دادخواهی جنبش کارگری هفت تپه و اسمعیل بخشی را گسترده تر کنیم

ناهيد قادر
January 07, 2019

دادخواهی جنبش کارگری هفت تپه و اسمعیل بخشی را گسترده تر کنیم

طی این یادداشت ضمن اشاره مختصری به جنبش کارگری هفت تپه و رهبری اسمعیل بخشی، به طرح نوشتۀ بنام پروین محمدی در این خصوص پرداخته و ضمن ردّ شکلی و صوری بودن این نامه به تحلیل و تبیین جایگاه واقعی مبارزات هفت تپه و اسمعیل بخشی می پردازم.

با توجه به شواهدمتقن و غیر قابل انکار  این متن از  خانم پروین محمدی نبوده و برای ایشان  نوشته اند و  اساساً با نوشته ها، گفتار ، ادبیات تاریخ گذشته هیچ سنخیّتی ندارد. سرنوشت  مدعیان دروغین جنبش کارگری و یا بقول حامیان باصطلاح کمونیستی آنان بجایی رسیده که  گنجشک را رنگ می کنند، بجای قناری می فروشند. خانم محمدی که هزار بار علناً اظهار کرده که در مخالفت با رژیم  فقط با سفره و نان کارگر کار داشته و برای آن مبارزه می کند.  چگونه در اینجا به طرح جهان بینی ، طرح استراتژیک و سیاست های کلان و مسائل اساسی جنبش کمونیستی پرداخته است؟ وی در طول عمر خود اساساً  اهل این حرف ها نبوده است. ایشان  که در طول کار خود عضو شورای اسلامی کار بود و باصطلاح مبارزه علنی اش در سطحی  بود که طی کل آن، نه تنها تحت تعقب و پیگیرد قرار نگرفت بلکه حتی از کار نیز اخراج نشد. در این راستا با توافق خانۀ کارگر و شخص حسن صادقی و محجوب  به گردآوری  000/40  امضاء از سراسر کشور برای افزایش دستمزد و حقوق کارگر پرداخت.  با شرکت در جلساتی که سعید مرتضوی در سازمان تأمین اجتماعی برقرار کرد و شرکت در جلسات در وزارت کار با معاون وزیر کار و کارشناسان آن وزارتخانه برای حقوق سال های 93 و 95 هفته ها به مشورت و گفتگو پرداخته بود طی نوشتۀ اخیر، ناگهان بعنوان یک مبارز حرفه ای و همه فن حریف ظاهر شد. اگر ایشان اقدام خانۀ کارگر برای جمع آوری امضاء که هر ده هزار تای آن در حد فاصلۀ یکی دو ماهه منتشر می شد را ردّ و اظهار می کند که خودش جمع آوری کرده – که چنین امری بدون تشکیلات سراسری متعلق به خانۀ کارگر ممکن نیست-  برای اثبات مدعای خود ده هزار امضاء برای اعلام آزادی تشکل های سراسری کارگران در شهرهای مختلف و  تشکل یکپارچه در ایران و طرح حقوق شش میلیونی و درمان رایگان جمع آوری کرده و طی آن اعلام اعتصاب کند. هرچند این مطالبات امروزه در جنبش عملی؛ واقعی و سراسری کارگران توسط اعتصابات هفت تپه و فولاد و ..... در سراسر ایران طنین انداز شده است.

خانم پروین محمدی برای اثبات مدعی اش که متن فوق ناشی از افکار خودش بوده و منتشر شده ( هر چند با خط مشی ایشان مبنی بر ورود بر موضوع صرفاً  نان و سفره کارگر مغایر است) یک نوشتۀ چهار خطی از  طی 40 سال گذشتۀ خود را که چنین ادبیات و مفاهیم کلان اجتماعی، سیاسی، روانشناسی، تاریخی و .....  در بر داشته باشد برای اطلاع همگان منتشر کند. همه را رنگ کنید جنبش اصیل کارگری و سوسیالیستی  رنگ شدنی نیستند. پشتک و وارو زدن در مقابل جامعه، جنبش کارگری و در مقابل دیدگاه همگان هزینه دارد !!.

