گفتگوی روژ نیوز با بهرام رحمانی
ترجمه کردی و ترکی این گفتگو در این رسانه منتشر شده است*
۱- با توجه به اوضاع کنونی ایران و بحرانیهایی که سراسر ایران رو در برگرفته تا چه حد ارائه چنین پروژهای از جانب کودار ضروری بود؟
جواب: بهنظر من، به معنای واقعی جای چنین پروژهای خالی بود. چرا که بحرانهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین فساد دولتی، تمام جامعه ایران را فراگرفته است. بحرانهایی نظیر بیکاری، رشد روزانه تورم و گرانی، دستمزدهای پایین و بیکاری بالای چندین میلیونی گرفته تا بحران خشک سالی، کمبود آب، محیط زیست فاجعهبار و…
چهل سال است که مطالبات زنان، جوانان، دانشجویان، کارگران، خلقهای تحت ستم و اقلیتهای مذهبی رویهم انباشته شده است. با این وجود حکومت اسلامی ایران، باز هم سعی دارد با قلدری، زورگویی، تبهکاری، زندان و شکنجه، شلاق و قطع عضو، اعدام و ترور حاکمیت نکبتبار خود را حفظ کند. در حالی که حتی تاریخ مصرف این حکومت نه تنها برای اکثریت شهروندان جامعه ایران، بلکه حتی برای رقبایش نیز تمام شده است و در مسیر سراشیبی سقوط افتاده است. این حکومت، در سطح منطقهای و بینالمللی نیز دچار بحران است و جامعه ایران را در معرض خطرات عدیدهای همچون تحریم اقتصادی و احتمال جنگ نیز قرار داده است. حکومت اسلامی ایران، یکی از حامیان اصلی تروریسم در منطقه و در جهان است.
در چنین شرایطی، واقعا وظیفه نیروهای انقلابی، آزادیخواه و برابریطلب و چپ و سوسیالیست چیست؟
بیتردید در چنین موقعیتی اعلام پروژه کودار و پژاک و تلاش برای سازماندهی مجالس مردم و شوراها با هدف تاسیس یک جامعه بدون «دولت – ملت» کنفدرالیسم دموکراتیک، امری ضروری و مهم است. همانطور که دیدیم حکومت اسلامی در این روزها تلاش کرده است با حمله به کردستان و هرچه بیشتر میلیتاریزه کردن این منطقه، حمله به نیروهای پژاک در مریوان و ترور رفیق «اقبال زانیاری» در کردستان عراق، زهرچشم از جامعه بگیرد تا به این پروژه جواب مثبت ندهند. خود این تحرک حکومت اسلامی، بیش از همه نشان میدهد که این پروژه چهقدر مهم و موثر بوده است.
۲- تفاوت این یکی پروژه کودار برای چارهیابیِ دموکراتیک مسائل داخل ایران با پروژههای قبلیاش چیه؟ آیا صرفا اوضاع نابسامان ایران، ارائه چنین پروژهای را ضروری میکنه یا دلایل دیگهای داره به نظر شما؟
جواب: ببینید این پروژه، اقدامات عملی در مقابل جامعه کردستان و ایران قرار داده است. هر چند که قبلا نیز کمابیش این نوع چارهیابی مطرح بوده است. اما اکنون فرمولهتر و دقیقتر بیان شده است.
همین که میگوییم اوضاع جامعه ایران بسیار بحرانی و نابسامان است خودبهخود هر نیروی انقلابی و خواهان تغییرات پایهای در جامعه ایران، باید راهکارها و چارهجوییها و طرح و پروژه خود را به جامعه ارائه بدهد تا بتواند آن را به ذهینت و مشغله جامعه تبدیل کند. حتی اگر فرض کنیم چنین وضعیتی هم وجود نداشت باز هم وظیفه نیروی انقلابی، ارائه راهکارها و برنامههایش به جامعه است که بتواند حول آن افکارسازی کند و دست به بسیج تودهای بزند.
