ایسکرا: نسل جدید اطلاع چندانی از پروسه تشکیل حزب کمونیست ایران را ندارد. نشریه ایسکرا می خواهد تشکیل حزب و سیر وقایع و رویدادهای آندوره را از زبان کادرهای اصلی آن به نسل جدید معرفی کند. برای این منظور با نسان نودینیان از کادرهای مقطع تشکیل حزب کمونیست ایران پای گفتگو نشستیم. با تشکر از شما که در این مصاحبه شرکت کردید اولین سئوال این است: ضرورت تشکیل حزب کمونیست ایران در شهریور سال ۶۲ بر اساس چه نیازی بود؟
نسان نودینیان: از تشکیل حزب کمونیست ایران نزدیک به سه دهه میگذرد. ارزیابی های من مربوط به آندوره است. چهره این حزب اکنون به لحاظ سیاسی و فکری کاملا تغیر کرده. علیرغم ارزیابی های امروز ما به نظر من بررسی سیاسی و تقویمی تشکیل حزب کمونیست ایران امروز برای نسل جوان اهمیت دارد. تشکیل حزب کمونیست ایران نتیجه و ماحصل یک دوره چند ساله مباحث مهم تئوریک ـ عملی در جنبش کمونیستی و چپ آندوره بود. نتیجه فائق آمدن مارکسیسم انقلابی بر موانع فکری ـ سیاسی و عملی گرایشات غالب در چپ ایران که خود را در شکل گرایش پوپولیستی و خلق گرایی(سوسیالیسم خرده بورژوایی) بروز میداد، بود. نقد مبانی فکری این گرایشها اساسا و بشکل منحصر بفردی توسط اتحاد مبارزان کمونیست و منصور حکمت پیش میرفت. کنگره های سوم کومه له و کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست پروسه تشکیل حزب و برنامه حزب را تسریع کردند. بررسی و بازخوانی دستاوردهای تئوریک کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست در همین رابطه اهمیت دارد. امیدوارم در یک فرصت مناسب بتوانیم به جوانب تئوریک ـ عملی این کنگره که به نظر من در سیر تشکیل حزب کمونیست ایران و روشن کردن پراتیک عملی ـ کمونیستی در جنبش کمونیستی ایران را روشن و صریح بیان کرد، بپردازیم. رجوع نسل جوان به این ادبیات برای شناخت پایه ای امروزی از کمونیسم معاصر بسیار ضروری و حیاتی است. من خوانندگان ایسکرا را به مراجعه به سایت منصور حکمت و مطالعه مجدد سخنرانی های منصور حکمت در ارتباط با کنگره اول اتحاد مبارزان کمونیست تشویق و دعوت میکنم. تشکیل حزب کمونیست ایران اتفاق مهمی در بعد از انقلاب ١٣۵٧ است. تشکیل این حزب و ضرورت دستیابی طبقه کارگر و کمویستها به حزب کمونیست در بطن رویدادهای جهانی و انقلاب ١٣۵٧ به عرصه مبارزه طبقاتی رانده شد. من اینجا یک پاراگراف از سخنرانی منصور حکمت در کنگره سوم کومه له را که در اردیبهشت ماه سال ١٣۶١ این کنگره برگزار شده است را میاورم تا بتوانیم مسائل اساسی پیشاروی طبقه کارگر و کمونیستها را توضیح بدهیم « انقلاب ایران از همان پیش از قیام از نقطه نظر کار کمونیستها یک ویژگى خاص داشت. آن ویژگى این بود که در حالى که چه از نظر نظرى و چه از نظر عملى، چه از نظر تئوریک و چه از لحاظ شرایط عینى، انقلابى بود که نمیتوانست بدون رهبرى طبقه کارگر به پیروزى رسد، طبقه کارگر خود طبقهاى متشکل نبود و حزب کمونیستى که منافع او را در این انقلاب نمایندگى کند وجود نداشت – و هنوز وجود ندارد. انقلاب