نگاهی دوباره به شعار پوپولیستی و فمینیستی “انقلاب زنانه”

نگاهی دوباره به شعار پوپولیستی و فمینیستی “انقلاب زنانه”

مقدمه:

نظریات سیاسی ، اجتماعی ، علمی را با ابزارهای متفاوتی می شود سنجش کرد. می شود ابزار منطق را بکار گرفت.می توان ابزار مشاهده علمی و سنجش اماری را بکار گرفت . می شود نظریه را در آزمایشگاه مورد سنجش عملی قرار داد. متدهای سنجش نظریات خودش موضوع متودولوژی علمی است. درستی یا نادرستی نظریات از باورها، اعتقادات، ایدئولوژیها و انطباق آنها با حرفهای دیگران بیرون کشیده نمی شود.

از ایرادات کمونیزم ایرانی این بوده که وقتی نظریه سیاسی خود یا دیگران را می خواهند سنجش کنند ، می روند سراغ “کلاسیکها” و با بحثهای کشداری ثابت می کنند که حرف اینها با حرف اون مرده های مقدس “خوانائی” دارد. لذا؟ نظریه اینها درست است و نظریه مخالفشان نادرست، ضد خلقی، نوکر امپریالیستی، بورژوائی ، “لیبرال” و غیره است!

تاریخ ادبیات کمونیستهای ایرانی را ورق بزنید پر است از این نوع “استدلالات” که بله من درست می گویم چون “لنین یا مارکس در سال فلان در جزوه بهمان” عین حرف من را زده! مدل استدلالی که در حوزه علمیه قم و بین اخوندها هم همواره استفاده شده.منتهی اونها پیامبر و امامشان دیگریست و به استناد به حرفهای اون یکیها خود را اثبات می کنند.

درک مدرن از متدهای دیگری برای سنجش استفاده می کند. فرضیه یا نظریه به محض مطرح شدن ، موضوع نقد می شود چرا که فرض اینست که نظریه و فرضیه ارائه شده اند برای نقد شدن تصحیح شدن و یا رد شدن. لذا اصل ابطال پذیری مرز مهم درک علمی در موضوع نظریات است.

منصور حکمت بعنوان یک کمونیست کارگری برجسته که تاریخ کمونیزم ایرانی را به چالش کشید و نقش مهمی در روند مدرن شدن کمونیزم برداشته باید به همین شیوه دائم مورد نقد قرار گیرد. چرا؟ چون تاثیر کارهای او تاثیر نظریات او در متدهای مبارزاتی کمونیزم کارگری زنده است و کمونیزم کارگری از زاویه نظریه پردازی باید مرتب تحول یابد و رشد کند. بازنگری شود تا بتواند در پراتیک مبارزاتی پاسخهای دقیق تر و علمی تر به معضلات جهان معاصر بدهد.

فرقه هائی که حول منصور حکمت بنام حزب بجا مانده اند از این غافله بسیار عقب هستند و به همین دلیل هم من انها را فرقه های حاشیه ای می دانم. یکی از نشانه های تحزب مدرن کمونیزم کارگری این است که منصور حکمت را لحظه ای از نقد و بررسی و تجدید نظر مصون نگذارد. احترام به منصور حکمت و یادگارهای او همین باید باشد.

منصور حکمت را باید در نقد مداوم او زنده نگاه داشت نه در تکرار حرفهایش بلکه در جلو بردن نظریات او و پراتیکی که او پایه گذاشت و متاسفانه بعد از مرگ او بدست رهبرانی بی حاصل اسیر شده است.

موضوع مهم مسئله زن و رابطه کمونیستها با جنبش زنان یکی از موضوعاتی است که از دید من باید بررسی دوباره بشود.

منصور حکمت به درستی اهمیت بسیار زیادی به رابطه کمونیزم با جنبش ازادی زن خصوصا در کانتکس جامعه اسلام زده و حکومتی که با سرکوب زن تداعی می شود ، قائل بود. یکی از مرزهای کمونیزم کارگری با کمونیزم ایرانی نشان دادن اهمیت حل مسئله زن از دیدگاه مدرن است و از این جایگاه منصور حکمت را محق می دانم.

