برگزاری همه‌پرسی با استفاده از امکانات نظام ولایت فقیه

علی صدارت : برگزاری همه‌پرسی با استفاده از امکانات نظام ولایت فقیه

راه منطقی و صلح‌آمیز برای نشان دادن محبوبیت و یا مغضوبیت نظام ولایت مطلقه فقیه، مراجعه به نظر مردم توسط همه‌پرسی و رفراندم است و این حق، در قوانین اساسی کشورها، از جمله ایران در نظر گرفته شده است. اینکه انتظار داشته باشیم این رژیم داوطلبانه و این چنین دست به خودکشی بزند، با واقعیاتزمانه اصلا خوانایی ندارد. ولی باید دید که در این زمانه و با توجه به واقعیاتملموس، و با استفاده از امکانات موجود، چگونه می‌توان این خواست ملت را، با استفاده از امکاناتی که چه بسا خود نظام برای ما فراهم می‌آورد، با صدای بلند اعلام کرد.

بار دیگر فصل به اصطلاح “انتخابات” شده و تلاش دستگاه مغزشویی رژیم توسط سربازان گم‌نام امام زمان، (چه آنها که رسما حقوق‌بگیرند، و چه آنها که ظاهرا بدون جیره و مواجب در شعار “حفظ نظام از اوجبواجبات است”  گوی سبقت را از  ولایت مطلقه هم ربوده‌اند) ، از این قرار است که مردم را بازهم  “سیاسی” نگه دارد! ولایت مطلقه، سیاسی بودن مردم را در دوران “انتخابات” رفتن به حوزه‌هایرای‌گیری و مشروعیت و اعتبار دادن به رژیم می‌خواهد، و بلافاصله بعد از “انتخابات” و تا دور بعدی، سیاسی بودن را منفعل و ساکت و بی‌تفاوت بودنمی‌داند، و متاسفانه در اعمال این سیاست، موفق بوده و توانسته است که بخشی از مردم ایران را در اجرای این سیاست با خود همراه کند.

یکی از کسانی که در هفته‌ها و روزهایی که به  “انتخابات”  منتهی می‌شود، تا در تداوم این نظام دوباره فعال شود، گزارشپژوهشی در مؤسسه بروکینگز و بررسی استراتژیبا عنوان “تهدید کن ولی شرکت کن!!!” را به میل خود تفسیر و منتشر نموده است، و در واقع نتیجۀ این تحقیق را، برعکس آن‌چه که هست به خورد ملت می‌دهد. داستان از دیدن نیمۀ پر و یا خالی لیوان بسیار فراتر است. تلاش می‌کنم با نقل قول مستقیم از نوشتۀ این هم‌وطن و نیز آن پژوهش، به نقد آن‌ها بپردازم و در اینجا ایشان را به مناظره‌ای دوستانه در این باب، دعوت می‌کنم، چرا که ایشان گفته‌اند: “با دوستانی که حرف از تحریم می زنند باید صحبت کرد که هدف از رای ندادن رسیدن به چه سیاستی است؟ اگر شرکت نمی‌کنید تا جمهوری اسلامی زمین بخورد در تمام این سالها مشخص شده است که این نظام در بدترین شرایط، پنجاه درصد مردم را برای شرکت در انتخابات مجاب میکند. این آمار در تمام دنیا قابل قبول است پس تحریم با مشارکت پنجاه درصدی به جایی نخواهد رسید”   صحبت ما هم همین است، که این نظام، توانسته با مغزشویی و ترساندن مردم از بحران‌هایدست‌ساز خود و زندانی کردن آن‌ها در تنگنای “انتخاب بین بد و بدتر” به قول ایشان “پنجاه درصد” مردم را برای شرکت در “انتخابات”  به قول ایشان “مجاب” کند، درست همان‌طور که زندانی سیاسی شکسته شده (۱) (۲) به اطاعت از شکنجه‌گر “مجاب” می‌شود. این هم‌وطن گرامی می‌فرمایند “اگر شرکت نمی‌کنید تا جمهوری اسلامی زمین بخورد در تمام این سالها مشخص شده است که این نظام در بدترین شرایط، پنجاه درصد مردم را برای شرکت در انتخابات مجاب میکند” و در واقع ایشان به وضوح اعتراف می‌کنند کهچنان‌چه کمتر از پنجاه درصد مردم در “انتخابات” شرکت کنند، این کنش مردمی باعث می‌شود که “جمهوری اسلامی زمین بخورد”

سوالی که از این هم‌میهن مطرح می‌کنم، این است که آیا شما هم مثل اکثریت نزدیک به اتفاق سایر هم‌میهنان مایل هستید که “جمهوری اسلامی زمین بخورد” و یا این‌که شما در واقع درست مثل آقای خامنه‌ای و اقلیت مطلق ایرانیان (با احترام به نظر آن اقلیت) میل دارید این رژیم بر اریکه قدرت باقی بماند و در واقع شما هم به شعار “حفظ نظام از اوجبواجبات است” باورمندید و به تلاش خود برای پیشبرد این شعار و ابقای این رژیم ادامه می‌دهید.

سوال دیگری هم که مطرح است این است که اگر بخاطر همکاری شما و امثال شما (که به گفتۀ خودشان برای امنیت و حفظ این نظام نقش یک “خندق” که به دور قعلۀ این رژیم کشیده شده است را ایفا می‌کنند) با دستگاه مغزشویی رژیم ولایت فقیه نبود (همکاری خواسته و یا نادانسته) آیا “مشارکت پنجاه درصدی” اصلا قابل تصور می‌توانست باشد؟!

