با شاهین نجفی در کشف دوباره نیهیلیزم و سکسیزم در غرب , در حاشیه آهنگ “ّبعد از تو” توسط گروه شاهین نجفی

“..بعد از تو عشق یک بیماری بد خین روحی بود تنهایی ام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هرچه میشد امتحان کردم” (برگرفته از لیریک اخیر آهنگ  شاهین نجفی)

مقدمه اول:

به طبیعت وضعیتی که جامعه ایران دارد، تنفر از فرهنگ عقب افتاده شرقی، مردسالاری و مذهب زدگی، مضمون اکثر نقدهای مخالفین وضع موجود، حال به رسم گرم کردن بازارشان یا بطور واقعی ، بعنوان بخشی از مبارزه سیاسیشان با رژیم مذهبی موجود، تلاش برای برجسته کردن “شرق گرائی” بعنوان بیماری فرهنگیست. اینکه تا چه حد این نقدها عمیق و رادیکال هستند، بخشیش به این برمی گردد که کجاها را نشانه می گیرند . مربوط می شود به این این دغدغه نقد “فرهنگ شرق زده” چه رویکردی دارد به ما به ازای عقب افتاده اش در فرهنگ غرب. از دید من نقد به شرق گرائی اگر به شرق “محدود شود، حداقلش اینست که ناتوانست و علامت عدم صداقت. چرا که انسان در این سوی دنیا و آنسوی دنیا با ابزارهای به ظاهر کاملا متفاوتی دارد تحمیق می شود و از خود بیگانه می شود. اگر از خود بیگانگی هدف است. اگر تحمیق انسانها توسط نظام اقتصاد سیاسی سرمایه داری بد است، باید هوشیارانه آدمها را از افتادن از هر دو سوی پشت بام بازداشت. اگر در شرق انسانرا با مذاهب آسمانی فریب می دهند در غرب هم مذاهب آسمانی و هم ما به ازادی زمینیش دارد غوغا می کند.

هدف یکی است: از خود بیگانه کردن انسان. وادار کردنش به “دور خود و خدایش چرخیدن” و دور شدن از شناخت واقعی خودش و افقی که می تواند بگشاید و جهان را قابل زیست کند برای انسانیتی که هنوز در انتظار تولد است.

مقدمه دوم:

شاهین نجفی(۱و ۲) را می توان یکی از نمونه ها و سمبلهای نسل بعد از انقلاب ۵۷ دانست که با نقدش از وضع موجود به ایران، آغاز کرد و هنوز همه حرفهایش را نزده و بعد از بیرون زدن در ایران و اعلام فتوای آخوندها بر علیه او، همچنان مشغول جستجوست برای سوالهایش. شاهین در نقد به شرق زدگی متوقف نشده و دارد فرهنگ ضد انسانی ، نیهیلیستی، سکسیزم دائم در خلسه را در غرب هم تجربه می کند و عریان می کند. آهنگ جدید او در ماه آوریل یا می سال ۲۰۱۲، بنام “بعد از تو( ۳و۴) از دید من نگاهی است به پوچی و عقب افتادگی که او در غرب و خصوصا در میان جوانان یافته است. این “مابه ازای فرهنگی است ” در شرق که هدفش همانست. یعنی از خود بیگانه کردن آدمها و چرخاندنشان بدور نیازهای بلافصلشان، شکم و زیر شکم، مصرف الگل و مواد مخدر و پوچ دانستن هر چیز مهم انسانی، هر افق اجتماعی و هر ارزش معنوی.

از دید من، شاهین نجفی خودش هم در حال جستجوست و خودش هم پاسخ قطعی نیافته . در مصاحبه هایش هنوز مغشوش است. خودش را آنارشیست می داند. آنارشیزمی که خودش علامت گک شدگیست در فرهنگ غرب و هر از گاهی فغان اعتراضش بلند می شود و احساسات “ضد دولت” نشان می دهد . ارثیه ای که نسل جوان مدتی بدوش می کشد و بعد که بالغ تر شد، سر خورده ترکش می کند و به نسلخهای جوان بعدی می سپارد و خودش تبدیل می شود به مهره نظامها!

شاهین نجفی و سرنوشتش بواقع نمونه وار نسل جوانی است که در جامعه ما از وضع موجود خسته است اما لزوما راه را نیافته. سرگدانیش وقتی مزمن بشود، افسرده اش خواهد کرد و به انکار همه چیز و سکوت و افسردگی عقب خواهد نشست. باید با این وضعیت مواجه شد] آنرا شناخت و با صبر و حوصله به کمک شتافت. هنوز دیر نیست!

اجازه بدهید برویم سراغ آهنگ اخیر شاهین نجفی:

(۱)آهنگ “بعد از تو” و پیامش:

آهنگ “بعد از تو”(۳٫۴) چند ماهی است که منتشر شده. نویسنده لیریک آن مهدی موسوی است. شاهین نجفی در این لیریک می خواند:

بعد از تو:

خاموش کردم توی لیوانت خدایم را شبها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم در اولین بوسه خودم را و تو را کشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم شبها دراکولای غمگینی که من بودم
و عشق یک بیماری بد خین روحی بود تنهایی ام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هرچه میشد امتحان کردم
تنهایی در جمع در تنهای تنهایی با گریه و صابون و خون و تو خودارضایی
دل خسته از گنجشک ها و حوض نقاشی رنگ سفیدت را به روی بوم پاشی
لیوان بعد قرص های حل شده در سم باور بکن از هیچ دیگر نمی ترسم
پشت سیاهی های دنیامان سیاهی بود معشوغه ام بودی و هستی و نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هرکه میشد هر چه میشد امتحان کردم”

