شعبان بیمخها و لباس شخصی ها در خیابانهای مصر! مانورهای ضد انقلاب در مصر

مقدمه:

صحنه های جدیدی در میدان التحریر قاهره در روز نهم اعتراض عمومی بر علیه رژیم مبارک شکل گرفته(۱) که از دید من شروع فاز جدیدی از نبرد انقلاب و ضد انقلاب را نمایندگی می کند. حکومت مصر و شخص مبارک با کمک طراحان ضد انقلاب بین المللی در بستر نبود تشکیلات منسجم انقلابی در مصر، در حال چرخواندن قدم به قدم صحنه و آماده سازی آن برای مرحله سرکوب مردم هستند.

هشت روز گذشته، ارتش مصر در خیابانها مستقر بود و حکومت اجازه داد مردم در خیابانها بمانند و به اصطلاح تحمل کرد که مردم “تظاهرات آرام داشته باشند”. این دوره ، دوره ارزیابی نیروهای مردم بود و کسب حمایت ارباب که حکومت آمریکا باشد. روز نهم، شروع مرحله ای جدید است. مرحله بیشتر تهاجمی برای پراکنده کردن مردم از خیابانها و برگرداندنشان به خانه هاشان.

حمله اوباشان ، شعبان بیمخها و لباس شخصی ها به مردم با اسب و شتر و قمه و …، ایجاد توهم اینکه “مردم حامی مبارک” دارند از مبارک دفاع می کنند و ایجاد درگیری و اغتشاش برای زمینه سازی مرحله بعدی سرکوب که عبارت باشد از دخالت ارتش و شروع دستگیریها که خودش زمینه موج شکنجه و اعدام باشد. این جنبش را نمی توان با زبان آرامش به خانه ها برگرداند. دو تاکتیک باید بطور همزمان عمل کند. اول جنگ روانی و خسته کردن مردم و دوم سرکوب وسیع فیزیکی.

صحنه های نبرد انقلاب و ضد انقلاب در مصر یکبار دیگر نشان می دهد که تعلل از سوی جبهه انقلاب، عدم سازمان و برنامه آلترناتیو ، هر روزش به ضد انقلاب کمک می کند. حالا این ضد انقلاب است که موقعیت تهاجمی بخود گرفته و دارد بطور سیستماتیک قدم به قدم نقشه اش را پیش می برد.

اجازه بدهید چند نکته را بیشتر باز کنم:

(۱)سازمانیافتن “آلترناتیو” جناب مبارک

فعلا خبر از اینست که ۵ تشکل (جنبش جوانان ۶ آوریل، اخوان المسلمین،جمعیت ملی تغییر،حزب الوفد،حزب الغد) کنار هم جمع شده اند و از جناب برادعی، چلبی مصر خواسته اند که دولت تشکیل دهد! این تنها “آلترناتیوی” است که بورژوازی توانسته در مقابل حکومت مبارک بگذارد. این “آلترناتیوها” هم ظاهرا وسط دست و پای حکومت آمریکا و مردم مصر گیر کرده اند! حکومت آمریکا با خلع سریع مبارک موافق نیست و خواهان “روندی ” است که شاید در انتخابات بعدی یک پاپت دیگر را جای مبارک بگذارد. این احزاب راست که برادعی را جلو می دهند وسط اوامر حکومتی آمریکا و غرب و فشار مردم مانده اند!

تا آنجا که چشم کار می کند، خبری از آلترناتیو سیاسی چپ نیست. صحنه نماز جماعت چند صد هزار نفری در میدان التحریر، نشان می دهد مردم مصر دچار توهمی هستند. شعارها از حد بیرون کردن مبارک از مصر (چرا باید بیرون برود و نباید دستگیر شود؟) جلوتر نیست.

رژیم مصر امروز اعلام کرده که مردم تا به خانه هاشان نروند ، حاضر نیست با “اپوزسیونش” حرف بزند! این یعنی که این “اپوزسیون” که تا بحال جلو آمده اینقدر پیزوری است که حتی رژیم لرزان مبارک هم جدیش نمی گیرد!

(۲)اسلام سیاسی و جایگاهش در معادله “اپوزسیون”

