منشور جهانی حقوق بشر ” پلاتفرم بورژوایی بورژوازی بعد از جنگ دوم!

در این مطلب تلاش می کنم ” منشور جهانی حقوق بشر” که در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب دولت های بورژوایی بعد از جنگ جهانی دوم رسید را از موضوعی رادیکال و کمونیستی و از زوایای مختلف به نقد کشیده و ناکارایی مطالبات نیم بند این منشور که در چارچوب بورژوازی و در خدمت وضع موجود نوشته شده است، را برای خوانندگان روشن کنم.
اولا این اعلامیه در شرایطی نوشته شده بود که بورژوای جهانی بعد از جنگ جهانی اول و دوم با جنگ افروزی های ارتجاعی در کشورهای مختلف بالای ۷۵ میلیون انسان را در دو جنگ کشته بود و تبعات جنگ بر روی زندگی میلیون ها نفر دیگر در اروپای مرکزی ، غربی، ژاپن، روسیه و سایر نقاط جهان سایه افکنده بود و بورژوازی برای انکه بتواند یک تصویر ” انسانی ” تر از خود نشان دهد،راهی جز پناه بردن به مصوباتی از قبیل اعلامیه ی جهانی “حقوق بشر”،نداشت.
فارغ از تناقضات بنیادین در این منشور که بررسی تک تک انها ممکن است به طولانی تر شدن بحث بیانجامد، کلیت منشور به دلیل افقی که در چارچوب های جهانی نظام سرمایه داری باقی مانده و فراتر از ان راهکاری را ارائه نداده، به هیچ وجه منشوری ترقی خواهانه نیست و حتی به خاطر دفاع این منشور از مالیکت خصوصی بورژوایی ( بخوانید مالکیت خصوصی بر ابزار تولید) شدیدا ارتجاعی است.
ماده ی اول این منشور این گونه اغاز می شود :
“ماده ی ۱٫ تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.”
اولا این ماده مثل تمام ماده های دیگر تفسیر بردار ،گنگ، پوپولیستی، اخلاقی و حتی می توان گفت شدیدا مردسالارانه است.
مارکس صد سال قبل از این منشور اعلام می کند که انسان ها نه به دلخواه خود ،بلکه بنا به شرایطی که خود نقشی در تعیین ان نداشته وارد یک کشمکش طبقاتی می شوند. بنابراین بند اول اعلامیه ی جهانی حقوق بشر که اعلام می کند: انسان ها “آزاد” زاده شده و حرمت و حقوق برابر دارند، از تنها لفافه سرایی بورژوایی است، چون همانطور که مارکس اعلام می کند، شرایط اجتماعی و طبقاتی برابری در جامعه ی طبقاتی وجود نداشته و انسان ها از نابرابری اقتصادی ایی که خود در ان نقشی نداشته و با تولد وارد ان می شوند رنج می برند، “حق و حقوق برابر ” به عنوان بازتاب مناسبات اقتصادی و شرایط زیست انسان در جامعه ی طبقاتی نابرابر ، چیزی جز یاوه سرایی محض و ریاکاری تببهکارانه نیست.
تا زمانی که انسان ها سهم برابر از شرایط اقتصادی و اجتماعی ایی که در ان زندگی می کنند، نداشته باشند، صحبت کردن از حق و حقوق برابر حماقت محض است.
در منشور جهانی حقوق بشر مسائلی مطرح شده است که جدا از اینکه مبهم و گنگ هستند ،ممکن است مطالبه ی حداقلی بخش وسیعی از انسان ها در سراسر جهان باشد، برای نمونه بندهایی که راجع به ازادی زندانی سیاسی و حق انتخاب محل زندگی و غیره و غیره! اما این بندهای بورژوایی به دلیل اینکه خود بورژوازی به اصطلاح مدافع حقوق بشر هیچ عملی برای اجرای این بندها به کار نمی گیرد، به هیچ وجه در چارچوب نظام سرمایه داری عملی نیست! اگر هم عملی باشد به دلیل انکه بورژوازی همیشه برای رفع بحران های اجتماعی و سیاسی خود راهی جز تعرض به معیشت اکثریت انسان ها ندارد، سریعا انها را پس گرفته و دوباره جامعه را به قهقرا می راند.
