شباهنگ راد و نوستالژی چریکیزم و انکار مضحک کمونیزم کارگری

مقدمه:

مقاله شباهنگ راد (۱) علامت نوستالژی چریکیزم جهان سومی است که هنوز در نسل باقیمانده از دوران “تفنگ را بده تا ره بپویم” ادعا دارد که کمونیزم را نمایندگی می کرده و می کند!

شیعه گری و چریکیزم جهان سومی در دهه ۴۰ و ۵۰ دو حرکت فرقه ای از خود بیرون داد که یکی رسما اسلامی بود(فرقه مجاهد) و دیگری مدعی کمونیزم مدل چریکی! هردوی این روایتها روی یک اصل استوار بودند که “باید تاریکی را با رگبار مسلسل شکافت” و توده ها را بیدار کردو تسمه کوچک شد برای تکان دادن تسمه بزرگ!

شباهنگ راد مثل سایر بقایای چریکیزم ماقبل تاریخ، بوستالژی خود را ابزاری کرده تا به کمونیستها و جامعه همان تاریخ چریکیزم را بنام کمونیزم بفروشد. متوهمی که نمی داند چریکیزم را کمونیزم مدرن و کارگری مدتهاست نقد کرده و به قفسه تاریخ مبارزات خرده بورژوائی سپرده است.

در این مقاله کوتاه من سعی می کنم ادعاهای شباهنگ راد را از زبان خودش بشکافم و توضیح دهم که چرا کمونیزم چریکی هرگز انچه ادعا می کرده نبوده و چرا الان این باقیمانده های چریکیزم زور می زنند که دوباره همان کالای باطل را بجای کمونیزم قالب کنند؟

(۱)شباهنگ راد چه ادعاهائی در دفاع از چریکیزم می کند؟

متد دفاع شباهنگ راد از کمونیزم چریکی همان متد بنیانگذاران این فرقه است. اینها مدعی بودند که توده و خلق خوابیده بود اینها تیر اندازی کردند و “تاریکی را شکافتند” و رژیم شاه بعد تیر اندازی اینها دیگر قدرتی نداشت و پشمش ریخت!

شباهنگ را جلوتر می رود و مدعی می شود که این چریکیزم ، یک جنبش بوده و توانسته با خلق ارتباط بگیرد در حالیکه کمونیستهای الان، خارج کشوری هستند و “نگاه به بالا دارند”! ایشان می فرماید:

” آری، جنبش سیاهکل در بستر چنین مناسباتِ  و فضایی، شکل گرفت و به اثبات رسانده است، که یگانه پاسخ به نظام مسلح و زورگو، در زور سازمانیافتۀ توده ای ست؛… به دیگر سُخن و بر خلاف نظرات رایج، رستاخیز سیاهکل، تک نمونه بوده است، به این دلیل که توانست، نقبی بر قدرت تاریخی توده ها بزند و جنبش کمونیستی را از رکود، خمود و از بی عملی مفرط بدر آورد؛ تک نمونه بوده است، به این دلیل که جامعه، مفهوم حقیقی – عملیِ، عنصر و سازمان کمونیستی را به عینه لمس و در تقابل با افکار یاوه گویان و حرافان دیروزی و امروزی، سیاست کرنش، تسلیم طلبی، مدارائی – با بعضاً عناصر و جناح های “مغلوب” دولتی، حکومتی – و همچنین عدم حضور مطلق را انتخاب ننموده است؛…اینها شمائی کلی از جامعۀ ایران است، و تردیدی در آن نیست، که دلیل چنین اوضاعی، یعنی عدم پیشرفت و در حقیقت نافرجامی جنبش های اعتراضی – مردمی، به فقدان رهبری سالم در درون بر می گردد. جنبش های مخالفت جویانه و اعتراضی، که بر خلاف جنبش اواخر و اوائل دهۀ ۴۰ و ۵۰، فاقد پشتوانه های عملی از جانب نماینده گان سیاسی خود می باشد. اغراقی نیست که، نزدیک به ۴ دهه ای ست، خلاء بس عظیمی، در درون جامعۀ ایران دارد سنگینی می کند، و هیچ سازمان و حزبی، در کنار، و همراهِ با مردم نیست. همۀ کار و بار، “سازمانها” و “احزاب”، به فعالیت های تبلیغی و افشاگری علیۀ نظام – و آنهم در خارج از کشور – تبدیل گشته است و ارتباطی مابین آنان با جنبش های اعتراضی داخل نیست. تجمعات بی اثر و کم سو است و کمترین چشم اندازی، از ارائۀ راهکارهای عملی و حضور در داخل موجود نیست. بار آوری های جنبش کمونیستی کور شده است و طبعاً این جنبش – یعنی جنبش خارج از کشور – را نمی توان و نمی بایست، هم ردیف و همطراز با جنبش دهۀ ۴۰ دانست؛ این “جنبش” – خارج از کشور – به بالا چشم دوختهُ، در پی کسب هویت بی مایۀ خویش استُ، در حالیکه  آن جنبش – سیاهکل -، نگاه تغییر و سیاست “تعرض کنیم تا باقی بمانیم” را پیشۀ خود ساخته بود.”

خواننده ملاحظه می کند که در ادامه به عرش رساندن چریکیزم، شباهنگ راد لازم داشت جنبش کمونیزم کنونی را به جنبش خارج کشوری، بی مایه تنزل دهد که “نگاه به بالا(؟) دارد! در حالیکه از دید ایشان چریکیزم جهان سومی دوران شاه ، مداخله گر تشریف داشت و “تعرض می کرد تا باقی بماند”!

بواقع شباهنگ راد دستاوردهای کمونیزم کارگری را که کمونیزم ایرانی را از منجلاب توده ایزم و فدائیزم نجات داد و روی ریل کمونیزم مدرن ، اجتماعی تعریف کرد، را باید دوباره منکر شود تا بتواند چریکیزم را از آوار تاریخ بیرون بکشد و برایش نوحه بخواند!

(۲)آیا روایت چریکیزم واقعی است؟ آیا این چریکیزم ربطی به انقلاب ۵۷ داشت؟

طبعا داستان سیاهکل شبیه داستان پگوارا در بولیوی بوده.چگوارا و چند نفر از همراهانش به بولیوی رفتند تا “انقلاب” کنند اما توسط خود دهقانان لو رفتند و نفله شدند. اون جوانان مدعی آزادی حلقها در سیاهکل هم همین بلا سرشان آمد. توسط جامعه ای که اینها را خودی نمی دانست، لو رفتند و توسط امنیتیهای شاه نفله شدند.

رهبران فدائی هم بعد از آغاز انقلاب ۵۷ مثل رهبران فرقه مجاهد توسط مردم از زندانها آزاد شدند و آنها که در جریان انقلاب ۵۷ شاهد بودند بخوبی یادشان هستند که فدائیزم زور زیادی زد که انقلاب را مال خود نشان دهد اما موج سواریش دوامی نداشت.

عروج انقلاب ۵۷ هیچ ربطی به فرقه های فدائی –مجاهد نداشت. دینامیزم مبارزه مزدم از تضادهای طبقاتی از بحران سراسری حکومتی شاه ، بیش از یک دهه بعد عروج چریکیزم شکل گرفت و مسیر خودش را رفت.انقلاب ۵۷ دقیقا به همین دلیل توسط اسلامیها دزدیده شد چرا که فدائیزم و مجاهدیزم درش کاره ای نبودند!

 

(۳)عروج کمونیزم کارگری و پایان تاریخ توده ایزم و فدائیزم:

از دید من و بر خلاف شباهنگ راد، توده ایزم و فدائیزم جنبشهای خرده بورژوائی بودند که در دوران معینی خود را کمونیست نامیدند. ربطی هم به کمونیزم مدرن و اجتماعی نداشتند و ندارند. اینها تابلوهای اعتراضات طبقات میانی چامعه بوده اند که مخالفتشان را در اشکال اکلکتیک جهان سومی، لنینیزم جهان سومی ، فرموله کردند.

با شکست انقلاب ۵۷؛ عروج طبقه کارگر و رشد مناسبات سرمایه داری در ایران، جنبش اجتماعی کمونیزم با اعلام پرچم سوسیالیزم با روایتی مدرن سر برافراشته. گرچه این جنبش بعد از مرگ منصور حکمت دچار اعواجات ناشی از رهبران و حامیان امام زاده سازش شده؛ اما دیگر نمی شود توده ایزم و فدائیزم را بنام کمونیزم به خورد جامعه داد.

اما شباهنگ راد بخاطر نوستالژی که بهش دچار است ابتدا در این مقاله اش باید این جنبش را منکر شود . ابتدا اعلام کند که این جنبش “خارج کشوری” است و “نگاه به بالا دارد” و “هویتش بی مایه است” تا دوباره بساز فروش فدائیزم و چریکیزم را پهن کند!

خلاصه کنم:

تردیدی نیست که همچنان و در دورانی طولانی کمونیزم ایران هنوز در کش و قوس تاریخ عقب مانده توده ایستی و فدائیزم بخواهد خود را تعریف کند. تلاش شباهنگ راد و فرقه های موسوم به فدائی کاملا قابل درک است. خصوصا در فضائی که جنبش های اعتراضی ایران به رغم حضور دائمی خود هنوز تمرکز سیاسی لازمه را نیافتند، روانشناسی اجتماعی “تفنگم را بده تا ره بپویم” توسط اقشار میانی جامعه ، همچنان چریکیزم را بازسازی می کند.

لذا نبرد نظری و سیاسی با توده ایزم و فدائیزم را باید کمونیستهای کارگری جدی بگیرند.توده ایزم و فدائیزم از موانع رشد کمونیزم در ایران بوده اند و خواهند ماند.هوشیاری کمونیستی و انقلابی لازمست تا این تقلاهای نخ نما را به سینه صاحبانشان زد!

 

منابع بیشتر:

(۱)شباهنگ راد:سیاهکل و قیام توده ای، ۴۵ و ٣٧ ساله شد(بمناسبت دو رویداد تاریخی)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=57543

 (معیارهای سنجش

معیمعیااززییات

com/%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A6%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/846-%D9%BE%D8%B1%D9%88%DA%98%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B8%D8%B1%D9%87-87-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B2%D9%85-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%88-%D8%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D9%88%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%B2%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%B5%D8%A7%D9%84%D8%AD%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%AC%D8%AFtps://www.youtube.com/watch?v=wCkejKADJAg&feature=sharere=sharhttps://www.youtube.com/watch?v=wCkejKADJAg&feature=sharee