نبود حقوق بیماران روانی در “برنامه دنیای بهتر” بخش چهاردهم نقد برنامه دنیای بهتر

در مقالات قبلی (۱) در نقد “برنامه دنیای بهتر” توضیح دادم که بخش مهمی از هر برنامه مدرن کمونیستی باید معطوف باشد به حقوق شهروندی. این حقوق طبعا مرزهای قومی، نژادی و اعتقادی را در نمی نوردد و انسان و هویت انسانی را بجایش بجای ماخذ می گیرد. نکته بعدی اینکه این حقوق طبعا با جلورفتن مبارزات اجتماعی و مشخص شدن نیازهای انسانها این حقوق رو به گسترش هستند و درون مطالبات جنبشهای اجتماعی باید لحاظ شوند و این از دلایلی است که هیچ حزب سیاسی جدی نمی تواند “برنامه ۳۰ ساله” داشته باشد! این متاسفانه از معضلات احزاب موجود کمونیست کارگریست که روی پایه تابوی منصور حکمت و آثارش هنوز اسیرند.

در طی هفته های گذشته دو اتفاق تقریبا همزمان افتاد: یکی اینکه حمید تقوائی در مناظره ای با حسن حسام (۲) اعلام کرد که کمونیزم او از جمله، با نیازهای نسل جوان منطبق نیست و او مثال محیط زیست را زد! خارج از اینکه محیط زیست هم بحثی جدید نیست و حداقل ۴۰ سالی هست روی میز سیاستمداران غرب قرار گرفته و حمید تقوائی با اعلام کردن محیط زیست تازه دارد عقب ماندگی سیاسیش را بیشتر نشان می دهد! اما همین اندازه که او می پذیرد که محیط ریست عرصه سیاسی است و طبعا برنامه حزب او این موضوع را در برنمی گیرد نکته مهمی است.

اتفاق دوم این بود که خانم مینا احدی در یک اطلاعیه ، عوامل رژیم اسلامی را روانی و پدوفیل خواند(۳) که من در مقاله جداگانه ای به ایشان اعتراض کردم و سکوت ایشان متاسفانه نشان از ناتوانی ایشان است در پذیرش اشتباه و تلاش برای تغییر!

این دو واقعه بالا را من علامت این می دانم که سیاستمدار اپوزسیون ما حتی وقتی کمونیست کارگریست ، هنوز از مبانی سیاستگذاری دوران معاصر فاصله دارد.اینها هنوز در حد سیاستمداران بورژوازی غرب هم گستره فکری پیدا نکرده اند. مربوط به گذشته هستند و بجز پنجره های محدودی که درش رادیکتالتر می بینند ، از سیاستمدار جامعه آینده شدن فاصله دارند.

کمونیزم اجتماعی باید بمراتب بیشتر از کالیبرهای اینها باشد.نه تنها سیاست را در سطح و عمق غرب بشناسد و به نیازهای اجتماعی واقف باشد بلکه آنها را فراتر از نظم سرمایه نمایندگی کند.

هدف این مقاله کوتاه نشان دادن یک عرصه دیگر مهم حقوق شهروندیست که عبارتست از حقوق بیماران روانی به امید اینکه سری مقالات نقد دنیای بهتر در آینده ابزار بازنگری به آن باشد:

(۱)اهمیت الحاق حقوق بیماران روانی در برنامه سیاسی:

بنا به آمار، بین ۲۰ تا ۳۰ در صد اعضای هر جامعه بطور مزمن دچار بیماریهای روانی هستند. بیماریهائی از جمله افسردگیها ، اضطرابها، اعتیادها، بیماریهای سایگوتیک، بیماریهای اختلال شخصیت، بیماریهای اختلال جنسی، بیماریهای اختلال حافظه، بیماریهای رفتاری دوران کودکی، …..تاریخا بیماران روانی از بدترین شرایط زندگی برخوردار بوده اند.تا چند قرن فبل انها را بعنوان شیطان می سوراندند و یا در غل و زنجیر می کردند. اساسا همینکه فردی بیمار روانی است و شیطان در بدنش حلول نکرده تازه در قرن ۱۸ و ۱۹ بتدریح پذیرفته شد اما استیصال انسانها در درک علل و درمان بیماریهای روانی از معضلاتی است که فقط در ۵۰ سال اخیر بیشتر گره هایش در حال گشوده شدنست.