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، تناقض گفتار و عمل!
بر همه روشن است که در چارچوب های نظام کاپیتالیستی موجود، نه تنها به بسیاری از این بندها پاسخ داده نشده است، بلکه خود بورژوازی و مدافعین به اصطلاح حقوق بشر، شدیدا مانع جدی بر سر راه عملی شدن این بند ها بوده و هستند.
تا زمانی که مناسبات کاپیتالیستی حاکم است صحبت کردن از انتخاب محل زندگی به دلخواه، صحبت کردن از پایان دادن به شکنجه، کشتار انسان ها، بردگی و غیره و غیره احمقانه است.
تا زمانی که مناسبات موجود حاکم است پایان سرمایه داری در عین اینکه از یک طرف شدیدا و چهار نعل در مسیر جهانی شدن سرمایه به پیش می رود، اما از طرف دیگر سخت ترین شرایط ملی را برای انسان های مختلف از کشورهای مختلف تعیین کرده است و امکان جابه جایی از بخش وسیعی از جمعیت جهان عملا ،گرفته است.
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نه یک برنامه ی اثباتی برای اجرای بندهایی که در این بیانیه قید شده است، بلکه صرفا یک سری یاوه گویی است که تلاش دارد، چهره ی ضد بشری نظام سرمایه داری را زیر لفافه ی کلی گویی های پوپولیستی و بورژوایی بپوشاند!
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر، به هیچ وجه آلترناتیوی علیه قدر قدرتی های بورژوازی هار و جنایتکار نیست، بلکه به طور واقع عین پلاتفرم بورژوازی برای منحرف کردن اذهان عمومی از جنایت های بی شمار خود بورژوازی علیه میلیون ها و میلارد ها انسان بر روی کره ی خاکی است. بورژوازی مدافع ” حقوق بشر ” از یک طرف به خاطر کسب سود بیشتر، هر روز نابودی بیشتر محیط زیست، اینده ی بشر و حقوق جمع کثیری از جمعیت کره ی خاکی را از طریق صنعت اسلحه سازی و صنایع عظیم خود نابود کرده و از طرف دیگر ادعای ” حقوق بشر ” ش گوش فلک را کر می کند.
ما کمونیست ها، مدافعین واقعی جنبش ازادی خواهی و برابری طلبی، مدافعین واقعی بازگرداندن هویت انسانی به خود انسان ها به هیچ وجه خود را در چارچوب مطالبات حقوق بشری و غیره ، محدود نکرده و بر این عقیده اییم که،هر گونه رسیدگی به آزادی و برابری واقعی جز از طریق در هم کوبیدن نظم موجود، جز با در هم شکستن دم و دستگاه بورژوازی و دولتش ، جز با استقرار دیکتاتوری پرولتاریا، جز با انقلاب اجتماعی سوسیالیستی و کمونیسم ممکن نیست.
ما صرفا خود را محدود به شعارهای پوچ و توخالی، که تنها کارایی ان تزئین تاقچه ی بورژوازی است، نکرده، بلکه از موضع رادیکال و مارکسیستی، از طریق تشکل یابی از پایین و تحزب کمونیستی و به صورت عملی در پی متحول کردن جامعه ی موجود و بنای نظام دیگری هستیم و خواهیم بود!
نظامی که در ان سیستم کار مزدوری برای همیشه بر پیچیده خواهد شد و اساس خوشبختی فرد خوشبختی اجتماعی است.
حسن معارفی پور
هایدلبرگ
۱۱٫۰۴٫۲۰۱۴