زنده باد مالالای ١۴ ساله، قهرمان ایستادگی در مقابل طالبان!

زنده باد مالالای ۱۴ ساله،  قهرمان ایستادگی در مقابل طالبان!

در حاشیه ترور دختری شجاع که یک تنه در مقابل فرقه طالبان ایستاد

از: سعید صالحی نیا

سیمین آبادی

۲۸ اکتبر۲۰۱۲

“هویت من، خدمت به انسانیت است” (ملالای یوسفزای)

 

مقدمه:

نهم اکتبر ۲۰۱۲ جنایتکاران نقابدار فرقه طالبان به اتوبوس حامل چند دختر بچه دبیرستانی نزدیک شدند و فریاد زدند “کدام شما مالالای هست اگر نگوئید همه شما را به گلوله خواهیم بست” بعد از تشخیص هویت مالالای ، او را دوبار مورد اصابت گلوله قرار دادند، یکبار از ناحیه سر و یکبار از ناحیه گردن. دو دختر دیگر ، کائینتا ریاض و شازیا رمضان هم مورد اصابت گلوله قرار گرفتند اما خوشبختانه زنده ماندند تا جانیان را شناسائی کنند.”

دو ساعت بعد از این حادثه، احسان الله احسان، سخنگوی فرقه طالبان در پاکستان،از سوی این فرقه،  مسئولیت حمله به این سه دختر را پذیرفت و اعلام کرد که مالالای، بخاطر کفر و بی حرمتی به مقدسات مورد حمله قرار گرفته و اگر زنده هم بماند ، دوباره مورد حمله قرار خواهد گرفت.تا درسی بشود برای دیگران”

داستان ترور ملالای ، دختر شجاع و مبارزه حقوق انسان که فقط ۱۴ سال دارد، الان دیگر جهانی شده و جنبش بزرگی در حمایتش چه در پاکستان و چه در سرتاسر دنیا براه افتاده. دنیائی از او بعنوان سمبل مبارزه با فرقه طالبان، این سمبل زشت اسلام سیاسی در پاکستان و افغانستان، یاد می کند و چشم براه است تا او بهبود کامل یابد و مبارزاتش را بر علیه جنایات طالبان ادامه دهد. حیف است که ما فعالین حقوق انسان، در ایران او را نشناسیم و از او و شجاعتش نیاموزیم و قدرت نگیریم!

(۱)طالبان هنوز زنده است و نفس می کشد!

فرقه طالبان را حکومت امریکا در دهه هشتاد میلادی،در پاکستان ، حول مدارس اسلامی،  سر هم کرد و حکومت عربستان هم پولش را تامین کرد تا در جنگ با ارتش شوروی در افغانستان به نوکریش رود و “کمر بند اسلامی” سبز بسازند تا “خطر کمونیزم دفع شود”! این فرقه بعدها در افغانستان با سلاح ها و مستشاران امریکائی ، به پیش رانده شد و بعد از سقوط حکومت “چپهای متمایل به روسیه”، زیر نقاب “مجاهدین افغان” به قدرت سیاسی رسید و مردم افغانستان و پاکستان را یک دوره کامل به بربریت نزدیک کرد. یکی دو دهه نگذشت که این حکومت عقب افتاده ماه عسلش با حکومت امریکا تمام نشده، موی دماغ، گردید و قرار شد سرنگون شود. این شد که بعد از ماجرای فتوای بن لادن و حمله به برجهای دو قلوی نیویورک، به افغانستان و پاکستان، لشگر کشی کردند و به قیمت خون مردم افغانستان و پاکستان، این جانوران انسانخوار را از قدرت به زیر کشیدند. اما هنوز هم که هنوز است این فرقه، بساطش مثل سرطان در افغانستان و پاکستان پهن است و بر مناطقی از جنوب افغانستان و شما پاکستان، حتی حکمرانی هم می کند! البته این فرقه از حمایتهای پشت پرده جناح هائی از ارتش پاکستان و کمکهای مالی شبکه جهانی وهابیت ، مرتب بهره می برد. همینها هستند که در افغانستان و پاکستان، هنوز سر می برند، سنگسار می کنند و جنایت می آفرینند.