نقد دیدگاههای ضد کارگری تهیه کنندگان نامه

 نویسندۀ نامۀ  ایشان و اعوان و انصارشان نمی فهند که هر فعلیت،  واقعیت و اتفاقی را  نمی توان از  متن شرایط اجتماعی – اقتصادی،  سیاسی و فرهنگی آن بیرون کشیده – انتزاع کنیم – و مثلاً بگوییم شکنجه همواره وجود داشته و همۀ آنها یک پیامد دارند. یک شکنجه و حتی اعدام در دهۀ 60 یک مفهوم داشت و لاجوردی قصاب در رسانه های جمعی اظهار می کرد اگر وکیلی از یک متهم دفاع کند خودش مجرم و باغی و یاغی و ... است و روزانه اسامی صد نفری اعلام شدگان از رسانه های جمعی رادیو تلویزیون و مطبوعات اعلام می شد اما در فضای اجتماعی،  اقتصادی،  فرهنگی و سیاسی  امروز،  شکنجه، زندان  و سرکوب هرکدام مفهوم اجتماعی دیگری دارند.(1)  خارج از متن شرایط و واقعیت های اجتماعی نمی توان راجع به یک واقعیت و پیامدهای آن قضاوت کرد.  هیچ شکی نیست که هزاران برابر این فجایع و جنایت های بیشماری از این رژیم سر زده است، اما در بستر گسترش اَبَر بحران های اقتصادی- سیاسی حتی در ابعاد جهانی و نیز داخلی بهمراه شکست سیاست های اقتصادی و فرهنگی و زمین گیر شدن جمهوری اسلامی و پس از اوج مبارزات هفت تپه و فولاد و سراسر ایران و در پی بیکار سازی های وسیع و بحران های پولی و ارزی و غیرو ، جمهوری اسلامی  نه تنها قادر نیست همانند قبل عمل کند بلکه برای سرکوبی جنبش هفت تپه جموری اسلامی، سر دمداران امنیتی رژیم، اعم از  دستگاه وزارت اطلاعات و  امنیت سپاه و ... یک طرح پیچیده و ضربتی همه جانبه را برای مهار آن اجرا نموده و مسئولین از تهران به هفت تپه و اهواز منتقل و اتاق فکر و عملیات تشکیل می دهند. در بخشی از طرح،  همان خانۀ کارگر دوست و شفیق ایشان مسئولیت تشکیلاتی مهار جنبش کارگری هفت تپه را عهده دار شده و محجوب و علی ربیعی ( با نام امنیتی عباد) یک پایشان در هفت تپه است. وظیفه ای که این جماعت در سرکوب سندیکای شرکت واحد نیز اجرا کردند، تا خیال رژیم و اپوزیسیون قلابی یکجا راحت شود.      اسمعیل بخشی نماد جنبش به وحشیانه ترین، فشرده ترین وجه و با استفاده از آخرین روش های شکنجه ، مورد تهاجم قرار می گیرد، سیستم  های مبارزه جمهوری اسلامی بر خلاف گذشته بسیار هوشمند و مجهز به آخرین وسایل تکنیکی شده اند. جنگ بیولوژیک، روانی، شیمیایی، حذف مخالفان، تشکیل اتاق های ضربتی بحران، سرعت در طراحی و عملیات، روش ها، ابزار و تکنیک های جمهوری اسلامی هزاران بار نسبت به دهۀ اول، تجهیز و پیشرفت کرده است. بودجه برای راه اندازی هفت تپه و فولاد که بخش خصوصی هستد از بودجۀ دولتی و از مراکز دیگر زده و برای راه اندازی تولید به هفت تپه و اهواز منتقل می شوند، هفت تپه پاتوق دائمی خانۀ کارگر، محجوب و علی ربیعی برای برپایی شورای اسلام کار می شود. یعنی فشرده ترین جنگ در تمامی ابعاد اقتصادی، امنیتی و سرکوب هوشمندانه، رسانه ای و روانی و همچنین تشکیلاتی و سازماندهی ( خانۀ کارگر ) طرح ریزی شده است. اما سیاسی اش در اینجا از قلم افتاد. در جنگ سیاسی با جنبش های کارگری و توده ای، جمهوری اسلامی دیگر قادر نیست نقش بازی کند،  بلکه آنرا به عهدۀ مترسک ها، بازیچه ها و آسیب های خود جنبش می گذارد ( اعم از خارج و داخل و باصطلاح اتحادیه و رضا رخشان ها و .... ) که بجهت بیگانگی از متن جنبش و کیش شخصیت و خود پرستی که دهه هاست نام خود را  « رهبران کارگری» نهاده اند و جریان خارج از کشورشان هم در یک فضای تنفسّی ماری جوانا و گُل حتی  دهه هاست از زمان آن مرحوم،  قرار داشته  و هر شب خواب کسب قدرت سیاسی در ایران را می بینند در حالیکه قادر به حفظ تشکل خود با میلیارد پول بادآورده نیستند. یکی از تجربیات بسیار گستردۀ جمهوری اسلامی در حفظ خود، آلترناتیو سازی و تقویت آلترناتیو های دروغین و یا ضعیف،  و قراردادن آنها در برابر آلترناتیو حقیقیِ در برابر خود است. از این روش در سطح منطقه بخوبی استفاده کرده و پیروزی های بزرگی کسب کرده و هنوز در حال استفاده است.

