حزب توده ایران ، حزب اتحاد “سرمایه داری صنعتی کوچک و متوسط” بر علیه “سرمایه داری بزرگ”!

حزب توده ایران ، حزب اتحاد “سرمایه داری صنعتی کوچک و متوسط” بر علیه “سرمایه داری بزرگ”!

بخش چهارم نقد برنامه حزب توده ایران

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

اول اکتبر ۲۰۱۶

مقدمه:

در بخشهای قبلی (۱و ۲ و ۳) توضیح دادم که حزب توده ایران از بدو تاسیسش داری برنامه “توریع عدالت بین ارباب و رعیت” بود. در دوران رشد سرمایه داری در ایران، این حزب در دنباله روی از نظریه لنینی “اتحاد کمونیستهای شرق با بورژوازی ملی و ضد امپریالیست” ، سیاست پیگیر خود را پایه گذاشت.این سیاست عملکردی بجز ایستادن در کنار مصدق السلطنه ها و “اخوندهای مترقی ضد امپریالیست” نداشت و ندارد.

برنامه اخیر حزب توده ایران همین خط را ادامه می دهد(۴). با ارائه تصویری از معادلات جهان معاصر کلمه امپریالیزم را اینبار همراه می کند با کلمه نئولیبرالیزم . این دو کلمه قرار است پایه همان استدلالی باشد که در دوران جنگ سرد حزب توده تحت عنوان “امپریالیزم و مبارزه ضد امپریالیستی” دنبال می کرد.

کمونیزم کارگری در ادبیات منصور حکمت ،جنبشی بود که بعد از انقلاب ۵۷ بطور دقیقی این ماجرا را نقد و افشا کرد. هم از جهت این که نشان داد که پشت خط “مبارزه ضد امپریالیستی” خطی دارد با ادعای کمونیزم، مبارزه با اصل نظام سرمایه داری را به آینده محول می کند . هم از اینجهت که مدعی می شود که امپریالیزم در جهان پیرامونی بطور واقعی در تضاد با سرمایه داران “خودی است”. اینها اباطیلی بود که حزب توده ایران چندین نسل بجای کمونیزم بخورد مبارزان آزادیخواه می داد و طبعا با کد کشیدن از مواضع لنین در کمینترن اثبات می کرد که دارد “مارکسیزم لنینیزم” را در ایران نمایندگی می کند.

 

(۱)”حرکت سرمایه داری با انقلاب ۵۷ بطور موقت مختل شد!”

روایت حزب توده از روند سرمایه داری بعد انقلاب ۵۷ اینست  (۴):

“در پی پیروزی انقالب بهمن ۵۷ ،روند حرکت و رشد سرمایه داری به طور موقت با اختاللهایی همراه شد. اقدامهایی نظیر ملی کردن بانکها، شرکتهای بیمه، برخی صنایع بزرگ، و واگذاری مالکیت واحدهای صنعتی و مجتمعهای بزرگ کشاورزی و خدماتی، گرچه از اهمیت جدی و اصولیای برخوردار بودند، اما با فرانروئیدن انقالب به مرحله اجتماعی، و حاکمیت یافتن ارتجاع، این اقدامهای موثر و پرارزش نتوانست در ساختار اقتصاد ایران، دگرگونی ژرف و پایداری پدید آورد، و تعادل نیروها در جامعه به سمت حاکمیت سیاسی اقتصادی کالن سرمایهداری تجاری و سرمایه داری بوروکراتیک تغییر کرد. سرمایه بزرگ تجاری با چنگ انداختن بر شاهرگ حیات اقتصادی کشور و نفوذ فوقالعاده در نهادهایی ِآن، همچون »بنیادمستضعفان«، »بنیادشهید«، »تولیت آستان قدس رضوی«، و درکنار سرمایهداری بوروکراتیک جدید، به نیروی غالب و مسلط بدل شد. حزب ما در برنامه مصوب پلنوم هفدهم )۱۳۶۰ )خود با هشدار نسبت به تشدید فعالیت سرمایه بزرگ تجاری و رشد سرطانی آن، خاطرنشان ساخته بود”

اول:حرب توده مدعی است که “اقدامهای موثر و پر ارزشی” اتفاق افتاده که عبارتست “ملی کردن” بانکها و واحدهای بزرگ صنعتی!این را “اختلال در حرکت سرمایه داری می نامد!

واقغیت اینست که حاکمان نظامهای سرمایه داری سیاستهای “ملی کردن” و خصوصی کردن را هر زمان به اقتضای وضعیت و موازنه قوا بکار برده اند. دستور بانک جهانی در سالهای ۷۰ میلادی این بود که حکومت های جهان سومی بزرگ شوند و کنترل اصلی اقتصاد را بدست داشته باشند تا بتوانند خدمات اجتماعی را ارائه دهند. این سیاستها ابزاری بود که جلوی روند انقلابها را بگیرند. از سوی دیگر رژیم اسلامی روی انقلاب ۵۷ سوار شده بود و مجبور بود پز پوپولیستی و حمایت از مردم را با همین متد “ملی کردنها” پیش ببرد.

سوال اصلی این بود که این جابجائی مالکیت در اوایل انقلاب ۵۷ به سود کی بود؟ معمولا “ملی کردن” فرمول فریب جامعه است که از سوی طبقه حاکمه استفاده می شود.همانطور که داستان “ملی کردن ” صنعت نفت بواقع در ایران راه انتقال قراردادها از شرکتهای انگلیسی به امریکائی بود و کلاهی که سر مردم ایران گذاشتند!

