کمونیزم کارگری و آته ایزم قشری(٢) … پاسخی به ناصر احمدی

ناصر عزیزم تشکر از محبت شما که به شکل بررسی مقاله من انجام شد و من عمیقا ازت تشکر دارم.

مقدمتا بگویم که این مقاله، اخیر من(۱) که در سایت آزادی بیان زده شد  که در سایت روزنه زده نشد، و من متاسفم که زده نشد،دو محور اساسی را می پوشاند:

اولا: برای اولین بار در تاریخ کمونیزم کارگری ، اشاره به مرزبندیست بین کمونیزم کارگری و آته ایزم بطور کلی و آته ایزم قشری بطور اخص

نکته بسیار مهمی که به آن توجه زیادی تا بحال نشده و از توجه به آن از دید من با داغ شدن “تب اسلام ستیزی” چارواداری بسیار مهم است

دوما:اشاره به متدی که همین قشری گری در برخورد به مخالفینی مثل من در پیش گرفته که عبارتست از جنگ صلیبی بر علیه سعید صالحی نیا برای اثبات “ضدیتش با حزب کمونیست کارگری” و طلب اخراج “سعید صالحی نیای کافر” که این روزها دیگر فتوای جاسوس را نیز بر علیه من صادر کرده!

من مدعی هستم این دو بخش، یعنی قشری گری آته ایستی و جنگ صلیبی راه انداختن کاملا لازم و ملزوم همند و اینهم متاسفانه دارد مثل خوره این حزب و این جنبش را می خورد و باید برایش با آگاهی مبارزه کرد.

 از بخش نکات مثبت شما می گذرم چرا که فکر می کنم عموما توافقی داریم و چند نکته در مورد نکات ضعفی که دیدید توضیح می دهم:

اولا: من نظر مارکس در مورد مذهب را طبعا می دانم و اینقدر ازش کد کشی شده که فکر نمی کنم کسی نداند! بحث در ماهیت مذهب ، ریشه هایش بطور عموم نه در مارکس خلاصه می شود و نه اینجا بطور مشخص می تواند درمان دردی باشد.اساسا رجوع به گذشتگانی که در شرایط و مکان دیگری بحثهائی کرده اند از دید من غیر از بررسی تاریخ تفکر، سود زیادی ندارد. چرا که برخورد علمی در مورد مشخص و زمان و مکان مشخص باید انجام شود و اینکه مارکس یا لنین چه گفته اند نسخه درمان دردهای کنونی ما نیست همانطور که ملیونها امتحان کردند و نسخه ای نبود.

سوال مشخصی که ما باید بهش بپردازیم اینست که اولا مذهب دقیقا الان چیست و چه اشکال زمینی و “اسمانی” دارد؟ اسلام بطور اخص ریشه هایش چیست و متد درمان معضل مذهب در سطوح مختلف چگونه است بطوری که دوباره سر بلند نکند؟ اینها سوالاتی است که با رجوع به مارکس و لنین قابل توجیه نیست

دوما:اینکه دو لایه ای (برخورد سیاسی و برخورد فرهنگی) برخورد به مذهب را تایید کردی تشکر می کنم. چیزی که بسیاری یا اکثریت فعالین کمونیزم کارگری هم هنوز متوجه نشده اند. اما اینکه فکر می کنی من “فقط به برخورد سیاسی” می اندیشم نادرست است. بحث من اینست که:

نقش و جایگاه حزب سیاسی در برخورد به مذهب چیست؟ آیا حزب سیاسی می تواند ضد مذهب باشد؟ ادعای من این بود و هست که حزب کمونیست کارگری ایران یا هر حزب سیاسی دیگر اگر ضد مذهب باشد ، دیگر حزب سیاسی نیست. اسناد این حزب و برنامه اش هم نمی گوید که این حزب ضد مذهب است و منصور حکمت از قضا از پایه گذاران این جداسازی بوده و کلمه اسلام سیاسی را به سیاست ایران وارد کرده و دلیل هم دارد.

دوما: اینکه منصور حکمت بعنوان فرد در مورد مذهب چه گفته یا نوشته امری مستقل است.من هم بعنوان فعال کمونیزم کارگری سالهاست بعنوان فرد به نقد مذهب در مقاله و برنامه های تلویزیونم مشغول هستم. کمونیستهای کارگری مثل بقیه جامعه وظیفه دارند و محق هستند در پیکار برای رنسانس فرهنگی بکوشند. اما بعنوان حزب مسئولیت ما چیز دیگر است و آن متمرکز کردن روی مذهب سیاسی و ایدئولوژیهای زمینی و آسمانی از دیدگاه سیاسی. این مسیر را ما انتخاب کردیم چون بطور واقعی و عملی می تواند نبرد عمومی را برای پایان دوران مذهب به پیش ببرد.

سوما: مخالفین قشری من مدعی هستند که من دارم از اسلام “دفاع” می کنم چون به این جدا سازی تاکیید دارم! این دروغی است بی شرمانه و برای شانتاژ خوبست و آدمی نباید آنرا جدی بگیرد. متاسفانه تاریخ سیاسی ما پر است از این خاک هوا کردنهای بی ارزش و هوچی بازیها  و علت عقب افتادگی چپ یکیش هم همینست.

در آخر تاکیید می کنم که این بحث من یعنی جداسازی کمونیزم کارگری بعنوان یک جنبش سیاسی که نوع معینی از نقد مذهب را نمایندگی می کند با آته ایزم و آته ایزم قشری از کارهای مهمی است که من شروع کردم و باید پا بخورد. هزاران و هزاران نفر باید رویش کار کنند و نکات قوت و ضعفش را در بیاورند. هیچ اندیشه و جنبشی هر قدر پیشرو و علمی در پستوی یک نفر و دو نفر بارآور و اجتماعی نخواهد شد. طبیعی است که من وظیفه خود می دانم بارها و بارها رویش خم شوم.