فرقه طالبان هنوز در این مناطق زنده است و حکومت آمریکا و ارتشش هم به سیاست “اتحاد و انتقادشان” نسبت به این فرقه ادامه می دهند و به رغم تبلیغاتشان، این فرقه را بعنوان بخشی از موجودیت سیاسی پذیرفته اند و قرار است بعد از خروج نیروهای آمریکا و غرب در سال ۲۰۱۴، قدرت سیاسی را به همین جانواران و مشابهشان واگذار نمایند! اینست دست آورد نهائی دو دهه لشگر کشی حکومت آمریکا و غرب به این منطقه فلاکت زده و اسلام زده!

(۲)درگیری تمدن با طالبان در پاکستان سنتی تاریخی است

از همان زمان بسته شدن بند ناف طالبان در پاکستان و رها شدن این هیولای آدمخوار، جامعه فقر زده پاکستان شاهد عفبگرد فرهنگی و سیاسی بزرگی بود. متعاقب شکست نظامی این فرقه در افغانستان و متواری شدن نیروهایش به جنوب افغانستان و شمال پاکستان، این فرقه دست به تشکیل گروه های راهزن و متحرک نظامی زد و بخشهائی از جنوب افعانستان و شمال پاکستان را تحت تسلط نظامی و سیاسی خود در آورد. این مناطق بین حکومتهای افغانستان و پاکستان و این فرقه هر از گاهی دست بدست می شوند و متاسفانه سایه شوم این فرقه و فرهنگ قرون وسطائیش هنوز درد و رنج برای مردم فراهم می آورد.

سیاست در افغانستان و پاکستان چندین دهه هست که تحت تاثیر این جانیان آدمخوار است. ترور جنایتکارانه بینظیر بوتو فقط نمونه ای از حضور فعال این دایناسورهای سیاسی نظامی است.

در مقابل فشارهای روزمره این فرقه برای نگه داشتن تمدن قرون وسطائی و اسلامی، جنبش مقاوتی در افغانستان و پاکستان شکل گرفته و هر روز قهرمانانی به جلوی صحنه می آورد. نوک پیکان جنایات این فرقه زنها و حقوقشان است. اینها تعداد زیادی از زنهای مبارز افغان و پاکستان را که برای احقاق حقوقشان پیکار کرده اند به خون کشیده اند. هدف فرهنگی سیاسی این جانوران اینست که زنها را کاملا خانه نشین نگه دارند و روابط بدوی زن و مرد را تحت عنوان قوانین شرع با ترور و جنایات روزنمره نگه دارند.

این نبرد روزمره تمدن با بربریت اسلام سیاسی ، داستان روزمره “زندگی” در منطقه بزرگی از افغانستان و پاکستان است. انسانیت و خصوصا کودک و زن در این مناطق بطور دائم به مسلخ این جانوران کشیده می شود.

(۳)ملالای و نبردش با طالبان

ملالای ، قهرمان کوچک اما خستگی ناپذیر و سرشناس مبارزه برای حقوق کودکان، در چنین بستری عروج کرد. او در منطقه کوچکی بنام مینگولا در شمال غربی پاکستان بدنیا آمد. پدرش مدیر مدرسه است و شاعر و کار فرهنگی در خانواده اش، سنتی است شناخته شده. او یازده سال داشت که برای کسب حقوق از دست رفته دختران منطقه اش شروع به فعالیت فرهنگی و سیاسی کرد. مدتها بود که حکومت محلی طالبان، اجازه تحصیل دخترها را گرفته بود و نزدیک به صد مدرسه دخترانه را نابود کرده بود. دخترهائی که می خواستند به مدرسه بروند دائم تهدید جانی می شدند. پوشیدن لباس رنگی برای دختران کوچک، گناه شمرده می شد و مشمول مجازات می شد. توی این فضا بود که ملالای شجاع ما، ایستاد و اعلام کرد:

برایم فرقی ندارد حتی که در مدرسه روی زمین بنشینم
همه آنچه میخواهم  تحصیلات است …
و از کسی هم ترسی ندارم”

در مصاحبه ای دیگر، ملالای می گوید:

“من فکر می‌کنم که مردم من، مرا لازم دارند، به همین علت نیز من صدایم را بلند می‌کنم”

ملالای از اینترنت استفاده کرد و وبلاگی در بیان خواستهایش ساخت. گزارشات منطقه خودش را و دردی که زنها و دخترها زیر سایه آدمخواران طالبان تحمل می کردند ، به گوش مردم منطقه و جهان رساند. با بی بی سی تماس گرفت و بعنوان گزارشگر داوطلب، شروع کرد به افشاگری از جنایات طالبان. از نگاه کودکی که زندگی، صلج و آرامش و تحصیل را حق مسلم خود می دانست، پا به عرصه مبارزه فرهنگی و سیاسی گذاشت و اعلام کرد که می خواهد جامعه اش را از شر عقب افتادگی و جنگ و خونریزی خلاص کند. به پیشاور و کراچی سفر کرد و با حمایت پدرش، صدای کودکان و ستم دیدگان مظلوم فرقه طالبان شد.

دیری نگذشت که این دختر شجاع، در سطح وسیعی چه در جامعه پاکستان و چه در چامعه بین المللی شناخته شد و مورد تحسین قرار گرفت.طی دو سال فعالیت اجتماعی، موفق شد ، شورای کودکان شهر سوات را سازمان دهد و جایزه بین المللی صلح کودکان و جایزه ملی صلح جوانان پاکستان را تصاحب کند. هر جا ملالای پا می گذارد، مورد تحسین انساندوستان قرار می گیرد و وجودش و سخنانش خاری است به چشم جانیان طالبان.

ملالای از جهت سیاسی و فرهنگی هنوز در راه است.در سخنرانیهایش هنوز تلاش می کند که “اناقضی نبیند بین اسلام و تحصیل دخترها در مدارس”. عقب افتادگی جامعه اش به هر حال او را هم در چهارچوب فرهنگی معینی اسیر کرده اما جوانست و راه طولانی در پیش دارد تا چشمهایش باز شود و بفهمد که اصل برابریت اسلام سیاسی در خود تعالیم اسلام است و راه آزادی و برابری از پذیرش انسان محوری و درک مدرن از انسان شروع می شود. اما آنچه او تا همینجا انجام داده کافی بود تا مورد خشم خدایان طالبان قرار گیرد و او را تکفیر کنند و به کشتنش بیندیشند.

ملالای، نه فقط از حق آموزش کودکان سخن گفت بلکه پایداری کرد و دختران همسنش را ترغیب کرد تا به مدرسه بروند و لباسهای رنگی خود را هم بپوشند. کلاسهای درسش را رها نکرد و از آن سنگری ساخت بر علیه جهل حاکم بر جامعه.مقامات محلی پاکستان ، فعالیتهای او را با نگرانی دنبال می کنند. ارتش پاکستان از سوئی و طالبان از سوی دیگر، نمی دانند با این دختر شجاع اهل سرزمین آزادی و برابری چه کنند!

(۴)تعاقب ترور ملالای توسط جانیان فرقه طالبان:

دو ساعت از حمله آدم خواران طالبان به اتوبوس حامل ملالای و دوستانش نگذشته بود که سخنگوی فرقه طالبان در پاکستان ، جناب احسان الله احسان ، مسئولیت ترور او را به عهده گرفت و اعلام کرد که ملالای بخاطر کفر و توهین به مقدسات اسلامی ، ترور شده و اگر زنده بماند، بازهم تلاش برای کشتنش ادامه خواهد یافت.

