بهائیت ، دین “ایجاد تعادل در نظام سرمایه داری!”

بهائیت ، دین “ایجاد تعادل در نظام سرمایه داری!”

بخش هشتم از نقد بهائیت از دیدگاه چپ سوسیالیستی و مدرن

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۲۵ نوامبر ۲۰۱۵

مقدمه:

در مقالات قبلی (*) تاکیید من بیشتر در نقد بهائیت از زاویه نظریه جهان بینی بود و نشان دادن اینکه این دین ، بخاطر خداباوری، ادعای وجود پیامبر، بخاطر ادعای عرافانی بودن ، معجزه کردن ، سراپا ضد عقل ، ضد علم و ضد انسان محوریست. در مقاله هفتم، توضیح دادم که نقد به یک نظریه یا دین ، نمی تواند فقط به بعد انتولوژیک و شناخت شناسی یا متد شناخت جایگاه انسان در جهان هستی محدود بماند. دو بعد دیگر  هم هست که باید مورد بررسی قرار گیرد: یکی درک اون نظریه و یا دین نسبت به وضع موجود و نظام جهانی سرمایه داریست و دیگری عملکرد سیاسی اون دین و نظریه و پیروانش در کشاکش طبقاتی دنیای ما.

در این مقاله تمرکز من بیشتر روی وجه نظریه اجتماعی بهائیت است و “نقدش” به نظم موجود. با ذکر این نکته که عمق نقدی که یک نظریه یا جنبش به وضع موجود می کند انعکاس الترناتیویست که دارد به جامعه پیشنهاد می کند.

تلاش من در این مقاله اینست که بهائیت را از زبان موسس آن یعنی بهاء الله (همان حسینعلی نوری) بررسی کنم. چرا که بهائیت مثل سایر نظرات و اعتقادات و ادیان بعد از “واضعش” طبیعتا دچار  دینامیزم “روایتهای حامیان” می شود و دیگر مشکل تر می شود کسی را متقاعد کرد که داریم پیامبر بهائیت را نقد می کنیم یا حامیانش را!

با ذکر این مقدمه ، از خواننده دعوت می کنم به ادامه بحث بنشیند:

(۱)بهاء الله در نقد نظام اجتماعی سرمایه داری چه می گوید؟

بهاء الله ، مثل سایر رهبرانی دینی معاصر ، به نظام نابرابر سرمایه داری نقد دارد. زاویه نقدش اخلاقی است. ایرادش اینست که این نظام ، نابرابری می سازد . همانطور که ما در شیعه گری همین متد نقد را هم در بنیاتنگذاران شیعه گری و هم در متاخرینش مثل خمینی و شریعتی دیده ایم. بواقع نقد حسینعلی نوری به نظام سرمایه داری نقدی از موضع پیشه ور و بازرگان یا سرمایه دار خورد است که در زیر فشار متابولیزم سرمایه داری مرتب در معرض خورد شدنست.

بهاء الله بعد از ناله و فغان از نابرابری تولید شده توسط نظام سرمایه داری ، خواهان “اعتدال” می شود. تاکیید می کند که “مساوات” تام غیر ممکن است و باعث می شود که “ثروت و عزت و تجارت و فلاحت و صناعت دچار اختلال و پریشانی(؟!) می شود و “انتظام امور جمهور” به هم می خورد اگر بدنبال “مساوات تام” باشیم!

اشاره حسینعلی به این ادمهائی که بدنبال “مساوات تام” بودند البته به انهاست که دنبال سوسیالیزم و خلع ید سرمایه داران بوده اند. او خطاب به انهاست که دارد “مساوات خواهی تام” را نشانه می رود!

