حالا نوبت دانشجویان انگلیس است! یا سوسیالیزم یا نابودی بیشتر زندگی!

در حاشیه تظاهرات وسیع دانشجویان در لندن بر علیه سیاستهای دولت سرمایه داران
مقدمه:
یورش حاکمیت سرمایه بعد از فروپاشی “بلوک شرق” در اروپا از طریق اوجگیری راست نو و پروژه “اتحاد اروپا” نمود پیدا کرد. دهه نود زمینه یورش وسیعتر به سازمانهای اتحادیه ای از درون و بیرون این سازمانها بود و خلع سلاح جامعه از حداقل مقاومتی که می توانست از خود نشان دهد. سالهای نود و حتی دهه اول هزار دوم را باید تداوم این یورش سراسری دانست.
“اروپای واحد” آنچه تا بحال برای جامعه ببار آورده ، فشار سازمانیاته تر بر زندگی و معیشت مردم است. حکومتهای این اروپای واحد حالا بیشتر با هم هماهنگی می کنند در توطئه هاشان بر علیه مردم. اینطور است که ماه قبل جناب سارکوزی حمله اش را به تامین اجتماعی مردم فرانسه پیش می برد و به رغم اعتراضات گسترده ، موفق می شود قانون ضد مردمی بازشستگی را به تصویب برساند و حالا در اینسوی اروپا نوبت حکومت بریتانیاست که با قطع مقداری بیشتر از “سوبسید آموزش عالی” دانشجویان را مجبور کند که تا مبلغ ۹۰۰۰ یورو سالانه بابت شهریه هاشان بپردازند.

در انگلستان تا همین اواخر دهه نود چیزی بنام “شهریه تحصیل دانشگاهی” وجود نداشت. دانشجو می توانست مجانا درس بخواند. اما فقط طی چند سال دولت انگلیس دانشجویان را مجبور کرد که بخشی از شهریه هاشان را بپردازند. ابتدا ۳۰۰۰ یورو در سال و حالا طرح دولت است که شهریه به ۹۰۰۰ یورو افزایش یابد.

ظاهر داستان چیست؟
همه داستانها یک ظاهاری دارند. چهره هائی مشخص در روزهائی مشخص در جائی مشخص و روزی مشخص، سناریوئی را بازی می کنند. تحلیل را همیشه از همینجا باید شروع کرد و دید که این وجوه ظاهری مشخص زیرشان جه خوابیده. به اصطلاح تحلیل از آنجا شروع می شود که کل این سناریو را با تجریدی بتوانی بیامیزی که بتواند تصویر کلی تری بهت بدهد. تصویری که لازمست برای نتیجه گیری عملی.
ظاهار داستان فعلا اینست که متعاقب اعلام طرح دولت بریتانیا مبنی بر افزایش شهریه های دانشگه ها، روز گذشته (۱۲ نوامبر سال ۲۰۱۰) نزدیک به ۵۲ هزار دانشجو از سراسر انگلستان به شهر لندن سرازیر شدند تا اعتراض خود را بر علیه افزایش شهریه ها اعلام کنند. تظاهرات به مقابل دفتر حزب محافظه کار کشید و شیشه های این دفترشکسته شد و پلیس غافلگیر شده انگلیس هم سراسیمه تعدادی را دستگیر کرد…(همان صحنه های آشنا) و روزنامه های دست راستی هم نوشتند که اینها تعدادی آنارشیست بودند و اتحادیه های دانشجوئی هم در مقال نوشتند که این تظاهرات ادامه می یابد و دانشجوبان هم در تظاهراتشان از حکومت خواستند که بجای افزایش شهریه ها از ثروتمندان مالیات بیشتر بگیرند و سخنگویان حزب “کار” هم فرمودند که این “افزایش شهریه نباید سریع انجام می شود بلکه باید آرام آرام می رفت توی آستین دانشجویان!
اینها ظاهر داستانست.
گفتند که دولت بریتانیا از بدهکارترین دولتهاست وفقط برای ادامه کارش مجبور شده مبلغ ۱۸ بیلیون یورو در همین ماه سپتامبر گذشته قرض بگیرد. گفتند که دولت انگلیس تقریا ۱۰۰۰ بیلیون یورو بدهکار است به بانکها و برای کاهش بدهی ها تصمیم گرفته حدود ۲۰% از خدمات عمومی (بهداشت و آموزش) را قطع کند.
می گویند این قطع سوبسیدها(یادتان هست که دولت احمدی نژاد هم همین الان همینکار را می کند!) برای حفظ بقیه سوبسیدهاست! در واقع بمردم می گویند که برای منافع خود مردم خوبست که سوبسیدها “آرام آرام” برداشته شود. البته گاهی نمی شود آرام آرام قطع شود و مجبور می شوند شوک درمانی کنند!
اینها هم ظاهار داستان بود از دید من!

اصل ماجرا چیست و راه حل چیست؟
اصل ماجرا اینست که نوعی ارتباط وجود دارد بین سیاستهای “حذف تدریجی سوبسید” یا حمایت اجتماعی در سطح دنیا. بانگ جهانی و صندوق بین المللی پول بیش از ۲۰ سالست که دارند این طراحی عمومی را پیش می برند و حکوکتهای دنیا چه در شرق و چه در غرب بسته به مقاومت و هوشیاری مردم این سیاست را تدریجی یا با سرعت به زندگی مردم تحمیل می کنند. استدلالها هم به شکلی عجیب شباهت دارد. در آمریکا هم کنگره آمریکا مشغول بازنگری در قوانین بازنشستگی است و به عقب بردن سن بازنشستگی. این “شتر در خانه همه مردم جهان نشسته است” .
چند ماه پیش بود که تظاهرات دانشجویان شرق آمریکا (ایالت کالیفرنیا) را داشتیم بر علیه بالا بردن شهریه که آنجا هم با درگیری پلیس و بگیر و ببتد خاتمه یافت.
اصل ماجرا اینست که نظام سرمایه داری با گلوبالیزه شدن و اینتگره شدنش دارد قوانینش هم جهانی می شود و پروژه حذف سوبسید را در ایران همانطور پیش می برد که در لندن و پاریس و نیویورک و سایر جاها. اگر فرقی هست در شکل پیاده کردن این سناریوی جهانی است. در مضمونش کاملا مشابه است.

