پروژه های راست و شکست خورده عبدالله مهتدی

اخیرا عبدالله مهتدی پروژه ای برای نزدیکی با سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له ارائه داده است که لازم است به آن اشاره کوتاهی بشود. پرداختن به این موضوع نه از سر اینکه سازمان عبدالله مهتدی، افق، سیاست و کارنامه اش موضوع قابل توجهی در تحولات امروز و آینده کردستان ایران باشد بلکه از این رو قابل تامل است که سازمانی با پیشینه راست و قومی گری دست همکاری بسوی سازمان کردستان حکا دراز میکند که پیشتر از موضعی راست و با افق فدرالی و قومی گری و در اوج بی پرنسیبی از آن جدا شد.
اگر قرار باشد سازمانها و جریاناتی همکاری و نزدیکی با جریانات دیگر را در دستور کار خود قرار دهند قاعدتا بدنبال نیروهایی که هم افق، هم جنبش و از جنس خودشان هستند چنین تلاشی را در دستور قرار خواهند داد. برای کسانی که با تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له و همچنین جدا شدن خط راست از این حزب آشنایی دارند این سئوال مطرح است که چرا مهتدی دست همکاری بسوی سازمان زحمتکشان و یا دیگر طیفهای جدا شده از کومه له که نزدیکی بیشتری از نظر افق سیاسی با همدیگر دارند دراز نکرده است؟.
این نکته را باید یادآور شد که آنچه در اصل محرک هر گونه تلاش و تقلایی بین احزاب برای جدا شدن، یا نزدیکی و یا اتخاذ هر گونه موضع و سیاستی از سوی خود بتنهایی باشد، ابتدا متاثر از تحولاتی است که در بیرون از چهارچوب، افق و سیاست احزاب رخ میدهد. عبداالله مهتدی در مقطع جنگ خلیج بدنبال دوستان نزدیک در میان اتحادیه میهنی روان بود. جنگ خلیج، فروپاشی بلوک شرق و ظاهرا پایان کمونیسم او را بر آن داشت که به همان نقطه ای که از ابتدای فعالیت این گرایش بدان معتقد بود بازگردد اما کمونیزم باقی مانده در حزب کمونیست ایران همچنان مانع جدی در مقابل پروژه ای که مد نظر ایشان بود قرار داشت. در سال دو هزار در تلاش برای تبدیل نمودن سازمان کردستان حکا به جریانی راست و قومی و از موضعی عقب مانده که فقط برازنده جنبش ناسیونالیسم کرد است نا امید گردید و از آن خارج شد تا بلکه با بعاریت گرفتن نام کومه له بتنهایی بتواند بر بستر روند اوضاع و در دوران صدارت و سیاستهای حمله نظامی دبلیو بوش به ایران جایگاهی بدست آورد. کارنامه و ارائه طرحها و پروژه های عبدالله مهتدی از آن تاریخ به بعد نیز مملو از تلاش برای ایجاد اتحاد و نزدیکی با نیروها، شخصیتها و طیفهای بریده شده از جمهوری اسلامی گرفته تا اپوزیسیون راست بورژوایی ایران و تا به امروز بوده است که یکی پس از دیگری دود شده و به هوا رفته اند. این تلاشها همانطور که اشاره شد اساسا بر بستر روند اوضاع و سیر تحولات در منطقه و تا جاییکه به تحولات در ایران و کردستان ایران مربوط است صورت گرفته است.
درست است که امروز کومه له حکا بدلیل سیاست و عملکرد تاریخ گذشته اش همچنان بعنوان سازمانی چپ و معتبر در کردستان ایران نگریسته میشود و نزدیکی مهتدی با آن ممکن است بتواند ضمن کسب اعتبار برای ایشان همچنان در جهت عقیم ساختن گرایش چپ در درون این سازمان را پیشه خود کند منتها در اینجا نیز مسئله نه خواب و خیال مهتدی و اینکه اشتها دارد پروژه دیگری را به محک آزمایش بگذارد بلکه آنچه که ایشان را وادار به چنین تلاشی کرده است باز هم بدلیل تحولاتی است که در منظقه در جریان است.
واقعیت امر این است که بجز سازمان کردستان حکا، علیرغم اینکه در مقاطعی جهت گیریهایی همچون شرکت در کنگره ملی کرد و اتخاذ مواضع و سیاستهایی قابل نقد را که از خود نشان داده است، مابقی جریانات و احزاب اپوزیسیون در کردستان ایران ضمن تفاوتهای جزئی در سیاست، تاکتیک و عملکردهایشان، همگی از یک جنس بوده و با یک افق شناخته میشوند. خصلت نمای این جریانات امروز دیگر ناسیونالیستی بمعنای کلاسیک کلمه نیست چرا که خطاب کردن این جریانات با نام ناسیونالیسم دادن امتیاز به آنان است، بلکه عقب تر از ناسیونالیسم و در فاز قومی گری قرار دارند. چشم انداز این احزاب از هر دو شاخه حزب دمکرات گرفته تا پژاک و هر دو سازمان مهتدی و ایلخانی زاده همگی از یک جنس هستند و در ظرفیت جنبش کردایتی خود را تعریف کرده اند.