زنده است و براى حیاتش نیاز به تشکیل حزب کمونیست دارد، نیاز به تشدید مبارزه کمونیستها براى کسب رهبرى جنبش انقلابى دارد و در عین حال از همه اینها محروم است. باید فکرى به حال مساله کرد. باید در عین حال به مسائل یک انقلاب زنده و موجود پاسخگو بود و هم ابزار پاسخگویى به مسائل این انقلاب به معنى واقعى کلمه، یعنى حزب کمونیست، را بوجود آورد. این آن ویژگى است که مهر خود را به تمام فعالیتهاى ما در سه سال گذشته کوبیده است. داشتن حزب لازمه پاسخگویى به مسائل انقلاب است، اما انقلاب خود بدون پرولتاریاى متشکل به پیش میرود و نیازمند رهبرى است. چه باید کرد؟ پاسخ واضح است. باید این دو وظیفه، یعنى پاسخگویى به مسائل موجود انقلاب و وظیفه ساختن حزب را همزمان و در پروسههاى متکى به هم به پیش برد و از دستآورهاى هر فعالیت در هر یک از این عرصهها براى پیشبرد مبارزه در عرصه دیگر استفاده کرد. مساله حزب مشکل ما بوده است و به اعتقاد ما تا این مساله را به معنى واقعى کلمه حل نکنیم، نمیتوانیم از پیروزى کامل و تمام عیار این انقلاب صحبت کنیم». تشکیل حزب کمونیست ایران نقطه عطف مهم و تعیین کننده ای در بطن اوضاع سیاسی آن سالها و در اوج سرکوب انقلابیون کمونیست و آزادیخواهان بود. برای طبقه کارگر امری مهم بود. به نیازهای جنبش انقلابی در آندوره و ساختن آلترناتیو در مقابل حکومت و تمام آلترناتیوه های بورژوایی و خرده بورژوایی و از نظر تامین رهبری پرولتاریا در جنبش انقلابی اهمیت حیاتی داشت. من امیدوارم بتوانیم در آینده نزدیک یک بازخوانی کامل از پروسه تشکیل حزب کمونیست ایران را از طریق شفاهی و کتبی به منظور آشنایی بیشتر نسل جوان و به منظور تهیه یک منبع قابل اتکا در مورد حزب کمونیست ایران را ارائه دهیم. این یک کار نسبتا سخت است و در حوصله این مصاحبه نیست. کاری است که باید تمام مقدرات و تمام لحظات آن رویداد را از آغاز تا تشکیل حزب کمونیست ایران و سپس جدائی ما از این حزب را در برمیگیرد.
ایسکرا: در مورد گدشته کومه له بگویید! کدام اتفاقات ملموس از نقطه نظر جامعه و مردم با تشکیل حزب کمونیست ایران در سازمان کردستان این حزب یعنی کومه له از نظر شما مهم بودند و ارزیابی خود شما از آن تاریخ چیست؟
نسان نودینیان: اجازه میخواهم مختصرا و کوتاه در مورد گذشته و سرنوشت سیاسی این سازمان نکاتی برای خوانندگان عزیز ایسکرا بیان کنم. در محل زندگی و فعالیت سیاسی ما مریوان و سنندج ما از طریق تعداد زیادی از رفقا با یک سازمان مخفی زیر زمینی اول به اسم “تشکیلات” و سپس کومه له آشنا بودیم. من شخصا تا مقطع شروع مبارزه مسلحانه با کومه له ارتباط تشکیلاتی نداشتم. رفقایی از محفل ما از جمله رفقا فاتح شیخ و عطا رستمی با کومه له آشنا و مدتی با این تشکیلات فعالیت مشترک داشتند. این تنها امکانی بود که ما با سابقه کومه له و مباحث این تشکیلات آشنا شده بودیم. رفیق ایرج فرزاد در مصاحبه بسیار غنی و پر محتوایش در مورد شکل گیری کومه له در مصاحبه با سایت اینترنتی اشتراک (فکر کنم شما هم در یکی از