با این هم‌وطن کاملا هم‌عقیده هستم که: “تمام این سالها دیده ایم که هرچه فشار خارجی بیشتر باشد حکومت بهتر و راحت تر می تواند مردم را بسیج کند. اصلا یکی از اهداف و راهبردهای حزب پادگانی، امنیتی کردن فضا است چرا که در چنین فضاییراحتتر می تواند مخالفان خود را سرکوب کند.”  ولی با این استدلال که گفته‌اند:“اگردرانتخاباتشرکتنمی‌کنید تا خارجی‌ها به حکومت فشار بیاورند…” مخالفم. مشارکت در جنبش خودجوش فعال تحریم، یعنی به وضوح و با صدای بلند فریاد زدن که این ملت حاکمیت را متعلق به جمهور مردم می‌داندو می‌خواهد، و هرگونه مراجعه به قدرت خارجی را منفور و تلاش از این طریق برای ساختن سرنوشتی بهتر را یک دروغ بزرگ و در نتیجه مردود می‌داند. ولی به همان دلیل که یافتن راه حل از طریق قدرت خارجی منفور و مردود است، انتظار دستیابی به سرنوشتی بهتر با هرگونه تعامل مستقیم و غیرمستقیم از طریق قدرت داخلی هم مردود و منفور است. شاهد این مدعا، نگاهی به تاریخ سیاسی معاصر در ایران است. هدف رسیدن به مردم‌سالاری و حقوق‌مندی است. نکتۀ بسیار حیاتی، که بدون هیچ اغراق حیات ملی ما در گرو آن است، در نظر داشتن این مهم است که هر روشی، هدف ادعایی بکار برندگان آن روش در آینده را، صاف و روشن، مانند یک جام جهان‌نما، در مقابل چشمان ما به نمایش می‌گذارد. اگر ادعا کننده هدف مردم‌سالاری و حقوق‌مندی، در زمان حال از طریق مردم و حقوق عمل می‌کند، در زمان آینده به مدعی خود خواهد رسید. وای اگر ادعا کننده هدف مردم‌سالاری و حقوق‌مندی، در زمان حال از طریق قدرت (چه قدرت داخلی و، با تاکید، چه قدرت داخلی)  و زور عمل می‌کند، غیرممکن است که در زمان آینده به مدعی خود برسد و حتما به قدرت‌سالاری و زورمداری خواهد رسید. شرکت در انتخابات در حقیقت و در عمل به این معنی است که داوطلبانه و مانند یک زندانی سیاسی شکسته شده (۱) (۲) بپذیریم که در زمین نظام، و با قوانین بازی که ولی مطلقه تعیین می‌کند، و حتی با داوری وی بازی کنیم و داوطلبانه و منفعلانهاجرای حکم آن داوری را هم برای خود و عزیزانمان پذیرا باشیم. با این هم‌وطنموافقم که “اجازهنمی‌دهیمعده‌ای با برهم زدن شرایط بازی منصفانه ، ما را از حق خودمان محروم کنند” حق مسلم ما، مشارکت در ساختن سرنوشتی بهتر است. حق مسلم ما استفاده از همه‌پرسی و رفراندم برای رای آری ویا  نه دادن به این رژیم است. “انتخابات” در نظام قائم به ولایت مطلقه فرد و گروهی، هیچگاه نمی‌تواند سالم و بدون تقلب باشد. ضمانت “سلامت نسبی انتخابات” در چنین نظامی، دروغگویی به خود و دیگران و در بهترین وجه آن خیال‌پردازی است. هیچ فرقی نمی‌کند که حتی اگر بر فرض محال، تصور کنیم “دراین دوره انتخابات، نهاد نظارتی و نهاد مجری از دو جریان متفاوت هستند پس سلامت نسبی انتخابات تضمین شده است”  این فرض محال است زیرا که اساس و پایۀ نظام بر ولایت مطلقه فردی استوار است، و در نتیجه آنچه که “تضمین شده است” بیماری مطلق است و نه “سلامت نسبی”

ایشان در مورد آن‌ها که خواهان هرچه فراگیرتر شدن جنبش خودجوش فعال تحریم “انتخابات” هستند، گفته‌اند: “اگرمنظورشاناین است که رای ندهند تا مسولانعاقلتر شوند در جواب باید گفت رای ندادن امتیاز به اقتدارگرایان است و آن ها را جری تر خواهد کرد.پس از هرجهت که بنگریم تحریم عملا هیچیک از خواسته های تحریمکنندگان را براورده نخواهد کرد”  در جواب باید گفت که انتظار عاقل‌تر شدن از زورمداران متولی نظام، خیال‌بافی است و منظور از فراخوان به جنبش خودجوش تحریم “انتخابات” اصلا این نیست. ولی مراجعه به همین پژوهش درست برعکس آن را ثابت می‌کند و نشان می‌دهد که رای ندادن، نه امتیاز دادن به اقتدارگرایان، و بلکه در واقع امتیازها را از آن ستاندن، و نیز نه جری‌تر کردن آن‌ها، که از جری‌تر شد آنه جلوگیری کردن و از جری بودن آنها کاستن است..پس از هرجهت که بنگریممشارکت فراگیر در جنبش خودجوش فعال تحریمانتخابات، عملا همۀ خواسته‌هایتحریم‌کنندگان را براوردهخواهد کرد.