همانطور که گفته شد با گسترش آگاهی های دروان بخوبی می دانیم که هر واقعه، فعلیت و اتفاقی در متن شرایط اقتصادی- اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قابل فهم و درک است و انتزاع آن و شبیه سازی تاریخی بمعنای فریب و گل آلود کردن آبهاست. این دیگر برای همه عیان و واضح بوده و هر کس هزاران فاکت دارد اما به دو واقعه اشاره می کنم.

 ترور  فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش - مجارستان در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ در شرایط سیاسی - نظامی جنگ جهانی دوم، و باز تقسیم منابع اقتصادی جهان بود که جنگ جهانی را شعله ور کرد  اما ترور های مشابه چنین آثاری نداشت بعبارت دیگر اگر همین ترور در چند سال قبل و یا پس از جنگ انجام می شد جنگ جهانی در پی نداشت. هر چند جدا کردن این اتفاق از متن آن نیز کاری صحیح محسوب نمی شود.

مورد دوم قتل خاشقچی است که صدها و حتی هزاران  قتل مشابه خاشقچی از جمله گردن زدن های پادشاهی سعودی هیچگاه چنین پیامدهای سیاسی، اقتصادی و جهانی برای حاکمیتش در بر نداشته است. مخالفان رژیم سعودی بخوبی از این جریان برای تضعیف آن استفاده کردند. با استدلال  اتحادیه متوهم و خانم محمدی صدها و حتی هزارا ن خاشقچی قبلاً توسط این رژیم کشته شده اند چرا باید به این قتل پرداخته و آنرا تبدیل به دادخواهی در چنبش سراسری مدنی و به عقب راندن حاکمیت سعودی کرد؟