دوم:

حزب توده مدعی است که اون “روند مترقی کند کردن سرمایه داری(؟!) در اویل انقلاب توسط “سرمایه داری تجاری و بوروکراتیک متوقف شد و این شد که انقلاب ۵۷ در سال ۶۰ یا ۶۱ بقدرت رسید!اسناد حزب توده ایران تماما روی این فرمولندی مهمل سوار شده!

آیا اینطور بود؟ درست مثل اونها که عروج استالین را همینجور تفسیر کرده اند! یعنی ناگهان مثلا بعد مرگ لنین استالین از اسمان بی ابر زمین افتاد! بوروگراسی پیروز شد! خورشید انقلاب سرخ شورائی و کارگری با مرگ لنین از اسمان به زمین افتاد! عین همین متد استدلال را حزب توده می آورد! اینجا “سرمایه داری تجاری و بوروکراتیک” و “هشدارهای کیانوری را گوش شنوا نبود! حزب توده ایران اینگونه هوادارانش را فریب می دهد همینطور تاریخسازی می کند!

واقعیت اینست که نظام سرمایه داری ایران همواره نظامی عقب مانده بود و حاکمیت پهلوی این نظام را به جاکمیت اسلامی تفویض کرد.دعوا بین جناحهای سرمایه داری توهم سازی توده ایها بود.واقعیت این بود که نبرد طبقاتی واقعی بین طبقه کارگر و حاکمیت سرمایه داری از همان ابتدای انقلاب اغاز شده بود و رژیم اسلامی بنمایندگی از کلیت طبقه سرمایه دار قدم به قدم به سرکوب طبقه کارگر به سرکوب شوراها و دستاوردهای مردم برخواست و حزب توده هم از سیاستهای جنایتکارانه این رژیم از ابتدای انقلاب ۵۷ حمایت کرد.

سرکوب طبقه کارگر و سرکوب ازادیها از همان ایتدای بقدرت رسیدن رژیم اسلامی اغاز شد.زمانی که حزب توده ایران اعتصابات کارگری و اعتراضات کارگری را توطئه امپریالیزم می نامید و در کنار حامیان رژیم اسلامی می ایستاد و به خلخالیها رای می داد!

(۲)سرمایه داران صنعتی کوچک ومتوسط  ملی متحدان حزب توده ایران!

در تئوریهای حزب توده ایران از همان ابتدای تاسیسش نقش مهمی به “سرمایه داران کوچک و صنعتی(؟) ایفا گردیده! اینها در مقاطع مختلف تاریخی به مبارزان ضد دیکتاتوری و متحدان حزب توده تبدیل شده اند!(۴)

 

و  متوسط  برخورد منافع آنها، ضمن اشتراکهایشان، بسیار چشمگیر و توجه برانگیز است. ِ این دو بخش، سرمایه داران صنعتی کوچک ومتوسط متوسط حضور دارند که منافع در کنار عینی آنان با تولید ملی گره خورده است؛ ….در تحولهای چند سال اخیر، به ویژه در مبارزه با کودتای انتخاباتی، از زمره نیروهای بسیار فعال بوده اند.”

خواننده متوجه می شود که حزب توده ایران به صراحت بنوعی از سرمایه داری معتقد است که “ملی است” ، مخالف دیکتاتوری است، مترقی است و به خاطر اندازه اش هم ، ضد سرمایه داران بزرگ است هم ضد سرمایه تجاری و بوروکراتیک! آیا این ادعا واقعیت دارد؟ آیا تاریخ ایران یا تاریخ سایر کشورها نشان داده که بخشی از سرمایه داری بخواهد یا بتواند بر علیه بخشهای دیگر بشورد؟

منطق حکم می کند که نظام سرمایه داری را نظامی متشکل از عناصر متفاوت بدانیم که وجود هر یک در گروی وجود دیگریست.اگر توزیع و تجارت نباشد تولید معنی ندارد.سرمایه داری مرتب بخشی از سرمایه داران را به زیر می شکد و برخی را بالا می کشد.در امریکا هم هنوز این چرخ بزرگ شدن و شکستن و خورد شد وجود دارد. اختلافات و تصادهای سیاسی درون جناح های سرمایه داری دعوائی همیشگی خانوادگی است که تا سرمایه داری هست ادامه دارد. سوال اینست که حزب توده مدعی طبقه کارگر و مارکسیزم لنینیزم توی این دعوا دنبال چه بوده؟

همنوائی تاریخی حزب توده ایران با سرمایه داران کوچک و متوسط از نوع هنوائی طبقاتی است.یک اشتباه و “خیانت” نیست. این حزب همواره دنبال اتحاد با اینها بوده. بخشی از طبقه کارگر را که به نظام سرمایه داری هنوز متوهم است و دنبال “صاحبکاران خوب و شریف” است را نمایندگی می کند.

حزب توده ایران نماینده طبقات متوسط شهری جامعه ایران نماینده “سرمایه داران کوچک و متوسط ” و کارگران متوهم به این دعواهای خانگی است. در برنامه اخیر این حزب نیز تعلق طبقاتی اش کاملا نمایان است.

منابع بیشتر:

(۱)دروغگوئی حزب توده ایران در مورد نقشش در انقلاب ۵٧ و رابطه اش با رژیم اسلامی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=60187

(۲)حزب توده ایران، حزب “اسقرار رژیم دموکراسی”؟ بحثی در هویت سیاسی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=60021

(۳)نگاهی به برنامه حزب توده ایران؛ مصوب کنگره ۶ سال ١٣٩١، از دیدگاه کمونیزم کارگری(بخش اول)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=59943

(۴)برنامه حزب توده ایران (مصوبه کنگره ۶) سال ۱۳۹۱

http://www.tudehpartyiran.org/images/ketabkhaneh/Barnameh.pdf

.