اصل دیگر ماجرا اینست که جنبش مقاومت در مقابل این تحرکات بورژوازی دارد کاملا عکس العملی و گسیخته عمل می کند. شعارها اصل ماجرا را نشانه نمی رود. “بالابردن مالیات ثروتمندان” مطالبه ای نیست که بشود از دولتهای بورژوازی طلب کرد! قانون اصلی نظام سرمایه داری که کسب حد اکثر سود است اقتضا می کند که این یورش جهانی بر علیه حمایت اجتماعی به پیش برود بخاطر کاهش دادن قیمت زندگی و متعاقبش قیمت نیروی کار. وقتی قیمت زندگی کردن از طریق حمایت اجتماعی کاهش یافت و انسانها در اقیانوس زندگی تنها شدند، برای کار کردن به قیمت پائنتر دست و پا خواهند شکست. وقتی لشکر بیکاران صف کشید، قیمت نیروی کار را پائین می آورند. اگر پائین بردن قیمت نیروی کار از طریق بالابردن تکنولوژی برای سرمایه داری ، توازن سرمایه ثابت به سرمایه متغییر را بهم می زند و نرخ سود را مرتب در خطر کاهش قرار می دهد، لازم است تاکتیکهای دیگری را بکار گرفت که بشود قیمت نیروی کار را پائین برد تا سود که تنها از طریق خرید مداوم نیروی کار میسر است، بتواند تداوم یابد.
نتیجه اینست که گرایش طبیعی نظام سرمایه داری برای حفظ نرخ سودش اینست که مرتب از دستاوردهای رفاهی جامعه بکاهد، مرتب به بیکاریها دامن بزند، مرتب نژاد پرستی و مذهب و همه نابرابریها را افزون کند تا یک جوری بتواند نرخ زندگی و نرخ نیروی کار را پائین بکشد تا سود ، این اصل مرکزی نظام سرمایه دوام یاید.

لذا من فکر می کنم که اصل ماجرا امروز در لندن دیروز در پاریس و همه روزها در ایران و همه جاها این نیست که در ظاهار اسمش را گذاشته اند “ورشکستگی دولتهای سرمایه داری” که درمانش حذف سوبسیدها باشد!

مشکل اینست که جنبشهای اجتماعی کنونی توان دیدن اصل ماجرا را ندارند. به خیابان که می آیند حداکثرش چند روز اعتصاب می کنند چند شیشه می شکنند و بعدش “تمکین” می کنند! دلیلش هم اینست که دهها سالست این جنبشها را از سر سیاسی خود محروم کرده اند. جنبشی که هنوز فکر کند “جنبش اتحادیه ای است”. جنبشی که فکر کند قرار است با شیشه شکستنش دولت بیاید “از ثروتمندان مالیات بگیرد” تا بدهیش را بدهد، بسیار از مرحله پرت است. سرش می خورد به دیوار و فردا می رود در صف پرداخت همان شهریه ۹۰۰۰ یوروئی و آخر هفته هم می رود کلیسا دعا می کند که چقدر خوب شد که شهریه را مثلا نکردند ده هزار یورو!

راه حل را نمی شود با دیدن روکش وقایع بدست آورد. راه حل از تجرید وضعیت موجود و از دیدن پشت لنز تجرید اوضاع سیاسی اجتماعی در سطح جهان بیرون می آید. پشت این لنز که بنشینی و بتوانی مردم را بنشانی، تصویری کلی تر را خواهی یافت.
سرمایه داری با گلوبالیزه شدنش دارد وارد بحرانی جهانی می شود . انتگره شدن دولتهای اروپا، جبهه واحد سرمایه بر علیه کار را تقویت کرده و جامعه نتوانسته به همان اندازه خودش را انتگره کند و سازمان دهد. حکومتها بر فراز دهه نود و دهسال اول هزاره دوم بار خود را بسته اند و اینروزها دارند نشان می دهند که با این جور تظاهرات مقطعی و اعتصابات هم پس نمی نشینند. سازماندهی سیاسی بر علیه کلیت نظام سرمایه باید بجای حرکات اعتراضی مقطعی بنشیند. دیگر حرکات اعتراضی “صنفی” توان ایستادن در مقابل تحرکات دولتهای سرمایه را ندارند. آلترناتیو سوسیالیزم تنها چاره وضع موجود است. چند روز دیگر شاید تظاهرات دانشجویان انگلیس هم بخوابد اما سرمایه و حکومتهایش فردا در شکلی دیگر زندگی مردم را به چالش خواهند کشید.
این توحش سرمایه را باید به پایان رساند!

منایع دیگر:

دولت بریتانیا برای مقابله با ناآرامیهای دانشجوئی آماده می شود:
 http://www.dw-world.de/dw/article/0,,6222388,00.html

 بریتانیا به پا می خیزد؟
http://www.whatamimissinghere.com/2010/11/12/britain-rises-up/
 
سعید صالحی نیا: اوج گیری نبرد طبقاتی در فرانسه متعاقب تصویب قانون بالابردن سن بازنشستگی
http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/4470-1389-08-02-10-52-10.html