هر چند انتقاداتی به سبک کار و مطالبات جنبش هفت تپه رواست و آنهم ناشی از دخالت های ذهنی و ابزار گرایانۀ همان هم مسلکان اتحادیه در خارج از کشور بود و باعث شد رهبری جنبش  مقداری از بدنه فاصله گرفته و به این لحاظ، جنبش طبقه کارگر توسط هم مسلکان اتحادیه مهار شود، اما حساب تمام این ها از شرایطی که می توان جمهوری اسلامی را بنفع قربانیان، شکنجه شدگان، و سرکوب آزادی های مدنی، طبقاتی و جنبش های اجتماعی به عقب راند جداست. ندیدن این پیشروی جنبش با یک انتزاع و مشابهت تاریخی برای منافع فرقه ای به یک کور رنگی تاریخی تبدیل می شود که ناخواسته به خدمتگذار جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی تبدیل می شود. تأثیر گذاری افشای شکنجۀ اسمعیل بخشی از زبان خودش چنان بازتاب اجتماعی وسیعی داشت که پاسخ شکنجه های وحشیانۀ این بار به مقامات قضایی و امنیتی و زندان واگذار نشد بلکه نایب رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم مجبور به پاسخگویی شد و از نایب رئیس مجلس تا اصلاح طلبان رژیم به طرح موضوع پرداخته و به یک موضوع و سوژه پیشبرد مبارزه در تمامی ابعاد تبدیل شده است، افکار عمومی جامعه و آزادیخواهان و مبارزین در داخل و کشور و نهادهای دمکراتیک که جای خود دارند در چنین وضعیتی با کور رنگی،  چند نفر بازیچه برای خنثی کردن دامنۀ مبارزه  بمیدان می آیند و به همین لحاظ جمهوری اسلامی در ابعاد سیاسی به چنین باصطلاح اپوزیسیونی نیاز مند است.و با آن بازی می کند. گاهی در جمع آوری امضاءبجای اعتراضات اجتماعی و در بهترین حالت، برای تحت فشار قراردادن یک جناح حکومتی که دولت را در دست داشتند این امضاها بنفع جناح حکومتی ( علی ربیعی ) که قرار بود در دورۀ بعد حاکم شود، ارزیابی می شود. بررسی این موضوع نشان می دهد که تمرکز باصطلاح مبارزه اتحادیه و خانم محمدی در حوزه نان و سفره کارگر یعنی اتخاذ یک رویکرد و استراتژی غلط، چه ضربانی به جنبش کارگری، سوسیالیستی و آزادیخواهانه مردم ایران می زند. اگر اتحادیه در مبارزه در حوزۀ صرفاً  نان صادق باشد، چطور با ضربه زدن به جنبش سیاسی- تشکیلاتی و سراسری طبقۀ کارگر، نهایتاً به همان نان طبقۀ کارگر نیز خیانت می کند.

رژیم بحران زده تر از آنست که با سیاست ها کنونی و این  بند بازی ها آبی برایش گرم شده و بتواند به تجهیز اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی و تشکیلاتی طرفی بر بندد و خود را رها سازد. دادخواهی اسمعیل بخشی بعنوان رهبر کارگری هفت تپه با دستاوردهای بزرگش را باید تقویت و سراسری کرد. باید دادخواهی وی تبدیل به دادخواهی طبقۀ کارگر، به رسا تر شدن دادخواهی دیگر شکنجه شدگان و قربانیان شده و گسترش یابد،  همانطور که شیما بابائی جوان مبارز نیز به طرح شکنجۀ خود پرداخت. نه آنکه استدلال کنیم از این شکنجه ها قبلاً هم اتفاق افتاده و به حاکمیت – با آب به اسیابش ریختن -  فرصت دادکه موضوع را خاموش و از آن بگذرد.  باید از این واقعیت ضد بشری و ضد کارگری برای ارتقای مبارزه استفاده کرد. باید دادخواهی  کارگران جنبش هفت تپه و بخشی را به دادخواهی حذف شدگان در تاریخ 40 ساله تسری داد. باید دادخواهی اسمعیل بخشی به افشا و طرد تمام بازیگران دروغین جنبش تبدیل کرد که با طرح دیدگاهی کج و معوج و انحصاری و فرقه ای، نتوانند جنبش را ناکام کنند، آسیب های درون جنبش کارگری را شناسائی کنیم و اجازه ندهیم، آنها بجای مبارزه واقعی ادای مبارزه را در آورده و دشمن مردم را تقویت کنند.  باید سیاست جمهوری اسلامی در تضعیف جنبش در استفاده از آسیب های جنبش کارگری را افشا کرد و جمهوری اسلامی خودش پای بمیدان مبارزه سیاسی گذاشته و اجازۀ استفاده از ابزار ها را نداد. با طرح سراسری آن جنبش طبقۀ کارگر و دیگر جنبش ها را از سرکوب های مشابه واکیسنه و حفاظت کرد.

 

                                             17 دی ماه 97

                                               ناهید قادر

 

 

(1) اگر نویسندگان نامه،  تفاوت مفهوم اجتماعی زندان و شکنجه در این دوران با دهۀ اول  را می فهمند؟ آنرا شرح دهند.


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com