البتهباآوردنآقای رییسی احتمال می‌رود که رژیم “بدتر” مناسبی را برای فرار از آن، و پناه آوردن به یکی از “بد”های موجود در لیست کسانی که صلاحیتشان توسط شورای نگهبان تصویب شده، پیدا کرده است.  ولی اگر این هم‌وطن گرامی دست از تلاش تعجب‌انگیزخود برای “حفظ نظام” که به نظر ایشان و آقای خامنه‌ای”از اوجبواجبات” بردارند، شرکت نکردن در انتخابات، به مثابه یک رفراندم، به وضوح به معنی رایآریدادن به ولایتجمهور مردم، و رای نه دادن به ولایت فقیه و رد صلاحیت این نظام در کلیت آن است.

تهدید کن ولی شرکت کن“!!!

و اما مقالۀموسسۀبروکینگز. این بررسی و نقد را با این یادآوری شروع می‌کنم که از هر رویدادی، روایتی، نظری و خبری و… می‌تواننتیجه‌گیری‌های متفاوت، و بلکه متضاد بدست داد. این هم کشف جدیدی نیست و حتی ریشه در فرهنگ و ادب ما دارد. مولوی می‌گویید:

آنچ خوف دیگران آن امن تست—بط قوی از بحر و مرغ خانه سست

ولی حرف من این است که بجای خوف و ترس در دل‌ها افکندن و بجای توهین به مردم و آن‌هارا بی‌عرضه و ناتوان دانستن و با تکرار این تلقین بخشی از مردم را در عمل ناتوان و منفعل کردن، و زندانی کردن خود و دیگران در زندان “انتخاب” بین بد و بدتر، سرنوشتی بدتر از این که داریم محتوم است. چرا که در بحر بیکران استقلال و آزادی و حقوق‌مندی، ما ایرانیانمی‌توانیم از سستی و انفعال دست برداریم وهم‌چونبطی قوی، موج‌های سرکوب و خفقان را درنوردیم و با خشونت‌زادیی، اسلحه را در دست سرکوب‌گران، بی‌اثر کنیم و برای ساختن سرنوشتی خوب و خوب‌تر، در جامعه‌ای با سرمیه‌های اجتماعی هنگفت، با صلح و دوستی، با هم در شادی و امید زندگی کنیم و فردایی پیوسته به و بهتر بسازیم.

مهم آن است که در فضایی دوستانه و صلح‌آمیز، و با پرهیز و گریز از پیش‌فرض دعوا و مرافعه، به بحث آزاد و مناظره اهتمام نمود، تا به نکات مشترک، محکم و شفاف، بیافزاییمو اختلافاترا با بحث و استدلال و سعه صدر، به اشتراکات نزدیک‌ترکنیم.

پرسشمحققین مؤسسه کارایی تاکتیک «تحریم انتخابات» بود؛آیا نیروهایاپوزیسیون، با تاکتیک تحریم انتخابات، توانسته‌اند به خواسته‌شان برسند یا نه؟

بیش از ۱۷۰  انتخابات در کشورهای گوناگون در قاره‌های مختلف بر رسیده شد” و در نهایت:

نتیجه بسیار خواندنی و حتیحیرت‌انگیز این تحقیق این است که جنبش خودجوش فعال فراگیر تحریم انتخابات، همیشه نتایج مثبت به همراه داشته است و وقتی که نظام در انزوا باشد و از پایگاه مردمی برخوردار نباشد، و وقتی که مردم و نیروهای تحریم کننده بدانند که تحریم را نمی‌توان در “قهرکردن با صندوق رای” ناچیز کرد و بلکه تحریم فقط قسمت کوچکی از کارزار گذار خشونت‌زدا از استبداد و خفقان و فساد، به مردم‌سالاری و حقوق‌مندی است، این کنش، که باید هرچه خودجوش‌تر(وارد نکردن قدرت خاجی و نیز قدرت داخلی در امور مردم ) و هرچه فعال‌تر و هرچه فراگیرتر باشد، حتما و همیشه مقدمات ساختن سرنوشت بهتری را در نظامی حقوق‌مند و مردم‌سالار نوید می‌دهد.

تقریباً هیچنمونه‌ای را نمی‌توانیافت که در کشوری، نیروهای مخالف جریان حاکم توانسته باشند با اتخاذ روش “قهر با صندوق رأی” به اهداف‌شان برسند و همیشهبازندۀ این بازی، همان گروهی بوده که دست به این “قهر با صندوق رأی” زده است! ولی چنان‌چه، نیروهای مخالف نظام حاکم توانسته باشند از دیوار بلند خودسانسوری‌ها و سانسورهای افراد و گروههای تداوم‌طلب عبور کنند و دعوت خود به حقوق‌مندیرا با تکیه برمردم و به کمک مردم (و نه با تعامل از راه قدرت داخلی و یا کمک گرفتن از قدرت خارجی)، به گوش هرچه تعداد بیشتری از افراد جامعه برسانند و با برخورداری و بهره‌گیری از الگوی موفق جنبش ۱۳۸۸ که در دنیا با عنوان “هر ایرانی، یک خبرنگار” زبان‌زد بقیه ملت‌ها گردید، این پیام را به افکار عمومی دنیا و به افکار عمومی ایرانیان (از جمله قوای سرکوب امنیتی اطلاعاتی) برسانند که رژیم در انزوای مطلق است، همیشهبرندۀ این بازی، مردمی بوده‌اند که با اعتماد به نفس فردی و اعتماد به نفس ملی،  “انتخابات” تقلبی و مهندسی شده را تحریمی فعال و هرچه فراگیرتر کرده است، و در واقعبدین طریق دست به این آشتی با صندوق رأی زده است!