به علاوه ما در همین دی ماه سال گذشته، شاهد خیزش مزدبگیران و بیکاران، بهویژه جوانانی بودیم که تشنه آزادی و برابری و یک زندگی سالم و شرافتمندانه هستند. آنها در بیش از ۱۰۰ شهر بزرگ و کوچک ایران و در میتینگهای دهها هزار نفری خود، از جمله شعار میدادند: «اصلاحطلب اصولگرا تمام شد ماجرا»، «نان مسکن آزادی»؛ «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»؛ «یمن و سوریه را رها کن فکری به حال ما کن» و… پیام صریح آنها، این بود که ما حکومت اسلامی نمیخواهیم. اکنون باید صریحا به این نیرو و همه نیروهای خواهان تغییر باید گفت حکومت اسلامی را نمیخواهیم پس آلترناتیومان چیست؟ چه چیزی را باید جایگزین این حکومت کرد تا باز هم فجایع عظیم انسانی و اجتماعی و زیست محیطی در ایران تکرار نشود؟
خوب جواب نیروهای مختلف اپوزیسیون حکومت اسلامی به این سئوال کلی و مهم و اساسی متفاوت است. بنابراین، پروژه جدید کودار و پژاک، به این سئوال جواب صریح میدهد و آنهم خودمدیریتی دموکراتیک است. تلاشیست که شهروندان سراسر جامعه ایران، از جنبشها اجتماعی، سیاسی و فرهنگی گرفته تا خلقهای تحت ستم، فعالین فرهنگی، محیط زیست، حقوق بشر و غیره از هماکنون خود را برای اداره جامعه در فردای سرنگونی حکومت اسلامی، به لحاظ نظری و عملی آماده کنند.
۳- چه نقدهایی به این پروژه دارید؟ با توجه به اعلام اینکه این پروژه فضای تازهای گشوده است. آیا قصد دارید نقدها و پیشنهاداتتان را برای بهبود پروژه با اعضای کودار در میان بگذارید؟
جواب: اولا عرض کردم که من شخصا از این پروژه، با همه کمبودها و اشکالاتش حمایت میکنم و همانطور که از سوی «پلاتفرم دموکراتیک جنبشها و خلقهای ایران» نیز، رسما بیانهای در حمایت از این پروژه منتشر کردهایم. دوما در همان بیانیه، به کمبودهای آن نیز اشاره کردهایم. اجازه بدهید من همین نقد را مجددا در اینجا نیز بیان کنم:
«پلاتفرم دموکراتیک جنبشها و خلقهای ایران ضمن حمایت از این پروژه و همکاری نزدیکتر در این راستا، در عین حال کمبودهایی را نیز در این پروژه میبیند که امیدوار است در بحث و دیالوگ رفقیانه و سالم و سازنده این نوع کمبودها بر طرف گردد.
به نظر ما، عموما این بیانیه مواضع خوبی گرفته و در مجموع مثبت است. در بخش «قیام دموکراتیک مردمی»، آمده است:
قیام دموکراتیک مردمی
الف ـ ملتها:
ب ـ قیام مردمی:
ج ـ کمیسیون حقیقتیاب مردمی:
د ـ سازمانهای مدنی دموکراتیک:
هـ ـ زنان:
وـ جوانان:
بندهای بالا درست است و حرفی نیست. اما سئوال ما از این رفقا این است که چرا جنبش کارگری ایران که اصلیترین و موثرترین جنبش در تحولات انقلابی است، جنبش کارگری نقشی که در تولید دارد قادر است چرخ اقتصاد جامعه را از حرکت باز دارد و به لحاظ سیاسی – اجتماعی نیز روزی نیست که کارگران ایران در کارخانهها و خیابانها بر علیه سرمایهداران و حکومت اسلامی و نهادهای نظامی – امنیتی آن همچون سپاه پاسداران که خود بزرگترین سرمایهدار و کارفرمای کشور هستند دست به اعتراض و اعتصاب نزنند؛ رهبران و فعالین آن دستگیر و زندانی نشوند و از کار اخراج نگردند. به لحاظ کمیت نیز با در نظر گرفتن زنان خانهدار، بیکاران، سربازان و اقشار محروم جامعه و کارگران شاغل از کارگران کارگاهها گرفته تا صنایع بزرگ، از معلمان گرفته تا پرستارها و همه مدافعین و طرفداران طبقه کارگر با خانوادههایشان، رقمی در حدود هفتاد میلیون نفر است که در این بیانیه جایی به این جنبش داده نشده است.
