مردان باعث عدم احساس خوشبختی واقعی در زنان میشوند

در رابطه با ستمی که بر زنان روا داشته میشود ، چه  از طرف سیستم های حاکم و قوانین گرفته شده از این سیستمها و چه از طرف مردان ، سخن بسیار گفته شده است. در اینجا از تکرا مکررات خودداری خواهم کرد
  اینکه در جامعه سرمایه داری زن جنس دوم ارزیابی میشود و از قرون و اعصار گذشته و در جوامعی با سیستهمای عقب مانده  تر نیز با زنان بدینگونه برخورد میشده است  شکی نیست . زنان همیشه وسیله خدمت کردن به مردان بوده اند و در بهترین حالت به عنوان مادر و همسر قانونی به آنا ن احترام گذاشته میشده است همین و بس .
 زنان در حیطه کار و در جامعه دارای  حقوق برابربا مردان  نمیباشند و این امر در تمامی جوامع قبلی و تاکنونی به همین صورت و روال بوده وخواهد بود و آنان  مورد تبعیض واقع گردیده و میگردند.این مسئله کشف جدیدی نیست وبکرات و مرتبا  به آن اشاره و استناد شده است 
قبل از هر چیز باید بگویم که من فمنیست نیستم در عین حال به هیچ ایسم دیگری نیز معتقد نمیباشم. واین مسئله را از زاویه هیچ ایسمی نمی خواهم ارزیابی کنم . زاویه برخوردم دیدن انسان و زن به عنوان یک انسان میباشد که با مرد تفاوتهایی دارد ، چه از نظر بیو لو ژیکی و چه از نظر احساسی و عواطف و افکار ، اما نکته ای که من میخواهم به آن اشاره کنم و  بپردازم از زاویه دیگری است که بنظرم خیلی مهم میباشد و مورد توجه باید قرار گیرد ، بحث تا آنجا که به جامعه و ستم و بی حقوقی زنان بر میگردد درست است ، اما جنبه مهمی را که درنویسندگان در نوشته های خود که عموما مرد هستند و بعضا زن ،  نا دیده میگیرند ، احساس و عواطف  زنان ، سیستم بیو لو ژیکی و نیازهای خصوصا عاطفی آنا ن میبشد  ودر مقابل آن  نگاه مردان و مردانه نگری  به زن میباشد که کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است و همیشه با رد شدن از روی  آن در واقع از طرف مردان و بخشا زنان با بی اهمیتی و بی توجهی با آن برخورد شده است.
نکته مهم این است که این تفاوتها ابین زنان و مردان ، خصو صا از طرف مردان ندیده گرفته شده است .
  تفاوت برجسته و مهم  این است که  زنان از نظر احساسی و عاطفی بسیار حساس تر و لطیف تر و عاشقانه ترهستند و  به مسائل به شیوۀ دیگری تا مردان  برخورد میکنند ، من در مورد زنانی که متاسفانه مثل مردان از نظر احساسی سخت و سنگدل شده اند حرفی نمیزنم ، منظورم اکثریت زنان میباشند .
 زنان در زندگی احساسی خود زمانی که عاشق شوند ، واقعا عاشق هستند و برای آنها ، تنها یک مرد و فقط همان مردی را که دوست میدارند می بینند ووجود دارد و  بس ، در صورتیکه برای مردان اینطور نیست ، وقتیکه به زن جوانتر و زیباتری برخورد می کنند به سرعت عشق را فراموش کرده و دنبال زن جوان  جدید میروند
مسئله دیگری که زنان با آن دست بگیربانند این است که زمانیکه زنان   پا به سن میگذارند ، از نظر مردان دیگر خواستنی و قابل دوست دااشتن و عشق ورزیدن نیستند و برای مردان خیلی راحت است که یک زن میانسال را با یک زن جوان عوض کنند  در صورتیکه برای یک زن ، نه بخاطر موقعیت ضعیفش در جامعه بلکه بخاطر عشق و علاقه و عاطفه انسانی که   به آن مرد محبوب خود دارد هرگز حاظر نیست همسر و یا محبوب خود را با یک مرد جوان عوض کند. در این رابطه زنان نه تنها از طرف قوانین و سیستم مورد تبعیض قرار میگیرند ، بلکه از طرف جنس مخالف خود یعنی مردان که بسیاری از آنان هم روشنفکر و سیاسی  هستند و ادعای زیادی در این رابطه دارند و طرفداری آنها از زنان گوش فلک را کر کرده است نیزمورد تبعیض و ستم قرار میگیرند.