این مقاله را هر زمانی که عده‌ای ساز شرکت در انتخابات را کوک می‌کنند ، باید باز هم خواند و به یادها آورد.

نظرسنجی‌های متعدد و بزرگی را که همدلان ما از ایران گزارش می‌کنند–خوشبختانه- نشان می‌دهد که اصحاب تحریم در اکثریتمطلق‌اند و خوشبختانه بخش بزرگی از آن‌ها(به نقل قول از شخصی که برای مغزشویی مردم برای شرکت در انتخابات، با قلب واقعیت، به این پژوهش رجوع می‌دهد) از “نخبگان ممتاز جامعه هستند” و قطعاً برایعده‌یزیادی از مردم ، محل رجوع و مشورت هستند.

عدم اصلاح‌پذیری، عدم تحول‌پذیری، و عدم کارایی اعتدال و تدبیر و…. و در یک کلام، عدم صلاحیت کلیت نظام، با اعلام تصمیم مجلس خبرگان و تایید صلاحیت بد و بدترهای منتصب آقای خامنه‌ای، بار دیگر چند روز پیش توسط خود این نظام به وضوح به نمایش گذاشته شد. ما ایرانیان توانا هستیم که باکمک هم‌دیگر این رژیم را در دادگاه افکارعمومی ردصلاحیت کنیم.ماایرانیان در انتخاب سرنوشت خوب‌وخوبتر توانا هستیم.

ولی با این حال، باردیگردولت ولایت مطلقهمجبور است که از ملت، تایید صلاحیت گداییکند. رژیم این تکدی صلاحیت، که نمایش توهین‌آمیز “انتخابات” است، را برای ۲۹ اردیبهشت امسال تدارک می‌بیند.

اگر ولایت مطلقۀ فقیه که به گفتۀ خودشان “بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید دارد” راه و چاره‌ای داشت، حتما از این کار پرزحمت و پرهزینه، پرهیز می‌کرد و مانند یک خلیفه، مادام‌العمر به استبداد خود ادامه می‌داد.

زورمداران گفتند “قانون اساسی، فقط کف اختیارات مقام معظم رهبری است”  این رهبر قدر قدرت، چرا با صدور یک حکم حکومتی، خودش علنا و عملا یک رئیس جمهور را منصوب نمی‌کند و به چه دلیل خود را مجبور می‌بیند که این همه به خود زحمت برگزاری “انتخابات” را بدهد؟ باید چند بار دیگر از زبان آقای خمینی و سایر گردانندگان این نظام بشنویم که “…مردم رای ندارند…”   و یا   “…رای مردم ملاک نیست….” تا بفهمیم که با شرکت در هرگونه “رای‌گیری” در این نظام، در واقع توهین و تحقیر این زورمداران راخودمان هم تصدیق و تکرار کرده‌ایم که مردم مانند “ایتام و صغار” هستند و اینکه کسی به خود اجازه دهد که بدهد که بگوید “ما جامعۀ شهروندان نمی‌خواهیم، ما جامعۀ گوسفندانمی‌خواهیم.

✅خلاصه‌ای از این مقاله را از نظر بگذرانید .

تحریم حدنصابی

تحریمحدنصابی، روشی موجه و موثر است که متاسفانه در قانون اساسی رژیم ولایت فقیه نیامده است و بایسته است که در قانون اساسی ایرانآزاد، آورده شود. تحریمحدنصابیبه این معنی است که اگر مشارکت مردم در انتخاباتی، از یک حد نصابیاز درصد واجدین شرایط رای‌دهندگیکمتر باشد، آن رای‌گیری و انتخابات باطل است.

تحریم جنبشی

در روند تحریم، به عنوان یک کنش فعال خودجوش فراگیر،

اولا: وقتی اکثریت مردم، خواهان وضعیت بهتری هستند و از سرنوشت بدی که دارند راضی نیستند،

ثانیا: وقتی تحریم‌ها، فقط قسمت کوچکی از ابراز نارضایتی‌ها و بخش مختصری از کارزار صلح‌آمیزمخالفت با وضع موجود بوده و بعد از آن، با روش‌هایخشونت‌زدا، و با تظاهرات و اعتصابات و نافرمانی‌های مدنی و…. همراه بوده،

این کنش طبیعتا منجر به دست‌یابی به مطالبات مردمی بوده است.

سه کشور برای مثال آورده شده است:

بنگلادش:

در فوریه ۱۹۹۶، در بنگلادش،لیگ عوامی (Awami League) انتخابات مجلس را تحریم کردند و از نخست وزیر وقت آقای خالد ضیا (Khaled Zia) خواستند که استعفا دهد. تحریم همراه با تظاهرات خیابانی بود که کشور را برای دو روز قبل از انتخابات، عملا تعطیل کرد.

حزب آقای ضیا (BNP) بدون اپوزیسیون، رای‌گیری را اجرا کرد و از ۲۰۷ کرسی، توانست ۲۰۵ کرسی را برنده شود. ولی ادامۀ حضور مردم در میدان تعیین سرنوشت خویش به شکل تظاهرات و اعتصابات، خالد ضیا را مجبور کرد که انتخابات دیگری را (دو ماه بعد) برگزار کند و این‌بار حزب عوامی در انتخابات شرکت کرد و از ۲۹۹ کرسی توانست ۱۴۷ کرسی را برنده شود در حالی که حزب آقای ضیا ۱۱۶ نتوانست کرسی را برنده شود.