البته به لیریک هم نباید قانع بود و حتما زبان اچرائی این آهنگ و تصاویر گلیپ آنرا هم باید توجه کرد تا بیشتر منظور شاهین و گروهش را شناخت. بیننده نمی تواند تصمیم بگیرد که وضعیتی منفی که شاهین تصویر کرده آیا مورد پذیرش اوست یا دارد از آن انتقاد می کند اما خارج از این، بیان این وضعیت بطور مستقل، اهمیت بسزائی دارد برای توصیف “غربی گه جوانان “گاها شیفته اش هستند! اون غربی که ساخته پرداخته نظام است برای خواباندن جوانان و نه غربی که با رنسانس و جلو کشیدن انسان محوری ، عقل مداری و علم، و باز کردن درهای آزادی و افقش و با مدرنیته نمایندگی می شود. این غرب دروغین که توسط ام تی وی و هالیوود ساخته می شود تا نسلها و نسلها چه در غرب و چه در شرق بدنیالش بدوند همچون تشنه ای بدنبال آب اما در صحرا!

غربی که “خدایش می شود سکسیسزم، شیطان، پوچیزم، الکل و مواد مخدر تا “هر چه بشود امتحان بشود” اما راستی امتحان هر چه، چه سودی دارد؟! عشق را منکر شدن و در آغوش سکس گروعی غرق شدن؟! این وضعیتی است که شاهین نجفی نشان می دهد. “بعد از تو” بواقع شکستی است برای آدمی که دنیائی را پشت سر گذاشته اما نمی داند بدنبال چیست! آون دنیای قدیم متدها ی نقد رادیکال را به او نداده و لذا از چاهی به چاهی جدید می افتد!

(۲)راه جل چیست؟

طبعا راه حل از بررسی واقعی مسئله شروع می شود.مسئله را اگر در “شرق زدگی” خلاصه کنیم و اگر “اولویت” را فقط به نقد شرق زدگی بدهیم، صورت مسئله را نفهمیده ایم و نفهمانده ایم و مسئول درماندگی و سرگردانی نسلی خواهیم بود که از چاه به چاهی می افتد.

اینکه جامعه درون فرهنگ مذهبی و انواعش غرق شده و دارد با آن مبارزه می کند، نباید کسی را گول بزند که لزوما این “صلب” اثباتش را در دل دارد! صلب هرگر معادل اثبات نیست. نفی چیزی باید با طراحی اثباتش همراه باشد. نفی شرق گرائی ، انسان محوری نیست، می تواند براحتی خدای شرقی به خدای غربی و انواع زمینی و آسمانیش تبدیل شود و انسان را در چنبره سرگردانی دود و دم و سکس بخشکاند.

در غرب بیماری چاقی و وسواس سکس و لذت گرائی بعنوان بیماریهای مهم روانی دارند شناخته می شوند. هر قدر انسان درون این فضاها می چرخد و ارزشهایش را اینها قرار می دهد از دیدن افق پیش رویش ناتوان می گردد. طفهمه ای که برود مثل برده کار کند و در پیشخوان مواد مخدر و سکس و دم و دود، برده طراز نوین زاییده شود!

شاهین نجفی ، مثل هر جوان دیگر، راه زیاد دارد تا به مرکز سوالاتش برسد و پاسخهای مناسب را بجوید. اما از دید من دنبال کردن او و نقد کردنش رو به جامعه و سازماندهی گفتمان اجتماعی حول آنچه می گوید و آنچه نمی گوید امریست ضروری .

به امید قدمهای بعدی او بسوی کمپ آزادی و برابری انسانیت!

منابع دیگر:

(۱)سعید صالحی نیا: چرا باید شاهین نجفی را حمایت کرد؟ در حاشیه اعلام فتوای آیت الله کاغذی!

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/9860-1391-02-22-20-39-14

(۲)سعید صالحی نیا: شاهین نجفی کوتاه نیا! جلو برو! ما کنارت هستیم! نامه سرگشاده به شاهین نجفی

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/10011-1391-03-06-08-05-37

(۳)بعد از تو(شاهین نجفی)

http://www.youtube.com/watch?v=iJqSnzvBIeU

(۴)لیریک آهنگ بعد از تو:

  • بعد از تو
    شاهین نجفی

تنظیم:بابک خضأیی
شعر:مهدی موسوی
کارگردان:شروین ا.فکری
ملودی:شاهین نجفی

خاموش کردم توی لیوانت خدایم را شبها بغل کردم به تو همجنس هایم را
رنگین کمان کوچکی بر روی انگشتم در اولین بوسه خودم را و تو را کشتم
هی گریه میکردم به آن مردی که زن بودم شبها دراکولای غمگینی که من بودم
و عشق یک بیماری بد خین روحی بود تنهایی ام محکوم به سکس گروهی بود
سیگار با مشروب با طعم هم آغوشی یعنی فراموشی فراموشی فراموشی
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هر که میشد هرچه میشد امتحان کردم
تنهایی در جمع در تنهای تنهایی با گریه و صابون و خون و تو خودارضایی
دل خسته از گنجشک ها و حوض نقاشی رنگ سفیدت را به روی بوم پاشی
لیوان بعد قرص های حل شده در سم باور بکن از هیچ دیگر نمی ترسم
پشت سیاهی های دنیامان سیاهی بود معشوغه ام بودی و هستی و نخواهی بود
بعد از تو الکل خورد من را مست خوابیدم
بعد از تو با هر کس که بود و هست خوابیدم
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
با هرکه میشد هر چه میشد امتحان کردم