دورانی که دفاع از لنینیزم بسیار سخت تر شده است!

دورانی که دفاع از لنینیزم بسیار سخت تر شده است!

در حاشیه “پاسخهای”  آرام نوبخت از “گرایش مارکسیستی” با بینا داراب زند

بخش ۴۸ از سری نقد لنینیزم

از: سعید صالحی نیا

salehinia@aol.com

۲۰ فوریه ۲۰۱۴

مقدمه:

بارها گفته ام که همانطور که مارکسیزم لزوما ربطی به مارکس ندارد ، لنینیزم هم به همان اندازه توهمات و برداشتهای حامیان لنین است.نه مارکس زنده است که نظرش را بدهد و نه لنین! لذا آنچه بنام اینها گفته می شود و پراتیک می شود را باید بطور مستقل ارزیابی کرد.مارکسیزم و لنینیزم روایتهای جنبشها و جریاناتی است که در تاریخ ایران یکسرش به توده ایزم و فدائیزم می رسد و یک سرش به جریانات شرمنده لنینیستی مثل احزاب موجود کمونیست کارگری و همین مخفل “گرایش مارکسیستی” که هدفش را گذاشته که مارکسیزم را “احیا” کند!

در کانتکس تاریخ معاصر ایران و در مبارزه سرنوشت سازی که جامعه ایران بر علیه دیکتاتوری در پیش رو دارد،در بستر تاریخ شکست خورده “بلوک شرق” و سوسیالیزم اردوگاهی ، از دید من دفاع از لنینیزم هر روز مشکلتر می شود و حامیان لنینیزم بیشتر و بیشتر مجبور می شوند موضع دفاعی بگیرند. رشد گرایش لنینیزم خجول و شرمنده در کمونیزم ایران ، را باید نتیجه طبیعی نوعی خودآگاهی نیم بند در میان کمونیستهای ایران دانست.هم علامت خوبیست و هم بطور همزمان باید نیم بندیش را مورد نقد قرار داد. همین لنینیزم خجول نیز مضمون حمایت از دیکتاتوریش را دنبال می کند.الیتیزم، نپذیرفتن واقعی حق جامعه به سرنوشتش، مخالفت ذاتی با آزادی مخالف و ناتوانی در شرکت در دیالوگها و مناظره های اجتماعی ، این گرایش لنینیزم خجول را به سدی در مقابل اجتماعی شدن کمونیزم تبدیل کرده است.

 نمونه محفل “گرایش مارکسیستی انقلابی”، خودش از مواردی است که دچار استیصالهای بیشتریست.هم دچار همان تناقضات لنینیستهای خجول هستند اینها و هم تروتسکیزم را هم به یدک می کشند. پذیرفته اند که لنین در دوران بقدرت رسیدن ، دچار اشتباهات بسیار متعددی شده، هم اون اشتباهات را به گردن “شرایط” می گذارند! و در عین حال به شیوه بسیار مضحکی سنگ لنینیزم را به سینه می زنند! لنینیزمی که در روایت آنها حداقل در زبانشان، سیاستهای اصلی لنین در دوران بعد از به حکومت رسیدن را نمی پذیرد!

اما صحنه “دفاع”  آرام نوبخت از لنینیزم در مقابل بینا داراب زند (۱)، از صحنه هائی است که به ما بیشتر فرصت می دهد ، استیصال لنینیزم را در دوران معاصر بیشتر مشاهده کنیم. این مقاله کوتاه را اختصاص می دهم به “دفاعیه ” آران نوبخت از لنینیزمش:

(۱)آرام نوبخت چه می گوید؟

الف: پرنسیب آرام نوبخت:

ظاهرا آرام نوبخت در یک مصاحبه رادیوئی با رادیو برابری در یک مناظره با بیناداراب زند در مورد “علل شکست سوسیالیزم اردوگاهی” شرکت کرده و مثل علیرضا بیانی ، هم فکرش، دچار گله بعد از مناظره شده! مدعی است که به “دلایل نامعلوم”(؟) که چون در گیومه گذاشته شده، در ذهن آران نوبخت، توطئه ای است، نتوانسته حرفهایش را بزند و لذا؟ یک سخنرانی جدا گذاشته و حرفهایش را منتشر کرده که در ذهنش ، لنینیزمش ببرد! ما قبلا همین اخلاق را از علیرضا بیانی هم دیدیم وقتی در مناظره ای با من شرکت کرد و بعدش دبه در آورد که “سرش کلاه رفته” بهش ظلم شده و خوهان مناظره ۱۰ ساعته شد!

آرام نوبخت باز دلش خنک نمی شود و رادیو برابری و راه کارگر را متهم می کند که:” که با روش های فرصت طلبانۀ نخ نما به جای تسهیل کردن بحث در جنبش، مثل وزنۀ سنگین روی آن بیافتند تا منافع بروکراتیک و سکتی خود را حفظ کنند.”