جنبش دانشجویی؛ امروز در دانشگاههای ایران حدود پنج میلیون دانشجو تحصیل میکنند. این جنبش در مقاطع مختلفی در تاریخ مبارزاتی ایران، سیاستهای برجسته و ماندگاری از خود بر جای گذاشته است. برای نمونه ۱۶ آذر و اعتراضات مداوم ۱۶ آذرها و یا ۱۸ تیر که دانشجویان در مقابل حکومت اسلامی، با قدرت ایستادند و آن را به چالش میکشند. و یا در خیزشهای اجتماعی همچون خیزش بزرگ دی ماه گذشته، فعالانه شرکت داشتند. باز هم جایگاه این جنبش در این بیانیه خالی است.
ما نمیخواهم قضاوت کنیم که این دو جنبش بزرگ برای نویسندگان این بیانیه اهمیتی نداشتند اتفاقا در لابلای این بیانیه بدانها اشاره شده است. اما در پاراگراف مشخصی که در بالا اشاره کردیم به این دو جنبش جایی داده نشده است. ما امیدواریم رفقای کودار و پژاک نسبت به این انتقاد رفیقانه ما توجه کنند و به این امر مهم سیاسی – اجتماعی بپردازند.»
البته من بر این عقیدهام که این کمبودها و سایر نقصانهای پروژه کودار و پژاک به مرور زمان، برطرف شدنی هستند. اما آنچه که اکنون مهم و سرنوشتساز است چگونگی پراتیک کردن این پروژه در جهت برپایی کنفدرالیسم دموکراتیک در جامعه ایران است. ایدهها و نظریههایی که بوکچین سوسیالیست آمریکایی ارائه داده و توسط رفیق عبدالله اوجالان با توجه به شرایط منطقه متلاطم خاورمیانه به بهترین وجهی فرموله و تدوین شده است و در عین حال، این نظریه حدود هفت سال است که در روژآوا پیاده شده و نقاط ضعف و قوت آن نیز برای ما روشن شده است بنابراین، پیاده کردن این طرح برای ما، البته با در نظر گرفتن موقعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران تا حدودی سهلتر است. از این نظر، من در اینجا از این فرصت استفاده میکنم و از همه نیروهای انقلابی آزادیخواه و برابریطلب، از کمونیستها و سوسیالیستها گرفته تا آنارشیستها، فمینیستها، سندیکالیستها، فعالین محیط زیست، خلقهای تحت ستم ایران و حتی اقلیتهای مذهبی سرکوب شده که علیه ظلم و ستم مدرنیته سرمایهداری و حکومت اسلامی حافظ سرمایه مبارزه میکنند، دعوت میکنم که از هر طریق ممکن به پروژه تاسیس کنفدرالیسم دموکراتیک در جامعه ایران یاری برسانند و آن را از آن خود بدانند.
در این راستا، بیتردید نقش روشنفکران، هنرمندان و روزنامهنگارانی مردمی و متعهد که مخالف هرگونه قدرت و حاکمیت از بالا هستند بسیار مهم حائز اهمیت است.
نهایتا من برای شما و همه رفقایم در صفوف کودار و پژاک که در عرصه پلاتفرم دموکراتیک جنبشها و خلقهای ایران نیز با هم از نزدیک همکاری صمیمانه داریم از صمیم قلب موفقیت آرزو میکنم.
*لینک کردی این گفتگو در روژ نیوز(https://rojnews.news/):