اگر همین روش در ایران اجرا شود و مردم فعلانه در یک جنبش خودجوش خشونت‌زدا، هر چه فراگیرتر شرکت کنند، انزوای رژیم ولایت مطلقه به سادگی نمایان می‌گردد و تعداد کرسی‌هایی که نظام میتواند برنده شود، از مثال بنگلادش، حتما بسیار ناچیزتر خواهد بود، قطعا همین‌طور است. این قطعیت را  با استناد به نامۀ آقای بهشتی به آقای خمینی اعلام می‌کنم که خیلی زود بعد از بازگشت آقای خمینی به ایران و عمل‌کرد وی با دستیاری سایر زورمداران حاکم بر ایران، هویدا شد. دراین نامه (http://alisedarat.com/1394/11/02/3020/) آقای بهشتی، اعتراف می‌کند که زورمداران در اقلیت هستند و آقای خمینی را به اعمال زور بیشتر بر علیه خواست‌های مردم، می‌خواند.

پرو

در سال ۲۰۰۰، بعد از سال‌ها حکومت بر پرو، پرزیدنت آلبرتو فوجیموری (Fujimori)، در مقابل رهبر اپوزیسیون،  تولیدو (Alejandro Toledo)  قرار گرفت. علی‌رغمنظرسنجی‌ها، نتایج “انتخابات” به نفع فوجیموری اعلام شد و تولیدو، بازندۀ “انتخابات” در دور اول اعلام گردید. گفته شد تقلبات در این “انتخابات” بسیار گسترده بود.

چون فوجیموری به اندازه کافی (بیش از ۵۰%) رای نیاورده بود، رای‌گیری به دور دوم کشیده شد ولی تولیدو دور دوم انتخابات را تحریم کرد و بدین وسیله و با اعلم این تحریم، و با مشارکت مردم در این تحریم، هم به نتایج دور اول “انتخابات” و هم به تقلب‌ها در روند رای‌گیری اعتراض نمود. بدین ترتیب در دور دوم، فوجیموری بدون وجود مخالف، به راحتی طبیعتابرندۀ انتخابات شد. ولی تولیدو اعلام کرد که فوجیموریمی‌تواند خود را برندۀ انتخابات اعلام کند ولی حکومت وی دارای مشروعیت و اعتبار لازم نیست.

بعد از آن تولیدو (Toledo) با تکیه بر مردم مخالف دولت و عصبانیت آنها به علت تقلبات انتخاباتی فوجیموری (Fujimori)، اعتراضات و تظاهرات صلح‌آمیزگسترده‌ای را تدارک دید و بدین ترتیب، با تکیه به مردم، مخالفت خود را با نتایج انتخابات، به نمایش گذاشت.افکار عمومی خارج از پرو هم  از تحریم و مطالبات مردم، پشتیبانی کرد.

ادامه فشارها بر فوجیموری و حکومت او، وی را مجبور کرد شش ماه بعد استعفا دهد و یک دولت موقت تاسیس شد که ترتیبات برگزاری یک انتخابات جدید را در سال ۲۰۰۱ داد که در آن تولیدو بر الن گارسیا (AlanGarcia) پیروز شد و به مقام ریاست جمهوری پرو انتخاب گردید.

تایلند

در سال ۲۰۰۶، نخست‌وزیر تایلند تکسینشیناواترا (Thaksin Shinawatra) تصمیم گرفت که انتخابات پارلمان را سه سال قبل از تاریخ مقرر، و در عرض ۶۰ روز،  برگزار کند تا از بن‌بستی که حکومت در آن قرا گرفته بود، خلاص شود. مخالفان این عمل شیناواترا را دست‌زدن به یک همه‌پرسی تقلبی قلمداد نمودند و اگرچه از ۵۰۰ کرسی پارلمان، ۹۶ کرسی را دارا بودند، آن انتخابات را تحریم کردند و در نتیجه حزب شیناواترا در این انتخابات، ۴۵۸ کرسی را برنده شد. ولی درست مانند بنگلادش و پرو، این تحریم انتخابات، از پشتیبانی مردمی برخوردار بود و تظاهرات و اعتصابات گستردۀ مردمی را به همراه داشت. این کنش باعث شد که فقط در عرض دو روز، شیناواترا مجبور به استعفا شود و دادگاه نتایج آن انتخابات را باطل اعلام نمود.

همانطور که در مثال بنگلادش و تایلند میتوان حدس زد، به علت کم‌دوام بودن حضور مردم در ساختن سرنوشت خویش، تحریم به دموکراسی پایدار نیانجامید.

در تایلند، خلا حظور مردم در میدان ساختن سرنوشت خویش، توسط ارتش پر شد و نتیجه انتخابات را باطل اعلام نمود و با یک کودتای بدون خونریزی، قدرت را بدست گرفت و تا پانزده ماه بعد از آن، انتخاباتی برگزار نگردید.

در بنگلادش، تحریم پیشنهادی از طرف حزب عوامی، آنها را به قدرت رساند ولی سال ۲۰۰۷  دوباره همان برخوردها تکرار شد و آن حزب تلاش کرد همان روش ۱۹۹۶ را تکرار کند، ولی به علت عدم مشارکت حداقل لازم از مردم، خلائی پیدا شد که آن خلاء را قوای نظامی پر کردند و با اعلام “وضعیت فوق‌العاده” از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ قدرت را بدست گرفتند.