سالهاست من روی این نکته کار کرده ام. زمانی که نقدهایم به سیامک ستوده شروع شد و ایشان در نشریه اش نقد من را سانسور کرد و در برنامه تلویزیونیش مدعی شد که من “هوادار اسلام” هستم ، مدتهاست پشت سر گذاشته ایم و تازه رسیده ایم به “کفر ستیزان قشری” ملبس به کمونیزم کارگری!

زمان و صبر لازمست تا این بحثها مثل بحثهای نقد لنینیزم جا بیفتد. همه شواهد دال بر اینست که ما متاسفانه در این خارج کشور و در تبعید خواهیم ماند چرا که چپ ما اندر خم همان کوچه هاست که بود و از چاهی به چاهی می افتد. صبور باید بود و به وظیفه خود عمل کرد و از بلواها و شانتاژها نهراسید. دستت را می فشارم.

زنده باشی

زنده باد آزادی و برابری و سوسیالیزم

زنده باد کمونیزم کارگری

منبع:

(۱)سعید صالحی نیا:کمونیزم کارگری یا آته ایزم قشری؟ بحثی در نگاههای متضاد درموضوع مذهب

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=35441

============================

نظرات ناصر احمدی در مورد مقاله کمونیزم کارگری و آته ایزم قشری:

 

سلام سعید جان

مثل اینکه این بکتاش‌ها پا پیچت میشن

بکتاش دوم یعنی‌ حبیب در جواب سوال و درخواست من به من گفت که نقدی که به حزب داری بده میخونم و ملاحظاتم را میدم بدون اینکه تعصبی به حزب نشون بدم. بعد از فرستادن نکاتم هفته‌ها و دو ماه خبری نیامد و در جواب نامه بعدی‌ام گفت که راست میگی‌ حقٔ باتست حتما مینویسم، و هنوز هم این هتمنش به نوشته در نیامده . در اینجا از علامت تعجب (!!) به این جمله, دیگه صرف نظر می‌کنم. این سبکی بود که در جواب اسنگران و چند تای دیگر هم بود و از دید من حاکی از معنی‌ منفی‌ بزرگی‌ هست

و اما برگردیم به نوشته خودت

نکات قوت

۱- سبک نگارش و ابراز نظر, مقدمه‌های یک و دو, و کلا متد نوشته ات را که متد همیشه گی توست خوب شروع کرده ایی

۲- آنجایی که به حزب یاد آوار شده ایی و بنظر فراخان داده ایی که به چنین کادرهای خودشان مخصوصا که کادر مشاور هم هست هساس باشند و موضع بگیرند جهت درستی‌ گرفته ایی، نمونه همین سبک یادآوری و حساس کردن حزب را در مورد دبیر واحد نروژ انجام داده بودم و بعد از سومین بار, دیگه از خیرش گذشتم و متد دیگری را پیش گرفتم که شخصا رشدم داد و از تار عنکبوت پیرامونم که شیرازه وجودم را اسیر و نوش میکرد نجات یافتم

۳- خیلی کمتر عصبیت نشان داده ایی و ۹۰% کلامت سیاسی و متین هست

۴- نکاتی‌ که راجع به سبک برخورد لنین میگفتی‌ من نمیدونستم و برام این سوال شد که چرا منصور و حمید بهنگامی که ضروری میشد به این نکته نپرداخته بودند

و بطور جانبی و کلی‌ میگم گویا در مورد لنین نکاتی‌ داری که گفتنی بوده اند ولی‌ در این حزب نشنیده بودم

۵- با دو بار خوندن, بیش از این نکات مثبت به نظرم نرسیده

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

نکات ضعف

۱- از همان ابتدا یک بحث و عنوان مشخص را دو بحث و دو عنوان میکنی‌

نظر کمونیستها به مذهب ، نظر کمونیسم به مذهب، بنظرم اگر به اشاره به نظر مارکس بسنده میکردی درست میشد

۲- آنجا هم که به مارکس میپردازی, کم می‌نویسی، مارکس حرفهای زیاد تری زده

۳- بعد‌ها وقتی به کمونیسم کارگری میرسی‌ در آنجا از دو صحبت بنیانی حرف میزنی‌ که کاملا درست اند اما نمیدانم چرا در بقیه بند بند نوشته طوری ابراز نظر میکنی‌ و بحثت را باز میکنی‌ که انگار صرفاً پایه دومی‌ یعنی‌ نقد اسلام سیاسی در کار بوده ، و من این نکته را مهم حساب می‌کنم ولی‌ الان نظر خاصی رویش ندارم

۴- زمانی‌ که به منصور میرسی‌ از منصور هم کم میگی‌ مخصوصا اینکه دخانیات مذهب و نکات اجتماعی زیادی در برخورد به مذهب در دیدگاه‌های منصور قابل اشاره بوده اند اما بنظر از حمید و بحث مذهب حمید بیشتر راضی‌ بودی تا منصور و نمی‌دونم چرا

۵- بطور کلی‌ در فحوای کلام نوشته ات اینرا متوجه شدم که برای اینکه پر تاثیرتر حرف بزنی‌ باید خیلی زیاد تر کار کنی‌ و نظراتت را پخته تر کنی‌ چرا که سبک کار و متد و میدان بزرگتر و صحیحتری را (سفره پر نعمت تری را ) به روی خانندگان میگشایی

zendeh baashi