لایه دوم: برمی گردد به کاربرد “بیماری روانی” برای سرکوب مخالفین سیاسی در کشورهای توتالیتر و دیکتاتوری چه در زمان هیتالر و جه در بلوگ شرق و چین که از ننگ آورترین کارهای این حکومتها بود.اینها مدعی بودند که مخالف اینها نمی تواند “عاقل” باشد پس؟ باید در بیمارستان روانی بستری شود! ملیونها ملیون مخالف سیاسی در این کشورها بستری شدند که موضوع تحقیقات کنونی تاریخ روانپزشکی است.

لایه سوم: اهمیت برخورد انسانی به حقوق بیمران روانیست نه فقط ار جهت سهم مهم انها در حمعیت انسانی بلکه از جهت موضوع اسیبهای ثانویه اجتماعی و مادی و روانی بودن انها از سوی جامعه. بیماران مزمن روانی متاسفانه از توان رقابت با نیروی کار جامعه محروم می شوند و پناه اجتماعی ازشان گرفته می شود و موضوع مداوم نقض حقوق انسانی از سوی مردم و خانواده و دولتها قرار می گیرند

لایه چهارم: پائین بودن درک جوانع “پیرامونی” در مورد بیماری روانی و حقوق این بخش از جامعه است که در سیاستنمداران این جوامع منجمله سیاستمداران “اپوزسیون” هم دیده می شود. مثل بسیاری عرصه ها، پوزسیون و اپوزسیون مشابهت زیادی پیدا می کنند.

لایه پنجم: متاسفانه فرهنگ سیاسی خصوصا در اپوزسیون رژیم اسلامی بکار بردن فحاشی و اتهام زنی به مخالف است.چه رژیم باشد چه مخالف خودشان در همسایه اپوزسیون! پرتاب کلماتی مثل “روانی” “روانپریش””پدوفیل”و “تف به شما” ..اینها علائم بیمار بودن فرهنگ اپوزسیون ایرانست که نه تنها نمی تواند جامعه را به جلو بکشد بلکه گمراه تر می کند.

(۲) نمونه هائی از حق ثبت شده بیماران روانی(۴و۵و۶)

مثل بسیاری دیگر از عرصه های حقوق انسانها، اواخر دهه ۸۰ میلادی، دورانی بود که در سطح سازمان ملل و سازمان بعدشت جهانی بتدریج حقوق جهانی بیمران روانی مورد تاکیید و پذیرش قرار گرفت و دولتها مسئول شدند به این حقوق پاسخگو باشند.جالبیست که این مبانی هنوز به برنامه “دنیای بهتر” بهد از حدود ۳ دهه راه نیافته است! نمونه این حقوق عبارتند از:

*بیماران روانی انسانهائی برابر با حقوق برابر انسانی در جامعه انسانی هستند.باید هر جا هستند با هر نژاد و سن و قومیت و پایگاه اجتماعی با احترام و حرمت برخورد شوند و از تمامی حقوق انسانی بهره مند باشند.دولتها و جامعه و سیاستمداران موظفند در تحقق حقوق بیماران روانی

*حق پذیرش آگاهانه انتخاب درمان بر اساس داشتن توضیح کامل و قابل فهم توسط تیم درمانی

*حق سر باز زدن از درمان

*حق دسترسی به روند درمانی اعم از اینکه فرد چه جنسیت یا موقعیت اجتماعی، نژادی یا قومی دارد

*حق داشتن تمامی حقوق اجتماعی که سایر مردم دارند مگر اینکه در دادگاه صالحه این حقوق با داشتن حق وکیل از سوی بیمار، محدود شده باشد

*حق عدم پذیرش اجباری در مراکز درمان روانی بخاطر داشتن اعتقادات سیاسی، مذهبی و فرهنگی معین

*حق درمان با حفظ حرمت انسانی

*حق داشتن همزمان مراقبت پزشکی به این دلیل که گاهی بیماریهای فیزیکی عامل اختلالات شناخته شده روانی هستند

*حق دسترسی به تمامی مراقبتها و آزمایشات پزشکی در زمان بستری در بیمارستانهای روانی

*حق اطلاع بموقع از عوارض درمانی در طی روند درمان به شیوه قابل فهم توسط تیم درمانی به بیمار و خانواده او با اجازه او