همانطور که خواننده می بیند، این “گرایش مارکسیستی” اصولا با هر آدمی و جریانی که وارد مناظره می شود، اون فرد یا اون مخاطب مناظره و گرداننده مناظره، فرصت طلب است، کلاهبردار است، منافع بوروکراتیک دارد،سکتی است،روی جنبش وزنه سنگین بافته…! خلاصه آنها که اینها را به چالش می کشند و مقدساتشانرا زیر سوال می برند ، همه کلاهبرداران هستند! “فرصت طلب” هستند که روشهاشان نخ نماست! عموما هم این مظلومان “گرایش مارکسیستی” بعد از مناظره ها دچار این آگاهی می شوند و مجبور می شوند دست به افشاگری بزنند! فکر می کنم این بخش از خصلتهای این محفل را خواننده حالا بهتر می شناسد! لذا در آینده هم هرکس با اینها به مناظره بنشیند همین لیچارها قرار است نصیبش شود، لطفا به دل نگیرد!

رادیوی راه کارگر از این جناب دعوت کرده تا در مناظره شرمت کند دیگر “منافع بوروکراتیک و سکتی” چکاره حسن است اینجا؟!

ب:متد دفاع از لنینیزم توسط آرام نوبخت:

بعد از “مقدمه” بالا و محکوم کردن گردانندگان و بوروکرات(؟) خواندن آنها برای “قطع مشکوک” سهنان جناب آرام نوبخت، ایشان وارد اصل داستان می شود و توضیح می دهد که لنین اونجورها که بعضی می گویند هم دیکتاتور نبوده! دو مورد را در مورد اختلاف او با شوراها آنهم در یکی دو سال ابتدای حکومت وی ذکر می کند که حرف لنین در مقابل شوراها قرار گرفت و داستان “بطور دموکراتیک” جلو رفت! همه انقلابها شاهد فازهای متفاوتی هستند که ابتدا مردم مشارکت بیشتر دارند و حکومت بتدریج مردم را عقب می زند و سرکوب می کند و “حاکم” می شود.انقلاب اکتبر هم دقیقا این فازها را طی کرده. دلیل “دموکرات بودن” لنین نبود!

 و بعد وارد داستان غمناک کرونشتاد می رسد که “نباید می شد”(!) که البته شد و عامل اولش هم تلاش سیتماتیک لنین و ارتشش و تروتسکی و حزبش و سازمان امنیتش بود برای سرکوب شوراها. اینها را آرام نوبخت ذکر می کند و بعد از ارائه این استدلال مهمل که “رهبران شوراهای کرونشتاد فاسد شده بودند دیگر پرولتری نبودند” (همان تبلیغات مهمل لنین برای سرکوب شوراها) یکجوری آنچه نباید می شد و نشد را می خواهد توجیه شرعی کند! البته ما در مقاله مفصلی به انتقادهای مازیار رازی در مورد حکومت لنین پرداختیم و نشان دادیم که حداقل ایشان این سرکوبهای دوران لنین را “نادرست” خوانده است.(۵).

اما ببینیم آرام نوبخت بحث کشافش را در دفاع از لنینیزم چگونه پایان می دهد:

درسی که می توان گرفت، این است که چون وظیفۀ حزب طبقۀ کارگر، متشکل کردن کارگران در قالب یک طبقه برای تسخیر قدرت سیاسی و سرنگونی سیادت بورژوازی است، در نتیجه پس از پیروزی انقلاب و تثبیت قدرت کارگری، این حزب وظیفۀ تاریخی خود را پشت سر گذاشته، و چنان چه شرایط عادی باشد (عدم جنگ داخلی، حملۀ نظامی امپریالیستی و غیره)، این حزب باید زمینۀ انحلال تدریجی خود را در درون شوراها، به عنوان عالی ترین ارگان تصمیم گیری، مهیا کند. به این ترتیب عملاً امکان آن که حزب، به جای طبقۀ کارگر قرار بگیرد، منتفی خواهد شد.”

داستان ملال آور “شرایط” عادی و شرایط غیر عادی و توجیهات لنینیستها برای سرکوب جامعه و شوراها از موضع اینکه “شرایط” بد بود لازم بود دیکتاتوری بشود را من سالهاست پاسخ داده ام و نشان دادم که اگر شرایط بد به معنی فشار ضد انقلاب، دخالت امپریالیستها و مقاومت مردم و بورژوازی است، طبعا هر زمان کمونیستها قدرت را بدست گیرند، خواهد بود و لذا؟ آنکس که سفسطه شرایط را جلو می کشد دارد رسما برنامه سرکوب مردم را در پیش دارد!

اما آرام نوبخت اینجا حرف بامزه تری را که ظاهرا از ابداعات مازیار رازیست دارد تکرار می کند! ایشان می فرماید که در شرایط “عادی” که امکان هم ندارد، ایشان و محفلش برای خلاص شدن از دیکتاتوری حزبی، اون حزب را منحل می کنند! این شد راه حل پیشگیری از دیکتاتوری حزبی از محفل احیا کننده مارکسیزم!