حاصل کلام مقاله پژوهشی موسسۀبروکینگز:

این تحقیق، به نوعی، پیامی را که باشندگان و کوشندگان خط استقلال و آزادی و حقوق‌مندی، دهه‌ها است از تکرارش باز نایستاده‌اند، بازگو می‌کند. ملتی که  از وضع موجود راضی نیستند، اگر در یک حداقل لازمی، در یک جنبش خودجوش فعال خشونت‌زدا برای ساختن سرنوشتی بهتر، بدون مراجعه به قدرت‌های داخلی و بدون مراجعه به قدرت‌های خارجی، شرکت کرده و به عنوان شروع کار در مشروعیت‌زدایی از رژیم،  “انتخابات”  آن نظام را تحریم کنند حتما به نتیجۀ مثبت میرسند، چرا که در ۱۰۰% مواردی که در این تحقیق این روش را بکار بردند به نتیجۀ مثبت رسیدند، و چنانچه تحریم عملی زودگذر و بدون پایگاه مردمی و بدون پشتیبانی و مشارکت یک حداقل لازمی از مردم نباشد و مردم با انفعال و با خشونت‌گستری، سرمایه‌های اجتماعی را بسوزانند، سرنوشت بهتری نخواهند یافت و چه بسا که به وضع بدتری هم گرفتار خواهند شد، چرا که در ۱۰۰% مواردی که در این تحقیق این روش را بکار بردند به نتیجه منفی رسیدند.

یادی از داستانی حقیقی که سرنوشت بهتری را برای طب و طبابت، رقم زد.

نزدیک به نود سال پیش، یک روز یک بیولژیست به آزمایشگاه خود بازگشت و دید که از تعداد بسیار زیادی از ظرف‌هایی که در آنها باکتری‌های را کشت میدهند، محیط کشت یکی از آن‌ها به یک قارچ آلوده شده است و درست در دایرۀ آن آلودگی، باکتری‌ها رشد نکرده و نابود شده‌اند. آن بیولژیست، آن قارچ را جدا و به بقیه ظروف کشت هم زد و با شگفتی و شعف همان نتیجه را مشاهده نمود. این دقت نظر در یک مورد غیرمعمول، توانست یک انقلاب، یک انقلابی زیبا در عالم پزشکی پدید آورد که نسل‌ها بعد از هم، و ما هم هنوز، از آن برای سرنوشتی بهتر در سلامت خود و عزیزانمان بهرمند می‌شویم. آن بیولژیست آقای آلکساندرفلمینگ و آن قارچ، پنی‌سیلین بود!

بیماری پرستش قدرت و گسترش خشونت و استبداد، محیط زیست و رشد انسانها را آلوده کرده‌ است ولی در بعضی از این جوامع، گاندی‌ها هم پیدا شده‌اند. مصدق‌ها هم پیدا شده‌اند. فقط باید بیاموزیم که این بزرگان تاریخ، که استقلال و آزادی و حقوق‌مندی را به عنوان هم هدف و هم روش انتخاب کردند، برای سرنوشتی بهتر رقم زدن و در آن انتخاب، چگونه، به استقامت ایساتدند.

در همین میهن خودمان بعد از چندین تحریم انتخابات و فراگیرتر شدن تحریم در دوران پهلوی، و با فراهم شدن پیش‌نیازهای لازم در افکار عمومی، و با شرکت فراگیر مردم در جنبش خودجوش فعال،کل نظام شاهنشاهی سرنگون شد. در همین وطن خودمان، مصدق در مقابل امپراطوری کبیری که خورشید در قلمرو ان غروب نمی‌کرد و در مقابل سایر ابرقدرت‌های زمانه ایستاد و پیروز شد و در دل ایرانیان و جهانیان به اسطوره مبدل گردید. آیا آنها که از طریق قدرت داخلی خواهان حل مشکلات ایران و ایرانی هستند، تا به حال سیاست موازنه منفی مصدق به گوششان خورده است؟

نتیجه‌گیری برای تصمیم به عمل در وقت کمی که به “انتخابات” مانده است.

باید واقع‌بین بود و امکاناتی که واقعیات زمانه در اختیار من و هرکدام از شما (از جمله همین شما هم‌وطن عزیزم که در این لحظه، این خطوط را می‌خوانید) و در اختیار تک‌تک ما مردم ایران گذاشته است را، بدون انتظار فعالیتی بیش از توان خود، بسنجیم.

با بهره‌گیری از اجبار مستبدان در این زمانه، در برگزاری  “انتخابات”  تقلبی و مهندسی شده، با استفاده از امکاناتی که باری دیگر خود نظام برای ما فراهم آورده است، برای مشارکت در ساختن سرنوشتی پیوسته خوب و خوب‌تر، و در این وقت کمی که به “انتخابات” مانده، بایسته است کهما مردم ایران دست به ابتکار و خلاقیت بزنیم و با فعال شدن در گروه‌های کوچک چندنفری (فعالیت هسته‌ای) (۱۰ و ۱۱ و ۱۲ و ۱۳)نیروهای خود را بسیج کنیم تا بتوانیم با دستگاه مغزشویی نظام ولایت مطلقه مقابله کنیم. به خود باور و اعتماد داشته باشیم و سرمشق شدن خود را در دنیا به یاد بیاوریم (۹) و برای ساختن سرنوشتی برازندۀ ایرانیان، به توانایی‌های ملی ایرانیان، به هم‌دیگر باور و اعتماد داشته باشیم.  لازم است که بیاد بیاوریم که این نظام ولایت فقیه، با زور مغزشویی و ایجاد دلهره در دل‌های بخشی از مردم ایران، در هر دورۀ “انتخاباتی” توانسته است آن‌ها را در روزها و چه بسا در ساعت‌های آخر مهلت رای‌گیری، “مجاب” کند که باری دیگر خود را در زندان “انتخاب” بین بد و بدتر، محبوس کنند و باری دیگر، با دست خود، با دادن مشروعیت و اعتبار نداشته به آقای خامنه‌ای و قوای سرکوب این رژیم، خود را در شعار “حفظ نظام از اوجبواجبات است” با آقای خامنه‌ای و قوای سرکوب، هم‌صدا کنند و خود را به اسبابی منفعل در دست بدل کنند.