*حق عدم پذیرش شوک الکتریکی،مقطوع النسل شدن،جراحی مغز،تغییر جنسیت ،مجازات شدن برای رفتارها

*حق داشتن وکیل و مشاور و رجوع به دادگاه برای ارائه شکایت و شرکت در پروسه قانونی

*حق کنترل اموال و استفاده از مشاور یا استفاده از مشاور استخدامی از سوی دولت برای دفاع از حقوق انسانی

*حق دسترسی به اسناد تشخیصی و درمانی و جلوگیری از انتشار اسناد تشخیصی و درمانی رو به جامعه

*حق شکایت از روانپزشک و همه تیم درمانی در صورت شک به بکارگیری اعمال سوء تشخیص و درمانی

*حق کار کردن و امتناع از کار کردن و حق گرفتن حقوق در مقابل کار معادل سایر اعضای جامعه در مقابل کار معادل

*حق استفاده از آموزش و کسب مهارتها برای تامین مادی و رشد معنوی مثل سایر افراد جامعه

*حق داشتن ملاقات کننده و دنبال کردن مراسم مذهبی مورد دلخواه

*حق داشتن ارتباط تلفنی خصوصی بدون کنترل دیگران

*حق عضو شدن در گروهها و دوست شدن با دیگران درون یا بیرون بیمارستانهای روانی

*حق زندگی در محیط انسانی و سالم و زندانی نبودن

*حق زندگی کردن در کنار همسنها

*حق پوشش آزادانه لباس

*حق ورزش روزانه در محیط سالم

*حق داشتن رژیم غذائی سالم (سه بار در روز تغذیه)

*حق زندگی در محیطی که شلوغ نباشد و برای استراحت و زندگی آسوده تهیه شده باشد

خلاصه:

کمونیزم اجتماعی وظیفه دارد به گوشه و زوایای حقوق انسان سر بکشد آنها را برجسته کند و ابزارهای تحقق آنرا بجوید.نظام بورژوازی در غرب در تقابل با جنبشهای مطالباتی ، فضاهای بسیاری از حقوق انسان را پذیرفته و در کشورهای غربی حقوق انسان بسیار چلوتر پراتیک می شود.نه فقط دولتها و حاکمیتها بلکه خود مردم و سازمانها و احزاب مخالف این حکومتها

جای بسیار تاسف است که کمونیستهای کارگری هنوز در قید و بند برنامه ضعیف ۳۰ سال پیش خود مانده اند و احزاب کمونیست کارگری موجود از پس تابوهای خود ساخته برنمی آیند.اما فراخوان من به همه چپها و کمونیستها اینست که کوتاه نیایند و با نقدهای خود راه را برای این احزاب بگشایند.

عرصع دفاع از حقوق بیماران روانی یکی از هرصه های مهم حقوق اجتماعی انسانهاست . سیاستمداران را باید موظف کرد این حقوق را به رسمیت بشناسند!

منابع بیشتر:

(۱)آرشیو مقالات نقد برنامه دنیای بهتراز سعید صالحی نیا:

http://monazere-siasi.com/در-نقد-برنامه-دنیای-بهتر

(۲)خانم مینا احدی به بیماران روانی لطفا توهین نکنید!پرنسیب سیاسی را نگه دارید!(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۷۹-خانم-مینا-احدی-به-بیماران-روانی-لطفا-توهین-نکنید-پرنسیب-سیاسی-را-نگه-دارید

(۳)تلاشهای دیر هنگام اما خجسته حمید تقوائی برای پیوستن به فعالین سازماندهی بلوک چپ(سعید صالحی نیا)

http://monazere-siasi.com/مقالات/مقالات-سال-٢٠١٣/۴۸۲-تلاشهای-دیر-هنگام-اما-خجسته-حمید-تقوائی-برای-پیوستن-به-فعالین-سازماندهی-بلوک-چپ

(۴)حقوق انسانها و بیماری روانی:

http://www.webmd.com/schizophrenia/guide/rights-mental-illness

(۵)اعلامیه دفاع از حقوق بیماران روانی (اکتبر ۱۹۸۹):

http://www.wfmh.com/PDF/DeclarationHR&MH.pdf

(۶)اسناد سازمان بهداشت جهانی و سازمان ملل در مورد حقوق بیماران روانی در سال ۱۹۹۱

http://www.who.int/mental_health/policy/mental_health_and_human_rights_october_2006.pdf