بدن خونین ملالای و دو دوستش را به بیمارستان منتقل کردند.ملالای مدتی در کما ماند و او را برای مداوا به انگلستان منتقل کردند. او بتدریج به هوش آمد. دوستانش هم از این ترور جان سالم بدر بردند و بر علیه جانیان نقاب پوش خود شهادت دادند. ملالای بعد از این ترور، شهرت جهانی پیدا کرد و رهبران آمریکا و غرب به یادش افتادند و در جمایتش اطلاعیه دادند. دهها هزار از مردم پاکستان در شهرهای مختلف به خیابانها ریختند و در دفاع از او اعلام کردند که همه “ملالای هستند”. جنبش دفاع از ملالای و محکومیت طالبان سراسر پاکستان را در نوردید. مسئول آموزش سازمان ملل ، آقای براون که سابقا نحست ویز انگلیس بود، کمپین جهانی حمایت از ملالای را اعلام کرد. اینها بخشی از جنبشی بود که هم اکنون در حمایت از ملالای شجاع ما شروع شده. جهانی را به خروش در آورد این نوجوان نستوه!

ملالای ، مبارزات خود را در سرزمینی آغاز کرده و ادامه می دهد که زن را به پستوی خانه و پشت نقاب برقع کشانیده اند. او با همه کم تجربگی، می داند که تحصیلات و دانش، ابزار کسب هویت و مبارزه با جهل و ظلم است. ّبدون دانش، زن و جامعه توان نبرد با نابرابری را ندارد و آزادی ، دور از دسترس می ماند.

داستان ملالای، رنجها و سختی هائی که او و خانواده اش متحمل شدند، بخشی از تاریخ معاصر منطقه خاورمیانه اسلام زده و مظلوم است که دیگر نمی خواهد مظلوم بماند. نسلی نو که بتدریج دارد بر علیه سنتها و عقب افتادگیهای جنبش اسلام سیاسی می ایستد. نسلی که راه جلش را در پیوستن به جامعه جهانی و قافله تمدن و مدرنیته می بیند. نسلی که هر چند کورمال کورمال و گاها متوهم، اما پیگیرانه راه می جوید. ملالای قهرمان ارزشمند و ماندگار جنبشی است که در مرکز مهم عقب افتادگی ناشی از اسلام سیاسی، ندای فردای بهتر، آزاد و برابر را سر داده و از جانش و زندگیش مایه می گذارد تا پرده تاریک و بربریت قرون وسطائی را بدرد. او را گرامی می داریم. فردا به او متعلق است.

منابع بیشتر:

زندگی ملالای یوسفزای

http://en.wikipedia.org/wiki/Malala_Yousafzai

http://www.nytimes.com/2012/10/10/world/asia/teen-school-activist-malala-yousafzai-survives-hit-by-pakistani-taliban.html?pagewanted=all

http://www.iranparto.com/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%DB%8C%D8%AF/563287/%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-%DB%B1%DB%B4-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87/

مصاحبه با ملالای:

http://www.salzburg.com/nachrichten/diverse/kopf-des-tages/sn/artikel/malala-yousafzai-stimme-im-kampf-gegen-die-taliban-32463/

ملالای با نام دختری قهرمان در جریان نبرد میوند ، بین  مردم افغان با نیروهای جنایتکار ارتش انگلیس در سال ۱۸۸۰ پیوند خورده که با فدا کردن جان خود، به جمایت از مبارزه مبارزان افغان پرداخت. او که وظیفه اش رساندن آب به سربازان بود، با سخنرانیهای آتشین باعث تقویت روحیه  مبارزان ضد حکومت انگلیس شد و نبرد میوند با پیروزی مردم افغان پایان یافت و در تاریخ ثبت شد:

http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Maiwand