بررسی حقوقی و نقد منصفانه

یــدی لــرسـتانــی

شورای امنیت و فلسفه حقوقی ،امنیتی آن را اگر با بررسی و  نقد منصفانه بشناسیم , خواهیم توانست جایگاه احکامش را در سطح بین المللی و  قضیه پیچیده و مخوف رژیم نظامی ،استبدادی حاکم بر ایران ،با کنترل مستقیم سپاه قدس و ریاست بلاتردید سردژخیم «خامنه ای» شاید با دیدی ساده اندیشانه که بسیار هم منطقی جلوه کند, اما برای پی روی این رشته استدلالات باید از متدهای علمی و منطقی ,  بسیار دقیق تر و موشکافانه تر به قضایا نگاه کنیم.

 اولین و شاید بزرگترین اشتباه در این رشته استدلالات که خود منجر به نتیجه گیری وارونه با روح حقیقت می گردد آنجا است که; گزاره ها آورده می شوند و قرار است از این گزاره ها و به اصطلاح "فاکت"ها نتیجه کلی و جهانشمول گرفته شود.  این تصور اشتباه است که اگر تنها این گزاره ها صحیح و عینی باشند , نتیجه نهایی صحیحی اتخاذ خواهد شد.

 علاوه بر صحیح بودن و عینی بودن این گزاره ها شاخص های دیگری نیز حائز اهمیت است , که به بیان کامل تر این گزاره های صحیح و عینی , باید در عین حال مربوط به موضوع بحث باشند یعنی پرت نباشند و به همین میزان کافی باشند , یعنی اینکه جوانب مختلف امر را بررسی کنند و تک بعدی به قضیه نگاه نکنند مورد بررسی قرار دهیم .  .

هدف از ایجاد شورای امنیت این بوده که به عنوان یک ارگان اجرایی با قدرت بازدهی و کار آمد, با تعدادی اعضای محدود فعالیت مستمر نماید,و هیچگاه از این فعالیت باز نماند. زیرا که مسئولیت اساسی ومهم صلح و امنیت بین المللی به آن واگذار گردیده است. شورای امنیت از پانزده عضو , از جمله پنج عضو دائمی که عبارتند از ایالات متحده آمریکا , انگلستان , روسیه , چین و فرانسه ,ارگانیزه شده است . قابل ذکر اینکه این پنج عضو دائمی در سال ۱۹۴۵ انتخاب گردیدند و آنچه را که در نزد ملتها به حق وتو مشهور است بوجود آوردند. بر طبق ماده ۲۷ منشور سازمان ملل متحد , در تمام موارد باستثنای موضوعات اجرائی لازم است تصمیمات شورای امنیت با رائ مثبت ۹ عضو از جمله رای موافق اعضای دائمی اتخاذ گردد , منظور آنکه رائ منفی هر یک از اعضای دائمی برای وتو شدن قطعنامه های شورای امنیت کافی میباشد و اما با توجه به مقتضیات قدرت , وتو در منشور ملل متحد گنجانده شد . که پرداختن به این مقتضیات در حوصله این بحث نه تنها نیست- بلکه کاربردی در جوابگوی به سوالات پیش رویمان در مقطع حساس کنونی  و بویژه رژیم نظامی ،استبدادی حاکم بر ایران ،با کنترل مستقیم سپاه قدس و ریاست بلاتردید سردژخیم «خامنه ای»  ندارد , اما مهمترین عامل ایجاد حق وتو را میتوانیم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در ان زمان که پذیرش عضویت در سازمان ملل متحد را منوط به ایجاد حق وتو نمود , زیرا می خواست با کمک آن , خود را در مقابل تمایل شدید شورای امنیت و مجمع عمومی ملل متحد به غرب که در آن زمان وجود عینی و بارزی داشت , حفظ نماید, وتو بویژه در موارد متناوبی توسط اتحاد شوروی و در موارد کمتری توسط ایالات متحده و تقریبا بندرت توسط دیگر اعضا مورد اعمال واقع گردیده است.

با توجه به اهمیت و مطرح بودن مسئله عضویت دائمی۱+۵ کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد, نمی توان ادعا کرد که پنج قدرت بزرگی که در سال ۱۹۴۵ وجود داشته اند همچنان مانده یا خواهند ماند.در حقیقت وضعیت آنچنان تغییر کرده و همچنان در حال تقییر است که میتوان گفت فروپاشی شوروی وحضور فرانسه و بریتانیا در شورای امنیت ,بخصوص با توجه به قدرتهای مطرح و رقیب ۵ کشور فوق الذکر یعنی آلمان و ژاپن , بتدریج بر خلاف قاعده و نظم عمومی در جهان  سرمایه داری کنونی است , زیرا حداقل بخش معقول و منطقی شورا آن است که : دو کرسی اروپائی به صورت یک کرسی جامعه اقتصادی اروپا در هم ادغام شوند. به هر حال این واقعیت در آینده و تا مدتهای مدیدی غیر قابل اغماض وچشم پوشی است . یک موضوع را نه تنها نمی توان در طول چند قرن اخیر نادیده انگاشت , بلکه غیر قابل انکار نیز هست , مسئله موجودیت رسمی حقوق بین الملل با هدف اساسی حفظ صلح و امنیت در دنیا بوده است . اگر چه سرمایه داری و به تبع آن استعمار غارتکر هیچگاه به اختیار و رغبت تن به اعمال حقوق بین الملل نداده است , و هر چند ملاحظات اخلاقی در طول عمر این علم ‘موجب پیدایش ورشد وشکوفائی آن شده است , اما مگر میتوان انتظار بره از زائیدن افعی داشت ؟ یعنی رعایت اصول اخلاقی از جانب غارتگران که همواره ابتدائی ترین حقوق را برای خلقهای تحت ستم به رسمیت نشناخته اند . خامنه ای رهبرتروریست رژیم نظامی ،استبدادی حاکم بر ایران ،با کنترل مستقیم سپاه قدس , برای طرح دیدگاه هایش از جمله تکرار این طرح که" کشورهای اسلامی باید یک کرسی ویژه و دائم در شورای امنیت سازمان ملل داشته باشند" یعنی خودی و غیر خودی کردن جهان. یعنی، آنگونه که ایشان طرح می کند کشورهای هندو مذهب و یا بودائی ها و یا کاتولیک های جهان و یا حتی ارامنه و ارتدوکس های جهان هر کدام یک نماینده دائم باید در شورای امنیت داشته باشند! و بدین ترتیب تقسیم کنونی جهان، تقسیم مذهبی و قومی بشود! اما، در پس این سخن و طرحش، البته که بلندپروازیتروریستی دیگری خفته است . ایشان، همانگونه که تاکنون بارها فرمانده کل سپاه و برخی دیگر از سرلشکرها و سرتیپ های تروریست  سپاه گفته اند هوای رهبری جهان اسلام و حتی جهان سوم را دارد و به زعامت از جهان اسلام می خواهد یک کرسی در شورای امنیت داشته باشد! وقتی احمدی نژاد تروریست می گوید "جمهوری اسلامی باید در جمع کشورهای گروه ۸ نشسته و این گروه بشود "گروه ۹" و سهم جهانی ما داده شود" تفسیری روشن تری از رو