در این مقاله کوتاه به شعار معینی که از زمان منصور حکمت مطرح شده نگاهی دوباره می اندازم.نظرم اینست که شعار “انقلاب زنانه” شعاری پوپولیستی و فمینیستی است و مثل برخی از نظرات منصور حکمت در واقعیت هم نتوانسته کمونیزم کارگری را جلو ببرد:

 

(۱)منصور حکمت چه گفت؟

منصور حکمت اینطور استدلال کرد:

“”مسأله بعدى زنان هستند. نصف جامعه است و نه فقط زنان نصف جامعه هستند، بلکه از نصف دیگر جامعه هم بخش زیادشان طرفدار برابرى است. در نتیجه یک پلاتفرم مهم کمونیستها که ممکن است مردم با آن بیایند مسأله زن است. چون انقلابى که میشود، میتواند خیلى زنانه باشد. اکثریت عظیم میتواند به این معنى به تو راى بدهد و با تو باشد. اکثریت عظیم همین طورى با تو هستند. چون زن هستند، با تو هستند. در نتیجه کمونیسم کارگرى به نظر من سر مسأله مذهب و مسأله زن دو پشتوانه در آن جامعه دارد که هیچکدام از جنبشهاى دیگر از آن برخوردار نیستند. ضد مذهبى گرى‌اش و دفاع از حقوق زنان. مدرنیسم، سکولاریسم و غیره تبعات اینها است. اگر مدرنیسم حزبى در چیزى ترجمه شود، ضد اسلامى گرى‌اش، ضد دینى گرى‌اش، دفاعش از حقوق زنان، و خلاصى اخلاقى براى جوانان است. جنبشى است که براى مثال با فرهنگى که یک جوان ایرانى باید در آن زندگى کند، با خواست میلیونها آدمى که میخواهند بیایند در صحنه جامعه و زندگى‌شان را تجربه کنند، کاملا خوانایى دارد”

منصور حکمت بدرستی نقش مداخله گر گمونیستها در حل مسئله زن را یاد آور می شود.شاید در زمان او جنبشهای دیگری که پاسخهای خود به مسئله زن را ارائه می دادند ضعیف تر بودند اما حالا انواع گرایشات فمینیستی جلو امده اند و فمینیزم یک رقیب جدی جنبش کمونیستی است در حل مسئله زن.

منصور حکمت تاکیید دارد که “چون اکثریت عظیم زن هستند پس با کمونیستها هستند”! او مدعی است که “بخش زیادی از جامعه طرفدار برابری است”! اینها فرضهائی است که او دارد تا برسد به حکم شعار انقلاب زنانه!

 

(۲)چرا فرضهای منصور حکمت نادرست هستند؟

منصور حکمت روی فرضهائی یک شعار را مطرح می کند که من اون فرضها را نادرست می دانم:

اول: او می گوید “بخش زیادی از جامعه طرفدار برابری هستند”؟ راستی با چه تعریف برابری؟ با چه امارگیری این فرض استوار است؟ در میان خود کمونیستها حتی حزب منصور حکمت هم درک واحدی از برابری نیست! چه برسد به جامعه ای که نسلها و نسلها در جامعه نابرابر زندگی کرده و درک موهوم مذهبی و مردسالار طی قرنها عجینش گردیده! در رفتارهای حزب منصور حکمت هم ابهامات زیادی از برابری زن و مرد هست. اما منصور حکمت همانطور که زیر پوست همه ادمها کمونیزم می دید اینجا هم فرض می گسرد که با جامعه ای طرف است که “بخش زیادشان” (یعنی اکثریت) طرفدار برابری هستند!

دوم: منصور حکمت فرض می گیرد که چون نصف جامعه زن هستند و چون کمونیستها می گویند برابری زن و مرد پس ؟ اون اکثریت زنها به توی کمونیست رای می دهند! اینهم درکس سطحی است به مکانیزمهای رفتار اجتماعی که هم تحت تاثیر فرهنگ حاکم هستند و هم تحت تاثیر نبرد طبقاتی که زن و مرد بودن ، پیر و جوان بودن را زیر سایه برده اند و می برند.