شماره های ایسکرا این مصاحبه را بازتکثیر کرده اید) جوانب بسیار دقیق از حیات سیاسی کومه له را نوشته است. مراجعه به این مصاحبه کار من و خوانندگان نسل جوان را سهل و آسان کرده است. دوره های معینی از اوضاع سیاسی و اجتماعی در سرنوشت کومه له شریک بوده اند. کومه له قبل از انقلاب ۵٧ یک سازمانی در چهارچوب چپ رادیکال چپ ایران بود. قطب بندیهای درونی این چپ و اوضاع بین المللی کمونیسم زمان خود را منعکس میکرد. یکی از مباحث سیاسی آندوره مرزبندی این سازمان با خط و مشی چریکی بود. کومه له معتقد به فعالیت توده ای بود. اکثریت عظیمی از روشنفکران کردستان بویژه در سنندج و مریوان تحت تاثیر این خط و مش توده ای روانه روستاها میشدیم و آگاهانه شغل آموزگاری که آنموقع در خط تماس مستقیم با توده ها بود را انتخاب میکردیم. این دوره ای از حیات سیاسی کومه له است. تشکیلاتی طرفدار زحمتکشان و با مشی توده ای. و به لحاظ سیاسی طرفدار مائو. این دوره را میتوانم تا دوره قیام ۵٧ نامگذاری بکنم. با قیام ۵٧ و تحرک توده ای در ایران کومه له بطور وسیع و علنی به میدان آمد. در سنندج و مریوان به نیروی اصلی و قطب اصلی و جدی جامعه تبدیل شد. محمل جمع کردن طیف وسیعی از چپ رادیکال جامعه شد. به مرور مسائل عملی ـ سیاسی موجود در کردستان چهره کومه له را کردستانی کرد. با آغاز سرکوب کردستان، مساله ملی و مبارزه برای حق تعیین سرنوشت بعنوان یک کشمکش اجتماعی و بعنوان یک سنت مبارزاتی و اعتراضی کومه له و کل چپ در کردستان را تحت تاثیر قرار داد. و ما به مرور چهارچوب سیاسی و فکری معینی را در ارتباط با مساله کرد و حق تعیین سرنوشت و خودمختاری را در سنت مبارزاتی خود وارد کردیم. ناسیونالیسم و سنت ناسیونالیستی در سرنوشت کومه له سهیم شد. اشاره ای کلی به گذشته کومه له از این زاویه ضروری شد که خواننده بتواند با احاطه بیشتری به جایگاه حزب کمونیست ایران و تاثیراتش بر کومه له را درک کند. هم اکنون برداشت و روایات بسیار متفاوتی از گذشته کومه له وجود دارد. خارج از سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ـ کومه له، سازمان و دارو دسته های مختلفی تحت نام کومه له هم وجود دارند. هر کدام سعی میکنند، موجودیت به اصطلاح حقانیت دار خود را به کومه له از بدو تاسیس مربوط کنند. تعریف و روایات ما هم با آنها کاملا متفاوت است. بررسی تاریخی و نشان دادن مقدرات کومه له قبل از تشکیل حزب و بعد از آن با تیزبینی تمام توسط منصور حکمت در کتابی با تیتر «درباره فعالیت حزب در کردستان ـ اسنادی از مباحثات درونی حزب کمونیست کارگری» در سایت منصور حکمت قابل دسترس است. و حسین مرادبیگی (حه مه سور) کتاب قابل استناد و معتبری با تیتر«تاریخ زنده کردستان، چپ و ناسیونالیسم» را منتشر کرده است. این کتاب هم منبعی است برای آشنایی با کومه له. ابراهیم علیزاده هم کتاب «۳سال له گه ل ئبراهیم عه لیزاده» ۳سال با ابراهیم علیزاده. را اخیرا منتشر کرده است. این کتاب هم یک منبع است. اکنون به جواب سوال شما در شکل مشخص تری میپردازم.