از زبان خود بهاء الله می خوانیم:

(طبقات ناس مختلفند .بعضى در نهایت غنا هستند ،بعضى در نهایت فقر.یکى در قصر بسیار عالى منزل دارد یکى سوراخى هم ندارد .یکى انواع طعام در سفره اش حاصل است یکى نان خالى ندارد ،قوت یومى ندارد.لذا اصلاح معیشت از براى بشر لازم…)(امروخلق جلد چهارم ص٣٣۶)
حضرت عبدالبها در مسافرت به امریکا بسیار بلند چنین فرمودند:(شما بردگى انسان را ازبین بردید ولى مزدورى یعنى بردگى کارگر در برابر ماشین را نیز از میان بردارید)(ارامش براى جهان پر اشوب ص١۵٧)
(
سبب اصلى این مشگلات قوانین طبیعى مدنیت حاضره است زیرا نتیجه این قوانین اینکه نفوسى معدود بیش از لزوم، ثروت بى پایان یابند واکثرى برهنه وعریان وبى سروسامان مانند .این مخالف عدالت ومروت وانصاف وعین اعتساف ومباین رضاى حضرت رحمن ….پس باید نظام وقانونى ترتیب داد که معدل ثروت مفرط نفوس معدود گرددوباعث سد احتیاج هزار میلیون از فقراء جمهور شود تا اندکى اعتدال حاصل شود .
ولى مساوات تام نیز ممکن نه. چه که مساوات تام در ثروت وعزت وتجارت وفلاحت وصناعت سبب اختلال وپریشانى واغتشاش معیشت وناکامى عمومى شود وبکلى انتظام امور جمهور بر هم خورد زیرا در مساوات غیر مشروع نیز محذور واقع .پس بهتر انست که اعتدال بمیان اید واعتدال اینست که قوانین ونظاماتى وضع شود که مانع ثروت مفرط بى لزوم بعضى نفوس شود ورافع احتیاج ضروریه جمهور گردد.)(مفاوضات عبدالبهاءص٢٢۶و ٢٢٧)

(۲ )   “آلترناتیو” بهاء الله ، در مقابل نابرابری در  نظام سرمایه داری چیست؟

بهائیت مثل تمامی دینهای دیگر در جهان معاصر زبان دوگانه دارد.از یکسو به نظام موجود “نقد” می کند و خصوصا آنرا از جهت اخلاقی و “زیاده خواهی” مذمت” می کند و از سوی دیگر مخالف تغییر ماهوی وضع موجود است. نشستن بین دو صندلی را پیشه می کند و مثل خمینی مدعی می شود که “نه سرمایه داری است و نه سوسیالیزم”!

آنها که با ادبیات اسلامیها خصوصا اویل انقلاب ۵۷ آشنا هستند یادشان هست که فرقه مجاهد و خمینیستها هردو مدعی بودند که “اقتصاد اسلامی” نه سرمایه داریست و نه سوسیالیزم! ” حامیان بهائیت هم همین ادعا را در مورد “اقتصاد سیاسی بهائیت” دارند!

واقعیت اینست که بهاء الله ، بعد از مذمت فاصله طبقاتی در نظام موجود ، “برنامه ضد فقر” خود را مثل اسلامیستها روی ذکات و “تقسیم در صدی از سود میان کارگران” ، “حمایتهای دولتی برای افراتد کم درآمد” ، “سهیم کردن کارگران در سود کارخانه ها(همان طرح که بعدا محمد رضا شاه در “انقلاب سفید” زیر بیرق طرح مارشال اجرا کرد!)، “مالیات تصاعدی(؟) روی ثروت!و “انفاق مال و دادن تبرعات” ؛ ارائه می دهد به شرح زیر (از قوب اقای فردوسی حامی بهائیت):

)