سوم: فرض نادرست دیگر منصور حکمت اینست که بجز کمونیستها جنبشهای دیگر فراخوان حل مسئله زن را نمی دهند! همانطور که گفتم طیف وسیع فمینیستهای اسلامی تا انارکوفمینیستها تا فمینیستهای لیبرال و راست هم اکنون در لایه های مختلف جامعه به رقبای بزرگ کمونیستها در حل مسئله زن تبدیل شده اند. لذا به صرف اینکه کمونیستها فراخوان برابری زن و مرد می دهند ، “زنها بهشان رای نمی دهند” همانطور که در غرب هم اینگونه نشد!

 

(۳)تجربه “جنبش برهنگی” و تاثیر گذاری فرقه کمونیست کارگری در جنبش زنان:

مدتی قبل بود که فرقه کمونیست کارگری بدنبال فراخوان مریم نمازی “اعغتراض برهنگی” را دستور خود قرار داد . من همانزمان ارشیوی از نقدها در مقابل این حرکت گذاشتم. توضیح دادم که استفاده از متد “اعتراض برهنگی” ربطی به کمونیزم ندارد و ریشه اش در متدهای انارکوفمینیستی است(۴) جند سالی از اون هیاهو گذشته! ادعای اینکه این متد باعص رشد نفوذ فرقه کمونیست کارگری می شود چه شد؟ آیا برهنه شدن خانم نمازی و چند فعال متوهم دیگر ذره ای به جنبش آزادی زن در ایران کمکی کرد؟

بسیار ساده است وقتی ما به گذشته برگردیم و فاصله زمانی بین اون دوران “اعتراض برهنه” را طی کنیم و ببینیم امروز اون فرقه روی چه سکوئی ایستاده؟ آیا حتی رهبران این فرقه می توانند ادعا کنند که با این متدها یا شرکت در “فستیوال کس” توانستند  مبارزات مردم ایران را در جائی جلو ببرند و نفوذ خود را در جنبش کارگری و زحمتکشان افزایش دهند؟

 

(۳)دویدن دنبال توهم ، ساختن استراتژی و تاکتیک روی توهم!

ماجرای خرداد ۶۰، از سوی فرقه مجاهد روی یک نظریه استوار بود.اینکه “اکثریت مردم از رژیم اسلامی خسته اند و آماده انقلاب” روی این توهم فراخوان “انقلاب بر علیه خمینی” داده شد و متاسفانه کمدی تراژدی خونباری آفرید.

وقتی منصور حکمت فرض می گیرد که اکثریت جامعه دنبال برابری هستند و زنها هم اکثرا دنبال کمونیستها می روند چون زن هستند، همان می کند که رهبری مجاهد در سال ۶۰ مرتکبش شد! روی توهمی از مردم فرضیه ای می سازد شعار می دهد!

قبلا در نقد تعریف منصور حکمت هم توضیح دادم که فرض اینکه زیر پوست همه ادمها کمونیست است، وچه عملیش اینست که پس اکثریت آدمها ، آدم نیستند چون بطور واقعی کنار کمونیستها نمی ایستند! عامل بیگانگی از جامعه یکیش توهمی است که کمونیستها از جامعه دارند.

در مورد مسئله زن بین کمونیستها و سایر گرایشات سیاسی تضادهای بسیاریست. مسئله زن را کمونیستها از سر نظریه طبقات و جایگاه نابرابری در نظام طبقاتی بررسی کرده اند و راه حل مسئله زن را هم در پایان دادن به نظام سرمایه داری پایان دادن به قدرت ایدئولوژیک حکومتی دانسته اند که نابرابری زن را در کنار سایر نابرابریها بازتولید می کند.

از دیدگاه کمونیستها زن بخاطر زن بودن دنبال کمونیستها نمی رود چرا که در کانتکس نظام سرمایه داری زنها هم مثل مردها به طبقات متخاصم تقسیم می شوند و وجه مشترک زن بودن ، مرد بودن، چوان بودن یا پیر بودن نمی تواند اساس نبرد طبقاتی را به حاشیه ببرد.