من همراه جمع وسیعتری از رفقای کومه له جزو اولین واحدهای نظامی ـ سیاسی کومه له در جنبش به اصطلاح “مقاومت اول” در جنوب کردستان بودم. فرهنگ، اخلاقیات، سواد تئوریک و اشراف سیاسی و بویژه جایگاه اجتماعی کومه له برایم بسیار آشنا و ملموس بود. ما یکبار در مقر مرکزی ناحیه مریوان و در روستای «گوگجه» دوم «ریبندان» روز جمهوری مهاباد را جشن گرفتیم. و برای مردم سخنرانی کردیم. سنت و جشنی که هر ساله حزب دمکرات و ناسیونالیستها برگزار میکنند. با شروع مبارزه مسلحانه و دور شدن از شهرها سنت های ناسیونالسیتی و عادتهای سنت پیشمرگایه تی بر فعالیت، اخلاقیات و رابطه ما با مردم با قدرت بیشتری شریک زندگی ما شد. رابطه ما با کتاب و مطالعه با دنیای بیرون و با رویدادهای جامعه بویژه در شهرها ضعیف شد. با شهر و مناسبات آن بیگانه و از رویدادهای آن و رشد جمعیت و مناسبات طبقاتی دور و بی نظر بودیم. نسل جوان کارگر و نسل جوان دانشجو با فرهنگ سیاسی متفاوتی رشد میکرد. ما بعنوان یک سازمان سیاسی با موقعیت مناسب توده ای برای آنها حرفی و صحبتی نداشتیم. در سوخت وساز و مسائل گرهی آنها سهمی حتی ضعیف نداشتیم. ناسیونالیسم کرد در سرنوشت کومه له به طرق مختلف در عرصه سیاسی، رابطه ما با شهرها و سنتهای رایج و عقب مانده بویژه نحوه مبارزه مسلحانه، برخورد ما به مساله زنان، شریک بود. فعالیت نظامی ما متاثر از شیوه های رایج در اتحادیه میهنی بود. تعدادی از ما از کادرهای شناخته شده در مریوان بودیم، اما تحت تاثیر این سنت اسمهای مستعار برای خود انتخاب کرده بودیم که این خود داستان خنده دار و در عین حال سوال برانگیز در میان مردم شده بود. تحت تاثیر این سنت “پیشمرگایه تی” از مردم طلبکار بودیم. روستاها و مسائل حاشیه ای تر جامعه در مرکز مشغولیات ما بودند. در واقع همه چیز کومه له نیروی نظامی شده بود. باور و عطف توجه به تحولاتی که جنبش کارگری طی میکرد، وجود نداشت.
کومه له یک سازمان انقلابی بود. طیف بسیار وسیعی از کمونیستها و انقلابیون رادیکال و محبوب در صفوف این سازمان بودیم. با انقلاب ۵۷ هر نوع رادیکالیسم انقلابی در جامعه کردستان با کومه له تداعی میشد. در دوره چند ماهه ای که در شهرها حضور داشتیم در سنندج، مریوان، سقز، کامیاران و بوکان کادرهای کومه له در امور حاکمیت و اداره شهرها نقش موثر و سازمانده را داشتیم. بدون اغراق محبوبترین و کارآمدترین کادرهای کمونیست شهرها در ارتباط با کومه له بودند. قدرت سازماندهی و اداره جامعه و رادیکالیسم در مقابل سرمایه داران، فئودالها که سرمایه گرانبهایی برای جنبش چپ بود در این سازمان بودند. کومه له سازمانی در حال رشد بود. جوانان رادیکال و چپ و معترض و زنان به این سازمان می پیوستند. بخشهایی از رهبری و کادرهای کومه له برای خارج شدن از وضعیتی که در آن قرار داشت تلاش میکردند. جواب به مسائل پیشارو برایش دیگر خارج از گریز و ایجاد فضای “پیشمرگایه تی” شده بود. در گوشه ای دیگر از جغرافیای سیاسی احزاب خط ٣ جریانی در حال شکوفایی بود، به مسائل تئوریک و سیاسی آندوره جوابهای مارکسیستی و روشن میدداد. یک جریان بالنده ـ اتحاد مبارزان کمونیست ـ در نقد “کمونیسم” موجود که هیچ ربطی به کمونیسم نداشت توجه بسیاری از کمونیستها و کارگران و سازمانهای خط ٣ از کومه له تا رزمندگان و پیکار و آرخا را بخود جلب کرد. طرفداری از جزوات و کتابهای منصور حکمت و اتحاد مبارزان کمونیست در صفوف اعضا و کادرهای کومه له هر روز بیشتر میشد. کتاب اسطوره و …. دست بدست در میان اعضا و کادرها میگشت. در نتیجه پروسه تماس با ـ اتحاد مبارزان کمونیست ـ شروع و در کنگره سوم کومه له برنامه مشترک کومه له و اتحاد مبارزان کمونیست ـ برنامه حزب کمونیست ایران به تصویب رسید. تشکیل حزب کمونیست ایران نقظه عطفی جدی در فعالیت کومه له در سطح سراسری و محلی بوجود آورد. برخورد به مساله زنان و ایجاد سنگر آزادیخواهی از حقوق برابری جنبش زنان عوض شد. سنت عشیره ای و مذهبی حزب دمکرات در قبال زنان که وظایف آن ها را در جنبش کردستان خدمات پشت جبهه ای نظیر پختن غذا و امورات خدماتی تعریف میشد، در کومه له در اشکال مختلف بازتاب معین خود را داشت. نقد و رسوا کردن این سیاستهای ارتجاعی با تشکیل حزب کمونیست ایران در شکل شفاف و روشنی بازتاب سیاسی ـ اجتماعی خود را داشت. موقعیت زنان و مسئولیت های آنها در امور سیاسی و نظامی تغیر کرد. توجه به کارگر و شهرها، شناخت از سوخت و ساز جنبش کارگری، شناخت از مراکز کار و مناسبات کارفرما، دولت و کارگر که تا قبل از تشکیل حزب در حاشیه مشغولیات کومه له بود، به راس مشغولیات و اقدامات عملی ـ تشکیلاتی و سیاسی در عرصه توجه به شهرها و طبقه کارگر و دخالت موثر و با فوکوس های معینی بیشتر شد. نقد گرایشات درون طبقه کارگر، عطف توجه به رهبران و فعالین کارگری و تلاش برای جلب آنها به حزب با رشد معینی دیده میشد. برگزاری مراسم های اول ماه مه در شهرهای کردستان و بویژه در سنندج که از سالهای ١٣۶۴ ببعد ابراز وجود طبقه کارگر با مطالبات سیاسی ـ اقتصادیش را در صحنه اجتماعی به نمایش گذاشت، با کومه له و گرایش کمونیستی ـ کارگری تداعی میشد. (توجه خوانندگان ایسکرا را به خواندن کتاب “اول ماه مه در کردستان” که من در جمعبندی مراسم های اول ماه در سال ١٩٩٨میلادی منتشر کرده ام، جلب میکنم”. این کتاب در سایتهای مبارزان کمونیست و کارگران ایران قابل دسترس است).
نکات و مسائل زیادی از قبیل تبلیغ پروسه در مورد مذهب، سیاست سازماندهی در میان کارگران، زنان و جوانان، بر خورد اصولی و انسانی به مساله “پیشمرگ” و سنت های رایج “پیشمرگایه تی”. بر خورد به اپوزیسیون های بورژوایی، نقد مداوم اپوزیسیون بورژوایی از قبیل حزب دمکرات و شورای ملی مقاومت، مستدل کردن آلترناتیو سوسیالیستی ما “آزادی ـ برابری ـ حکومت کارگری”، فشار و افشای مداوم و روزانه سیاستهای ارتجاعی جمهوری اسلامی و بالا بردن میزان آمادگی مردم در مقابل سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی، جواب روشن و کمونیستی به جنگ حزب دمکرات با کومه له، و به انزوا کشاندن سنت شریک در سیاست ناسیونالیستی در مورد جنگ کومه له و حزب دمکرات و افشا و برملا کردن سیاست ارتجاعی و ضد کمونیستی و ضد کارگر حزب دمکرات در این جنگ بجای مثلث قدرت، کومه له ـ جمهوری اسلامی ـ حزب دمکرات.
ارزیابی من از مقطع پیوستنم به کومه له تا مقطع جدایی از کومه له و حزب کمونیست ایران، است. این تاریخ برای من دوره ای تعیین کننده تاریخ مبارزه کمونیسم کارگری با دیگر گرایشات موجود در درون و بیرون کومه له و حزب کمونیست ایران است. جدال گرایشات و سیاست کمونیسم کارگری روشن و بشکل علنی قابل دسترس است. سنت تشکیل حزب کمونیست ایران، دستاوردهای این حزب و وجود حزب کمونیست ایران قابل دفاع است. جعل و دستکاری این تاریخ توسط گرایشات سانتر و ناسیونالیستی درون کومه له و حزب کمونیست ایران، پشت کردن و به یک دوره تلاش صمیمانه کمونیستی نسلی از کمونیستها محکوم است. نقش منصور حکمت در تشکیل حزب کمونیست ایران و تاثیر گذاری های تعیین کننده او در عرصه تئوری و سیاسی و بلند کردن پرچم این حزب در جامعه و در میان کارگران تا زمانیکه با این حزب بود، بالا بردن اتوریته و هژمونی تئوریک و سیاسی در جنبش طبقاتی در ایران و عراق توسط منصور حکمت، برای هر کمونیست شریف و منصف و متعهد به انقلاب کمونیستی قابل دفاع و احترام است.