“…..اما برنامه دیانت بهاءى براى از بین بردن فقر:
١در سطح کارخانجات :سهیم کردن کارگران در سود وسهام ومدیریت کارخانجات.
(
خطابات عبدالبها)(مفاوظات عبدالبهاء)(امروخلق جلد چهارم)
٢استفاده از تامین اجتماعى به صورت دریافت کمکهاى دولتى براى رفع حداقل معیشتهاى ضروریه در افرادى که درامد انها کمتر از مخارج انهاست(همان ماخذ)
٣برخوردارى از بیمه هاى مختلف (همان منابع)
۴برخوردارى از مواهب موسسات خیریه اجتماعى
۵تامین کار وظیفه سازمان اجتماعیست (نظامات بهاءى -حضرت ولى امرالله)
وبرنامه دیانت بهاءى براى کاهش ثروت اغنیا:
١مالیات تصاعدى بر ثروت افرادى که بیشتر از نیاز ضروریه خویش درامد دارند
٢تقسیم درصدى از سود حاصله دربین کارگران 
٣ارث ومالیات بر ارث .در مورد ارث باقیمانده از فرد متوفى که وصیت خاصى نکرده باشد به نحوى در بین هفت طبقه از وراث تقسیم میشود که این ارث بعد از گذشت سه نسل به جامعه بر خواهد گشت
۴ذکوه :مالیاتیست که از سه نوع کالا گرفته خواهد شد .معدنیات-مزروعات-حیوانات
۵تاکید روحانى بر انفاق مال ودادن تبرعات
لازم به ذکر است که این اصلاحات از دهات ،یعنى از پاءین شروع وبه شهرها وسطوح بالاى اجتماع کشیده میشود که مراحل ان به وضوح در اثار بهاءى امده است که طولانیست
بنا بر این میبینید دیانت بهاءى نه سرمایه دارى ونه سوسیالیستى بلکه چیزى بین ایندو میباشد 

خلاصه کنم:

در این بخش، مشاهده کردیم که بهائیت ، همان راه را می رود که اخوندهای اسلامی در ایران رفته اند و در عمل بی راهه بودنش را نشان جامعه دادند.خمینیزم در ابتدای انقلاب ۵۷ ، مرتب به مردم می گفت که “اقتصاد اسلامی نه سرمایه داریست و نه سوسیالیزم” ! بنی صدر بعنوان “اقتصاد دان اسلامی ” همین ادعاهای پوچ بهائیان را تکرار می کرد و مدعی می شد که نظریه اقتصاد اسلامی با ارائه مکانیزمهای متعادل کننده، هم سرمایه دار و “صنعت گر و تاجر” را محافظت می کند و هم کارگر و کشاورز را!

بهاء الله و حامیان بهائیت ، همان راه را رفته اند. نظریه بهائیت حرفی جدیدی بیش از ادعاهای جنبش اسلامی ندارد. مکانیزمهای “متعادل کردن” نظام سرمایه داری ، “نه سرمایه داری و نه سوسیالیزم” نیست بلکه تلاشهائی است شناخته شده برای متوازن کردن سرمایه داری و جلوگیری از بحران سرمایه داری که چندین صده هست که توسط حاکمان و حامیان نظام سرمایه داری و لشگر متفکر و دانشگاهیش پراتیک شده و تداوم بحرانهای سرمایه داری و شکست طرح های “متعادل کننده” در عمل تاریخی اثبات گردیده است.

منابع دیگر:

(*)آرشیو نقدهای این نویسنده به بهائیت:

آیا “نقد بهائیت” به نفع رژیم اسلامیست؟ (بخش ۷)

آیا “نقد بهائیت” به نفع رژیم اسلامیست؟

بهائیت، آویزان شدن به عرفان ، ضدیت با منطق گرائی و عقل گرائی مدرن (بخش ۶)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56535

  (بخش ۵)“معجزه های بهائیت”، ّبهاء الله نوستروداموس ایرانی! تکرار بازی با توهم در اذهان مردم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56445

 (بخش۴)“دفاعیات یک بهائی ” از منطق پیامبر شدن حسینعلی نوری

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56422

وقتی میرزا حسینعلی، “بهاء الله” می شود(بخش۳)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56359

استدلال مضحک بهائیان در مقابله با همجنسگرائی نمونه دیگر درک پیش مدرن بهائیت (بخش ۲ )

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56335

نقد بهائیت بعنوان بخشی از نقد مذهب وظیفه آزادیخواهان چپ و انسانگرا ( بخش۱)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=56270