مهتدی بعد از جدا شدن از کومه له و امتحان کردن پروژه های مختلف و شکست خورده طی بیش از یک دهه و نیم، اکنون میخواهد بر بستر تحولات در منطقه بار دیگر خود را در کنار سازمان کردستان حکا بیازماید. شرایط و اوضاع منطقه بگونه ای است که شخصیتهای جریانات قومی نظیر مهتدی را نیز به تکاپو انداخته است. بعد از بیش از دو دهه و نیم از حاکمیت احزاب ناسیونالیست کرد بر کردستان عراق و علیرغم بحران و بن بست غیرقابل علاج این حکومت، افتضاح سیاسی، مالی و کارنامه مملو از فساد و تباهی که درجامعه کردستان عراق بوجود آورده است، جریانات ناسیونالیست و قومی شانس چندانی برای کسب موقعیتی برای خود در آینده کردستان ایران را نمی بینند. آش حکومت اقلیم کردستان آنقدر شور است که جریانات اپوزیسیون راست و قومی در هر چهار بخش کردستان علیرغم اینکه متعلق به یک جنبش هستند اما نمی خواهند با سیاست و عملکرد حکومت اقلیم تداعی شوند. پرونده حکومت اقلیم کردستان اکنون دیگر آینه تمام قدی است که نیروهای اپوزیسیون قومی و ناسیونالیست در کردستان ایران فراتر از آن چیزی در چنته شان برای تباه کردن جامعه کردستان ندارند. طی یکی دو سال گذشته نیروها و احزاب هم جنس پ .ک. ک در کردستان سوریه نیز با دادن رنگ و لعابی به پلاتفرم و برنامه هایشان در کانتونهای کردستان سوریه کوشیدند بین خود و حکومت اقلیم کردستان مرزی ترسیم نمایند که تا حدی “چپ” جلوه کنند تا جاییکه حتی برخی نیروهای بنام چپ باورشان شده بود که کمونیسم و چپ در کردستان سوریه از جنس کمون پاریس ظهور کرده است!. در هر حال مسئله بسادگی این است که عبدالله مهتدی بعد از چندین سال سرگردانی در راستای افق عقب مانده قومی و بعد از چندین سال کوبیدن درب دفاتر دولتها و چشم امید به همکاری با نیروها و شخصیتهای راست، دوباره فیلش یاد هندوستان کرده است. جنب و جوش نظامی و درگیریهای اخیر بین حدکا و جمهوری اسلامی نیز یکی از فاکتورهایی است که مهتدی در پروژه نزدیکی و همکاریش با سازمان کردستان حکا بدان می اندیشد.
علیرغم هر گونه واکنشی که از سوی سازمان کردستان حکا نسبت به درخواست و پروژه مهتدی روی دهد، قبل از هر چیز چنین تمایلی از سوی راسترین و عقب مانده ترین جریان قومی این پیام را در خود دارد که تنها چپ و کمونیزم است که میتواند پاسخ روشن و واقعی به اوضاع آشفته بازاری باشد که ناسیونالیسم قومی و اسلامی در حکومت اقلیم و دیگر نیروهای عشیره ای و فدرالچی اپوزیسیون در منطقه خلق کرده اند. قطعا انتظار این است که سازمان کردستان حکا با توجه به اینکه خود را چپ و کمونیست تعریف میکند، دست رد به سینه جریان شکست خورده قومی گرا که در اوج بی پرنسیبی از کومه له رخت بر بست بزند.
اما خارج از هر گونه دوری و یا نزدیکی هر سازمان یا جریانی به یکدیگر، آنچه که فضای سیاسی، اعتراضی و اجتماعی امروز در جامعه کردستان ایران را شکل میدهد خواست و تمایلات قومی، ناسیونالیستی و محاصره شهرها از طریق نیروهای مسلح در دهات نیست. بیش از دو دهه است که جنبش چپ، تمایلات سوسیالیستی، خواست و مطالبات کارگری، آزادیخواهانه و برابری طلبانه است که فضای سیاسی و اعتراضی جامعه کردستان را شکل میدهد. نیروها و جریانات قومی که کارنامه مردود شدنشان را زیر بغل دارند شانسی برای سوار شدن بر جنبش آزادیخواهانه و انسانی در جامعه کردستان را ندارند. ارائه پروژه مهتدی برای همکاری با سازمان کردستان حکا بطور در خود مهر تائید دیگری بر شکست پروژه ها و بی افقی ناسیونالیسم کرد و قومی گری در کردستان ایران است.

۲۹ ژوئن ۲۰۱۶