 مردانی که همسن سالهای همان زنان میانسال هستند ، خود را جوان دانسته و به خود اجازه میدهند که با زنان بسیار جوانتری از خود رابطه بر قرار کنند ولی با زنان هم سن و سال خود نه . این دیگر ربطی به قوانین ندارد بلکه به افکار و کاراکتر و سکس طلبی مردان بر میگردد. مردان باید کمی به افکار و سر شت سکس طلبی و زن جوان  طلبی خود برخورد کنند
این علاقه به زنان جوان  به این دلیل است که مردان عمو ما   زنان را موضوع و منبع سکس و رابطه جنسی  می بینند و میدانند  وبه زن به عنوان  موجودی که فکر میکند ، احساس و عاطفه  و نظر دارد و مستقل میباشد نگاه و برخورد نمیکنند. می دانم که مردان الان عصبانی شده و شاید رگ گردنشان درشت گردد و بخواهند به نویسنده بد و بیراه بگویند . لطفا کمی فکر کنید قبل از اینکه اینکار را انجام دهید ، این واقعیت است 
  به محض اینکه زن از نظر سنی به نظر مردان به یک سن خاصی رسید و جذابیت خود را به زعم مردان  برای آنها از دست داد او را به کنار میگذارند و به سراغ زن  دیگری میروند، یعنی زن جوانتر میروند ، در صورتیکه در زنان این امر خیلی بندرت اتقاق می افتد
در رابطه با دانایی و توانایی ، مردا ن ، خصو صا مردان سیاسیِ و روشنفکر همیشه خود را دانا تر  و آگاه تر از زنان میدانند و همیشه فکر میکنند که از زنان بیشتر میدانندو مشغول کارهای مهم تئوریک میباشند  ، در نتیجه اگر زن جذاب و جوان و سکسی نباشد ، در واقع به نظر آنان  به درد کار دیگری به جز بچه داری و مراقبت از آنا ن نمیخورد و در بهترین حالت  اینگونه مردان ، زنان پا به سن و یا میانسال را دوست  رفیق و نه دلدار خود میتوانند تلقی کنند ، در نتیجبه زعم آنا ن  نمیشود به زنان میانسال عشق ورزید .
مردان متاسفانه همیشه  زنانی را که حداقل ۱۰ سال و یا ۱۵ سال  از آنها جوانتر باشند ، دوست دارند ، حتی مردانی که ادعای سیاسی بودن میکنندو در روزهایی که  نزدیک ۸ مارس میشود با شور و حرارت  شروع به نوشتن مطالب بسیار تند و تیز بر علیه نظام حاکم و ظلمی که نظام به زنان روا میدارد ، میکنند.
در دیدگاه این مردان به دلیل اینکه زن فقط برای ارضای تمایلات جنسی آنان میباشد ، باید جوان و جذاب و سکسی باشد ، در غیر اینصورت زن نیست و یا زن ایده ال نیست ، برایشان مهم نیست که در قلب و جان و روان و عواطف زن چه میگذرد ، بلکه برایشان مهم است که زن چه شکلی و چند ساله میباشد . به همین دلیل من معتقدم که علت  بسیاری از افسردگی ها و غم و اندوه زنان را مردان باعث میگردند ، خصو صا مردانی که بیشتر در مورد حق و حقوق زنان قلم فرسایی میکنند  در این رابطه بیشتر ضعف دارند.
با اشتیاق منتظر بحث و برخورد در این زمینه با مردان و زنان میباشم
ف. شریفپورمارچ  ۲۰۱۱