محفل احیا کننده مارکسیزم با این طرح انحلال حزب دارد ادعا می کند که حزب و شوراها تناقضی ذاتی دارند.باید یکیشان حذف شود تا داستان حل شود! اما چرا؟ با چه منطقی حزب یا شورا؟ اینها وظایف به کلی متفاوتی دارند.در جامعه سالم و آزاد سوسیالیستی نه تنها یک حزب بلکه احزاب مختلف باید بتوانند با هم رقابت سازنده داشته باشند.جامعه باید حق انتخاب داشته باشد.رقابت باید همواره باشد تا بهترینها انتخاب شود.شوراها بستر مشارکت مردم هستند.بستر اعمال قدرت مردم.به هیچ وجه اینها وجودشان در تناقض با هم نیست.انحلال  هردوی اینها هم امکان دارد وقتی سوسیالیزم توانست مشارکت مردم را به سطح بالاتری برساند و اشکال پیشرفته تری از مشارکت مستقیم مردم عملی شود.

خلاصه کنم:

پشت پرگوئیها و حاک هواکردنها و لودگیهای گرایش مارکسیست انقلابی، حول این مدل “دفاعیه ها”ی مضحک از لنینیزم، یک واقعیت دارد بسیار بیشتر از گذشته، جلوه گر می شود! دفاع از سیاستهای لنین در دوران حکومتش در دورانی که جامعه ایران دارد با دیکتاتوری مبارزه می کند امکان ندارد، حکومت حزبی حکومت پلیسی ، سانسور و اعدام و تبعید مخالف امکان ندارد.

چپ و کمونیزم ایران ، چه نوع کاتولیکش و چه نوع خجولش، پاسخ جامعه ایران را نمی تواند در تاریخ قدیم بجوید.پاسخ را باید از تاریخ آموخت.باید دستاوردهای همه بشریت را در نظرگرفت و رو به جلو، رو به آزادی واقعی جامعه طرح ریخت.کمونیزم اجتماعی را باید سازمان دارد، تئوریش را داد و فرهنگش را پیش برد.

منابع دیگر:

(۱)آرام نوبخت: انقلاب اکتبر: نقدی بر مواضع بینا داراب زند

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46908

(۲)سعید صالحی نیا: نگاهی به فتوای آرام نوبخت در مورد “دیالکتیک و تضاد”!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46522

(۳)سعید صالحی نیا: نگاهی عمیقتر به کمدی “دعوت به مناظره” گرایش مارکسیستی تروتسکیستی لنینیستی انقلابی!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46842

(۴)آرشیو نقد لنینیزم (سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم

(۵)آرشیو نقدها به “گرایش مارکسیست انقلابی” از: سعید صالحی نیا

سعید صالحی نیا:کارگران ایران مخقی شوید! (فراخوان عیرضا بیانی)

“کارگران ایران مخفی شوید! علیرضا بیانی فراخوان می دهد!

سعید صالحی نیا: دشمنی گرایش مارکسیستی با آزادی بدون قید و شرط بیان::

  دشمنی محفل “گرایش مارکسیستی- تروتسکیستی-لنینیستی ” علیرضا بیانی با آزادی بدون قید و شرط بیان!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46394

سعید صالحی نیا: استیصال محفل “گرایش مارکسیت انقلابی” در مناظره سیاسی و تقلاهای علیرضا بیانی!(نگاهی به دعوتنامه علیرضا بیانی!)

http://www.azadi-b.com/J/2014/01/post_85.html

سعید صالحی نیا: آرام نوبخت و “طرح تکراری” حکومت کارگری توسط “گرایش مارکسیست انقلابی” نقدی دیگر به لنینیزم-تروتسکیزم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46312

سعید صالحی نیا: “گرایش مارکسیست انقلابی” و آرزوی بکارگیری تیرهای چراغ برق برای اعدام!

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=46264

سعید صالحی نیا: نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۳۷-نمونه-ای-دیگر-از-استیصال-لنینیستها-در-مناظره-فکری-,-در-حاشیه-“نقد”-دیر-رس-علیرضا-بیانی

سعید صالحی نیا:تقلاهای مازیار رازی در یافتن علل شکست انقلاب اکتبر در عین دفاع از لنینیزم و تروتسکیزم!

http://monazere-siasi.com/در-نقد-لنینیزم/۴۸۹-تقلاهای-مازیار-رازی-در-یافتن-علل-شکست-انقلاب-اکتبر-در-عین-دفاع-از-لنینیزم-و-تروتسکیزم

سعید صالحی نیا: مسابقه اشباح! تلاش مازیار رازی برای آشتی دادن لنین با تروتسکی!http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۵۳-مسابقه-اشباح-تلاش-مازیار-رازی-برای-آشتی-دادن-لنین-با-تروتسکی

سعید صالحی نیا: برشی دیگر از سوسیالیزم :مارکسیست تروتسکیستهای “انقلابی”!http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۲-برشی-دیگر-از-سوسیالیزم-مارکسیست-تروتسکیستهای-انقلابی

سعید صالحی نیا: علیرضا بیانی و “گرایش مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست انقلابی”!http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۹۱-علیرضا-بیانی-و-گرایش-مارکسیست-لنینیست-تروتسکیست-انقلابی

سعید صالحی نیا: چند پاسخ برای “مارکسیستهای انقلابی” در دفاع از کمونیزم کارگریhttp://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۳۸۸-چند-پاسخ-برای-مارکسیستها