طرح یک سوال

چندی پیش، در صفحه فیس بوک، سوالی در حاشیه دفاع از جنبش برهنگی مطرح کردم :

“من متوجه دفاع از نفس آزادی بیان و عمل اعتراضی گلشیفته فرآهانی و کوتاه کردن دست مذهب و قوانین ارتجاعیش از حق بیان اعتراض (به هر شیوه ای) هستم، این یک امر سیاسی و مهم جنبش ماست. یک تار مویش، ارزش هزاران “جدائی سیمین از نادر” را دارد. اما این فقط ما کمونیستها نیستیم که از این پدیده حمایت میکنیم، تقریبا کل اردوی بورژوازی ضد رژیمی از آن حمایت کرده اند، مرز لیبرالیستها و کمونیستها در دفاع از این پدیده کجاست و تفاوت دفاع ما با دفاع بورژوازی از آن چیست؟ این سوال در مقابل آن دسته از کمونیستهائی است که این پدیده را انقلابی و در راستای تحقق سوسیالیسم میدانند”

نسیم (از رفقای حزب اتحاد کمونیسم کارگری)  پرسشی در پاسخ مطرح کرده است و من هم پاسخ کوتاهی داده ام تا اهمیت طرح پرسشم روشنتر شود. پرسش و پاسخ را در زیر میآورم، امیدوارم که رفقای بیشتری در این بحث شرکت کنند.

یاداشت نسیم:

“سیروان جان هر روز که پیش میره خیلی پدیده ها به جنبش کمونیستی نزدیکی پیدا می کنن و از ایسم های مختلفی هم میان، کسی که راهش مشخصه، نیازی نداره تو هر تشابهی بگرده سریع خط کش رو دربیاره و مرز بکشه .اهداف این جنبش شفافه . به نظر من خیلی درگیر مرز کشیدن شدن نهایتن نتیجه گیری و رسیدن به تفاوت هاست و چه سودی داره؟”

پاسخ من:

“نسیم جان سلام و امیدوارم که حالت خوب باشه رفیق، در یاداشت شما حکم درستی هست، بشریت خواسته یا ناخواسته در مقابل انتخاب سوسیالیسم یا بربریت قرار گرفته است، اما این تمام ماجرا نیست، نباید قطبی شدن جامعه را به مثابه پیروزی یک قطب قلمداد کرد، اتفاقا این واقعیت (باز شدن فضای سیاسی و بحث قدرت سیاسی) وظیفه من و شمای کمونیست را بیشتر میکند!.  اگر ماهیت طبقاتی گرایشات و قطبهای مختلف اجتماعی را روشن نکنیم، اگر تفاوت گرایشات مختلف طبقاتی را (در تمام عرصه ها) مشخص نکنیم، کلاه بزرگی سر خودمان و جامعه گذاشته ایم. سوال من، تنها بر سر تحلیل از یک فیلم یا لخت شدن کسی نیست، اینها بهانه برسی مسایل اساسی تر اجتماعی است، بحث بر سر متد های طبقاتی تحلیل از رخدادهای اجتماعی است، متد هائی که میتواند عواقب و پیامدهای اجتماعی وسیعی داشته باشد. بورژوازی و مشخصا، نوع نئولیبرالش ظرفیت وسیعی برای بازی کردن در نقش عنصر انقلابی دارد، میتواند و امکاناتش را دارد که سنگرهای انسانی زیادی را که تلاش و رشادت و مبارزه میلیونها انسان به او و سیستم سرمایه داری قالب کرده را تسخیر کند و نماینده  دروغین اعتراض انسانی شود، سنت جدید ایجاد کند و انقلابیگری را مسخ کند. این را در طول تاریخ به کرات دیده ایم. میتواند از من و شما انقلابی تر شود و انقلاب را به خون بکشاند. خیلی ها در اوایل قیام ۵۷ گفتند که “مارکسیستها در بیان عقیده آزادند” و “در باره حجاب ، اجباری در کار نیست”، همان موقع اقلیتی آگاه و واقع بین گفتند که: آنچه که شما در مورد خودتان میگوئید مهم نیست و واقعیت شما را نمیگوید، این منفعت و خواستگاه طبقاتی شما است که عملتان را ترسیم میکند، خیلی ها این مسئله را نفهمیدند و برخی هم منفعتشان ایجاب کرد که نفهمند! و دیدیم که سرنوشتشان و سرنوشت چند نسل چه شد.  نسیم جان؛ این خط کشی طبقاتی جدی است، برای هر کسی که تاریخ را دیده باشد جدی است، یک امر مهم کمونیسم کارگری، اتفاقا مشخص کردن و پافشاری بر تفاوت این خطوط متخاصم طبقاتی و از میان برداشتن موانع سد راه تمایز این خطوط از طریق نقد بی امان مارکسیستی است. میبوسمت رفیق و امیدوارم که بیشتر در جلسات حزبی ببینمت. به همه رفقا سلام برسان.