بطور واقعی بعد از دو دهه فعالیت کمونیزم کارگری در زمان منصور حکمت و بعد از او با وجود تکرار شعار انقلاب زنانه ، انچه منصور حکمت فکر می کرد اتفاق نیفتاد. اکثریت زنها دنبال حزب کمونیست کارگری نرفتند! سوال اینست که چرا؟

ممکنست عده ای بگویند “چون حکومت اسلامی سر کار است”! من می گویم ایا منصور حکمت این قید را گذاشت؟ ایا بجز حکومت اسلامی سایر عناصر جامعه طبقاتی سایر گرایشات مدعی ازادی زن، عملکردی نداشتند و ندارند؟

از دید من اینجا هم منصور حکمت درک علمی از دینامیزم جامعه نشان نمی دهد و توهمی که خودش از جامعه دارد مبنی قرار می دهد.

(۴)”انقلاب زنانه”؟! شعاری پوپولیستی و فمینیستی

فمینیزم اساسا نبرد بین زن و مرد را نمایندگی می کند منتهی از سر دفاع از زن! اگر مذاهب یا سنتها نبرد زن و مرد را از سر حمایت از مرد و خواست بندگی زن تعریف می کنند، فمینیزم نسخه بر عکس می پیچد.

گرایش چپ فمینیستی طبعا دنبال پیروزی زنها در “انقلاب” است.سوال اینست که آیا واقعا انقلاب اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی می شود زنانه یا مردانه باشد؟ طبعا از دیدگاه کمونیستی این پاسخ منفی دارد! انقلاب اجتماعی  امری طبقاتی است و مناسبات نابرابر درون بستر نظام اجتماعی اقتصادی بازتولید می شوند و زن و مرد هم نقشهای خود را بر اساس سناریوی واحدی دنبال می کنند.

تکرار شعار “انقلاب زنانه” هدفهای معینی دارد! اگر فمینیست این را بگوید دنبال پیروزی زن به مرد است! اما اگر مدعی کمونیست این را بگوید دنبال کشاندن زنها به حزبش می باشد! روی اون توهم تاریخی “امثریت دنبال برابری هستند” زیر پ.ست همه کمونیست است، پرچم “زنانه” بلند می کند و فکر می کند زنها به رغم تعلقات طبقاتیشان پشتش جمع می شوند!

شعار انقلاب زنانه یک شعار پوپولیستی است چرا که روی “نیمی” از جامعه تکیه می کند! نیمی که از دیدگاه کمونیزم به طبقات تقسیم می شوند و هرگز در تاریخ دنبال یک گرایش نرفته اند.

در امریکا خانم کلینتون این روزها خیلی زور می زند رای زنها را بخاطر زن بودن بگیرد! اما تا همینجا هم امار نشان نمی دهد که زن بودن او کمکی بهش کرده باشد!

لذا تکرار شعار انقلاب زنانه نه ربطی به درک طبقاتی کمونیستها دارد و نه در واقعیت نمونه های موفقی از بلند کردن پرچم زنانگی وجود داشته! نوعی غوامفریبی است نوعی متحد جلوه دادن زنها بخاطر زن بودن است که فمینیستها تبلیغ می کنند!

قضاوت نهائی را به عهده خواننده می گذارم!

مقالات دیگر:

(۱)نقد برمنصور حکمت و دیدگاهش در مورد تعریف انسان

.” http://monazere-siasi.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C/545-%D8%AA%D9%88%D8%B6%DB%8C%D8%AD%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%84-%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86

(۲)نقد بر برنامه دنیای بهتر(نگاشته شده توسط منصور حکمت)

http://monazere-siasi.com/%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1

(۳)نقد بر منصور حکمت در موضوع تبدیل گروه فشار به حزب سیاسی 

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=58880

(۴)نقد انارکوفمینیزم و متد “اعتراض عریان”

http://monazere-siasi.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%A2%D9%A0%D9%A1%D9%A4/614-%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%A6%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%86%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D9%88%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B2%D9%85%D8%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86-%D9%88-%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6-%D8%B9%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86

 

siasi.com/http://wwاففففففw.azadihttp://www.azadi-b.com/arshiw/?p=58880-b.com/arshiw/?p=58880مقالات-سیاسی/مقالات-سال-٢٠١۶/۹۲۴-نقدی-بربحث-بیاد-ماندنی-منصور-حکمت-در-مورد-تبدیل-گروه-فشار-به-حزب-سیاسیe-siasi.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%A2%D9%A0%D9%A1%D9%A6/924-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A8%D8%AD%D8%AB-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AD%D8%B2%D8%A8-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C