به یاد بیاوریم که آقای خامنه‌ای آشکارا گفت: “….هر رأیی که شما به یکی از این نامزدهای محترم، به این هشت نفر آقایانمحترمی که در صحنه هستند، به هرکدام از اینها شما رای بدهید، رای به جمهوری اسلامیداده‌اید…….” (۳)

ساختن سرنوشت برای ما و برای عزیزان ما و برای سایر هم‌وطنان، و  برای این نسل و نسل‌های پی در پی در آینده، لاجرم توسط افرادی و در فضایی انجام می‌گیرد. اگر ما ملت ایران، برای ساختن سرنوشتی خوب و خوب‌تر، در آن فضا، حی و حاضر نباشیم، آن فضا نمی‌تواند خالی بماند و تدبیر امور ایران و ایرانی نمی‌نواند به حالت توقف درآید و ساعت از حرکت بیفتد و زمان منجمد شود و سرنوشت ما رقم زده نشود و یا حتی موقتا تعطیل گردد. اگر ما در فضای مشارکت در تدبیر امور و ساختن سرنوشت به و بهتری برای خویش حضور نداشته باشیم، آن خلاء به اجبار از افرادی پر می‌شود که طبق میل و سلیقه خود و مصلحت‌سنجی‌هایقدرت و برای حفظ منافع خود و سایر قدرت‌مداران، وارد عمل می‌شوند و سرنوشتی را برای ما رقم می‌زنند که طبیعتا و مطمئنا به تجاوزهای روزافزون به حقوق ما ایرانیان منجر خواهند شد(۱۴)وپر واضح است که ناگزیر سرنوشت ما پیوسته بد و بدتر و بدتر و بدتر و…. و باز هم بدتر خواهد شد. با ادامه حیات نظام ولایت مطلقه، با پیشبرد شعار “حفظ نظام از اوجبواجبات است” حیات ملی ما ایرانیان در لبۀ پرتگاه سقوط است.

در صورتی که بخشی منفعل جامعه، دست از انفعال با رفتن به حوزه‌هایرای‌گیری در این نظام، بردارند، و صورت مشارکت تعدادهرچه بیشتر مردم در جنبش خودجوش فعال، تحریم انتخابات به عنوان قدم اول و به عنوان نظرسنجی و رفراندم، همیشه و حتما نتیجه مثبت به همراه خواهد داشت. پیام شفافی که این جنبش خودجوش فراگیر خشونت‌زاد،  برای افکار عمومی به همراه دارد، عدم مشروعیت  و  عدم اعتبار نظام و رد صلاحیت زورمدارانی است که توسط سرکوب و داغ و درفش، با فساد و بی‌کفایتی، بر سریر قدرت نشسته‌اند. آنها با انفعال ما خود به خود نمی‌روند، کجا بروند از اینجا مناسب‌تر برای رانت‌خواری و ویژه‌خواری و فساد و قدرت‌سالاری و زورمداری!!

در سال ۱۳۷۶ و در حوادث منجر از آن، این پیام،توسط مردم ایران، به افکار عمومی، با نگارشی کم‌رنگ، نقاشی شد. ولی مشارکت مردمی در جنبش خودجوش ۱۳۸۸، کمی فراگیرتر شد و اثرات بسیار موثرتری بر افکار عمومی نهاد. اشکال کار این بود که افراد و گروه‌هایی که در شعار “حفظ نظام از اوجبواجبات است” با آقای خامنه‌ای و “بیت رهبری” و سایر عوامل سرکوب و خفقان و فساد و دروغ و….، در آن زمان هم‌صدا شده بودند، و آن جنبش به خواست مردم، یعنی استقرار و استمرار و پیشبرد مرد‌سالاری،نیانجامید. مطالبات مردم توسط کسانی که در کانون رسانه‌ای قرار داده شدند به “بازگشت به دوران طلایی امام”  و  “خط قرمز قانون اساسی”  و  “اجرای بدون تنازل قانون اساسی”  محدود و  ناچیز شد. “رای من کو”  شعار جنبش گردید و این شعار، امنیت خاطر لازم را به آقای خامنه‌ای و قوای امنیتی و سرکوب و سایر زورمداران، داد زیرا که این معنی را داشت که مردم خواهان رفتن این نظام نیستند و فقط طالب این هستند که آن کسی که رژیممی‌خواهد، رئیس جمهور نشود ولی در نهایت این نظام حفظ شود و فقط کس دیگری بیاید در همین نظام مشغول کار شود و این توهین را به خود و به ملت ایران روا دارد که ریاست جمهور ایرانیان،  به گفته خودشان “تدارکات‌چی” و حالا  “نوکر مقام معظم رهبری”  باشد.