من فکر می کنم نیروهای اسلامی در مصر پتانسیل بالائی دارند که قدرت سیاسی را یا کاملا بدزدند یا فعلا با جریانات نیم بند لیبرال شریک شوند. دوست ندارم اینطور شود اما ظاهر ماجرا و نماز جماعت خواندهای مردم مصر آنهم در وسط میدانی که کنارش دارند کتک می خورند و ککتل مولوتوف روی سرشان می بارد دارد این احتمال را نشان می دهد. اخوان المسلمین(۲) طرح ۶ مرحله ای انتقال قدرتش را گذاشته وسط. مدعی است نمی خواهد حکومت مثل ایران و افغانسنان را پیاده کند. درست هم می گوید. همین حکومتها هم اولهاشان نمی خواستند اینطور بشود! فرزند اخوان المسلمین در فلسطین هم سالها طول کشید که از قوانین اسلامی حرف بزند. معادله کنونی حکم می کند که گرایشات اسلام سیاسی با پوشش لیبرال و در چهارچوب اتحاد با گرایشان ناسیونالیست و پروغرب بخواهند وارد قدرت سیاسی شوند. از دید من تنفر مردم مصر و خاورمیانه از حکومتهای فعلی و نبود تجربه مبارزاتی زمینه مناسبی است که گرایشات اسلام سیاسی با چهره های بزک شده به بخشی از “اپوزسیون” حکومتهای دیکتاتوری تبدیل شوند. همین جناب البرادعی در مصاحبه های مکررش با سی ان ان قسم به حضرت عباس خورد که اخوان المسلمین گربه ملوسی است و اتحاد باهاش ویتامین دارد! راست از آنجا که دستش در آلرناتیو سازی زیاد باز نیست مجبور است کلاغ سیاه اسلام سیاسی را دوباره رنگ زده بجای قناری به مردم عاصی از مبارک قالب کند!

(۳)آینده قابل پیش بینی و سناریوهای قابل تامل؟

تحلیل علمی یک هدفش پیش بینی وقایع است. از اهداف علم همینست که با تحلیل واقعیت و شناخت واقعیت بتواند در تغییر آن موثر باشد. پیش بینی علمی بر اساس بررسی فاکتورها و مولفه های موجود در سیستم و بر اساس طرح سناریوهای ممکنه بر پایه مشاهدات تاریخی گذشته خودش دارد به یک بخش از همه تئوریهای علمی تبدیل می شود.

اجازه بدهید به چند سناریوی ممکن تر نظری داشته باشیم:

الف: سقوط سریع حکومت مبارک

به فرض که مبارک و هوادارانش تصمیم بگیرند فردا فرار کنند. قرار است کی جایشانرا بگیرد؟ اینها که فعلا اعلام آمادگی کرده اند همانها هستند که خدمتتان معرفی کردم! مرحله گذار را گرایشات راست بدست می گیرند و چپ جامعه تا بخودش بجنبد از صحنه در کوتاه مدت هم که شده کنار زده می شود. “دموکراسی” که طبعا نمی تواند زیاد هم دوام بیاورد، همه این جنبشی است که الان دارد در خیابان فریاد مبارک بروگمشو را سر می دهد ممکنست تبخیر شود. مشکل اساسی در جبهه انقلاب اینست که این جبهه سر سیاسی ندارد و خلاء چپ، باعث دست بدست شدن قدرت در میان جناح های بورژوازی خواهد شد.

ب: ماندن مبارک و کش دادن حکومتش از طریق عملیات فرسایشی و سرکوب تدریجی جنبش اعتراضی که ممکنست با تغییراتی در نظام حکومتی در بلند مدت تر همراه باشد

یورش ضد انقلاب به مردم تازه آغاز شده. موج اول را هم همین شعبان بی مخها و لباس شخصیها شروع کرده اند که زیر نظارت دستگاه ارتش هم انجام وظیفه می کنند. هدف این جنبش اینست که عمر رژیم را طولانی تر کند این یورش ممکنست به نتیجه برسد یا موازنه را بچرخاند به سمت مردم و کار رژیم مبارک را یک سره کند. یعنی تلاش رژیم کنونی برای بقا و عبور از بحران از طریق سرکوب از سوئی ممکنست به نتیجه برسد و از سوئی ممکنست باعث تسریع سقوط رژیم مصر شود.

مسئله اما از دید ما کمونیستها همانست که در صورت تغییر “ندریجی” یا فروریزش سریع، از این خونریزیها و مبارزات چه سودی به مردم  و خصوصا طبقه کارگرمی رسد؟

تداوم بحران قدرت و طولانی شدن پروسه انقلاب، امکان سازماندهی بیشتر چپ جامعه را که در شرایط دیکتاتوری نمی توانستند سازمان یابند را می تواند فراهم آورد.

بطور واقعی با توجه به موازنه بین چپ و راست جامعه، چه حکومت مبارک سریع برود و چه بتدریج برود، مشکل اساسی مردم و طبقات زحمتکش و استثمار شونده جای خودش می ماند. در بالای جامعه و نزدیک قدرت سیاسی، چپ غائب است و چون غائب است جامعه مصر چه در حضور مبارک و چه در غیابش یک مبارزه طولانی در پیش دارد تا بطور موثر بتواند حقش را مطالبه کند.

