان کشف حجاب را رعایت می‌کردند مورد تهدید و اذیت مردان مذهبی در کوچه و خیابان قرار می‌گرفتند و حتی بعد از شهریور 1320 تعدادی از فروشگاه‌ها اعلان زدند که مشتریان بی‌حجاب را نمی‌پذیرند.11 برای فشار و تحقیر دو جانبه علیه زنان تن‌فروش و زنان باحجاب، دولت دستور داد زنان تن‌فروش تا زمانی که شوهر نکرده بودند باید چادر سر می‌کردند.12 وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد دختران باحجاب حق دریافت دیپلم را ندارند و دختران بسیاری از خانواده‌های مذهبی از رفتن به مدرسه و تحصیل محروم شدند.13 کارمندان دولت موظف بودند بی‌حجاب سر کار بروند و حتی کارمندان مرد موظف بودند همسران خود را بی‌حجاب برای جشن‌ها و مراسم عمومی همراه خود ببرند. و دولت در 20 تیر 1314 به معترضین در مسجد گوهرشاد مشهد آتش گشود. یکی از تبعات مهم سیاست کشف حجاب سرکوب‌گرانه رضا شاه این بود که بخش‌هایی از مردم را به‌سمت روحانیت و تفکرات ارتجاعی آن‌ها سوق داد.
نکته قابل توجه این است که به‌هرحال حجاب، یک نماد ستم بر زن و زنجیر تحقیر زنان در ایران بود و باید با آن مبارزه می‌شد. چنین نیست که اگر رضا خان فرمان کشف حجاب سرکوب‌گرانه را نمی‌داد و مسالۀ مبارزه با حجاب به‌شکل دیگری پیش می‌رفت، این تضاد بدون تنش و خود به خود حل می‌شد. مساله این است که حل صحیح این تضاد نیازمند خنثی کردن شریعت، نهادهای دینی وتغییر باورهای دینی مردم و متحد کردن آن‌ها خصوصا زنان بود. جهش سراسری و مبارزه و کارزار اجتماعی و فرهنگی برای رها شدن از حجاب نیازمند تغییر در روابط اقتصادی و تولیدی مبتنی بر استثمار و فرودستی زن در جامعه، الغای کامل قوانین مذهبی و جدایی دین از دولت و مبارزۀ فعالانه و آگاهانه خود زنان با سنت و حجاب و روحانیت بود. ضرورت‌هایی که هیچ‌کدام بنا به ماهیت طبقاتی دولت رضا شاه به‌عنوان یک دولت دیکتاتوری بورژوایی و نیمه‌فئودالی، جواب نگرفتند و این تضاد به‌صورت قسمی، نمایشی، مکانیکی و سرکوب‌گرانه حل شد. بورژوازی در هر شکلش هرگز نمی‌خواهد و نمی‌تواند انرژی زنان را به‌تمامی آزاد کند و امکان رهایی آن‌ها را فراهم کند. چرا که روابط تولیدی و اجتماعی سرمایه‌دارانه بر انواع ستم‌های اجتماعی از جمله ستم بر زن اتکا می‌کند. بورژوازی به‌ناچار هم به‌علت نیاز به نیروی کار زنان و هم تأثیرات ناشی از رهایی زنان در اتحاد شوروی سوسیالیستی (1917-1956) و بعد چین سوسیالیستی (1949-1976) بر جنبش زنان و مبارزات‌شان، با ضرورتی به نام مساله زنان و جنبش زنان روبه‌رو شد و باید به آن پاسخ می‌داد. اما پیوند تاریخی ستم بر زن با مالکیت خصوصی ابزار تولید و روابط تبعیض‌آمیز طبقاتی و اجتماعی، این طبقه را به‌سمتی راند و می‌راند که همواره اشکال ستم بر زن را تغییر می‌دهد اما قادر به حل تاریخی آن و ریشه‌کن کردنش نیست. این مساله در کشورهای تحت سلطه (جهان سوم) مانند ایران که نهادها، روابط و سنت‌های فئودالی و پدرسالارانه با جان‌سختی بیشتری در جامعه حضور دارند، دشواری‌های مضاعفی دارد. اما هم‌زمان با اصلاحات رضا شاه در مورد مساله زنان، کارزار مبارزه با حجاب و خرافات و رسوم زن‌ستیزانه در جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز اتحاد شوری به‌شکل دیگری در جریان بود. حزب کمونیست، این کارزار را با مشی توده‌ای و با اتکا به زنان پیشرو و حضور و نقش‌آفرینی خود زنان در سال‌های 1928 تا 1930 پیش برد. هدف این جنبش که عنوان کارزار هجوم به آن داده بودند، بیرون کشیدن زنان از سیطرۀ حجاب و چادر و مبارزه با مهریه و سایر سنت‌های فئودالی و مردسالارنه بود. زنان با شعار «در سرزمین شوراها، سرکوب، بردگی و خشونت علیه زنان جایی ندارد» طی جلسات مختلف بحث و سخنرانی و جشن و مبارزه، چادرهای سنتی آن مناطق (پَرنجی، چاچوان) را به آتش کشیدند. این کارزار اگرچه با فراز و فرود و مبارزه پیش رفت اما از آن‌جاکه با حضور زنان و متحد کردن آن‌ها و تغییرات عمدۀ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در یک کشور سوسیالیستی صورت گرفت، به امر ماندگار و پایداری در منطقه آسیای مرکزی تبدیل شد.14 این بخش را با ترجمه یکی از آوازهای زنان روستایی در بخارای ازبکستان در جریان کارزار هجوم به پایان می‌بریم:
ای گل‌های شرقی/ زمان ان رسید که حجاب و پرنجی را کنار بگذاریم/ به من گوش فرا دهید ای معلمان شرق سرخ/ هزاران سال زیر یوغ و تاریکی به‌سر بردید/ وقتی از خواب عمیق بیدار شوید/ کارگران جهان در انتظار شما خواهند بود.15


به نقل از نشريه آتش86 - دی 97
 n-atash.blogspot.com
atash1917@gmail.com


پی‌نوشت:
1. به نقل از باستان‌شناسی سیاست‌های جنسی و جنسیتی در پایان عصر قاجار و دوره پهلوی اول. به کوشش پاپلی یزدی و دژم خوی ص 45
2. به نقل از اقتدار و نمایندگی، بازبینی فعالیت‌های زنان در دوره رضا شاه. افسانه نجم آبادی. ص 134
3. حیات یحیی. ج 4. 1361. ص 433
4. خاطرات عین‌السلطنه. ج 7 ص 5693 و 5718
5. به نقل از: ممنوعیت حجاب و پیامدهای آن. هوشنگ شهابی ص 301
6. به نقل از: برنامه گسترده برای زنان ایران «نو». یاسمین رستمکلایی. ص 257
7.   نگاه کنید به: تاریخ واقعی کمونیسم. ریموند لوتا و جنبش کمونیستی و مساله زنان، تجربه ها و نقدها. امید بهرنگ
8. نگاه کنید به: منشاء خانواده، مالکیت خصوصی و دولت. فردریش انگلس
9. پاپلی و دژم خوی ص 61
10. طهران قدیم. جعفر شهری. ج 1. ص 397
11. هوشنگ شهابی 302 – 306
12. خشونت و فرهنگ. اسناد محرمانه کشف حجاب. به کوشش آشنا. 1371. ص 156 و 263
13. همان 219
14. The new woman in Uzbekistan. Marianne Kamp. 2008
15. کشف حجاب. فاطمه صادقی. ص 66



 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com