برای رسیدن به هدف حقوق‌مندی و مردم‌سالاری، فقط یک روش موجود است و آن تنها روش، عمل حقوق‌مند از طریق مردم و با مردم، و اجتناب از هر گونه عملی  از طریق قدرت (چه قدرت خارجی و چه قدرت داخلی) و خودداری از  مراجعه به قدرت (هم قدرت خارجی و نیز هم قدرت داخلی)  است. با این یادآوری پیوسته به خود و دیگران،  مرتب به خود و دیگران گوش‌زد کنیم که انجام هرکاری، هرچقدر هم که آن کار در ظاهر به نظر کوچک بیاید، بهتر از بی‌کاری و بی‌غمی و انفعال است.

برای خشونت‌زدایی و برای مشارکت فعال در جنبش خودجوش هویدا کردن ناچیزی رژیم و در اقلیت بودن زورمداران فاسد حاکم بر ایران، از جمله می‌توان پیشنهاد در خانه ماندن در روز “انتخابات” و خلوت گذاشتن کوچه‌ها  و  خیابان‌هادر آن روز را به عنوان شروع مشارکت‌های بیشتر در ساختن سرنوشتی خوب و خوب‌تر، به جامعه عرضه کرد و با فعالیت در هسته‌هایحقوق‌مدار در پیش‌برد جنبش خودجوش فعال، کوشا شد.

علی صدارت

یکشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، برابر با ۲۳ آوریل ۲۰۱۷

———————————–

مراجع و مطالبی بیشتر در این زمینه

جنبش تحریم فعال و خودجوش. پیشنهادها برای روز رای گیری و روزهای بعد

http://alisedarat.com/1392/03/23/23/

در روز “انتخابات” در خانه بمانیم تا تجربۀ سوریه را نبینیم!

http://alisedarat.com/1392/03/12/29/

Threaten but Participate: Matthew Frankel; (February 24, 2010)

https://www.brookings.edu/wp-content/uploads/2016/06/02_election_boycotts_frankel.pdf

۱- تحلیل روانشناختی بخشی از جامعه ایرانیان (۱)

http://alisedarat.com/1392/10/26/1138/

۲- تحلیلی روانشناختی بخشی از جامعه ایرانیان (۲)

http://alisedarat.com/1392/10/26/1626/

۳- به یاد بیاوریم که آقایخامنه‌ای آشکارا گفت: “….هر رأیی که شما به یکی از این نامزدهای محترم، به این هشت نفر آقایانمحترمی که در صحنه هستند، به هرکدام از اینها شما رای بدهید، رای به جمهوری اسلامیداده‌اید…….”

http://alisedarat.com/1392/03/18/24/

۴- بهار ایران، بهار عرب، بهار دنیا، و دوباره بزودی بهار ایران! چگونه؟

http://alisedarat.com/1390/08/09/69/

۵- چگونه “سبز”، رنگیناشفاف شد!

http://alisedarat.com/1390/08/23/68/

۶- “فاجعۀ” گذار از جمهوری اسلامی!!! اصلاح یا انقلاب؟

http://alisedarat.com/1390/08/28/67/

۷- آموزه‌هائی از دنیای عرب و غرب برای ایران

http://alisedarat.com/1390/09/07/66/

۸- تحول دموکراسی و نقش رسانه‌های همگانی

http://alisedarat.com/1390/05/31/71/

۹- نقش و اهمیترسانه‌های همگانی به مثابه شاخۀ چهارم دولت جهت برپایی و پویاییمردمسالاری

http://alisedarat.com/1394/02/18/2480/

۱۰- ضرورتی تاریخی و حیاتی جهت استقرار و استمرار مردمسالاری، تشکیلجبهه‌ایحقوقمدار و لائیک متشکل از هسته‌هایمردمسالار-بخش اول

http://alisedarat.com/1390/10/26/62/

۱۱- بعضیخاصه‌ها و دلایلبی‌ثمر ماندن تلاش‌های افراد و تشکیلات سیاسی و بوجودنیآمدنیکجبهۀمردمسالار و حقوقمدار

http://alisedarat.com/1390/11/10/60/

۱۲- برخیخاصه‌ها و عوامل پیروزیهسته‌هایمردمسالارِ تشکیلدهندۀجبهۀحقوقمدار

http://alisedarat.com/1390/11/17/59/

۱۳- نقش من در استقرار و استمرار مردم‌سالاری-هسته‌های خودجوش حقوقمدار

http://alisedarat.com/1389/10/28/72/

۱۴- کمیتۀ سه نفری مرگ از زندانیان دو-سه سوأل میکرد و برای مرگ و زندگی آنها تصمیممی‌گرفت

http://alisedarat.com/1392/07/18/15/

———————-

گپ‌زدن‌هایی با هم‌وطنان توسط پیام‌هایی کوتاه  در باب  “انتخابات”  و جنبش تحریم آن:

https://t.me/sedaratMD/98

https://t.me/sedaratMD/96

https://t.me/sedaratMD/101

https://t.me/sedaratMD/102

https://t.me/sedaratMD/88

https://t.me/sedaratMD/82

https://t.me/sedaratMD/70

https://t.me/sedaratMD/77

https://t.me/sedaratMD/79

https://t.me/sedaratMD/108

https://t.me/sedaratMD/109

https://t.me/sedaratMD/115

https://t.me/sedaratMD/118

https://t.me/sedaratMD/121

https://t.me/sedaratMD/123

https://t.me/sedaratMD/126