(۴)پیوند دادن جنبش ضد دیکتاتوری با جنبش سوسیالیستی

فکر می کنم این هدف فوری کمونیستها و آزادیخواهان رادیکال باشد. درون جنگهای جناح های بورژوازی نانی برای مردم به تنور نمی رود. عروج جنبشهای اخیر زیر بنایش فقر و بی آیندگی مردم است. دیکتاتوری موجود توان نگه داشتن دیگ در حال جوش طغیان فقرا را نداشت. دیگ جوش آمد اما حتی بیرون زدن دیکتاتورها پاسخ جدی به چیری نیست. انقلاب واقعی مردم در مصر و خاورمیانه تازه بعد از پائین کشیده شدن دیکتاتورها آغاز می شود. نبرد که بر که برای کسب قدرت سیاسی میان طبقات متضاد اجتماعی بستری لازم دارد. فضای بازتر بعد از پائین کشیده شدن دیکتاتورها یا حتی دوران گذار ی که درش بشود توده ها خودشان را سازمان دهند، زمینه مادی سازماندهی چپ کارگری را فراهم خواهد کرد.

(۵)اهمیت گسترش کمپین انترناسیونالیستی دفاع از جنبشهای ضد دیکتاتوری خاورمیانه

عده ای با دیدن جنبشهای اعتراضی تونس و مصر عجله کردند و مدعی شدند که حالا نوبت ما انقلابیون ایرانست که باید از اینها یاد بگیریم. ظاهرا جنبشهای اعتراضی که هنوز کاملا بی سر هم هستند اینقدر شور و شوق ایجاد کرده بودند که یکشبه به دانشگاه های انقلابیون ما تبدیل شوند!

من از همان اول اینطور فکر نمی کردم. فکر می کردم که این جنبشها بیشتر به تکرار تاریخ “انقلاب” ۵۷ شبیه هستند که همین خصوصیات را داشت. جنبشی اعتراضی بدون سر چپ و حجم بزرگی از توهم در تده ها که فقط زمان لازم داشت تا توسط بورژوازی دریده شود که شد!

برخی از پتانسیل کارگری و تحزب چپ در سنت مبارزات مردم مصر حرف می زدند. فعلا این گرایشات چپ در صحنه چهره واضح ندارند. شاید زمان لازمست و متاسفانه ضد انقلاب دارد این زمان را می دزدد.

پیش بردن و رادیکالیزه کردن جنبش اعتراضی در خاورمیانه دست کمونیستها و خصوصا کمونیستهای کارگری را می بوسد. اینترنت و فضاهای مجازی و کمپینهای بین المللی را باید بکار گرفت تا گفتگوی بین فعالین رادیکال این جنبشها با فعالین انقلابی ایران فراهم شود. بورژوازی با تمام قوا دارد سنگرهای لرزانش را در این منطقه بازسازی می کند. نباید طبقه کارگر و زحمتکشان را در مصر و تونس و سایر کشورهای خاورمیانه تنها گذاشت.

با موازنه موجود شانس زیادی برای حفظ و تعمیق این جنبشها فراهم نیست. زمانرا باید دریافت. شاید بزرگترین فرصت باشد که دارد از دست می رود.

انقلاب ایران در فضای پیروزی انقلابهای خاورمیانه شانس به مراتب بیشتری برای پیروزی دارد. امر آزادی و برابری دیگر در محدوده یک کشور شدنی نیست چرا که دهکده جهانی مرزها را شکسته و سیلان سونامی انقلاب را به امری ناگزیر تبدیل کرده است.

صحنه هائی که ما در مصر و تونس می بینیم ممکنست در ایران هم تکرار شود. قیام مردم به احتمال زیاد از سازماناهای سیاسی جلو خواهد زد و چپ جامعه بیشتر دچار این عقب افتادگی خواهد شد. راستی چکار باید کرد که اینطور نشود؟

 

منابع دیگر:

(۱)پخش زنده از صحنه های اعتراضات مردم در مصر از شبکه الجزیره

http://english.aljazeera.net/watch_now/

(۲)طرح ۶ مرحله ای اخوان المسلمین برای مصر

http://www.asriran.com/fa/print/155072

(۳)گروه‌های سیاسی مخالف در مصراز برادعی برای تشکیل دولت ائتلافی دعوت کردند

http://www.bbc.co.uk/persian/world/2011/01/110130_l24egypt_political_parties_movements.shtml?print=1

(۴)سعید صالحی نیا: مصر در هفته دوم؟! نگاهی دوباره به موازنه جنبش اعتراضی مردم و حکومت در مصر

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5699-1389-11-08-07-44-10.html

(۵)سعید صالحی نیا: بالاخره انقلاب هست یا انقلاب نیست؟!نکاتی در حاشیه گسترش سونامی انقلابی و عروج جنبشهای وسیع اعتراضی در کشورهای عرب زبان

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5658-1389-11-10-00-22-14.html

 

(۶)سعید صالحی نیا: زمین باز زیرپای حاکمان داغ می شود! در حاشیه قیامهای مردم شمال آفریقا و اردن بخاطر فقر و سرکوب

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/5501-1389-10-25-22-24-13.html